تاریخ : Thu 26 Oct 2023 - 02:58
کد خبر : 86952
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

فلسطین؛ وطن دوم تونسی‌ها

خبرنگار روایت می‌کند؛

فلسطین؛ وطن دوم تونسی‌ها

اما تاریخ تونس در یک نقطه تاریخی‌تر‌ با فلسطین گره می‌خورد به تنها تجاوز قرن بیستم یک کشور خارجی به تونس که نتیجه‌اش کینه‌ای ابدی میان تونسی‌ها با نیروهای صهیونیستی است. رویدادی دردناک برای تونسی‌ها که آثارش را می‌توان در گوشه‌گوشه تونس مشاهده کرد. دیوارنگاره‌های مبارزان فلسطینی در هر شهر تونس خودنمایی می‌کند. در بیشتر شهرهای بزرگ تونس، میدانی است با المانی از فلسطین، یا نقشی از پرچم یا مبارزی فلاخن به دست.

احسان زیورعالم، خبرنگار گروه فرهنگ: از شب آتشین جنوب فلسطین، فضای تونس آرامش سابق را نداشته است. ویدئوی تجمع تونسی‌ها پای ثابت پست‌های حمایت از فلسطین در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی شده است. حامیان فلسطین با ترند کردن حرکت مردم تونس، حالا نام این کشور کوچک در شمال آفریقا را سر زبان‌ها انداخته‌اند و داستان‌های قدیمی را بار دیگر بازخوانی کرده‌اند. قصه تونس و فلسطین با قدمتی طولانی که کمتر در رسانه‌ها بدان توجه شده است و حتی در جامعه عربی نیز مورد مداقه قرار نگرفته است. وضعیتی که باید رد آن را در بیانیه قیس سعید، رئیس‌جمهور تونس جست‌وجو کرد. برخلاف بیشتر امرای عرب، رئیس‌جمهور تونس، با وجود موقعیت نظامی و سیاسی و اقتصادی کشور متبوعش نسبت به کشورهای ثروتمند عرب، با لحن تندی نسبت به رویدادهای فلسطین واکنش نشان داد. برای تونس، فلسطین یک خط‌قرمز آرمانی است، نه آرمانی حکومتی که آرمانی مردمی است.
شاید بتوان بخشی از این علقه تونس نسبت به فلسطین را در تاریخ جست‌وجو کرد. دوران درخشان باستانی تونس با نام کارتاژ گره خورده است. کشوری باستانی که چند قرن موفق به سلطنت بر دریای مدیترانه شده بود، تنها با قدرت افسانه‌ای سزار سقوطش ممکن بود، هرچند سزارِ رومیان برای ساکنان همسایه جنوبی خود احترامی خاصه داشت. کارتاژ، کشوری برآمده از توانایی تجاری و سیاسی مهاجرنشینان فنیقی، برای تونسی‌های امروزی نقطه عطفی است از شکوه و جلال. بخش مهمی از توجه جهان به تونس، محصول بازماندگان تاریخی دوران پونیک است، واژه‌ای مشتق‌شده از واژه فنیقه، سرزمین باستانی که امروز باید ردپایش را در سرزمین‌های اشغالی فلسطین جست‌وجو کنید. سکونت فنیقیان در نوار ساحلی تونس، علاوه‌بر انتقال فرهنگی، در دل خود نوعی ناخودآگاه جمعی نیز به همراه داشته است. ناخودآگاهی که با رگه‌های رفتاری مشترک میان فلسطینی‌ها و تونسی‌ها غیرقابل‌اغماض است؛ از ارزش معنوی زیتون تا محبوبیت بی‌حدوحصر به قهوه و مقهی (قهوه‌خانه).
