سیدمهدی موسوی تبار، روزنامه نگار:«... در رحمان 1400 است که طرف از موقعیت اجتماعی استفاده میکند تا به جایی برسد... در اینجا اشاره مستقیم میکنم این فردی است که از نظام و از اسلام و مذهب و اعتقادات سوءاستفاده میکند. رضا گلزار در آینه بغل کسی است که پولدار اصل و نسبدار است و از قبل پولدار بوده است.» این بخشی از گفتوگوی آبان 1400 «فرهیختگان» با منوچهر هادی است. بخشی که بهتنهایی شاید همین ابتدای مطلب، تکلیف مخاطب با این نوشته و آقای کارگردان را روشن کند. اما با دقت در آثار اخیر هادی متوجه میشویم که مساله فراتر از این است. از هادی از آن زمان تا الان دو سریال «نیسان آبی» و «نیوکمپ» پخش شدهاند. داستان «رحمان 1400» و دو مجموعه اخیر حول یک خانواده ضعیف از نظر اقتصادی و ساکن اطراف تهران تعریف شده است. البته گاهی مانند «آینه بغل» یک خانواده مرفه کنار اینها قرار میگیرد تا فاصله طبقاتی هم نمایش داده شود.
هادی در همان گفتوگو مدعی است که خانوادههای فقیر را میشناسد و گرسنگی را نچشیده اما همسایه گرسنه را دیده است. او همانجا تجویز نسخه زندگی مسالمتآمیز فقیر و غنی درکنار هم را رد نمیکند اما در دو سریال اخیرش حرف دیگری میزند که موضوع بحث این نوشته است. هادی بهمثابه طبیب یا مصلحی که ناامید شده، حالا سراغ گزینه دیگری رفته است. او در کارهای اخیرش عامل تلاش در زندگی را رسما نادیده میگیرد و از عامل «بخت و شانس» بهعنوان یکی از مهمترین راههای خوشبختی نام میبرد. زندگی خانواده «سرچشمه» با تلاش و کوشش فرزندان و اطلاعات عمومی و هوش بالای مرد خانواده به جایی نرسیده و از یک جایی به بعد ....
متن کامل را اینجا بخوانید.