میراحمدرضا مشرف پژوهشگر: برگزاری نشست سران 20 کشور بزرگ اقتصاد جهان در دهلینو یکی از مهمترین موضوعاتی بود که طی هفته جاری مورد توجه کاریکاتوریستها و طنزپردازان سیاسی جهان قرار گرفت. درحالیکه در طی سالهای ریاستجمهوری ترامپ بر آمریکا، تیپ شخصیتی و عملکردهای بعضا عجیبوغریب وی سوژهای نابی را در اختیار طنازان سیاسی جهان قرار میداد، امسال نیز همانند سال گذشته مسائل حاشیهایی دیگری همچون عملکرد و کارایی اقتصادی جی 20 در صحنه بینالمللی، نحوه میزبانی، اهداف برگزاری اجلاس و درنهایت تداوم جنگ در اوکراین و تبعات آن بر بزرگترین گروه اقتصادی دنیا، بیشترین توجهات و به تبع آن سوژهها را به سوی خود جلب کرده بود.
گروه 20 و ناتوانی در حل معضلات جهانی
زمان و چگونگی تشکیل گروه اقتصادی کشورهای گروه 20 (پس از بحرانهای 1999 و 2008 اقتصاد بینالملل) نشان میدهد که فلسفه وجودی آن بر حل معضلات کلان اقتصادی نظام بینالملل از طریق ایجاد نزدیکی و اتحاد هرچه بیشتر در مواضع کشورها است. به نظر میرسد که گروه 20 در ابتدای شکلگیری خود عملکرد نسبتا موفقی را در این زمینه بر جای گذاشته و در عبور جهان از برخی بحرانهای مهم اقتصادی نقشی موثر ایفا کرد. با این حال مدتهای مدیدی است که این گروه و جلسات آن صرفا در حد یک گردهمایی و ملاقات رو در رو میان تعدادی از اقتصادهای برتر دنیا تنزل کرده است. حتی در همین دیدارها هم به جای ارائه راهبردهای موثر در عرصه بینالملل، شاهد کشمکش و منازعه درونی این دولتها بر سر موضوعات و مباحث مختلف مانند تغییرات آب و هوایی، آزادی تجارت جهانی، انرژی مهاجرت و مسائل دیگری از این دست بودهایم. با پایان یافتن دوران اپیدمی کرونا انتظار میرفت که این گروه بتواند گامهایی در راستای کاهش تبعات و پیامدهای این بحران عظیم بر اقتصادهای جهان و بهخصوص اقتصادهای در حال توسعه بردارد اما آنچه در عمل اتفاق افتاد این بود که اولین نشست سران کشورهای گروه 20 پس از اپیدمی کرونا به میدان مجادله میان آنها بر سر مساله اوکراین تبدیل شد. همه این مسائل دستمایهای شده تا طنزپردازان سیاسی تلاش کنند تا در قالبی هنری، این ناتوانی و ناکارآمدی را به تصویر بکشند. بر این اساس همانطور که در یکی از کاریکاتورها مشاهده میکنیم، افرادی که ظاهرا نمادهایی از طبقات بروکرات و کارگر در دنیا میباشند، در مقابل دستگاهی عریض و طویل و پیچیده که نام نشست سران جی 20 را بر پیشانی دارد، ایستادهاند و خوشباورانه منتظر هستند تا این دستگاه برای مجموعه مشکلات جهانی(تجارت، انرژی تغییرات آب و هوایی، جنگ اوکراین، مهاجرت و... )راهکاری ارائه دهد. خروجی نهایی دستگاه کاملا گویای آن است که چقدر میتوان به دستاوردهای آن امیدوار بود. در کاریکاتور دیگر هم میتوان بهوضوح دید که توان جی 20 برای تقابل با بحرانها و نزول اقتصادی شدید دنیا تا چه حد ضعیف بوده و توقع تاثیرگذاری از چنین گروهی چقدر نابخردانه به نظر میرسد.
