زینب مرزوقی، خبرنگار گروه نقد روز: مرکز سنجش آموزش پزشکی وزارت بهداشت، اخیرا اطلاعیهای پیرو دومین مرحله تکمیل ظرفیت پنجاهمین دوره آزمون پذیرش تخصصی منتشر کرده است. این اطلاعیه دومین مرحله از پذیرش دستیار تخصصی از طریق تکمیل ظرفیتها است و مرحله اول تکمیل ظرفیت 22 مهر بود. در این اطلاعیه آمده است افرادی که در آزمون دستیاری تخصصی مردود شدهاند و یا به هر دلیلی نتوانستهاند انتخاب رشته کنند، میتوانند با انتخاب کدرشته و کد محل مدنظر و متناسب با نمره حدنصاب خود در تکمیل ظرفیت دوم شرکت کنند.
آنچه که در این بین مساله است و جای تامل دارد، ظرفیت بالا و البته خالی برخی از رشتههای تخصصی در تکمیل پذیرش دوم است. مثلا علوم پزشکی ارتش 21 صندلی خالی برای طب اورژانس دارد؛ یا علوم پزشکی اصفهان 23 صندلی خالی برای تخصص بیهوشی دارد؛ و یا اینکه تخصص کودکان در همان علوم پزشکی اصفهان 25 صندلیاش خالی است. همچنین در تبریز 26 صندلی برای تخصص طب اورژانس وجود دارد. در بررسی این مساله، امری که در وهله اول محل پرسش است این است که چرا پزشکان عمومی نسبت به سالهای قبل به طور کلی تمایل کمتری به شرکت در آزمون تخصص دارند؟ پرسش بعدی نیز میتواند این باشد که چرا شرکتکنندگان برخی از تخصصها به طور واضح نسبت به دیگر تخصصها کمتر است و تخصصها صندلی خالی بیشتری دارند؟
در مقایسه تخصص بیهوشی با جراحی عمومی در پنج دانشگاه علوم پزشکی اراک، ارتش، اردبیل، ارومیه و اصفهان میبینیم که در مجموع این پنج دانشگاه برای تخصص بیهوشی 49 صندلی خالی وجود دارد اما برای دستیاری جراحی عمومی تنها 10 صندلی خالی دارند. از سویی دیگر نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه 22 آبان و در جریان ادامه بررسی گزارش کمیسیون تلفیق لایحه برنامه هفتم توسعه، با تصویب بند ج ماده ۶۹ لایحه، وزارت بهداشت را مکلف کردند سالانه به میزان ۱۲ درصد نسبت به افزایش ظرفیت تربیت نیروی انسانی گروه پزشکی اقدام کند.
بر اساس بند ج ماده ۶۹ لایحه برنامه هفتم توسعه، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی موظف است به منظور توسعه کمی و کیفی نظام آموزش علوم پزشکی، افزایش دسترسی به خدمات سلامت بهویژه در مناطق کمبرخوردار، ایجاد آمادگی برای مواجهه با سالمندی، جلوگیری از فرسودگی پایوران(کادر) درمان، افزایش ظرفیت پزشکی تخصصی، سالانه به میزان حداقل 12 درصد با أخذ تعهد خدمت در مناطق موردنیاز با فراهمآوری زیرساختهای آموزشی در سقف بودجه مصوب، برنامهریزی و اجرا داشته باشد.
این درحالی است که درحال حاضر و با همین ظرفیتهای موجود نیز همچنان صندلیها خالی است و همچنان تمام ظرفیتها پر نشده و پزشکان عمومی نهتنها در چند تخصص معین تمایل به شرکت در آزمون دستیاری دارند، بلکه به طور کل نیز رغبتی از سوی پزشکان عمومی برای آزمون دستیاری وجود ندارد. درست مانند وقتی است که کسی پنج صندلی دارد اما تنها دو صندلی از این پنج صندلی پر است. با این وجود ولی همان تعداد صندلیها را نیز بالا میبرد و پنج صندلی دیگر هم اضافه میکند. مساله اینجاست؛ وقتی تمایل به شرکت در آزمون دستیاری وجود ندارد، افزایش ظرفیتها چه کمکی به افزایش شرکتکنندگان خواهد کرد؟
پول تن ماهی از تعرفه ویزیت یک پزشک بیشتر است
اما چه اتفاقی افتاده است که پزشکان عمومی تمایلی به شرکت در آزمونهای دستیاری و خصوصا در رشتههایی مانند کودکان، بیهوشی و طب اورژانس ندارد؟ رضا لاریپور، سخنگوی سازمان نظام پزشکی معتقد است که اساسا افزایش ظرفیتها هیچگونه کمکی به افزایش دسترسی به پزشکان متخصص نمیکند. او در گفتوگو با «فرهیختگان» درباره برگزاری مجدد تکمیل ظرفیت دستیاری تخصصی میگوید: «تا زمانی که دستیاری به عنوان یک شغل شناخته نشود، تا زمانی که حق و حقوق یک رزیدنت به موقع پرداخت نشود، ساعت کاری او متناسبسازی نشود و آموزش در حوزه دستیاری اصل اساسی آن قرار نگیرد، آش همین است و کاسه همان است. همچنین رزیدنتها نمیتوانند با درآمدی 8 الی 12 میلیون تومانی در کلانشهرها زندگی خود را بچرخانند. این تنها از جنبه درآمدی آن است. از جنبههای دیگر نیز یک فرد در ماه باید 175 ساعت تقریبا کار کند. اما یک رزیدنت حداقل200 ساعت کار میکند. دو روز گذشته به یک رزیدنت ارتوپدی در تبریز حمله شده است. اگر قرار باشد امنیت همکاران ما در بخش رعایت نشود، با درآمد پایین، سختی بسیار و نداشتن وقت برای رسیدگی به خانواده، چرا باید تخصص شرکت کنند؟ منطقی است که این رشته را ادامه ندهند.»
لاریپور در ادامه تصریح میکند که مهاجرت درون شغل اتفاق افتاده است: «مهاجرت درون شغل اتفاق افتاده است، یعنی از یک رشتهای به شغل دیگری رفتهاند. ارتوپد شده است اما کار ارتوپدی انجام نمیدهد. متخصص اطفال شده اما کار اطفال نمیکند. برای خودش یک شغل دیگر انتخاب کرده است. سراغ آرایشگری، اسنپ یا هر شغل دیگری رفتهاند. تا وقتی که به دستیاری رسیدگی کافی نشود، یعنی دستیار به عنوان یک شغل و متناسب با پزشک عمومی که فارغالتحصیل است، ساعت کاری آن تنظیم نشود، حق و حقوقش پرداخت نشود، آینده شغلی او تضمین نشود، طبیعتا همین اتفاق رخ خواهد داد. وقتی که یک آرایشگر حق تعرفهاش از پزشک بالاتر است، وقتی پول یک تن ماهی از ویزیت یک پزشک بالاتر است، طبیعتا به سمت شغلهای دیگری میروند. این افراد هم افراد باهوشی هستند و سالهای زندگیشان را قرار نیست در این مسیر حرام کنند. این هم اشتباه است که فکر کنند نرفتن به دستیاری یا خروج از کشور تنها دلیل آن مساله مالی است. مسائل دیگری هم دخیل است ازجمله مسائل اجتماعی، خانوادگی و...»
ادامه مطلب را اینجا بخوانید.