معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد:
قدس کلید فهم آخرالزمان است
هرکدام از ادیان توحیدی نگرش الهیاتی و تمدنی منحصر به خود نسبت به جغرافیای فلسطین بهویژه بیتالمقدس دارند. موضوعی که در نشست «قدس در خوانشهای الهیاتی تمدنی» به آن پرداخته شد.
فلسطین را سرزمین ادیان ابراهیمی نامیدهاند. بیتالمقدس در فلسطین شهری است که سه دین بزرگ توحیدی شامل یهود، مسیحیت و اسلام در آن حضور داشتهاند، آموزهها و سنتهای خویش را در این شهر ترسیم و تبلیغ کردهاند و آن را به نقطه تلاقی و زندگی پیروان خود تبدیل کردهاند. تاریخ بیتالمقدس نشان میدهد ادیان سهگانه همواره در این شهر حضور داشته و بر آن اثر گذاشتهاند. برخی پیروان این ادیان معتقدند بیتالمقدس نخستین مرکز ثقل و سنگ بنای جهان است و مسلمانان بهدرستی باور دارند این شهر نخستین قبله آنان بوده است. بر این اساس هرکدام از ادیان توحیدی نگرش الهیاتی و تمدنی منحصر به خود نسبت به جغرافیای فلسطین بهویژه بیتالمقدس دارند. موضوعی که در نشست «قدس در خوانشهای الهیاتی تمدنی» به آن پرداخته شد. در این نشست که با حضور محمدهادی همایون، عضو هیاتعلمی دانشگاه امام صادق(ع) و معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد در اسکای روم کانون اندیشه جوان برگزار شد به بررسی و مقایسه خوانشهای الهیاتی- تمدنی ادیان توحیدی با تمرکز بر مسیحیت، یهودیت و اسلام پرداخته شد تا نگاه هرکدام از این ادیان به سرزمین بیتالمقدس و جایگاه آن در نگرش تمدنی آنها مشخص شود.
همایون در این نشست به سوالی مبنیبر اینکه نقش یهود و اسلام چه بوده و این سرزمین به کدام دین تعلق دارد و آینده سرزمینی این جغرافیا قرار است چگونه رقم بخورد و نسبتش با شرق و غرب و سایر ادیان و فرهنگها پاسخ داد. در این گزارش از روزنامه به گزیدهای از سخنان همایون در این نشست پرداختهایم و مشروح کامل آن را میتوانید در سایت «فرهیختگان» بخوانید.
این روزها مساله فلسطین موضوع بسیار مهمی شده و درطول تاریخ هم مهم بوده و همانطور که شما گفتید اهمیتش بیشتر بر بقیه آشکار میشود. چون در جمعی تخصصی هستیم، اجازه دهید موضوع را تخصصی پیگیری کنیم؛ اول ایده معمول درباره منشأ اهمیت فلسطین را بشکنم که در ذهن همه وجود دارد و بعد سعی کنیم منشأ دقیقتر و روشنتری را درباره جایگاه قدس طراحی کنیم. شاید این موضوع در ایران کمتر شده اما هنوز به این دو جمله و گزارهای که عرض میکنم در کشورهای عربی استناد میشود. گفته میشود اهمیت قدس این است که اول اینکه نخستین قبله ماست و دوم اینکه محل معراج پیامبر بوده است. اینها اجمالا درباره قدس برای ما قدسیت، نورانیت، معنویت و جایگاه ایجاد میکنند. وقتی از قدس صحبت میکنیم و شعار «القدسلنا» را تکرار میکنیم به این دو دلیل است و فکر میکنم با اینکه گفته میشود قدس به این دو دلیل جای مهمی است اما اینها نکاتی انحرافی هستند. توضیح خواهم داد که قدس جای مهمی است اما نه به این دو دلیل که اینها هر دو قابلخدشه هستند. اگر بگوییم قدس قبله اول مسلمین است، یهودیها و مسیحیها و ادیان دیگری که