میلاد جلیلزاده، خبرنگار گروه فرهنگ: هر قدر بخواهیم هنگام گفتوگو در موضوع فرهنگ دامنه بحث را از آلودگیهای سیاسی و جناحی بیرون بکشیم، گاهی خواهیم دید چنین چیزی ممکن نیست. همچنانکه بین دو جناح سیاسی اصلی کشور بر سر نفوذ روی حوزههای مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی رقابت است این رقابت در سینما هم وجود داشته و دارد. یکی از این جناحها توانسته بود در دهه ۶۰ سینمای جدید ایران را پایهگذاری کند و قبل از اینکه متولیان چنین وضعی از وزارت ارشاد و معاونت سینماییاش بیرون بیایند خانه سینما را پایه گذاشتند تا این حوزه نفوذ همچنان در ید خودشان بماند. آنها این وضع را لااقل تا سال ۱۴۰۰ ادامه دادند اما جناح رقیبشان از اواسط دهه ۸۰ به بعد روی حوزه مستندسازی تمرکز کرد و کمکم به جاهای خوبی رسید. جشنواره حقیقت هم در دورهای که یک دولت نزدیک به همان جناح سیاسی بر سر کار بود شروع به کار کرد. پس از آن از سال 1392به بعد دولتی بر سر کار آمد که از جناح سیاسی مقابل بود. آنها به شکلی نرم و خزنده در پی هدم و نابودی وادی مستند برآمدند؛ چون آن را زمین بازی خودشان نمیدیدند و اگرچه نمیتوانستند روی کار نهادهای خارج از دولت که مستندها را تولید میکردند تاثیری بگذارند، بهعنوان برگزارکنندگان جشنواره حقیقت تمام تلاششان را برای از رمق انداختن آن به خرج دادند. تا همین چند سال پیش حتی معمولیترین مستندهای حقیقت هم وقتی پخش میشد، عدهای از مخاطبان در کنارههای سالن یا بین صندلیهای ردیف جلو و پرده سینما روی زمین مینشستند. تمام سانسها و حتی تکرارشان لببهلب پر بود از مخاطبان مشتاق اما سازمان سینمایی دولت قبل بالاخره با تکنیک پولی کردن بلیت این جشنواره و چند ترفند دیگر توانست آن شور و هیجان را از این رویداد بگیرد. راه ندادن مستندهایی که روایات جهانبینی دولت وقت را به چالش میکشید از دیگر ترفندهایشان بود و خلاصه هر کاری کردند که این جشنواره از رونق بیفتد. طبیعتا وقتی دولت عوض شد و افرادی از جناح سیاسی رقیب بر سر کار آمدند، امیدهایی نسبت به این ایجاد شد که وضع به حالت سابق برگردد اما متاسفانه چنین نشد.
محمد حمیدیمقدم، مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برخلاف دیگر مدیران سینمایی در دولت تغییر نکرد و میتوان گفت که همان مسیری را طی کرد که مدیران قبلی در پیش گرفته بودند. این یعنی مدیری که در یک کلام حوصله دردسر ندارد و در حال تکمیل ماموریت متولیان جشنواره حقیقت دولت قبل است. مستندی درباره صادق خلخالی که از چهرههای موثر اما بدنام جریان اصلاحات است، از شرکت در جشنواره حقیقت باز میماند اما مستندی مثل «احمد» که حلقه موسوم به جمارانیها آن را ساختهاند و حتی مهدی کروبی که ادعا میشود در حصر است بهعنوان مصاحبهشونده در آن حضور دارد، به جشنواره راه مییابد. سیاست دولت قبل ادامه دارد و هنوز بلیتفروشی میشود و سالنهای جشنواره سوت و کور است و حتی وضع سانسور یا راه ندادن مستندهای چالشی، نسبت به دوره قبل بدتر شده است. بهطور مثال هیچ مستند جدی و قابلتوجهی نداریم که به وقایع نیمسال دوم 1401 بپردازد درحالیکه جشنواره فیلم کوتاه تهران که کارویژهاش بیان موضوعات چالشی نیست؛ توانسته بود به موضوع التهابات سال گذشته ورود کند و اتفاق بدی هم برای مدیرانش رخ نداد. از سیستانوبلوچستان تا کف خیابانهای تهران اتفاقات زیادی دستمایه کار مستندسازان در دوازده ماه گذشته بوده است اما با اینکه سازندگان این آثار متقاضی حضور در حقیقت بودند جایی در جشنواره نداشتند.
شاید هنوز بشود در میان آثار پر تعدادی که به جشنواره حقیقت راه یافتهاند آثار قابل بحثی را یافت که در ادامه به چند موردشان پرداختهایم اما اینها تماما حاصل تلاشهای خود سازندگان کارهاست نه سیاستگذاری مدیران و در ضمن، تعدادشان خیلی کمتر از حد توقع است. موضوعات چالشی در این دوره از جشنواره مستند حقیقت نسبت به تمام دورههای پیشین، حتی آنهایی که دولت حسن روحانی برگزار میکرد کمتعدادتر هستند و اینکه مدیران همه چیز را گردن هیات انتخاب بیندازند و هیات انتخاب هم بگوید که چون تمرکزش روی فرم بوده، چنین چینشی پدید آورده، استدلالی نیست که حتی اطفال دبستان سینما آن را بپذیرند و باور کنند. در ادامه بررسی به چهار مستند جشنواره حقیقت امسال پرداختهایم که خوب یا بد، قوی یا ضعیف، روی موضوعات قابل بحثی دست گذاشتهاند و پرواضح است که تعداد عناوین بحثانگیز در تمام دورههای پیشین بسیار بیش از اینها بود.
ادامه مطلب را اینجا بخوانید.