تاریخ : Wed 30 Aug 2023 - 02:28
کد خبر : 83951
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

دوزانو در محضر استاد

درباره عبدالمجید ارفعی،از چهره‌های درخشان حوزه تمدنی ایران باستان

دوزانو در محضر استاد

انسان‌های برمنش و دانش‌گستری که در حوزه علم اندوزی لحظه‌ای را به بیهودگی و بی‌مایگی سپری نمی‌کنند.

عبدالمهدی مستکین عضو کمیته فرهنگ و تمدن اسلام و ایران:

میاسای ز آموختن یک زمان ز دانش میفکن دل اندر گمان
چو گویی که وام خرد توختم همه هرچ بایستم آموختم
یکی نغزبازی کند روزگار که بنشاندت پیش آموزگار

آغازین این نوشتار را با ابیاتی نغز از حکیم فرخ روان ایران زمین فردوسی آراستم که به بسندگی و شایستگی مهم‌ترین ویژگی زیستنامه بزرگان حوزه دانش و علم‌اندوزی را پیش چشم می‌نهد. انسان‌های برمنش و دانش‌گستری که در حوزه علم اندوزی لحظه‌ای را به بیهودگی و بی‌مایگی سپری نمی‌کنند.
دانش طلب و بزرگی‌آموز تا به نگرند روزت از روز
رد پای چنین نگرشی را در این برهه از دوران می‌توان در مقام و منزلت استادی فرهمند و ورجاوند چون عبدالمجید ارفعی بازجست. استاد ارفعی دلداده ایران‌زمین است، فزون از 60 سال در خشت و گل‌نوشته‌های تاریخ کهن ایران‌زمین با سرانگشتان عاشقی و مهرورزی به این آب و خاک چیستی و کیستی ملت تمدن‌ساز ایران را جستار کرده است. استاد عبدالمجید ارفعی متولد 1318، نخستین فارغ‌التحصیل ایرانی در رشته زبان‌های باستانی در موسسه شرقی دانشگاه شیکاگوی آمریکاست. وی محضر استادانی همچون ساموئل نواح کرایمر، ای.جی.گلب دانشگاه‌آموخته واتیکان و مسلط به بیش از 90 زبان، ا. لئو اوپنهایم، ریچارد هلِک، ابراهیم پورداود و پرویز ناتل‌خانلری را درک کرده و بر زبان‌های «اَکَدی» و «ایلامی»، اشراف کامل دارد و از معدود صاحب‌نظرانی است که می‌تواند خط میخی‌ایلامی و اکدی را بخواند و ترجمه کند.
ویرایش و ترجمه منشور کورش بزرگ، ویرایش و ترجمه کتیبه‌های باوری تخت‌جمشید و انتقال آن به ایران و تلاش برای استرداد کامل آنها به موزه ملی، ایجاد تالار کتیبه‌ها در موزه ملی ایران و قلعه باستان‌شناسی شوش، بنیان‌نهادن رشته زبان‌های باستانی در موزه ملی ایران، فرهنگستان هنر و مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی از خدمات ارزشمند این استاد فرزانه به فرهنگ و تمدن ایران‌زمین است.
با الهام از سخن آغازین حکیم فردوسی برخی از ویژگی‌های استاد ارفعی را به کوتاهی و ژرفی برمی‌شمریم:

نیاسودن از آموختن و افروختن
نیک به یاد دارم که در دوران چیرگی اهریمن کرونا و در شرایطی که استاد و همسر گرانقدرشان به این بیماری هولناک دچار آمده بودند؛ بزرگ‌ترین خارخار و دغدغه ذهنی استاد ادامه کاوش، مطالعه و ترجمه گل‌نوشته‌های تاریخ کهن ایران بود. از دید ایشان سرآغاز تاریخ تمدنی ایران‌زمین از دوران هخامنشیان نیست بلکه هزاره‌ها پیش از آن است که در گل‌نوشته‌های ایلامی ثبت و ضبط شده است. لذا غبارروبی از این غفلت تاریخی و هویدا ساختن دیرینگی این تمدن بزرگ جهان بر دوش من سنگینی می‌کند و نگرانم که با مرگ و بدرود من به دیار خاموشان گستره وسیعی از تاریخ شگرف و شگفت این سرزمین سپند که به فزون از چند هزار سال پیش از میلاد بازمی‌گردد، به بوته نسیان و فراموشی سپرده شود. از سویی دیگر برخی جریانات هویت‌ستیز در غرب برآنند تا پیوستگی و همبستگی ملت‌های کهن و تمدن‌ساز جهان را دچار انقطاع و ازهم‌گسیختگی کنند تا از این رهگذر فرآیند یکپارچه‌سازی و تحمیل یک الگوی فرهنگی غالب را در جهان بنیاد نهند. به هر روی استاد ارفعی که اکنون قریب به 84 سال از عمر پرارج خویش را سپری می‌کند و با میراث نامبارک اهریمن کرونا، ناگزیر اکسیژن بر دوش و با رنجی طافت‌فرسا دم و بازدمی را که به قول شیخ اجل ممد حیات است و مفرح ذات، فرو می‌برد و برمی‌آرد؛ هر روز فزون از 10 ساعت کار پژوهشی و مطالعاتی را به انجام می‌رساند. این ویژگی حقیقتا برای نسل استادان و دانشجویان این مرز و بوم الهام‌بخش است که آدمی برای دست یازیدن به زندگی بالنده و شکوفا، لحظه‌ای از آموختن نباید بیاساید.

