میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر بینالملل: پنجمین دوره نشست موسوم به «فرمت مسکو» با محوریت مسائل افغانستان، در روز جمعه و در شهر کازان روسیه در شرایطی برگزار شد که این اجلاس در چهارچوب برنامهها و اهداف ازپیشتعیینشده و به دور از هرگونه رخداد غیرمترقبه یا رویکرد سیاسی غافلگیرکننده خاتمه پیدا کرد. در این میان تنها نکته دور از انتظار در پایان نشست رقم خورد، در جایی که نمایندگان تاجیکستان از تایید و امضای بیانیه پایانی اجلاس سر باز زدند. اگرچه این مساله میتوانست بهعنوان نقطهای تاریک برای دستاوردهای نشست تلقی شود، اما بیتفاوتی روسها نسبت به مواضع تاجیکستان و حمایت قاطعشان از نتایج اجلاس تا حد زیادی مانع از پررنگ شدن تبعات منفی این رخداد شد.
اما در رابطه با حضور طالبان در این نشست باید گفت از آنجا که حاکمیت طالبان بر افغانستان هنوز رسمیت نیافته و مسکو نیز پیش از این تاکید کرده بود که برنامهای برای به رسمیت شناختن طالبان وجود ندارد نمایندگان این گروه صرفا بهعنوان میهمان حضور داشته و تنها میتوانستند به ابراز دیدگاههای خود بپردازند. بنابراین آنها نهتنها در این نشست در جایگاه نمایندگی افغانستان قرار نداشتند، بلکه از مشارکت در چهارچوبهای رسمی همچون صدور بیانیه پایانی نشست کاملا به دور بودند. در چنین فضایی تصمیمات نشست و بهویژه بیانیه پایانی آن را شاید بتوان در قالب پیامهایی به حاکمیت طالبان در افغانستان مد نظر قرار داد، پیامهایی که عمدتا بر چند محور زیر متمرکز بودند:
1) لزوم تشکیل «دولتی فراگیر» قابل چشمپوشی نیست
ایجاد یک حکومت فراگیر در افغانستان درحالی از سوی روسها بهعنوان مهمترین محور نشست فرمت مسکو اعلام شده بود که اساسا این موضوع تاکنون بنیان شکلگیری و ماهیت برگزاری این سلسله نشستها را توجیه کرده است. در همین راستا وقتی از طالبان برای مشارکت در دور پیشین فرمت مسکو دعوت به عمل نیامد ضمیر کابلوف نماینده ویژه روسیه در افغانستان عدم پیشرفت در تشکیل حکومت فراگیر از سوی طالبان را مهمترین دلیل این اقدام دانست. اما درحالیکه در بیانیه پایانی نشست کازان بر این موضوع تصریح شده که «متاسفانه در تشکیل دولت واقعا فراگیر در افغانستان که منعکسکننده منافع همه گروههای قومی و سیاسی این کشور باشد، هیچ پیشرفتی صورت نگرفته است» امیرخان متقی سرپرست وزارت خارجه طالبان در همین نشست بهوضوح نشان داد که طالبان به هیچوجه زیر بار درخواستهای دیگران برای مذاکره با مخالفان نرفته و آن را نوعی مداخله در امور داخلی افغانستان تلقی میکنند. بدین ترتیب و درحالیکه به نظر میرسد حکومت فراگیر و طالبان با یکدیگر قابل جمع نیستند دقیقا روشن نیست که اصرار حاضران در فرمت مسکو بر لزوم تشکیل دولتی فراگیر از سوی طالبان صرفا جنبه توصیهای دارد یا اینکه یک ضرورت و پیششرطی برای شناسایی رسمی آنها محسوب میشود؟جواب هرچه باشد نکتهای که فعلا از نشست فرمت مسکو میتوان استنباط کرد این است که حاضران تلاش داشتهاند تا این پیام را به طالبان برسانند که در موقعیت فعلی مساله تشکیل حکومت فراگیر را قابل چشمپوشی ندانسته و آن را با برقراری صلح و ثبات پایدار در افغانستان گرهخورده میدانند. البته در این میان تلطیفهایی از مفهوم تشکیل حکومت فراگیر صورت گرفته که بهعنوان نمونه شاید بتوان به اظهارات آقای قمی اشاره کرد؛ در جایی که ایشان به نوعی تشکیل یک حکومت فراگیر را با تشکیل یک حکومت مشروع و مبتنیبر قانون که در آن حقوق همه گروهها ذکر شده باشد در یک کفه ترازو قرار میدهد. قابل یادآوری است که همین رویکرد ملایم و مبتنیبر عدم اعمال فشار شدید بر طالبان در تشکیل حکومتی فراگیر در افغانستان احتمالا یکی از دلایل عدم همراهی تاجیکستان با بیانیه پایانی نشست را رقم زده است.