اما تاریخ تونس در یک نقطه تاریخی‌تر‌ با فلسطین گره می‌خورد به تنها تجاوز قرن بیستم یک کشور خارجی به تونس که نتیجه‌اش کینه‌ای ابدی میان تونسی‌ها با نیروهای صهیونیستی است. رویدادی دردناک برای تونسی‌ها که آثارش را می‌توان در گوشه‌گوشه تونس مشاهده کرد. دیوارنگاره‌های مبارزان فلسطینی در هر شهر تونس خودنمایی می‌کند. در بیشتر شهرهای بزرگ تونس، میدانی است با المانی از فلسطین، یا نقشی از پرچم یا مبارزی فلاخن به دست. این بازنمایی فلسطین بی‌شک در روز نخست اکتبر 1985 رقم خورد. زمانی‌که نیروی هوایی اسرائیل تصمیم می‌گیرد با انهدام مقر نیروهای آزادی‌بخش فلسطین، جان یاسر عرفات را درنهایت بگیرد. جنگنده‌های اسرائیلی، با حمایت یک بوئینگ 707 در مقام تانکر سوخت، مسیری 1700 کیلومتری را طی می‌کنند. با توجه به وحدت آن روزهای تونس با لیبی و الجزایر، ترفندهایی برای کور کردن رادارهای دو کشور همسایه نیز اعمال کردند. همه‌چیز در عرض شش دقیقه طول می‌کشد. اسکادران هوایی اسرائیل از شمال تونس، از جایی‌که چیزی جز دریای مدیترانه نیست، همان‌جایی که سه دهه پیش انقلابیون تونسی، استعمارگران فرانسوی را بدرقه کرده بودند، مقر نیروهای فلسطینی را منهدم می‌کنند، در جایی در شهرک کَرم در شمال پایتخت. نتیجه کار هولناک بود. تونسی که با خونریزی اندکی، موفق به کسب استقلال شده بود، حالا در عرض شش دقیقه با انبوهی شهید روبه‌ور بود، 56 فلسطینی و 15 تونسی. در این تجاوز فراموش‌ناشدنی یاسر عرفات زنده ماند، مرد مشهور فلسطینی آن روز جایی جز مقر ساف بود.
عملیات پای چوبین تنها تجاوز اسرائیل بود که در شورای امنیت سازمان ملل محکوم شد. حبیب بورقیبه بعدها مدعی شد آمریکا از عملیات اسرائیل آگاه بود؛ هرچند آمریکایی‌ها قطعنامه شورای امنیت را استثنائا در این باره وتو نکرده بودند. اسرائیل محکوم به پرداخت غرامت شد؛ اما فراتر از آن، خشم تاریخی تونسی‌ها بود که در نهاد مردمانش ریشه یافته بود. تونس که به لحاظ تاریخی یکی از معدود موطن‌های عربی یهودیان بود، حالا به جهنم یهودیان بدل شده بود. اتفاقی که تا به همین امروز با انواع تلاش‌ها برای حمله و تخریب کنیسه‌های یهودیان شهر تونس و جزیره جربه تداوم داشته است.
با چنین پیشینه‌ای بیانیه قیس سعید را بهتر می‌توان رمزگشایی کرد وقتی او بار دیگر عادی‌سازی با اسرائیل را یک جرم اعلام کرد. هشتگ جرم للتطبیع، این روزها یکی از هشتگ‌های محبوب در فضای مجازی تونس است. کشوری که با وجود وابستگی‌های مالی‌اش به آمریکا، برخلاف مغربی‌ها زیر بار معاهده ابراهیم نرفته است. حتی شرایط سمت و سوی دیگری یافته است و یکی از باشکوه‌ترین سفارتخانه‌های موجود در شهر تونس، حالا متعلق به فلسطینی‌هاست، حتی باشکوه‌تر از سفارت مغرب، تنها کشور مغرب عربی که زیر بار عادی‌سازی با اسرائیل رفت و محصولش تیره شدن روابطش با تونس شد.
