تاریخ : Sat 19 Aug 2023 - 12:43
کد خبر : 83355
سرویس خبری : اندیشه

کودتای نفتی در یک قاب

نگاهی به کتاب «بحران نفت در ایران از ناسیونالیسم تا کودتا»

کودتای نفتی در یک قاب

سال ۱۹۰۱ میلادی برابر با ۱۲۸۰ شمسی مظفرالدین شاه امتیاز استخراج و بهره‌برداری از نفت را به مدت شصت سال در اختیار ویلیام ناکس دارسی قرار داد و اینگونه اختیار و فرمان نفت ایران به دست بریتانیا افتاد.یرواند ابراهامیان در کتاب «بحران نفت در ایران از ناسیونالیسم تا کودتا» به بررسی اتفاقات سال‌های 1330- 1332 می‌پردازد.

مریم رحمانی خبرنگار: شاید ۵ خرداد ۱۲۸۷ وقتی برای اولین‌بار در محله دره خرسان شهر مسجد‌سلیمان ایران، نفت این روغن سیاه از دل زمین فوران کرد کسی جز همان‌ها که به‌دنبال استخراجش کیلومترها سفر کرده بودند تصور نمی‌کرد روزی همین روغن نقش اول را در معادلات سیاسی دولت‌ها ایفا کند و مسئول به کرسی بنشاند و دولت سرکوب کند اما شد. تلاش مداوم و مستمر گروه اکتشاف انگلیسی، بالاخره جواب داده بود و حالا در سال ۱۹۰۸ میلادی برابر ۱۲۸۷ خورشیدی، اولین چاه اکتشافی و قابل بهره‌برداری نفت در منطقه مسجد‌سلیمان حفر شده بود. سه سال از این تاریخ گذشت و بهره‌برداری از این چاه سال ۱۲۹۰ خورشیدی، با تولید روزانه ۵۰۰ بشکه آغاز شد. 

آبراهامیان در این کتاب پرده از این مساله برمی‌دارد که غرب (آمریکا- بریتانیا) به حل مناقشه نفت فکر نمی‌کردند و تنها به فکر حفظ منافع خود بود. بریتانیا در این زمینه به پیشنهاد آمریکا تنها به‌صورت ظاهری قصد پذیرش قرارداد ملی‌شدن صنعت نفت ایران را داشت اما به‌لحاظ محتوایی می‌خواست با توسل به اصطلاحات و عبارات، میزان مدیریت و کنترل خود را در این زمینه حفظ کند.

*نویسنده در کتاب «بحران نفت در ایران از ناسیونالیسم تا کودتا» نقطه آغاز و فصل اول را روی زمان ورود مداخلات آمریکا در امور داخلی ایران می‌گذارد و این شائبه که نقطه‌ ورود دخالت آمریکا در امور داخلی ایران مربوط به کودتای 28 مرداد می‌شود را رد کرده و اشاره می‌کند که بیشترین میزان مداخله آمریکا در امور داخلی ایران در سه بزنگاه «جریان ملی شدن نفت»، «خیزش معروف 30 تیر» و واقعه اسفند 1331 بوده که سرآغاز این دخالت‌ها هم مربوط به جریان ملی شدن صنعت نفت ایران بوده است. 

*نفت ایران در آن زمان توسط یک شرکت بریتانیایی-ایرانی مدیریت می‌شد اما مصدق می‌خواست به‌طور کلی دست بیگانگان را از نفت ایران کوتاه کند. آبراهامیان می‌نویسد: «آمریکا حداکثر تلاش خود را برای ترغیب مصدق به پذیرش راه‌حل ملی شدن بدون دست گرفتن حق نظارت و اختیارات عملی، انجام داد و کوشید تا پیچیدگی‌های ظریف بازار بین‌المللی را به او آموزش دهد، اما مصدق از غرق شدن در چنین پیچیدگی امتناع کرد و همین موضوع باعث شد تا بریتانیا و آمریکا از همسو شدن مصدق با خودشان ناامید شوند و به همین جهت هم صفاتی همچون زن صفت، خود بزرگ‌بین، عوام‌فریب و... را به مصدق نسبت دادند.»

*نویسنده در همین بخش به بررسی پیشنهاد بانک جهانی به مصدق می‌پردازد و در این باره می‌نویسد: «برخی ناسیونالیست‌ها بر این نظر بودند که مصدق با نپذیرفتن سازش معقول، مرتکب خطا شده و همچنین بررسی اسناد نشان می‌دهد پیشنهاد بانک جهانی هم سخاوتمندانه نبوده بلکه در راستای تامین منافع بریتانیا و آمریکا بوده است. اللهیار صالح وزیر کشور کابینه مصدق به‌طور خصوصی برای سفیر بریتانیا می‌نویسد که مصدق هرگز با چنین پیشنهادی موافقت نمی‌کند. برخی در این زمینه می‌گویند اگر مصدق این پیشنهاد را می‌پذیرفت و کودتایی هم صورت نمی‌گرفت، احتمالا تاریخ به‌سمت دیگری می‌رفت.»

همچنین نویسنده در بخش دیگری از این کتاب، از ابعاد دیگری از کودتا پرده‌برداری کرده که طی آن دولت آمریکا یک جنگ روانی شدید را در دستور‌کار خود قرار داده بود تا ایرانیان را نسبت به ادامه‌ مذاکرات ناامید کند. اعزام مخفیانه یک فرستاده پرنفوذ به ایران برای متقاعد ساختن و تحت فشار قراردادن شاه برای مشارکت در کودتا، تئوری دیگر آمریکایی‌ها برای کودتا در ایران بود.

*خبرنگار نیویورک‌تایمز در گزارشش درمورد وقایع آن روز می‌نویسد: «۲۸ مرداد روز نبرد نظامی دو‌و‌نیم ساعته بین تانک‌ها و توپ‌های ۷۵ میلیمتری در اطراف خانه وزیر بود. روزولت هم در این زمینه گزارشی تنظیم می‌کند و عوامل موفقیت این کودتا را در محرمانه ماندن آن و در دسترس بودن منابع مالی عنوان می‌کند. مصدق سقوط کرد و طرح کودتای ۲۸ مرداد مطابق نقشه پیش رفته بود و حالا آمریکا و بریتانیا که تا همین اواخر هم سعی در پنهان کردن نقش خود در ماجراها داشتند از طریق موافقتنامه کنسرسیوم دوباره فرمان نفت ایران را به‌دست گرفتند و مدیریت واقعی این روغن سیاه دست‌نخورده و همچنان در اختیار بریتانیا و آمریکا باقی ماند.» 

برای خواندن متن کامل گزارش اینجا را بخوانید