محسن جوهری، پژوهشگر هسته مکتب امام خمینی(ره) مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع): روز چهارشنبه، ششم دیماه 1402 و در ایام سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا(س)، در شرایطی که کماکان متاثر از حوادث سیاسی و اجتماعی سال قبل، ذهنها مسالهمند موضوع زنان است، رهبر معظم انقلاب اسلامی، در دیدار با جمعی از بانوان، به تبیین دیدگاه اسلام نسبت به موضوع زنان پرداختند. حضرت آیتالله خامنهای در بخش نخست این دیدار ضمن ذکر و یاد حضرت صدیقه طاهره(س)، از ایشان به عنوان الگوی زن مسلمان در عرصههای مختلف زیست فردی، خانوادگی، سیاسی و اجتماعی یاد کردند.
رهبر انقلاب در ادامه بیانات خود به تبیین دو جهتگیری و رویکرد متقابل در موضوع زنان، یعنی «رویکرد متداول غربی» و «رویکرد اسلامی» پرداختند. آیتالله خامنهای با تاکید بر عدم ورود «نظام فرهنگی و تمدنی غرب» به بحثهای عمیق معرفتی و پیگیری تحقق اهداف خود با ابزارهای غیرمعرفتی، به استیضاح رویکرد غربی و بهرخکشیدن تناقضهایش پرداختند. با تحلیل بیانات رهبر انقلاب میتوان برخی پرسشهای مطرحشده در بیان ایشان را بدیننحو صورتبندی کرد:
-چرا علیرغم ادعای غرب درباره تکریم جایگاه زنان، نگاه جنسی به زن توسعه یافته و بدین ترتیب حرمت او روزبهروز کاهش مییابد؟
-چرا با وجود تنافی بسیار واضح همجنسگرایی با اخلاق انسانی، این امر ناصواب اخلاقی، با پشتیبانی یک رویکرد هژمونیک قوی، تبلیغ و ترویج میشود؟
-چرا نهاد خانواده در غرب روزبهروز ضعیفتر میشود؟ طبیعتا توسعه معنای خانواده به انواع و اقسام و همباشی و سپس ادعای حمایت از آن، صرفا دال خانواده را از معنا تهی میکند!
-چرا برخلاف شعارهای دائمی غرب درباره آزادی، نهتنها از حق پوشش عفیفانه زن محجبه حمایت نمیشود، بلکه بهشدت با حجاب مقابله میشود؟
از نگاه ایشان «ملخص سیاست و رویکرد تمدن غربی»، ذیل دو مولفه «لذتجویی» و «سودجویی» میگنجد. مولفه لذتجویی بهوضوح خود را در تبدیلکردن عامدانه سوژه زنانه به ابژه جنسی مرد نشان میدهد. شرح مفصلتر مولفه سودجویی نیز سال قبل، در بیانات رهبر انقلاب در همین مناسبت بیان شده بود؛ جایی که ایشان در فراتحلیلی ژرفاندیشانه، فمینیسم و جریانهای غربی منادی احقاق حقوق زنان را متاثر از سرمایهداری نهادینهشده در غرب مدرن تلقی کرده و تبدیل شدن زن به نیروی کار ارزانقیمت را علت اصلی سوقدادن زنان به نوع تقلیلگرایانهای از فعالیتهای اقتصادی دانستند:
«اصلا نظام سرمایهداری غرب یک نظام مردسالار است... یک علت اینکه در قرن نوزدهم و بعد، قرن بیستم -بیشتر قرن نوزدهم- مساله آزادی زن مطرح شد، برای این بود که زنها را از خانه بیرون بکشند، ببرند کارخانه، با مزد کمتر از آنها استفاده کنند.» (14/10/1401)
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار، عقلانیت اسلامی در نسبت با موضوع زن را «یکی از نقاط قوت اسلام» معرفی کرده و سپس «عدالت جنسیتی» را بهجای «برابری جنسیتی»، مجرای صحیح بحث درباره نسبتیابی حقوق و وظایف زن و مرد دانستند. طبیعتا ادبیات عدالت بر خلاف ادبیات برابری، چشم خود را نسبت به واقعیت عینی تمایزات بین زن و مرد نمیبندد و ضمن اذعان به این تفاوتها، حقوق و تکالیف را بهصورت هوشمندانهای میان ایشان تقسیم میکند.
«مبنا بودن عدالت جنسیتی در برابر برابری جنسیتی «اینکه شعار «برابری جنسیتی» به طور مطلق میدهند، غلط است. برابری جنسیتی در همهجا [معتبر] نیست؛ در یک جاهایی بله، برابری هست، اما در یک جاهایی هم برابری نیست، و نمیتواند باشد. آنچه درست است «عدالت جنسیتی» است؛ «عدالت جنسیتی» در همهجا معتبر است. «عدالت» یعنی هر چیزی را در جای خود قرار دادن.»
با قرار گرفتن دال «عدالت جنسیتی» در کانون گفتمان اسلامی در موضوع جایگاه زن، این پرسش کلیدی مطرح میشود که موضوع جنسیت در کدام عرصهها واجد موضوعیت است و در کدامین عرصهها مداخلت ندارد. رهبرمعظمانقلاب، در امتداد اندیشه توحیدمدار خود، ساحت کرامت انسانی و امکان رشد و تعالی معنوی انسان را از جمله مواردی میدانند که در آن جنسیت موضوعیت ندارد. طبق بیان مطرحشده توسط آیتالله خامنهای در کتاب «روح توحید، نفی عبودیت غیرخدا» یکی از لوازم توحید، «یکسانی انسانها در امکان تکامل» است.
