آراز بارسقیان، نویسنده و مترجم:اگر برای فضای مجازیِ تفکر ایرانی هویتی قائل باشیم، به این هم قائلیم که این فضا به مانند هر فضای دیگر ابتذالپذیری خود را دارد و میل جذابِ ابژه ابتذال در فضای مجازی تفکر ایرانی با یک رشد صعودی مواجه است. این سیر صعودی روزافزون عوامل تشدیدکننده کنایی بسیاری دارد. مثلا «فیلترینگ». هرچه فضاها بستهتر میشود میل مخاطب برای رسیدن به ابژه مبتذلِ فکری بیشتر میشود. این فضا هم درست به مانند تمام فضاهای دیگر با خود «شاخهایی» میسازد و این شاخها گاهی در حد وحید خزایی و بهادر وحشی به جان هم میافتند و گاهی در حد داوود هزینه و دنیا جهانبخت مشغول بازتاب سبکزندگی و صورت و بدن میشوند و درنهایت بعد از جذب مخاطب کافی به گسترش کسبوکارهای مطبوعه خود میپردازند. یکی لوازم آرایشی میفروشد و لباس زیر و دیگری تبلیغ سایتهای قمار میکند.
پدیده جهان این «شاخهای مجازی» همچون خزایی و جهانبخت و... را «فضای مجازی فاضلابهای ایرانی» نامگذاری کنیم. این نامگذاری امری اتفاقا بسیار عادی است؛ چراکه در لفظ شفاهی بسیار از این اصطلاح استفاده میشود و ادبیاتی حتی در این زمینه تولید شده است. بهعنوان مثال میتوانید به کانال یوتیوبی «پشتپرده» مراجعه کنید. در این کانال مجری برنامه بارها و بارها با کاربرد اصطلاح این شاخهای مجازی، اصطلاح را به نام خود ضرب کرده است.
حال به سراغ معادلسازی برای داوود هزینه و دنیا جهانبخت و وحید خزایی و... در «فضای مجازی تفکر ایرانی» میرویم. اصطلاح پسماند شاید به فراخورترین اصطلاح موجود برای این فضا باشد. البته میشود از واژه «تاریک» در تضاد با روشناندیشی استفاده کرد. ولی «پسماند» علیالحساب و با توجه به وضعیت وخیم فزاینده تفکر «مجازی» ایرانی بجاتر است. روبرتو زیمانووسکی در کتابی تحت عنوان «پسمانده: مقدمات رسانه نو» انگشت روی بحثی پیچیده میگذارد: اینکه اینترنت که خود قرار بوده یک اتوپیا باشد ابتدابهساکن محصول فرعی از پروژهای نظامی بوده. همین آن را فینفسه تبدیل به چیزی پسماند میکند. از طرف دیگر ...
متن کامل را اینجا بخوانید.