تاریخ : Wed 18 Oct 2023 - 05:19
کد خبر : 86343
سرویس خبری : نقد روز

سرزمین تکثر و مقاومت

جریان‌شناسی گروه‌ها و جریان‌های سیاسی در فلسطین و سرزمین‌های اشغالی؛

سرزمین تکثر و مقاومت

این روزها با درگیری‌ گروه‌های مقاومت متعدد در فلسطین این تصور تداعی ‌می‌شود که شاید این گروه‌ها تنها در برهه‌های حساس امنیتی و نظامی یا موسم جنگ کنشگر هستند یا زمانی که درگیری وجود ندارد، اینها با تحریک اسرائیل به‌دنبال نوعی کنشگری می‌گردند. اما مساله به‌گونه‌ دیگری است.

فاطمه بریمانی‌ورندی، خبرنگار گروه نقد روز: قریب به دو هفته است که از جنگ دیرینه میان رژیم‌صهیونیستی و فلسطینیان می‌گذرد. از همان روزهای ابتدایی جنگ، ابتکار با حماس و محور مقاومت بود، آغاز و ادامه جنگ را آنها پیش‌بینی می‌کردند که در ادامه تهدیدات رژیم‌صهیونیستی برای ورود زمینی به غزه فشارها را بر محور مقاومت بیشتر کرد. اما این باعث نشد که ابتکار عمل جنگ از اختیار و اراده محور مقاومت خارج شود. بررسی آنچه این روزها میان گروه‌ها و احزاب مختلف اسرائیلی می‌گذرد و حتی گروه‌های مختلف فلسطینی در جای‌جای منطقه چه در مناطق اشغالی و چه در کرانه باختری و غزه یکی از سوالات جدی مخاطبان در روزهای اخیر است. رژیم‌صهیونیستی در یک‌سال گذشته روزهای ملتهبی را گذرانده‌ است و حالا در روزهای جنگ نیز وضعیت سیاسی این کشور با وجود ائتلاف انجام شده دچار چند‌دستگی است. همین موضوع آینده این رژیم و تحولات سیاسی آن را بعد از جنگ دچار برخی ابهامات کرده‌ است. به همین منظور با سهیل کثیری‌نژاد، کارشناس مسائل اسرائیل گفت‌وگو کردیم تا از وضعیت گروه‌های مختلف فلسطینی باخبر شویم و اتفاقات سیاسی و نظامی درونی غزه، مناطق اشغالی و کرانه باختری را بررسی کنیم.
برای تحلیل درست از یک اتفاق باید زمینه‌ وقوع آن را بررسی کرد. برای فهم دقیق از اتفاقات اخیر فلسطین و تحلیل واکنش‌های ساکنان این کشور باید اطلاعاتی نسبت به گروه‌های مختلف ساکن در آن را بدانیم. سهیل کثیری‌نژاد ناظر به مطالعات تاریخی که داشته است، این‌طور می‌گوید: «به‌صورت‌کلی گروه‌های داخل غزه را می‌توانیم به سه دسته تقسیم کنیم. دسته اول گروه‌های مقاومت هستند که گروه‌های شاخص آنها حماس، جنبش جهاد اسلامی و گردان‌های ابوعلی مصطفی و چند گردان دیگر است. این گروه‌ها و دسته‌ها در غزه در اکثریت مطلق هستند، اختیارات لازم را دارند و از حمایت مردمی نیز برخوردارند، البته در کرانه باختری، به‌واسطه حکومتی که در اختیار دارند، قدرت و نفوذ دارند. حدود دو دهه گذشته و در سال‌های اخیر این گروه‌ها شکل و تشکیلات بهتری پیدا کردند. اتاق مشترکی تشکیل دادند که در آن حدود 18 گروه مقاومت حاضرند و با یکدیگر هماهنگ می‌شوند. عمده فعالیت این 18 گروه در غزه است، در کرانه باختری هم نفوذ و قدرت دارند اما عمده قدرت‌شان در غزه اعمال می‌شود. در این اتاق جنگ فعالیت‌های نظامی، امنیتی و اطلاعاتی گروه‌های مقاومت با هماهنگی یکدیگر انجام می‌شود. جریان دوم که اکثریت نیستند اما حضور پررنگی دارند، جریانی با گرایش‌های ناسیونالیستی است که این جریان‌ها در کل فلسطین عمدتا در کرانه باختری مستقرند اما حامیانی هم در نوار غزه دارند. در غزه با اینکه تصمیم‌گیر و اثرگذار نیستند، اما در صحنه حاضرند و نظرات‌شان را مطرح می‌کنند. جریان سومی هم وجود دارد که ظهور و بروز زیادی ندارند. این جریان بازمانده از گروه‌های تکفیری و سلفی‌اند. اما به‌شدت تحت کنترل حماس بوده و فرصت تحرک زیادی ندارد. به همین منظور جریان موثری نیستند.»
البته قدرت در میان این سه جریان به‌صورت مساوی تقسیم نشده و حتی از منظر اقبال مردمی هم با یکدیگر متفاوتند. «با توجه به ارزیابی‌های صورت گرفته در نوار غزه، اکثریت مطلق با گروه‌های مقاومت است. حدود 80 تا 85 درصد از مردم از 18 گروه مقاومت حمایت می‌کنند، اما در همین میان گروه‌های تکفیری در اقلیت محض هستند. در سال‌های 2018 مقداری رشد داشتند که حماس آنها را سرکوب کرد و موجب شد در فلسطین فعلی دیگر جایگاهی نداشته باشند.»