«(توحید) به معنای یکسانی و برابری انسانها در امکان تعالی و تکامل نیز هست. چون گوهر و سرشت انسانی در همه یکسان است و این مایهای است دستپرورد حکمت، پس هیچکس نیست که در ذات و سرشت، از پیمودن صراط مستقیم تعالی و تکامل، ناتوان باشد. ازاینرو دعوت خدا، دعوتی عام است؛ ویژه کسانی یا ملتی یا طبقهای نیست!» (مقاله روح توحید، نفی عبودیت غیر خدا)
بدین ترتیب در نظام اندیشهای حضرت آیتالله خامنهای، نادیدهگرفتن جنسیت در ساحت کرامت انسانی نتیجه طبیعی اصل «تکریم ذاتی انسان» یا «انسانمحوری» است که ریشه خود این اصل به مبنای توحید در جهانبینی اسلامی بازمیگردد.
«رکن دوم (جهانبینی اسلامی)، تکریم انسان است؛ یا میتوانیم به آن بگوییم انسانمحوری. البته انسانمحوری در بینش اسلامی، بهکلی با اومانیسم اروپای قرون 18 و 19 متفاوت است.» (12/9/1379)
در تقریر حضرت آیتالله خامنهای عدالت جنسیتی، ساحت زندگی خانوادگی انسان، ساحتی است که در آن تفاوتهای جنسیتی با تاکید بر ظرفیتهای متفاوت جسمی و روحی و بهتبع آن تفاوت نقشهای زن و مرد دارای موضوعیت است. با وجود تفاوت وظایف و نقشهای زن و مرد در عرصه زندگی انسانی، مستند به آیه شریفه «وَ لَهُنَّ مِثلُ الَّذی عَلَیهِنَّ بِالمَعروف»، این دو جنسیت از حقوق خانوادگی یکسانی برخوردارند.
از منظر رهبر معظم انقلاب در ساحت اجتماعی اصل احساس وظیفه در قبال مسائل اجتماعی، امری عمومی است و جنسیت در آن مدخلیت ندارد. همچنین بهتصریح ایشان مسئولیتهای اجتماعی هم از اصل شایستگی تبعیت میکنند. بااینوجود نکتهای که در فهم بیانات رهبر فرزانه انقلاب در دیدار اخیر نباید فراموش شود، اولویت نقشآفرینی خانوادگی زن در محیط خانوادگی نسبت به کنشگری اجتماعی است. برای فهم بهتر این موضوع مراجعه به مصاحبه ایشان در سال 1363 با نشریه زن روز موثر است:
«وقتى راجعبه مسئولیت خانوادگى زن و مسئولیت داخلىاش صحبت میکنیم، منظورمان این نیست که باید مسئولیت اجتماعى از دوش زن برداشته شود، بلکه مسئولیت اجتماعى هم بر دوش او هست و آن غیر این است. ولى اینجا تقدم وجود دارد، همچنان که در مورد مرد هم تقدم وجود دارد. آیا هیچکس به ذهنش مىآید که چون مرد مسئول نانآورى خانه هست، هیچگونه مسئولیت اجتماعى ندارد؟ و اصلا تصور چنین چیزى ممکن است؟ درحالیکه ما میدانیم هدف از پذیرفتن مسئولیتهای اجتماعى، نانآورى به خانه نیست و حتى گاهى با آن منافات هم دارد؛ یعنى گاهى ممکن است اگر مرد بخواهد به مسئولیتهای اجتماعىاش برسد، به کار نانآورى خانوادهاش نمیرسد؛ لذا در آنجا به حداقل قناعت میکند و عینا همین حرف را در مورد زن هم میزنیم. یعنى وقتى راجعبه مسئولیت خانوادگى زن و مسئولیت داخلىاش صحبت میکنیم، منظورمان این نیست که باید مسئولیت اجتماعى از دوش زن برداشته شود بلکه مسئولیت اجتماعى هم بر دوش او هست و آن غیر از این است. ولى اینجا تقدم وجود دارد، همچنان که در مورد مرد هم تقدم وجود دارد، بنابراین وقتى گفته میشود خانمها مسئولیت خانوادگى و امور داخلى خانه را بر عهده دارند، به معناى آن نیست که مسئولیت اجتماعى از دوش آنها برداشته شده است بلکه آنها باید با وجود حفظ این مسئولیت هر مقدار که توانایى دارند، براى مسئولیتهای اجتماعى و سیاسى صرف کنند.» (بیانات در مصاحبه با مجله زن روز، 13/12/1363)
آخرین رکن تکمیلکننده ایده عدالت جنسیتی که باعث انعطافپذیری و پویایی آن شده و از تبدیلشدن نهاد خانواده به یک ساختار متصلب شبهبروکراتیک جلوگیری میکند، موضوع تفاهم عشقمدارانه و جایگاه آن در تقسیم کار بین زن و مرد است. طبق این مبنا، بسیاری از امور داخلی خانواده، از جمله کارهای درون منزل، الزاما وظیفه زن تلقی نمیشود، بلکه بر اساس شرایط و بر مدار همیاری طرفین که ریشه در رابطه مودتآمیز ایشان دارد تقسیم میشود. بدین ترتیب، مرد از طریق مشارکت با زن در امور خانه، ضمن توسعه دادن زمان و توان وی برای کنشگری در عرصههای علمی، فرهنگی، اجتماعی و... زحمات زن در عرصه خانهداری را بهمثابه وظیفهای تهی از معنا تلقی نکرده و قدردان مهرورزی عمیقی است که در پس تکتک کنشگریهای زن در محیط خانه قرار دارد.