تاریخ : Mon 06 Nov 2023 - 02:26
کد خبر : 87654
سرویس خبری : نقد روز

ایران مال کیست؟

ما، شما، آنها!

ایران مال کیست؟

جستاری در باب پاسخ به این پرسش که: ایران مال کیست؟

زهرا عدالت‌فر، پژوهشگر: «خودی داره به ما گل می‌زنه!» همین یک جمله برای تحلیل عمق فاجعه کافی ا‌ست؛ فاجعه‌ای که شاید یک ویدئوی چندثانیه‌ای وایرال‌شده، چندان دربرگیرنده آن نباشد اما اشاعه آن به یک جامعه بزرگ‌تر، ماحصلی جز چندپارگی جامعه ایرانی نخواهد داشت. ماجرا از جایی آغاز شد که کارشناس نسبتا موجه و حدودا ذی‌صلاح یک برنامه تلویزیونی، ضمن انتقاد از صداوسیما با طرح این جمله که «ما خیلی به صداوسیما امیدی نداریم!» به شرح این نکته پرداخت که نمی‌تواند تضادهای برنامه‌سازی در صداوسیما را هضم کند، اگر هم کسی نقدی به حرفش داشته باشد، باید بداند که «این مملکت مال حزب‌اللهی‌هاست!» در همین یکی، دو جمله ذکرشده، چند سوگیری بنیادین و آسیب‌زا- از منظر اجتماعی- وجود دارد:
1. سرزمین، کشور، جامعه و ملت، اساسا مال و ملک و دارایی کسی محسوب نمی‌شود. مفهوم جمهوری که یکی از بنیادی‌ترین اصول زیربنایی جمهوری اسلامی ایران هم هست، تماما «ما» بودن را فریاد می‌کشد، نه من بودن را. سرزمین، ماشین، خانه یا کیف پول و حتی یک تکه زمین نیست که یکی از ناکجا آباد پیدا شود و بخواهد آن را برای خودش بردارد و برود ولی اگر نگاه‌تان این است، علی‌الحساب، مملکت شما، مال خودتان.
2. حزب‌اللهی‌ها! ملاک قطب‌بندی اجتماعی، اساسا هیچ چیز واضح و مشخصی نیست. در همین یک فقره، اگر ما حزب‌اللهی باشیم، خودمان را با شمای دیگر حزب‌اللهی (نظریه‌پردازها به آن می‌گویند حزب‌اللهی رادیکال) یکی نمی‌دانیم. همین نخ را بگیرید و بروید تا آخر ولی مقدمتا تکلیف‌تان را با همین برچسب مظلوم مسئول‌پسند حزب‌اللهی مشخص کنید ولی اگر نگاه‌تان این است علی‌الحساب، مملکت شما، مال خودتان.
3. خودی! خودی؟ باخودی؟ یا بیخودی؟ هر عقل سلیمی می‌داند که جامعه ایران حداقل پس از مهر و آبان 1401 ظرفیت قطبیدگی شدیدتر اجتماعی را ندارد. همه گسل‌های اجتماعی ایران، از اقتصاد و جنسیت گرفته تا وضعیت دینداری به‌سادگی بر سر قشربندی اجتماعی و قطب‌بندی آن فعال می‌شود. در چنین شرایطی تقسیم‌بندی ما و شما، خودی و غیرخودی، روی دیگر همین جمله است که: هموطن من، خودی نیست که خب، طبیعتا بسط چنین تفکری در سطح کلان‌تر ایران را به تکه‌های چند‌پاره از مدل‌های فکری مختلف تقسیم می‌کند که هیچ‌ قرابتی با هم ندارند. در این شرایط خیلی ساده‌تر می‌توان گفت که علی‌الحساب، مملکت شما، مال خودتان.
4. گل خوردن! کدام مسابقه؟ کدام تیم؟ کدام داور؟ کدام برنده؟ کدام بازنده؟ یاد این جمله طلایی بخیر! «جامعه ما، خانواده ماست» حاکم شدن تفکر رقابتی بر زیست روزمره اجتماعی، قانون جنگل را بر یک محیط اجتماعی غالب می‌کند، هدف وسیله را توجیه می‌کند و همه حاضرند هر کاری برای برنده شدن در یک بازی موهوم غیرواقعی انجام دهند. مادامی که تفکر «همه با هم سوار یک کشتی هستیم» جا نیفتد، آش و کاسه همین است. هر کسی کاری جز آنچه ما فکر می‌کنیم درست است، انجام دهد، رقیب ماست.
امتداد این مدل تفکر، ورای نقدها و ایراداتی که به آن وارد است در خوشبینانه‌ترین حالتش دردی را از جامعه امروز ایران دوا نمی‌کند. ایران از منظر ژئوپلیتیکی نه می‌خواهد و نه می‌تواند متحد دیگری جز ملتش داشته باشد. مردم، با همین تفکر و تکثر، مردم ایرانند. بگذارید همین یک متحد برای ایران باقی بماند.