گروه 20 در تنگنای اختلافات و شکافهای جهانی
اغلب بر این موضوع واقف هستند که گروه 20 در فضایی از تعاملات و همکاریهای گسترده پس از فروپاشی نظام دوقطبی و پایان جنگ سرد شکل گرفت. در عین حال این گروه در زمانی پایهگذاری شد که باورهای عمیقی نسبت به جهانی شدن و حرکت اقتصادهای دنیا به سوی یکپارچگی و از میان برداشتن موانع و تعرفههای اقتصادی وجود داشت. اما فضای سیاست و اقتصاد بینالملل بهتدریج از این خوشبینیها و مثبتاندیشیها فاصله گرفته و به سمت و سوی تعارضات و اختلافات میان دولتها و حتی ملتها در حال حرکت بوده است. شاید بتوان گفت که مجموعه رخدادهای اخیر به شکلگیری یا در واقع باز تولید دو نوع شکاف در جهان منتهی شده است. نخست اوجگیری دوباره شکاف میان شرق و غرب؛ در شرایطی که این بار چین و روسیه در سمت شرق و آمریکا و اروپا و متحدانشان در جناح غرب قرار میگیرند. جنگ اوکراین را میتوان نماد این رویارویی میان شرق و غرب تلقی کرد. اما شکاف دوم هم بازتولید یک شکاف قدیمی است که به احیای مجدد بحث شمال و جنوب ارتباط پیدا میکند. جهانی شدن نامتوازن، جنگ تجاری قدرتهای بزرگی چون آمریکا و چین و در کنار آنها پیامدهای جنگ در اوکراین، کشورهای در حال توسعه را به سوی این نتیجهگیری سوق داده که کشورهای شمال دغدغه جدی برای پیشرفت جنوب ندارند و از سوی دیگر مسیر توسعه لزوما از همان مسیر غرب گذار نخواهد کرد و آنها میتوانند در جستوجوی راهی یا ابتکاری نو برای رفع نابرابری باشند. اگرچه این شکاف شمال و جنوب با شکاف شرق و غرب همپوشانی کاملی ندارد اما هر دو بسیار به هم نزدیک و متداخل میباشند که شاید ماحصل آن برگزاری نشستی مانند « بریکس» در آفریقای جنوبی خواهد بود. در مقابل به نظر میرسد گروه اقتصادی 20 که مجموعه کشورهایی از دو قطب شرق و غرب و شمال و جنوب را در بر میگیرد، حالا خود را روی گسلی احساس میکند که هر آن میتواند گروه را به سوی تلاشی و از هم پاشیدگی بکشاند. در یکی از کاریکاتورها این شرایط با قرار گرفتن جی 20 روی صندلی که پایههای آن در دو سمت گسل قرار دارد، به خوبی ترسیم شده است. اما در کاریکاتور دوم گویا هنوز کاریکاتوریست امیدوار است که جی 20 بتواند نقش پلی میان شرق و غرب را ایفا کرده و اتصالی در شکاف جهان شرق و غرب ایجاد کند.
میزبانی پر هیاهوی هند از نشست سران جی 20
غایبان بزرگ نشست گروه 20
نشست سران گروه 20 در شرایطی برگزار شد که جایگاه رهبران دو عضو بزرگ و مهم گروه یعنی روسیه و چین خالی مانده بود. در مورد غیبت پوتین حرف و حدیث زیادی نبود؛ چراکه با توجه به فضای ایجاد شده پس از جنگ این موضوع پیشبینی میشد و البته پیشاپیش از سوی مقامات روسیه نیز خبر آن اعلام شده بود. روشن است که هندیها هم از این غیبت خرسند بودند چراکه نمیخواستند تبعات حقوقی حضور پوتین دامنگیرشان شده یا میزبانی آنها تحتالشعاع جدال روسیه و غرب قرار گیرد. اما غیبت «شی» رئیسجمهور چین مساله کاملا متفاوتی بود. حضور وی در بالابردن اعتبار نشست بسیار تاثیرگذار بود، ضمن اینکه بایدن رئیسجمهور آمریکا هم پیش از این علاقهمندی خود را برای گفتوگو و مذاکره با شی در دهلینو اعلام کرده بود. بدین ترتیب اعلام عدم حضور شی، آن هم به