دقت و وسواس علمی استاد
یکی از شاخص‌های بنیادین علم، درنگ و مداقه در گزاره‌هایی است که از رهگذر مطالعات و مکاشفات علمی فراز می‌آید؛ اهمیت این موضوع در پدیده‌های تاریخی و باستان‌شناسی بیش از پیش جلوه‌گر است. به بیان دیگر در مطالعات باستان‌شناسی آنچه که اصالت دارد و می‌توان بر بنیاد آن مقاله علمی یا کتابی مستدل به رشته تحریر در آورد، در پیوند با یافته‌های کاوشگران حوزه تاریخ باستان است. استاد ارفعی عمیقا به این موضوع اهتمام تام دارد که بدون سند و مدرک متقن باستان‌شناسی، گل‌نوشته و کتیبه‌های تاریخی نمی‌توان به‌صراحت در باب یک دوره تاریخی اظهارنظر کرد. استاد ارفعی همواره خود را سالک علم می‌داند و از بیان احساسی و غیرعلمی پیرامون دوره خاص تاریخی پروا دارد. نگارنده هر آینه که درخصوص دوره تاریخی ساسانیان با ایشان پرسشی به میان می‌آوردم به‌صراحت پاسخ می‌داد که من در این دوره تخصصی ندارم!

ادب و فروتنی استاد
این قولی است معروف در میان استادان و دانش‌پژوهان حوزه تاریخ و باستان‌شناسی که ادب و فروتنی اخلاقی و علمی استاد ارفعی بسیار الهام‌بخش است. او عاشقانه خوش می‌دارد هر آنچه آموخته با دیگران به اشتراک بگذارد؛ هیچ بخل علمی در وجود سراسر مهر و محبت ایشان دیده نمی‌شود. اگر طالب علمی واقعی نزد او رود می‌کوشد با جان و دل او را بپرورد ولی دریغ که در این روزگاران پرشتاب و آسیمه‌سر، دانش‌طلبان واقعی‌گویی به محاق رفته‌اند و یکی از رنج‌های استاد در این دوران سطحی بودن و گریزپا بودن دانشجویان است. لازمه ژرفای علمی داشتن درک محضر استادان و عالمان برجسته و بزرگ است این ویژگی را در تاریخ علم این سرزمین به‌خوبی می‌توان جستار کرد جایی که بزرگانی چون ابوریحان، ابن‌سینا، زکریا، خواجه‌نصیر، سهروردی و صدها دانشمند بزرگ با چه رنج و ادباری بار سفر می‌بستند و با اسب و استر از پارس تا شام از شام تا حجاز از حجاز تا بلخ و مرو و از ری تا جرجان و از بخارا تا همدان و از سمرقند تا سپاهان و از جندی‌شاپور تا رم و بغداد و اندلس و مصر را با پای آبله‌گون می‌پیمودند تا لختی محضر فلان استاد بنام را درک کنند و دمش انفاس قدسی او را بر وجودشان به جشن بنشینند. به هر روی این ویژگی استاد ارفعی که از نسل طالبان علم واقعی است برای نسل جوان و علمی این سرزمین بسیار مغتنم است.

فرجام
باری در فرجام سخن هرچند که به قول شیخ اجل سعدی در این باب در معنی باز است و سلسله سخن دراز؛ به همین قدر اکتفا کردم. اما مژده خوبی که به‌تازگی از رهگذر مصوبه کمیته فرهنگ و تمدن اسلام و ایران شورای عالی انقلاب فرهنگی درخصوص بهره‌گیری از خرمن خجسته دانش استاد ارفعی به گوش رسید، مایه نازش و رامش اصحاب علم و تاریخ تمدن این سرزمین بشکوه گردید:
- بستر‌سازی کرسی تدریس استاد با محوریت و هماهنگی دانشگاه هنر استاد فرشچیان با توجه به شرایط جسمی و خدمات مورد نیاز استاد در محل زندگی ایشان
- استفاده و بهره‌گیری از کلاس‌های ضبط‌شده استاد ارفعی درحوزه آموزش زبان‌های کهن ایرانی (اکدی و ایلامی) که در دهه گذشته توسط فرهنگستان هنر صورت پذیرفت.
- عضویت پیوسته استاد در فرهنگستان هنر (کاری که سال‌های پیش باید محقق می‌شد)
- بستر‌سازی جهت بازگشت الواح گلی ایلامی و تخت‌جمشید از موسسه شرقی دانشگاه شیکاگو با محوریت و مدیریت استاد
- تهیه مستندی از زندگی و آثار ایشان جهت ارائه در چهارمین کنگره بین‌المللی جندی‌شاپور دزفول
اگر تو از آموختن سر بتابی نجوید سر تو همی سروری را
بسوزند چوب درختان بی‌بر سزا خود همین است مر بی‌بری را