2) بازگشت قدرتهای فرامنطقهای به افغانستان، خط قرمز فرمت مسکو
پنجمین نشست فرمت مسکو در زمانی برگزار شد که به نظر میرسد دوران همکاری یا حتی هماهنگی میان قدرتهای بزرگ در افغانستان به پایان راه خود رسیده است. اعلام پایان کار تروئیکای توسعهیافته افغانستان (با مشارکت ایالاتمتحده) از سوی روسیه، عدم دعوت از آمریکا برای مشارکت در نشست کازان و حملات نمایندگان حاضر در فرمت مسکو به غرب به دلیل شرایط فاجعهباری که برای افغانستان رقم زدهاند، خود گواهی بر این مساله است. در بیانیه پایانی نیز بهرغم اینکه از یکسو به تلاشهای دبیرکل سازمان ملل برای هماهنگی اقدامات شرکای بینالمللی و منطقهای در افغانستان اشاره شده و همکاری با بازیگران فرامنطقهای امکانپذیر ارزیابی میشود، از سوی دیگر مسئولیتناپذیری غرب در بازسازی افغانستان و مسدود کردن داراییهای این کشور توسط واشنگتن نیز بهشدت مورد انتقاد قرار میگیرد. در عین حال در پیام ارسالشده از سوی لاوروف، وزیر خارجه روسیه برای مشارکتکنندگان در فرمت مسکو ابراز امیدواری میشود که غرب هرگز به افغانستان و کشورهای همسایهاش باز نگردد.
اما اینکه چرا چنین موضوعی در کانون توجه حاضران در نشست فرمت مسکو و بهخصوص روسیه و چین قرار گرفته است جای تامل دارد. در این رابطه شاید بتوان به دو مورد تاثیرگذار اشاره کرد؛ نخست سطوحی از روابط پنهان و آشکار که امارت اسلامی طالبان با جهان غرب و در راس آن ایالات متحده برقرار کرده و از چشم کشورهای منطقه دور نمانده و حتی سوءظن برخی از آنها را برانگیخته است. دوم نگرانیهایی که نسبت به گسترش تروریسم در مرزهای کشورهای آسیای مرکزی و دستهای خارجی در پس پرده آن وجود دارد. در همین راستا سال گذشته پوتین صراحتا به این موضوع اشاره کرد که طالبان تحت فشار سازمانهای اطلاعاتی خارجی از ظهور پایگاههای تروریستی در شمال افغانستان چشمپوشی میکند. چنین سوءظنی در تصمیم روسها برای عدم دعوت از طالبان برای نشست قبلی فرمت مسکو بسیار تاثیرگذار بود. در هر حال مباحث مطرحشده در نشست کازان نشان میدهد که دعوت از طالبان برای مشارکت در نشست را نباید بهعنوان رفع نگرانی کشورهای منطقه از تداوم نفوذ غرب تلقی کرد. دقیقا بر همین اساس است که پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران برای تشکیل یک گروه تماس منطقهای افغانستان مورد استقبال سایر اعضا قرار میگیرد. علاوهبر این از مفاد بیانیه پایانی نشست که بر غیرقابل قبول بودن استقرار تاسیسات زیربنایی نظامی کشورهای ثالث در افغانستان و کشورهای همسایه آن به هر دلیلی تاکید میکند؛ میتوان به این استنباط رسید که نگرانیهایی از تداوم همکاری نظامی و اطلاعاتی میان پاکستان و آمریکا یا هر یک از کشورهای منطقه وجود دارد و در واقع این بیانیه را باید نوعی هشدار به آنها نیز تلقی کرد.