از همان لحظه طوفان الاقصی، فضای شهر تونس از اساس تغییر کرد. با اولین حمله اسرائیل به غزه و انتشار تصاویر کشته‌شدگان غیرنظامی، فضای تونس متشنج شد؛ هرچند تشنج در تونس هیچ شباهتی با دیگر کشورهای اسلامی ندارد. شلوغی و شور در تونس همواره با نوعی آرامش همراه است. با این حال مشهودترین چیز در فضای حاکم بر تونس همراهی جوا‌ن‌ترهاست. همان نسل زدی که صغیر و کبیر عالم سیاست از ادراکش عاجز مانده‌اند، در تونس چهره مبارزی به خود گرفته‌اند. پوشش‌ جوان‌ها حالا رنگ‌و‌بوی فلسطینی گرفته است. به شکل مشهودی نوعی چفیه منقوش به پرچم فلسطین میان جوان‌ترها مد شده است. تی‌شرت‌های سفید با نقوشی از نمادهای فلسطینی همچون قبه الصخره، این روزها بخشی از مد تونسی‌ها شده است. فروش پرچم فلسطین فراگیر شده است و کافی است حدفاصل میدان بورقیبه تا باب البحر را قدم بزنید تا با انبوه پرچم‌های فلسطین پشت ویترین مغازه‌ها روبه‌رو شوید، به‌خصوص برندهای مشهور تونسی که در رقابت با برندهای اروپایی حالا دست برتر را پیدا کرده‌اند. در کشوری که بخشی از بازار مصرفش را فرانسوی‌ها اشغال کرده‌اند، فلسطین حالا محل جدال بر سر حمایت از کالای داخلی شده است.
از زمان همراهی کشورهای اروپایی و البته آمریکا از سیاست‌های وحشیانه اسرائیل، کمپینی برای تحریم برخی برندهای مطرح غربی در تونس شکل گرفته است. شاید نمونه مشهودش تحریم شرکت «کارفور»، مجموعه فروشگاه‌های زنجیره‌ای مشهور فرانسوی است. با اینکه شرکت فرانسوی وسیع‌ترین شبکه توزیع کالاهای اساسی در تونس را در اختیار دارد؛ اما حالا مردم به سمت فروشگاه‌های زنجیره‌ای ام‌جی گرایش پیدا کرده‌اند. قدیمی‌ترین فروشگاه زنجیره‌ای تونسی که همین چند روز پیش تولد 140 سالگی خود را جشن گرفته بود. جالبی ماجرا آنکه قدیمی‌ترین ساختمان ام‌جی، حالا در مرکز تجمعات تونسی‌ها در دفاع از ملت فلسطین قرار گرفته است. اگرچه خبری از مک‌دونالد در تونس نیست، اما قرعه تحریم شرکت‌های مشهور آمریکایی به نام کی‌. اف. سی خورده است. با اینکه تونسی‌ها عاشق نوشابه‌اند و کمبود شکر هم موجب کاهش عرضه نوشابه در این کشور ساحلی شده است، اما تحریم کوکاکولا هم در جریان است.
مردم تونس اگرچه می‌دانند توانایی نظامی چندانی برای مقابله و مبارزه ندارند؛ اما تا همین جای کار تونسی‌ها چند حرکت متفاوت زده‌اند. یک هفته پیش بود که وزارت امور خارجه بلژیک اعلام کرد مهاجم مسابقه فوتبال سوئد و بلژیک یک تونسی بوده است. اگرچه حمله با چاقوی مرد تونسی موجب مرگ دو سوئدی شد و از سوی اروپایی‌ها تروریستی تعبیر شد، اما اصل ماجرا به انبوهی از تونسی‌هایی است که در کشورهای فرانکوفون اروپایی، یعنی فرانسه، بلژیک و سوئیس بخش مهمی از فعالیت‌های خدماتی را برعهده دارند. فراتر از آن، همدلی شکل‌گرفته بر سر فلسطین، جامعه عرب‌زبان اروپا را هم تحریک کرده است و در اینجا هم باز جایگاه تونسی‌ها پررنگ است.