فاصله کوتاهی تا برگزاری نشست، بهشدت هندیها را خشمگین کرد و موجب شد تا موجی از حملات از سوی مقامات و تحلیلگران هندی به سوی پکن سرازیر شود، چنانکه برخی این حرکت را نوعی نادیده گرفتن تعمدی و کوچک شمردن هند تلقی کنند. در عین حال حضور رئیسجمهور چین در ژوهانسبورگ و نشست بریکس به فاصله کوتاهی قبل از نشست گروه 20، آنها را در توجیه استدلالشان مصممتر میکرد. در کاریکاتوری هم که با همین مضمون کار شده است، بهوضوح نشان داده میشود که شی پس از مشارکت در اجلاس بریکس در آفریقای جنوبی، چگونه با بیتفاوتی هند و گروه 20 را نادیده میگیرد. اما اجلاس دهلینو غیر از روسیه و چین، غایب بزرگ دیگری هم داشت که هرچند عضو گروه نبود، اما حضور آن بسیار مهم و نمادین تلقی میشد. به نظر میرسد که زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین توقع داشت تا همانند نشست گذشته جی 20 در بالی اندونزی، به نشست امسال هم دعوت شده و بتواند مواضع اوکراین در برابر روسیه را تقویت کند. با این حال دولت مودی ترجیح داد تا با دعوت نکردن رئیسجمهور اوکراین، از بسیاری جنجالها و حاشیههای پیرامونی جلوگیری کرده و راه را برای دستیابی به یک توافق عمومی در نشست باز بگذارد. جالب است که برخی کشورهای حامی کییف همچون فرانسه، که خود این عدم دعوت را در بریکس تجربه کرده بودند، واکنش خاصی در برابر این موضوع نشان ندادند. این نکته دستمایه کاریکاتوری شده که نشان میدهد چطور زلنسکی درحالیکه دست در جیب مکرون دارد، میخواهد سد راه سفر او به دهلینو شود.
دشواری دستیابی به یک بیانیه مشترک نهایی
از همان آغاز نشست سران گروه 20 در دهلینو و حتی مدتها پیش از برگزاری رسمی آن، پیشبینی میشد که دستیابی به یک تفاهم یا بیانیه مشترک نهایی دشوارترین بخش مذاکرات را تشکیل خواهد داد. سال گذشته و در بالی اندونزی، بهرغم اختلاف نظرها درنهایت مساله جنگ اوکراین و تبعات منفی آن بر اقتصاد جهانی در بیانیه پایانی گنجانده شد. اما در اجلاس دهلینو، مخالفت شدید روسیه و چین با گنجاندن نام اوکراین در بیاینه پایانی پیشاپیش آشکار شده بود و بر همین اساس حتی پیشبینی میشد که برای اولین بار اجلاس سران گروه 20، بدون صدور یک بیانیه مشترک به کار خود پایان دهد. از آنجا که این مساله برای میزبان نشست یعنی دولت هند میتوانست شکستی بزرگ تلقی شود، مودی و دولتش برای نزدیکسازی دیدگاههای کشورهای عضو متحمل فشار زیادی شدند. در کاریکاتوری هم که در اینجا آورده شده به خوبی نشان میدهد که مودی چطور در قالب یک سوپرمن(مرد عنکبوتی) برای دستیابی به یک توافق مشترک و جلوگیری از هم پاشیدگی گروه 20 تلاش به خرج میدهد. درنهایت به نظر میرسد که دیپلماسی هندیها موفق عمل کرده و آنها توانستهاند با طرح مباحث متعدد و بعضا جدید دیگری همچون وارد ساختن اتحادیه آفریقا به عضویت گروه 20، مساله اوکراین را به حاشیه رانده و دستیابی به یک بیانیه پایانی را ممکن سازند. در کاریکاتوری هم که با همین مضمون طراحی شده، به خوبی نشان داده میشود که مودی چگونه در نقش رهبر یک ارکست، ورود اتحادیه آفریقایی(فیلها بهعنوان نماد آفریقا) به گروه 20 و نامگذاری جدید آن به گروه 21 را هدایت کرده و به نظاره مینشیند.