مصطفی قاسمیان، خبرنگار: مجموعه نمایش خانگی «حیثیت گمشده» که این روزها به قسمت پایانی نزدیک میشود و با توجه به بضاعت درحالحاضر پلتفرمها، مورد استقبال نیز قرار گرفته، اثری جذاب و پربیننده است که البته از ضعفهای متعدد فرمی و ساختاری بهره میبرد، اما دست روی فرمولهای امتحانپسداده سینمای عامهپسند گذشته و امروز ایران گذاشته و توانسته بهخوبی این فرمولها را اجرا کند. این سریال برخلاف «سقوط» ساخته قبلی سجاد پهلوانزاده که اکشنی پرافتوخیز و پرزدوخورد بود، ملودرامی با مایههای معمایی است و این بار نیز توانسته توجهات را برانگیزد.
روی خط فیلمفارسی
حیثیت گمشده در درام حرف خاصی برای گفتن ندارد؛ چراکه روی پیرنگی دمدستی و بارها استفادهشده سوار شده است. ماجرای شک یک مرد تیپیکال شهری ایرانی به همسرش و تلاش برای رمزگشایی از رفتارهای عجیب او، اسکلت اصلی این ملودرام را تشکیل میدهد که در آثار متعددی دیده شده و به سنت فیلمسازی ایرانی- چه پیش و چه پس از انقلاب- از ابتدا نیز بهنظر میرسید جز با حکم به بیموردی شک اولیه فرجامی نخواهد داشت؛ هرچند ماجرا به معمایی 9 قسمتی تبدیل شود. قصه از میانه به تدریج از معمایی ناموسی، بهسمت انتقامجویی شخصی میل کرد که آن را واجد شباهتهایی به «لاتاری» یکی از آثار قبلی محمدحسین مهدویان طراح حیثیت گمشده نشان میدهد. بنابراین با تمام جذابیتی که این سریال برای مخاطب عام دارد، چیزی جز یک ملودرام دمدستی نیست که چندان محتوای تازهای برای عرضه ندارد. فیلمنامه احمد سلگی در حیثیت گمشده، البته بیش از اینها روی فرمولهای موفق سینمای پیش از انقلاب حساب کرده است؛ چراکه شمهای از یک مبارزه طبقاتی بین «امیر» از قشر فرودست و «فرشاد» از قشر فرادست را نیز به مخاطب میدهد. مبارزه کاراکتر اصلی با کسی که البته یکی از عوامل بدبختیهای «امیر» هم بهشمار میآید و دستمایه خوبی برای انتقامجویی در اختیار او میگذارد.
حضور تکراری جنوبشهر
حیثیت گمشده البته از فرمول مهم و موفق سالهای اخیر سینمای اجتماعی ایران نیز غافل نبوده است؛ حضور پررنگ جنوبشهر و همه عناصر مرتبط با آن در بازنمایی رسانهای که شامل قهوهخانه، مشاغل زیرزمینی و انواع بزهکاری مثل توزیع مواد مخدر، لاتبازی، عربدهکشی و... میشود در دومین سریال سجاد پهلوانزاده به اندازهای قابلتوجه هست که بتوان مطمئن شد این اثر از فرمول امتحانشده «شنای پروانه» الگوبرداری کرده است. فاصله کم میان تولید و توزیع حیثیت گمشده نشان میدهد سازندگان با درک درست از فضای این روزهای رسانههای تصویری، تلاش کردند استفاده موفق «پوست شیر» را از این فرمولها (همراه با عنصر انتقامگیری شخصی) تکرار کنند.
بیدغدغه در مسیر قصه
نقطه قوت اصلی حیثیت گمشده، البته قصه آن است که در بندهای بالاتر توضیح داده شد چطور از فرمولهای موفق استفاده کرده. دستاندرکاران اثر برای نیل به مقصود جذابیت، از خیلی چیزها به نفع قصه و سرگرمی چشمپوشی کردهاند تا درنهایت حیثیت گمشده حتی محصولی بیدغدغه بهنظر برسد. گویی تلاش حداکثری سازندگان در مسیر قصهگویی سرراست، به حذف عناصر فرهنگی انجامیده است. البته این سخن به آن معنا نیست که محتوای ضدفرهنگی یا غیرفرهنگی خاصی در حیثیت گمشده دیده میشود، اما جز سرنوشت ناجور چند شخصیت توزیعکننده مواد مخدر و منفی بودن کاراکتر شرابخوار فیلم، سریال عملا محتوای آموزنده ندارد. از طرفی میتوان خوشحال بود که سریال بدآموزی ندارد، اما از جهت محتوایی واجد امتیاز خاصی هم نیست.
بازیهای خوب
حیثیت گمشده البته مزیت کمیابی دارد که استفاده حداقلی از ستارههای گرانقیمت و پرطمطراق سینماست. مسیری که این سریال و کمی هم «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» پیش چشم صنعت نمایش خانگی میگذارند، امیدوارکننده است. پهلوانزاده در این سریال از هنرپیشههای گرانقیمت و محبوب سینما استفاده نکرده و نقش نخست را به مهدی حسینینیا، هنرپیشه تحسینشدهای داده که در سالهای اخیر در نقشهای مکمل زیادی به چشم آمد و در مواردی درخشید. او حالا در یکی از نخستین تجربیات خود در ایفای نقش اصلی باز هم روی مدار موفقیت حرکت میکند. حسینینیا در این سریال بازی خوبی دارد و نقش امیر را با ابعاد مختلف آن بهشکلی دیدنی تصویر کرده است؛ تجسم یک انسان ناامید و هدررفته که با مصیبت اخیرش تعادل روانی خود را به کلی از دست داده. او درمقابل هر کاراکتر و گاه در هر لحظه حالی دگرگون دارد، اما حسینینیا حواسش بوده که در همه اینها مخاطب کاراکتر امیر را گم نکند. درکنار او البته از بازی امیر نوروزی هنرپیشه مکمل سریال نیز نباید گذشت. او در این اثر نیز برگ جدیدی رو میکند و در جلد شخصیت متکبر، مصمم و کینهای فرشاد درخشان است. این بازیهای قدرتمند که البته با هدایت صحیح کارگردان به اجرا درآمده، از عوامل موفقیت حیثیت گمشده بهشمار میرود.
شخصیتهای تخت
جز بازیگردانی خوب اما حیثیت گمشده در زمینه کارگردانی دستاورد تازهای برای سجاد پهلوانزاده محسوب نمیشود. سریال اگرچه ضعف خاصی در اجرا ندارد، اما با قابهای ساده تلویزیونی، میزانسنهای تخت، سکانسهای پرتعداد گفتوگوهای دونفره و داخلی بودن بسیاری از سکانسها (که البته ریشه همه فیلمنامه اثر است) این سریال از نظر اجرا، قابل قیاس با تجربه قبلی این کارگردان نیست. شاید پهلوانزاده با نخستین اثر سینمایی خود بهتر بتواند تواناییهای کارگردانی خود را به آزمون بگذارد. مشکل شخصیتپردازی اما در حیثیت گمشده دیده میشود؛ چراکه اغلب کاراکترهای سریال بیشتر «تیپ»اند تا شخصیت و ابعاد مختلفی ندارند، حتی امیر که کاراکتر اصلی سریال بهشمار میآید، از عمق قابلتوجهی بهره نمیبرد و چندان ویژه نیست.