در چنین شرایطی پس عجیب نیست که تمام نیروهای سیاسی تونس جانب فلسطین را گرفته‌اند. برای درک ماجرا باید بدانیم که تونس تنها کشور جهان اسلام است که در آن آزادی احزاب صددرصدی است. از راست‌گراترین نیروهای سیاسی در قالب اسلام‌گرایی مفرط اخوانی تا چپ‌گراترین نیروها در قالب نیروهای کمونیست کارگری، تونس تنوع جذابی از احزاب سیاسی دارد که همواره روزهای شنبه بلوار بورقیبه را در رزرو اعتراضات خود دارند؛ اما حالا شعله اعتراضات سیاسی مصروف یک چیز است؛ فلسطین. تمام احزاب سیاسی تونس طی یک هفته اخیر در بیانیه‌های جداگانه علیه تجاوز اسرائیل به غزه اعلام موضع کرده‌اند. حتی لیبرال‌های طرفدار آمریکا نیز این بار سمت و سویی با مردم گرفته‌اند.
رویداد فلسطین حتی شرایط جامعه مذهبی تونس را هم تقویت کرده است. مدرسه زیتونه، پس از مدرسه الازهر، دومین مدرسه مهم دینی عالم تسنن است؛ اما در تمام این سال‌ها، موضع زیتونه در مسائل مختلف منفعلانه بوده است؛ اما حالا این فلسطین بود که نیروهای دینی تونس، سکولارترین کشور عرب را از انفعال خارج کرده است. فلسطین گویی آن گمشده تونسی‌ها برای یکپارچه شدن مجدد پس از وقایع انقلاب یاسمین تونس در دسامبر 2010 بوده است. فلسطین آن آرمانی است که تونس را به وحدت رسانده است. بلوار بورقیبه که در حکم شانزه‌لیزه تونس است؛ حالا شب‌ها به محل تجمع تونسی‌ها بدل شده است، تونسی‌هایی که پرچم‌ فلسطین به دست گرفته‌اند و تلاش می‌کنند با تجمع در برابر سفارت فرانسه خشم خویش را نسبت به وضعیت کنونی غزه نشان دهند. هرچند، چند روز پیش نیز تجمعی در برابر سفارت آمریکا رخ داد؛ اما استقرار سفارت فرانسه در قلب بلوار بورقیبه، علیه تمام پارادوکس‌های حاکم بر تونس است. استعمارگر سابق، جا خوش کرده در میدان استقلال شهر تونس، حالا در مظان اتهام است. گویی خشم تونسی‌ها به همین پارادوکس باشد که چگونه استعمارگر کماکان زیستش در دل استقلال آنهاست.
دیوارهای تونس حالا پر است از شعارهایی که نشان از انباشت رویدادهای تاریخی دارد. از استعمارگران سابق تا تجاوز سال 1985 و البته رابطه قوی میان این سوی مدیترانه با آن سوی مدیترانه. شاید تمنایی برای بازگشت یک قهرمان در قامت هانیبال، امپراتوری فنیقی کارتاژ که قدرت و توانش سال‌ها خواب از رومیان ربوده بود. نام هانیبال بخش جدایی‌ناپذیری از هویت تونسی‌ها است. مغازه‌ها و خیابان‌ها به نامش مزین است و سردیس‌هایش یکی از سوغات‌های مرسوم. در یکی از مهم‌ترین مقاصد گردشگری اروپاییان، این هانیبال است که به یاد روزهای خوش تونس، در چمدان‌ها جا خشک می‌کند تا آرزوی تونسی‌ها -یا شاید دیگر سرزمین‌های فنیقی- را به سرزمین قاتلان هانیبال انتقال دهند. حالا معلوم نیست آیا هانیبالی برای جهان عرب در کار است یا نه؛ اما این روزها فقدان هانیبال بیش از همیشه احساس می‌شود و گویی تونسی‌ها بدشان نمی‌آید هانیبال زمانه باز هم تونسی باشد.