نیلوفر مژدهی، خبرنگار: لیگ برتر باز هم به بهانهای نپذیرفتی تعطیل شد تا انتظار یک رقابت فرسایشی در آخرین هفتههای لیگ برتر را بکشیم. سازمان لیگ در آخرین اطلاعیه خود نوشته است: «نظر به دستور صادره از فدراسیون فوتبال و کمیته تیمهای ملی با موضوع فشردگی و تداخل برنامه مسابقات نمایندگان کشورمان و سایر تیمهای دارای سهمیه در تیم ملی امید در لیگ قهرمانان آسیا و رقابتهای هانگژو، به این وسیله اعلام میگردد کلیه مسابقات هفته ششم لیگ برتر که قرار بود در تاریخ ۴ و ۵ مهرماه برگزار شود، تا زمان حضور تیم ملی در رقابتهای مورد نظر معلق میگردد. بدیهی است برنامه مسابقات متعاقبا اعلام خواهد شد.»
این یعنی تیم ملی بر لیگ ارجحیت دارد و این نقض اصول حرفهای فوتبال است. احتمالا مسئولان فوتبال ایران نمیدانند که تیم ملی قدرتمند حاصل لیگی پویا است. وقتی سهیل مهدی در اظهاراتش در برنامه زنده تلویزیونی بهوضوح میگوید خط قرمزشان تیم ملی است یعنی آب پاکی را روی دست همه باشگاهها میریزد. البته نمیتوان به آنها خرده گرفت. وقتی سازمان لیگ که باید نهادی مستقل باشد، زیرمجموعه فدراسیون فوتبال است، طبیعی است که به جای حمایت از باشگاههای شاغل در لیگ، طرف تیم ملی را بگیرد و آن را در اولویت قرار دهد.
چرا لیگ ما پویا نیست؟
آیا میدانید پویا یعنی چه؟ پویا یعنی دارای استعداد یا توان دگرگونی در جهت برتری و پیشرفت. پس اگر میخواهیم لیگی پویا داشته باشیم با تعطیلات مکرر نمیتوانیم. وقتی نتوانیم لیگی پویا برگزار کنیم پس در جهت پیشرفت حرکت نمیکنیم. آقای مهدی که از تیم ملی بهعنوان خط قرمز سازمان لیگ نام میبرد حتما میداند که تیم ملی موفق، در نتیجه لیگی پویا شکل میگیرد. بدون شک لیگی فرسایشی نمیتواند به تیم ملی کمک کند. اصل موفقیت در ورزش جهان و حتی فوتبال را بدنسازی میزند که این مهم در راستای تعطیلات مکرر به نابودی کشیده میشود.
به ژاپن نگاه کنید. لیگی معتبر و پویا ساخت که اتفاقا کشوری مثل عربستان از آنها الگوبرداری کرده است. آنها برای آن که بتوانند بازیکنان مطرح را برای حضور در لیگشان راضی نگه دارند مجبور به رعایت اصول حرفهای شدند و الگوبرداری کردند. وقتی همه بازی میکنند، لیگ ما به چه دلیل تعطیل شده؟ به خاطر اصرار کمیته ملی المپیک و فدراسیون فوتبال بدون صلاحدید باشگاهها و بهخاطر لیگ قهرمانان آسیا و تیم ملی امید! مگر دیگر تیمها در لیگهای مختلف آسیایی مسابقات داخلی را تعطیل کردند یا مگر تیم ملی امید ندارند. النصر بعد از بازی با پرسپولیس، جمعه در لیگ عربستان با الاهلی بازی کرد و صدرنشین را شکست داد. آنها شنبه قبلش هم در لیگ بازی کرده بودند، یعنی در ۷ روز سه بار در لیگ و آسیا بازی کردند. مگر آنها تیم ملی ندارند؟ اتفاقا دارند و در این سالها به خوبی هم تجهیز شده است.
اصلا ما چرا باید بازیکنان بزرگسالمان را به تیم امید بدهیم. عربستان هم در هانگژو تیم دارد، ولی لیگ این کشور بهطور منظم برگزار میشود و با تیمی جوان در این مسابقات شرکت کرده. آنها قوانین عجیبوغریب ندارند و مانع برگزاری بازیها نمیشوند، درحالیکه لیگ ما بهخاطر شرکت تیم ملی امید در رقابتهایی تعطیل است که حتی اگر صاحب مدال شود نیز برای فیفا و AFCاهمیت خاصی ندارد. برای فدراسیون، باشگاهها و لیگ برتر هیچ اهمیتی ندارد، چون میتوانست تیم جوانی به چین بفرستد تا لیگ بیشتر از این لطمه نخورد. اما انگار اصلا مهم نیست که لیگ برتر با سکته چهل یا پنجاه روزه روبهرو شود. طبیعی است که چنین لیگ فرسایشی اجازه تزریق بازیکنان مطرح به فوتبال ایران را نمیدهد. درحالیکه ما با داشتن یک لیگ پویا میتوانیم بازیکنان خارجی را برای حضور در لیگمان راضی کنیم.