بین این دو بودند، ادعا خواهند کرد و ادعای درستی است که شما اگر قبلهتان در دوره کوتاهی اینجا بوده، اینجا همیشه قبله ما بوده و همیشه به این سمت عباداتمان را انجام میدادیم. نکته بعدی این است که ما بین ادیان رقابتی نداریم و درواقع همه ادیان را یکی میدانیم و با این دلیل به مجادله و تنازع با ادیان دامن خواهیم زد. ما قرار است برای آخرالزمان به وحدت ادیان فکر کنیم. با این ادعا در موضوع قدس ما دست بالایی نخواهیم داشت. دوم اینکه ما میگوییم اینجا محل معراج پیامبر بوده است. با این دلیل آنها میتوانند بگویند پیامبر شما یک شب از مسجدالحرام به اینجا آمده و یک توقف کوتاه داشته و به آسمان چندم به معراج رفته. اگر اینطور است، انبیای دیگر همیشه در این سرزمین به دنیا آمده و زندگی و فوت کردهاند یا مثل حضرت مسیح به معراج رفتهاند. با مطرح کردن این دلایل گفتوگویی تنازعی با ادیان دیگر آغاز میشود و جنس مجادله را اساسا در جنس تنازع ادیان میبریم و این خلاف نظر قرآن است که «همه انبیا یک دین داشتند و اسم دینشان هم اسلام است و هیچ فرقی هم بین آنها نیست.» میدانید که از لحاظ تاریخی، هر دوی اینها محل تامل است. خدا در قرآن میفرماید: «ما قبلهای را برای شما تعیین خواهیم کرد که شما نسبت به آن رضایت داشته باشید»، یعنی پیامبر از قبله اول رضایت نداشتند و دنبال کعبه بودند. آیات بعدی هم نشان میدهند که قبله اول برای امتحان بوده اما قبله دوم برای امتحان نیست، چون در قرآن آمده که «قبله قدس را برای آزمایش قرار دادیم تا ببینیم این مدتی که قبله قدس است، آیا شما تبعیت میکنید یا نه؟» وگرنه تبعیت از قبله کعبه کاملا روشن بودند و پیامبر هم دنبال قبله دوم بودند و بهتصریح قرآن از قبله اول ناراضی بودند. این چیزی نیست که از این باب بخواهیم به آن افتخار کنیم و مبنای نبرد و دعوای ادیان قرارش دهیم و بگوییم به این دلایل ما به موضوع قدس نگاه میکنیم. درباره مساله معراج هم این مسجدالاقصی که در سوره اسرا گفته میشود، «المسجدالاقصی» صفت و موصوف و به معنای مسجد دورتر است. ما مسجد دورتر یعنی مسجدالاقصی را امروز درپی همین آیه نامگذاری کردهایم، چون در زمان پیامبر اینجا مسجد نبوده و قدس نیز دست مسلمانان نبوده که بخواهند اینجا را به مسجد تبدیل کرده باشند که اسم داشته باشد و اسمش مسجدالاقصی شود. اگر وارد روایت و تبیینها شویم، خواهیم دید که احتمال دارد مسجدالاقصی همان مسجد کوفه باشد، یعنی مسجدی که از مسجدالحرام دورتر است. مسجد کوفه در ادبیات ما جایگاه روشنتری دارد و فضیلت نماز چندین برابر است و قدس به این اندازه نمیرسد. امام این را تصریح میکنند. اختیار بین نماز شکسته و نماز تمام را شما فقط در چند جا دارید؛ یکی مسجدالحرام، مسجدالنبی، مسجد کوفه و حرم سیدالشهدا. ممکن است مسجد کوفه واقعا محل معراج پیامبر بوده باشد. بهنظر میرسد که اهمیت قدس در این مسائل نیست و اینها انحرافی هستند و این ادعاها میتوانند ضربهپذیر باشند و ما نباید روی این جریان استدلال خودمان را ادامه دهیم.
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.