3) مبارزه با تروریسم، نیازمند تلاشی بیشتر و وسیعتر
در زمانی که امیرخان متقی به نمایندگی از طالبان به حاضران در نشست درمورد عزم طالبان برای سرکوب داعش و عدم استفاده از خاک افغانستان علیه هر کشور دیگری اطمینان میدهد؛ بیانیه پایانی فرمت مسکو بر لزوم انجام اقدامهای موثرتر از جانب طالبان پافشاری دارد. البته در متن بهکارگرفتهشده در این بیانیه پایانی نکات ظریفی وجود دارد که میتواند بازتابدهنده دیدگاههای مختلف حاضران در نشست تلقی شود. بر این اساس در شرایطی که تشکر از تلاشهای شایان طالبان در مبارزه و سرکوب داعش را میتوان انعکاسدهنده دیدگاه کشورهایی چون روسیه، ایران، و حتی چین تلقی کرد، تاکید بر درخواست از طالبان برای انجام اقدامات مشابه علیه همه گروههای تروریستی را شاید بتوان بازتابی از مواضع پاکستان و برخی کشورهای آسیایمرکزی و نارضایتی آنها از عملکرد طالبان در قبال تیتیپی و گروههای اسلامگرای افراطی آسیایمرکزی، ارزیابی کرد. در عین حال همانطور که اشاره شد درمورد نقش عوامل خارجی (با نگاه ویژه به آمریکا) در گسترش تحرکات تروریستی در داخل افغانستان هم نگرانیهای جدی وجود داشت که با گنجاندن این عبارت که «اکثر کشورهای شرکتکننده بر مخالفت خود با حمایت خارجی از تروریسم در افغانستان تاکید دارند»، در بیانیه پایانی بازتاب پیدا کرد.
از شواهد و قرائن اینگونه استنباط میشود که دولت تاجیکستان بهویژه با این بندهای ضدتروریستی در بیانیه پایانی مشکل داشته است، چراکه با توجه به گفتههای رئیس مرکز مطالعات استراتژیک وزارت خارجه تاجیکستان نهتنها تلاشهای طالبان در مبارزه با تروریسم قابل تقدیر نیست، بلکه از نظر این کشور شواهد غیرقابل انکاری از ارتباط تروریستهای آسیایمرکزی با عناصری در داخل افغانستان وجود دارد. به گفته وی دقیقا به همین دلیل است که آنها درحال حاضر عواقب فعالیت گروههای تروریستی در افغانستان را در امتداد مرزهای خود احساس میکنند.
4) حمایت از رویکرد اقتصادمحور سیاست خارجی طالبان
همانطور که متقی وزیر خارجه طالبان در سخنان خود در فرمت مسکو تاکید میکند، طالبان از زمان به دستگیری قدرت در افغانستان تلاش زیادی به خرج دادهاند تا سیاست خارجی خود را بر محور منافع اقتصادی و در قالبی اقتصاد محور به پیش ببرند. در نشست مسکو این رویکرد طالبان مورد تایید و تشویق حاضران قرار گرفته و نسبت به گسترش همکاریها درحوزههای اقتصادی به طالبان دلگرمی و امیدواری داده میشود. در همین چهارچوب کابلوف نماینده ویژه روسیه در افغانستان تاکید میکند که در تماسهای دوجانبه و در زمینه منطقهای گستردهتر ما اولویت را به توسعه روابط تجاری و اقتصادی با افغانستان خواهیم داد. در بیانیه پایانی اجلاس هم ارزیابی مثبتی از چشمانداز توسعه پروژههای منطقهای با مشارکت افغانستان ارائه میشود. در اینجا کاملا روشن است که کسی با تعاملات و برنامهریزیهای اقتصادی طالبان مشکلی ندارد، اما همان دغدغه همیشگی همچنان پابرجاست؛ آیا «امنیت پایدار» برای مشارکت در چنین پروژههای کلانی وجود دارد؟ مواضع طالبان در برخی حوزههای داخلی از جمله مشارکت و تعامل با قومیتها و گروههای سیاسی در فرآیندهای سیاسی، پاسخی تردیدآمیز را پیشروی شرکتکنندگان در فرمت مسکو قرار میدهد.