میلاد جلیلزاده، خبرنگار گروه فرهنگ: سرود چریکهای فدایی خلق که برای چهل-پنجاه سال پیش بود و توسط دشمنان سرسخت پادشاهی پهلوی سروده و قرائت میشد، امروز از دهان پادشاهیخواهان شنیده میشود؛ نه بهعنوان توبه آنها از مرام پیشینی و آشتیشان با چپها، بلکه بهعنوان سرودی برای نمایشی که دفاعیهای از فاشیستیترین و دستراستیترین جنبش اجتماعی ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ است. این شگفتی اما چرا پدید آمد و چرا آنها چنین سرودی را برای چنین مقصودی برگزیدند؟ قضیه تنها و تنها به بیسوادی سیاسی و اجتماعی آنهایی برمیگردد که پشت انتخاب این سرود برای یک نمایش ظاهرا معترضانه ایستاده بودند. آنها همین نکته ساده را نمیفهمیدند که سرود «سراومد زمستون...» از جهانی دیگر است و یکسره با جهان خودشان تفاوت دارد حتی اگر این سرود سال ۸۸ در اردوگاه انتخاباتی اصلاحات هم استفاده شد و تا پای یافتن جنبهای نمادین برای سبزها پیش رفت، میشد آن را با گرایش سابقا چپ میرحسین موسوی که لیدر آن جریان بود توجیه کرد اما حالا هیچ چیز نمیتواند این ناهمگونی را در نمایش «خانه امن» توجیه کند. دیدن بیسوادیهای مأیوسکننده از پادشاهیخواهان و پهلویچیها چیز عجیبی نیست و بهطور روزمره، موارد بسیار بغرنجتری از استخدام یک سرود چپ برای نمایشی راستگرا میشود سراغ گرفت اما آنچه این مورد بهخصوص را برجسته میکند مرور نام کسانی است که این بار در کسوت مدافعان پهلوی و دشمنان نظام سیاسی فعلی، از این سرود چریکهای فدایی خلق استفاده کردهاند. آنها هنرپیشههایی هستند که سالها در سینما و تلویزیون ایران فعال بودند و تا همین چند سال یا حتی چند ماه پیش، روی آنتن یا روی پرده حضور داشتند. مساله به سیاسی شدن سلبریتیها برمیگردد یا به تعبیر دقیقتر، به اینکه چنین چهرههایی شاید به تحریک بعضی از سیاستمداران حرفهای در مقطعی از تاریخ ایران جایگاه لیدرهای سیاسی و اجتماعی طبقه متوسط را پیدا کردند؛ حال آنکه درونمایه لازم برای قرار گرفتن در چنین موقعیتی را نداشتند و از مقطعی به بعد، جامعه چنان به این ناترازی واکنش نشان داد که بهطور کل وجود این افراد را زیر سوال برد؛ نه صرفا فعالیت سیاسی و اجتماعیشان را. هنرپیشههای سینما و تلویزیون کسانی که لااقل تا قبل از سالهای ۹۶ و ۹۷، در امتداد و در قیاس با صنوف جدیتری مثل نویسندگان و کارگردانها بهعنوان بخشی از جامعه روشنفکری ایران شناخته میشدند وقتی از زیر عبای آن طیفهای جدیتر بیرون آمدند و خودشان سخن گفتند دیگر آن تصویر و تصور پیشین را از دست دادند. وقتی پس از سالهای ۹۶ و ۹۷ موقعیت و فعالیتهای آنها زیر ضرب نقد رفت هر قدر در این چند سال به لحاظ سواد و هوش سیاسی و اجتماعی بیشتر به چالش کشیده شدند و زیر سوال رفتند، بیشتر خرابکاری کردند و پردههای جدیدی از فقر دانش و هوششان را بالا بردند. حالا شاید نمایش خانه امن که فقط برای خارج نشینها اجرا میشود، نه مخاطب چندان زیادی داشته باشد نه تاثیرگذاری قابل توجه، اما میتوان از جنبهای دیگر هم به ماجرا نگاه کرد و با رصد اینکه چرا و از کجا کار به چنین وضع خندهداری رسید، به واکاوی موضوع مهمتری پرداخت که از یکسو عیار دانش و هوشمندی سیاسی و اجتماعی سلبریتیها را نشان میدهد و از سوی دیگر مسالهای عمومیتر را در کانون توجهات قرار میدهد. مسالهای که همان رویای رفتن به خارجه و به چنگ آوردن خوشبختی ابدی است. این رویا در شئون مختلفی نمود پیدا میکند و راهحل نیل به خیلی از آرزوهای دیگر شناخته شده است؛ از پولدار شدن و آزاد بودن گرفته تا متجلی کردن استعدادهای هنری.
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.