طبیعی است سازمان لیگ وابسته به فدراسیون بگوید خط قرمزشان تیم ملی است؛ چراکه وقتی باشگاههایی با زیرساخت ضعیف، منابع مالی محدود و منابع درآمدی ناکافی در اختیار دارند باید هم برای سرپوش گذاشتن به ضعف هایشان تیم ملی را در اولویت قرار دهند تا نتیجه و بازدهی منفی هر سالهشان را به گردن یک چیز بیندازند. آنها باید ضعف خود در باشگاهداری بهعنوان سازمان لیگ را به نوعی برای افکار عمومی و رجال سیاسی و حتی وزارت ورزش توجیه کنند. از اینرو تیمی از دل لیگ را گلچین کرده و در اردوها و کمپها تمرین داده، بدنسازی میکنند و برایشان بازی تدارکاتی میگذارند که سرپوشی بر ضعفهایشان باشد. پس بهترین کار این است که برای سرپوش گذاشتن بر همه ضعفهای فوتبال، تیم ملی را در اولویت قرار دهند و همهچیز را فدای تیم ملی کنند تا جوابی قانعکننده برای لیگ سطح پایینشان داشته باشند. درحالیکه اگر لیگی پویا داشته باشیم هم به نفع تیمهای ملی است و هم جذب اسپانسر راحتتر میشود و به درآمدزایی باشگاهها کمک میکند. هر اسپانسری با هر سطح مالی و اجتماعی اگر بداند قرار است هر هفته برندش توسط یک تیم به معرض نمایش گذاشته شود و در تلویزیون پخش شود قطعا راغب به سرمایهگذاری خواهد شد اما وقتی نمیداند کدام مسابقه و چه زمانی قرار است برند او را تبلیغ کند و آیا اصلا آن مسابقه برگزار میشود یا نه، چرا باید اصلا در فوتبال سرمایهگذاری کند؟
نیمفصل عجیب ما
به گفته سهیل مهدی نیمفصل و زمان استراحت تیمهای لیگ ایران قرار است همزمان با جام ملتهای آسیا برگزار شود. جام ملتهای آسیا 12 دیماه آغاز خواهد شد. البته اگر در این میان، کادرفنی تیم ملی برنامهای برای برپایی اردوی داخلی تا پیش از جام ملتها نداشته باشد. از اینرو قطعا لیگ بیستوسوم تا پیش از جام ملتهای آسیا به نیمفصل نمیرسد. با این حال چند سالی است که سازمان لیگ به دلیل همین بیبرنامگیها، نیمفصل را در زمانهای غیرواقعی برگزار میکند. شاید در ظاهر این مهم ایرادی نداشته باشد اما قطعا یک کار غیر حرفهای و غیراصولی است. نیمفصل زمانی است که تقریبا نیمی از مسابقات به پایان رسیده و قرار است تیمها از وضعیت خود در تقابل با همه حریفان به ارزیابی برسند. قرار است عیار فنی خود را ارزیابی کرده و با توجه به آنالیزی که از تیم خود داشتند برای نیمفصل دوم برنامهریزی کنند. جذب بازیکن، جذب مربی، تامین زیرساخت و جبران کمبودها و امکانات، همه از فعالیتهای مهم نیمفصل است که در نتیجه اتمام مسابقات یک نیمفصل کامل قابل ارزیابی است. این را بگذارید در کنار دیگر فاکتورهای حیاتی نیمفصل. نیمفصل زمان مناسب برای هماهنگی بازیکنان جدید و قدیم است. زمان درست برای هماهنگی بازیکنان جدید با بازیکنان قدیمی که باید به صورت علمی در دو هفته صورت گیرد. حالا اگر زمان استراحت یا همان نیمفصل به تاریخ دیگری موکول شود بازیکنان در کوران مسابقات به استراحت میروند. حالا فکر کنید وقتی که زمان نقل و انتقالات زمستانی با نیمفصل یکی نباشد چه اتفاقی رخ میدهد. شما با بازیکنانی که قرار است در نیمفصل از لیست خارج شوند به استراحت رفتید و فرصت دو هفتهای هماهنگی با بازیکنان جدید را هم ندارید چون قرار است یک ماه بعد که نقل و انتقالات زمستانی در میانه مسابقات شروع میشود بازیکن جدید بگیرید! در نتیجه با بازیکنانی که برنامهای برایشان نداشتید به استراحت رفتید و با بازیکنی که قرار است جذب تیمت شود، فقط به دلیل برنامهریزی غلط سازمان لیگ از چند هفته بعد وارد مسابقات میشوید.
آقایان قطعا میدانند نیمفصل برای تقویت تیمهاست و با این جابهجاییها معنا و مفهوم خود را از دست میدهد. اما اگر اینطور نبوده و هدف و برنامهای پشت تعطیلات نیمفصل نیست چه لزومی به اجرای آن است. تیمها میتوانند هر وقت خواستند استراحت کنند، هر زمان دوست داشتند بازیکن بگیرند و تیم خود را تقویت کنند چون برنامهای برای هدفمند و پویا کردن لیگ وجود ندارد. حالا فکر کنید در این نیمفصل مندرآوردی آقایان، تیم ملی هم بازی دارد و این بازیکنان در آن مقطع که قرار است به تعطیلات بروند به تیم ملی میروند و آنها که در لیگ هستند بدون هیچ هدفی در خانه مینشینند تا تعطیلات تمام شود.
کار سختی نیست، کافی است دلایل برگزاری مراحل مختلف یک لیگ را بدانید، آنوقت است که به اهمیت نظم در لیگ پی میبرید. این کاری که برای تیم ملی انجام میدهید و به قولی خط قرمزتان است، به واقع لطف نیست بلکه خیانت به تیم ملی است.