سیدهآزاده امامی، خبرنگار: مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اظهار داشته بنا دارند ظرف دو سه سال «شهر جهانی کودک» را «چیزی شبیه دیزنیلند» ایجاد کنند، البته با «شرایط و ویژگیهای زیستبوم ایرانی- اسلامی»!
چگونه ممکن است مدیر مجموعهای که بهصراحت نامش متولی امر «پرورش فکری کودکان و نوجوانان» این سرزمین است، آن اندازه از نمادهای بیگانه و فلسفه وجودی آنها بیاطلاع باشد که الگو و رویایش برای ساخت به قول خودش شهر جهانی کودک در امالقرای جهان اسلام آنهم ذیل دولت انقلابی چیزی شبیه دیزنیلند باشد!
این آقای مدیر اساسا میداند «دیزنیلند» چیست و به چه منظور ساخته شده؟ از مولفههای هویتی آن خبر دارد؟ از کمپانی «والت دیزنی» که معمار و مالک این سرزمین است چیزی شنیده؟ هیچ میداند دیزنیلند را ساختهاند تا کوچک و بزرگ و پیر و جوان به هنگام حضور در آن و در سایه همجواری با شخصیتهای کارتونی والت دیزنی فقط خوش بگذرانند و غرق در شادی و لذت باشند بیآنکه حواسشان به زمین و زمان باشد؟ و آیا ایشان میداند این یعنی «غفلت»؟ هیچ میداند ذات دیزنیلند «غفلت» و «فراموشی» است و غفلت، درونمایه تمدن غرب و مصداق اعلای آن یعنی «زندگی آمریکایی» است؟ هیچ میداند پدیدههای شاخص ینگهدنیا با تکتک سلولها و با خشتخشت بنایشان «سبک زندگی آمریکایی» را فریاد میکنند؟ و دهها سوال مشابه دیگر...
اگر آقای مدیر به همه موارد فوق اذعان و اشراف دارند، پس الگوبرداریشان از دیزنیلند چه توجیهی دارد؟ اگر هم بیاطلاعند که فاجعه است!
در حال حاضر مدیران فرهنگی ما در تلاشاند چیزی شبیه دیزنیلند در ایران بسازند، اما با این شرط که ویژگیهای آن متناسب با زیستبوم ایرانی- اسلامی باشد. این دیگر عذر بدتر از گناه است! یک پارادوکس مضحک از جنس تمام تناقضهایی که طی سالهای متمادی به سبب ناآگاهی مسئولان بر این ملک و ملت تحمیل شده است؛ اگر شهر جهانی کودک مورد نظر ایشان بخواهد متناسب با مولفههای هویتی و تمدنی ما باشد که دیگر دیزنیلند نیست و اگر بناست دیزنیلند باشد که با این مولفهها جمع نمیشود!
ژان بودریار، فیلسوف پساساختارگرای معاصر در توصیف دیزنیلند میگوید: «دیزنیلند نمونه کامل انواع وانمودههای پیچیده است... . همهجا نمایی عینی از آمریکا ترسیم میشود، حتی در ریختشناسی افراد و توده مردم. در اینجا کلیه ارزشها بهصورتی مینیاتوری و کارتونی و در حالتی مومیاییشده و توأم با آرامش ستایش میشوند. بر این اساس امکان تحلیل ایدئولوژیک دیزنیلند فراهم میآید: چکیده روش زندگی آمریکایی، مدیحهای برای ارزشهای آمریکایی، جابهجایی آرمانی واقعیتی متناقض. بیشک چنین است. اما همه اینها چیز دیگری را پنهان میکنند و این طراحی «ایدئولوژیک» خود پوششی برای وانمودهای از نوع سوم است: دیزنیلند برای این به وجود آمده تا «واقعیتها»ی کشور و این امر را پنهان سازد که آمریکای «واقعی» همان دیزنیلند است.»
حال با این اوصاف چگونه میتوان دیزنیلندی ساخت که همسو و همبسته با مولفههای هویتی و فرهنگی ما باشد؟
اساسا صرف نام بردن از یک نماد خاص آمریکایی بهمثابه الگو برای هر مکان و مجموعهای برای کودکان در سرزمینی که اساس درگیریاش با آمریکا بهعنوان رأس نظام سلطه، ناظر به اصول و آرمانها و مبانی تمدنی است، نشان از ناآگاهی و بیاطلاعی مسئول مربوطه از این حقیقت دارد که نمادهای خاص غربی بهویژه آمریکایی تجسم تام و تمام رویای آمریکایی و سبک زندگی آمریکاییاند. مهمترین وظیفه مجموعه ذیل مدیریت این مسئول تربیت و تجهیز کودکان و نوجوانان در برابر هجمه همهجانبهای است که دنیای غرب بهویژه آمریکا علیه فرزندان این سرزمین تدارک دیده، و این میسر نیست مگر بهواسطه اشراف متصدیان امر بر مولفههای خاص تمدنی فرهنگ مهاجم.
برای خواندن متن کامل گزارش اینجا را بخوانید.