سیدجواد نقوی، خبرنگار گروه اندیشه:کتاب «برنامه فرانکلین در ایران» که چندماه قبل از نشر شیرازه توسط مهدی گنجوی به چاپ رسید، حاصل بحث تازه درباره جنگ سرد در بازه زمانی سالهای 1332 تا 1356 بود. این کتاب که برای اولینبار به موضوع تاثیر برنامههای نشر فرانکلین در ایران میپرداخت، به نکاتی از دل تاریخ توجه داشت که کمتر مورد تحقیق اساتید قرار گرفته است. اما آنچه بیشتر هنگام چاپ این اثر به آن توجه شده، بحثی درباره جنگ سرد و چگونگی و چرایی آن را شامل میشود. ظاهرا در طرح این بحث سالهای متمادی با سادهانگاری روبهرو بودهایم و این حوزه را در سطح روابط بینالملل و نهایت ضعفهای فرهنگی حکومت شوروی خلاصه کردهایم. اما علیالظاهر آنچه بهشدت مغفول واقعشده فهمیدن همین عمق نظری و تئوریک جنگ سرد است، بهگونهای که در کشور ما تحقیقات بسیار اندکی درباره این بحث شده و درحقیقت استعارهای از موقعیتی پژوهشی است؛ موقعیتی که هیچگاه توجهی به عمق تحولات بنیادی جهان نداشته و سعی کرده است مسائل را روبنایی بحث کند، درحالیکه ضرورت اصلی چنین تحقیقاتی به ما نشان میدهد، دگرگونیها و تحولات جهانی به چند پارامتر ساده مربوط نیستند و سطح درگیری از لایههای عمیقتر برخوردار است؛ لایههایی که بنابر دلایل مختلف، هنگام کارهای تحقیقاتی و پژوهشی به آنها بیتوجهی میشود، بهطور مثال مطالعات انقلاب اسلامی از مواردی است که سالهای زیادی است نتوانستهایم عمق نظری آن را وسعت دهیم و بخش گستردهای از تحقیقات مدام به تکرار دچار شده، به همین جهت کتابهایی مثل برنامه فرانکلین در ایران فتح باب گفتوگوهای جدیتر است که چرا نتوانستهایم در داخل توان تاریخپژوهی خود را با دقت بالاتری پی بگیریم. برای آنکه بتوانیم از این بحث استفاده کنیم با محمد ملاعباسی، دانشآموخته جامعهشناسی گفتوگویی صورت دادیم تا در حد امکان درباره غفلت صورتگرفته واکاوی کنیم.
*مسالهای که درباره امپریالیسم یا امپریالیسم فرهنگی یا اساسا مقوله کلا امپراتوری بیان میکنید، مفهومی است که نهفقط در ساحت مطالعات فرهنگی یا جامعهشناختی یا مردمشناختی، بلکه حتی در عرصه مطالعات سیاسی و روابط بینالملل هم مفهومی است که عمدتا از جانب منتقدان اصلی جریان مطالعات، به کار گرفته میشود.
* کسانی که در دانشگاههای ایران تدریس میکنند و به زبان فارسی مینویسند و با انتشارات ایرانی کتاب خود را به چاپ میرسانند، بهطورکلی به ضعفی خیلی جدی، چه از نظر تاریخی، چه از نظر تحلیلی برای درنظر گرفتن بقیه جهان دچار هستیم، یعنی مطالعات تاریخی ما عمدتا متمرکز بر افرادی هستند که در داخل ایران وجود دارند، خیلی از مطالعات مبتنیبر اسنادی هستند که در ایران هم دسترسی کامل بدان ندارند و در قالب مجموعههای گزیدهای هستند که بهصورت چند مرکزی به انتشار اسناد میپردازند.
*آن چیزی که به ذهن من میرسد این است که تصویر ما از جامعه دوره پهلوی و از بخشهای مختلف آن دوره معمولا تصویر خیلی سادهسازی شده و سفید و سیاه است. یکسری آدم بد و یکسری آدم خوب هستند، یکسری مذهبی و یکسری غیرمذهبی هستند. یکسری شاهدوست و یکسری کسانی هستند که از شاه بدشان میآید.
*این کتاب میتواند درآمد یا دروازهای برای ورود به دیدن دنیای فکر و اندیشه از یک منظر تازه باشد که ابعاد این ماجرا خیلی بیشتر از برنامه کتاب فرانکلین و گستردهتر از ایران است.
متن کامل گفتگو را اینجا بخوانید.