فاطمه بریمانی، خبرنگار گروه جهانشهر: جنگ غزه در آستانه ورود به چهارمین ماه خود است و تاکنون رژیمصهیونیستی علیرغم ویرانیهای گستردهای که برجای گذاشته، در تحقق اهداف خود ناکام بوده است. در یک سوی این نبرد، ارتشی است که روزانه با چندین هواپیمای آمریکایی تسلیحاتش بهروزرسانی میشود و در سوی دیگر گروهی قرار دارد که از زمین، آسمان و دریا تحتمحاصره است ولی با حداقل امکانات ضربات سختی به صهیونیستها زده است. فلسطینیها همانطور که نزار قبانی سروده «إلى فلسطین طریق واحد... یمر من فوهة بندقیة» دریافتهاند که «برای فلسطین فقط یک راه وجود دارد، آن راه از دهان تفنگ میگذرد.» در جهان عرب کم نبودهاند شاعرانی که برای قدس و آرمان فلسطین سرودهاند و فریفته طرحهای سازش و تسلیم نشدهاند. برای بررسی این موضوع، چهارشنبه هفته گذشته، گروه تلگرامی «گفت و شنود» نشستی مجازی با موضوع «نهضت فلسطین در آینه ادبیات فلسطینی» و با حضور سیدعطاءالله مهاجرانی، وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار کرد. متن این نشست را در ادامه میخوانید.
امیدوارم مطالبی که ارائه میدهم، در این روزهای بسیار حساس و سرنوشتساز تا حدودی به فهم نهضت مظلوم و سربلند فلسطین کمک کند. من چند مقدمه به گمان خودم ضروری را بیان میکنم تا وارد اصل مطلب شویم. البته این نکته را تاکید کنم که من متخصص ادبیات فلسطین نیستم؛ من دوستدار ادبیات فلسطین (شعر و رمان) هستم و رمان «خوشخیال بداقبال امیل حبیبی» که گمان میکنم از بهترین و فنیترین رمانهای ادبیات عرب است را ترجمه کردهام. موضوع این کتاب فلسطین است.
مقدمه نخست، با توجه به ایامی است که ما در آن به سر میبریم. ما در آستانه سالگرد شهادت سردار رشید و قهرمان ملی ملت ایران، سپهبد قاسم سلیمانی هستیم و همینطور این روزها در سوگ یا سرود شهادت سیدرضی موسوی قرار گرفتهایم. با توجه به این دو نکته یا این دو مناسبت، بهنظرم آمد که نکتهای را بهعنوان مقدمه اول سخن بیان کنم.
بحث درباره سعادت، موضوعی قدیمی است. شاید نخستین کسی که به این موضوع توجه جدی داشت، ارسطو در کتاب «اخلاق نیکوماخوسی۱» بود. «نیکوماخوس» نام فرزند ارسطو بود. ارسطو برداشتهای خودش در مورد اخلاق و ارزشها را برای فرزندش نوشت و در آن بهمقوله «سعادت» توجه کرد. البته سعادت از دید ارسطو مفهومی آسمانی و والا نبود. او تلاش میکرد یک مفهوم زمینی از سعادت را تنظیم کند. در موضوع سعادت خوشبختانه در زبان و ادبیات ما، امام محمد ابن محمد ابن محمد غزالی (محمد غزالی) کتاب بسیار مهمی به نام «کیمیای سعادت» دارند. این کتاب مهمترین، موثرترین و سنجیدهترین کتاب در حوزه «انسانشناسی» و «انسانسازی» در ادبیات دینی ماست.
البته بعد از غزالی، ما «معراجالسعاده»، «جامعالسعادات» و کتب دیگری هم داریم، حتی در روزگار ما، مرحوم آیتالله ابوالحسن شعرانی -که ما کمتر عالم دینی ذوالفنون و دقیقالنظری در حوزههای مختلف مثل او داشتیم- کتابی درباره سعادت، با عنوان «راه سعادت» نوشتند. اما نکتهای که غزالی گفته و من باید از آن به تناسب سالگرد شهادت قاسم سلیمانی و ایام شهادت سیدرضی موسوی استفاده کنم، این عبارت است که «بدان که مدار راه دین بر چهار اصل است که در عنوان مسلمانی گفتهایم؛ نفس تو و حق تعالی و دنیا و آخرت. از چهار، دو جَستن است و دو جُستن از نفس خود برای جُستن حق تعالی و جَستن از دنیا برای جُستن آخرت.» این از آن تعابیری است که بهقول استاد شفیعیکدکنی یک کتابخانه است. او درباره برخی فصلهای کتاب «از کوچه رندان» مرحوم عبدالحسین زرینکوب میگویند که آن فصل یک کتاب نیست، یک کتابخانه است.
سلیمانی جَست و جُست
عباراتی که از غزالی برای شما خواندم که «زندگی انسان دو جَست است و دو جُست، انسان از خودش میجهد، پرواز میکند، خدا را میجوید؛ انسان از این جهان میجهد و آخرت را پیدا میکند» این دو در شهادت، در یک آن خلاصه میشود، یعنی دو جَستن و دو جُستن در یک آن در قاب شهادت فشرده میشود. برای این فشردگی من تعبیری دیدم از ملاقات «ابوالعلی معری۲» و «شریف مرتضی» که در زمان خودش رهبر شیعیان عراق بود. بعد از اینکه این دو با هم نشستند؛ خلوت و گفتوگو کردند، از ابوالعلا پرسیدند که تو شریف را چگونه دیدی؟ تعبیری را به کار برد و بیتی را سرود که ضربالمثل شد. گفت که «رأیت الناس فی رجل و الدهر فی ساعة والأرض فی دار» یعنی «من او را دیدم اما گویی همه انسانها در یک نفر خلاصه شده بود؛ همه زمان در یک ساعت فشرده شده بود و همه زمین در اتاقی کوچک شده بود.» شهید عزیز قاسم سلیمانی به تعبیر مقاممعظمرهبری، افتخار ملت ایران، از شخصیتهایی بود که موفق شد زمان و زمین و دو جَست و دو جُست را در خودش خلاصه کند و به زندگی ما، به زندگی یک ملت و به تاریخ یک ملت معنی بدهد.
ادامه مطلب را اینجا بخوانید.