معین احمدیان-عاطفه جعفری، گروه فرهنگ: شاید مبالغه نباشد اگر بگوییم بخش عمدهای از مشکلات امروز جامعه هنری ایران ذیل دو عنوان قابل احصا و شمارش هستند که یکی مساله چالشهای ساترا با سریالسازان شبکه نمایش خانگی است و دیگری هنرمندانی که پس از آشوبهای سال ۱۴۰۱، رفتار یا موضعگیریهایی کردند که ادامه فعالیتشان در فضای رسمی کشور را با چالش مواجه کرد. در این خصوص گفتوگوی مبسوطی با سیدمحمد هاشمی، قائممقام وزیر و معاون حقوقی، امور مجلس و استانهای وزارت فرهنگ ارشاد و اسلامی داشتهایم که زوایای متعددی از این موضوعات را روشن میکند و به بسیاری از سوالات پاسخ میدهد.
*تمام مساله نظارت بر صوت و تصویر برعهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. ما یک تلویزیون داشتیم و یک غیرتلویزیون که نظارتش با وزارت ارشاد بود. در اواسط دهه 90 با فراگیرشدن هرچه بیشتر اینترنت و آمدن صوت و تصویر در این فضا، گفتوگوهایی شکل میگیرد. کمکم این مفهوم شکل گرفت که صوت و تصویر فراگیر داریم و اینها هویتهایی پیدا میکنند و شبیه تلویزیون میشوند. گفتوگوهای مقدماتی بین اصحاب فنی و هنری و حقوقی شکل گرفته بود. اما در طی مسیر ظاهرا به جهت ترک فعلهایی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سالهای دهه 90 داشت (ترک فعل به معنای محکم نگرفتن کار)، باعث شد که برای محتوای نمایشی خارج از محدوده سینما، نظارت، چهارچوببندی و مقرراتگذاری خوبی انجام نگیرد. یک مفهومی به اسم صوت و تصویر فراگیر ایجاد شد و به مجموعه سازمان صداوسیما احاله داده شد. و در عمل هم کمکم با تفاسیر متعدد سازمان از این عنوان، دایره شمولیت صوت و تصویر فراگیر تقریبا به کل فضای مجازی رسید. اواخر دولت گذشته هرآنچه مربوط به این موضوع بوده با نامهنگاریهای متعدد و تصمیمگیریهای مدیریتی به یک بسته تبدیل شد و نهایتا تحویل صداوسیما میشود؛ اگرچه وزارت ارشاد در آن دوره اختلاف حقوقی داشت و تا لحظه آخر هم به معنای حقوقی این کار محقق نشد، لااقل من در اسناد ندیدم اما به معنای اجرایی کاملا این کار انجام شد.
*موفقیت ما، آبروی صداوسیماست. ما که آمدیم با یک مسالهای مواجه بودیم که عرض کردم تصمیم را قبلا گرفته بودند و چیزی در وزارت ارشاد به معنای صوت و تصویر فراگیر وجود نداشت. گام اول این بود که مشخص کردیم وزارت ارشاد و صداوسیما توامان در حوزه صوت و تصویر فراگیر مسئولیت دارند. این اولین چیزی بود که رفتیم و مکتوب کردیم و تقسیم کار شد. به نظر ما اکثر حوزهها، حوزههای وزارت ارشاد است، یعنی نظارت بر تبلیغات، سینما، موسیقی، کتاب، خبرگزاریها، بازیهای رایانهای و امثال اینها بر عهده وزارت ارشاد است. آنچه برای دوستان صداوسیماست، یکی مساله پخش زنده و یکی هم مساله ویاودیها بود که در ویاودیها هم باز این اشتراک برقرار است؛ چراکه ویاودیها نیز بعضا محصولاتی ارائه میدهند که در حوزه تنظیمگری ارشاد است. لذاست که دو نفر از مجموعه وزارت ارشاد در شورای ساخت و دو نفر در شورای پخش عضو هستند.
*نکته من این است که ما در مساله صوت و تصویر فراگیر قائل به این هستیم که یک نهاد و شورای فرادستگاهی و حتی فراقوهای شکل بگیرد و این کار را پیش ببرد. ممکن است این شورا شورای صدور مجوز باشد، ممکن است شورای حل اختلاف باشد. ممکن است بگویید این شورا چنین کارکردی ندارد و از این شورا این کار درنمیآید اما سوال این است وقتی من پلتفرم یا من تهیهکننده میبینم قوانین رعایت نمیشود، به کجا باید بگویم؟ به همان دستگاهی که خودش تهیهکننده و رقیب توست؟ نمیتوان قاضی و ناظر و مجری و رقیب همه با هم یکی باشند. اقل نظام حقوقی میگوید اینطور نباشد.
*بهطور کلی ما بنای بر لجاجت با جامعه هنری نداشته و نداریم، چون منطق ما خلاف این است. منطق و استراتژی ما تعامل و گفتوگو است. در همین مساله حقوقی که شما میگویید بارها و بارها بهویژه در سال گذشته که ما یک پیک رفتار غیرحقوقی از جانب معدودی از هنرمندان داشتیم، تمام تلاشمان را معطوف این کردیم که با گفتوگو متوجه بار حقوقی رفتار و گفتارشان کنیم. این جمله را هم گفتیم که اگر کسی خلاف منافع ملی و قانون و شریعت رفتار متجاهرانهای را از خودش نشان دهد، طبیعتا از سمت هیچ ایرانی و شهروند قانونمداری پذیرفته نیست و از ما بهعنوان وزارت ارشاد که بههرحال متولی حوزه فرهنگ و هنر و رسانه هستیم، متوقع هستند که عکسالعمل مشخص و قانونی داشته باشیم اما در عین حال میفرمایید که بعضی اصلاح رفتار و گفتار کردند.
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.