شطرنج بدون شاه؛ جماعت بزرگی به جز شاه میخواستن دولت مصدق رو منحل کنن و شاه رو همهکاره کشور بذارن. از این طرف شاه دل و جرأت نداشت و از اون طرف مصدق مشغول زد و خورد با هزار و یک قضیهی خودساختهی دیگه بود. زاهدی یازدهم مرداد زاهدی با شاه و ملکه ثریا ملاقات کرد و خواست با هر ضرب و زوری اونو قانع کنه که بأیسته و بمونه. شاه ترس داشت و این ثریای ۲۰ ساله بود که صداشو بالا برد و گفت باید این کارو بکنه. ثریا میگه محمدرضا قبلاً ازم پرسیده بود تا حالا هیچجای دنیا دیدی که یه شاه، علیه دولت کشور خودش کودتا بکنه؟ و من گفته بودم شما اولین نفر باشید. حالا ثریا بازم به شاه دل و جرأت میداد و محمدرضا بالاخره قبول کرد حکم عزل مصدق و انتصاب زاهدی رو برای ده روز بعد، بیست و یکم مرداد صادر کنه.
همه واقعه آن روز را میتوانید در اینجا گوش کنید.