این روزها با درگیری‌ گروه‌های مقاومت متعدد در فلسطین این تصور تداعی ‌می‌شود که شاید این گروه‌ها تنها در برهه‌های حساس امنیتی و نظامی یا موسم جنگ کنشگر هستند یا زمانی که درگیری وجود ندارد، اینها با تحریک اسرائیل به‌دنبال نوعی کنشگری می‌گردند. اما مساله به‌گونه‌ دیگری است. در رابطه با شاخه‌های متفاوت این گروه‌ها، کثیری‌نژاد می‌گوید: «فعالیت‌های گروه‌های مقاومت خیلی گسترده است. آنها اکثرا گروه‌های سیاسی هستند که یک شاخه نظامی دارند. مثلا گروه حماس شاخه نظامی‌اش «عزالدین‌القسام» است. گروه جهاد اسلامی شاخه نظامی‌اش «سرایا‌ القدس» است. کمیته‌های مردمی مقاومت، گروه‌های نظامی‌اش می‌شود «تیپ‌های ناصر صلاح‌الدین» یا مثلا جبهه دموکراتیک آزادی‌بخش فلسطین، شاخه نظامی‌اش گردان‌های «ابوعلی مصطفی» است. هر کدام برای خودشان یک شاخه نظامی دارند و یک شاخه سیاسی که آن رهبریت و تمرکز سیاسی را برعهده دارد. در کنار این فعالیت‌ها یکی از مهم‌ترین شاخه‌هایشان، شاخه‌های خیریه و حمایتی است. خانواده‌های محروم، شهدا و امثالهم را حمایت می‌کنند؛ بعضا به اینها کمک‌های اقتصادی می‌کنند. از دیگر شاخه‌های این گروه‌ها، شاخه فرهنگی است. این گروه‌ها در زمینه فرهنگی فعالیت گسترده دارند. برنامه‌های فرهنگی و آموزشی در غزه و تا حدودی در کرانه باختری برگزار می‌کنند. از موثرترین شاخه‌های فعالیتی، رسانه است. معمولا برای خودشان شاخه رسانه‌ای دارند. رسانه‌ای که به‌عنوان پایگاه خبری اخبار مربوط به آنها را پوشش می‌دهند. حالا برخی از این گروه‌ها که قوی‌ترند، شبکه تلویزیونی خاص خود را دارند، برخی هم در حد سایت، خبرگزاری و مجلات فعال هستند.»
ما تفکیکی از گروه‌های فلسطینی داشته‌ایم. گروه‌های متفاوت در بستر‌های متعددی زندگی کرده و همین موجب بروز دیدگاه‌‌های نزدیک یا دور از همدیگر می‌شود، اما همه آنها روی راهکارهای نظامی اتفاق‌نظر دارند و آن را نفی نمی‌کنند، کثیری‌نژاد این‌طور تحلیل می‌کند: «این گرو‌ها یک نقطه اشتراک دارند، همه آنها قائل به این هستند که اسرائیل اشغالگر است و آن را به‌رسمیت نمی‌شناسند. راهکار مشکلی که الان وجود دارد را اولا حذف اسرائیل می‌دانند و این راهکار با استفاده از ابزارهای مختلف می‌تواند اجرا شود که از جمله آن ابزارها، ابزارهای نظامی است. ایدئولوژی کلی آنها در رابطه با حل‌مساله اسرائیل و فلسطین حذف اسرائیل است. در مقابل‌شان گروه‌های ناسیونالیستی که در سال‌های اخیر اغلب گرایش‌های سازش پیدا کرده‌اند، نگاه متفاوتی دارند. آنها می‌گویند اسرائیل را به‌رسمیت بشناسیم و در کنار آن تلاش کنیم که کشور فلسطین را ارتقا دهیم. در این دیدگاه، راهکارهای سیاسی در آن بیشتر به‌چشم می‌آید؛ هر‌چند راهکارهای نظامی را هم نفی نمی‌کنند. البته جریان ناسیونالیستی عمدتا تمرکزشان در کرانه است که تشکیلات خودگردان و جنبش فتح چهره پیشتاز و فاخرشان است. اما این گروه‌های ناسیونالیستی در غزه هم تبلیغات می‌کنند و فعالیت دارند. نظر گروه‌های تکفیری هم این است که همه گروه‌های فلسطینی باطلند و تنها خودشان بر حق هستند. عقیده‌شان هم این است با دشمنی که در مجاورتش قرار داریم، بجنگیم؛ حالا این دشمن بخش عمده‌اش حماس و سایر گروه‌های مقاومت است یعنی با خود گروه‌های مقاومت درگیرند و جنگ دارند. بخشی از آن هم اسرائیلی‌ها هستند که باز چون در کنار آنها زندگی می‌کنند، دشمن نزدیک محسوب می‌شوند. هرجایی هم که احساس نیاز کنند مثلا مقطعی که داعش در سوریه فعالیت داشت، مهاجرت می‌کنند. این تکفیری‌ها هم عمدتا دو گروه هستند که یک دسته‌شان با القاعده بیعت کرده و دسته دوم با داعش بیعت ‌کردند و حالا هر دو این گروه‌ها به انزوا رفتند.»

برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.