تاریخ : Tue 27 Jun 2023 - 00:22
کد خبر : 80825
سرویس خبری : نقد روز

توافق بر حداقل اشتراکات برای حداکثر همکاری‌ها و همدلی‌ها

احسان عسکری

توافق بر حداقل اشتراکات برای حداکثر همکاری‌ها و همدلی‌ها

شهید مظلوم، آیت‌الله دکتر بهشتی از شخصیت‌های بزرگ فکری و سیاسی تاریخ معاصر ایران به‌شمار می‌رود که می‌توان ایشان را یکی از برجسته‌ترین معماران بزرگ تجدید بنای تفکر انقلابی و تشکیلاتی انقلاب اسلامی ایران دانست.

احسان عسکری، مشاور رئیس‌ مجلس:شهید مظلوم، آیت‌الله دکتر بهشتی از شخصیت‌های بزرگ فکری و سیاسی تاریخ معاصر ایران به‌شمار می‌رود که می‌توان ایشان را یکی از برجسته‌ترین معماران بزرگ تجدید بنای تفکر انقلابی و تشکیلاتی انقلاب اسلامی ایران دانست. ایشان بر این اصل اعتقاد داشت که مردم در جامعه صاحب حق هستند و بدون حضور آنان در امور سیاسی، هویت دینی و مشروعیت دولت تامین نمی‌شود، همچنین به نقش مردم در حکومت باور کامل داشت و به پیشرفت جامعه به شرط همکاری و حضور مردم معتقد بود و می‌دانست معادله قدرت سیاسی در جامعه دوطرف دارد؛ حکومت‌کنندگان و حکومت‌شوندگان. به محض آنکه حکومت‌کنندگان درصدد اعمال اراده خود بر حکومت‌شوندگان برآیند، مساله «مشروعیت» یا مجوز اعمال قدرت مطرح می‌شود. جایگاه مردم در کارآمدی حکومت از منظر اندیشه‌های سیاسی شهیدبهشتی بسیار حائز اهمیت است. مردم‌سالاری تکاملی در اندیشه و آرای ایشان لازم دارد تا ارتباط مردم و دستگاه‌های دولتی مبتنی‌بر اعتماد متقابل باشد. راهکارهای کسب اعتماد متقابل و جلب همکاری مردم در نظام مردم‌سالاری موردنظر شهید بهشتی عبارتند از: بی‌تفاوت نبودن مسئولان نسبت به مردم، زندگی مردمی و بی‌آلایش مسئولان دستگاه‌های حکومتی و کارگزاران، پرهیز از الفبای قدرت در مواجهه با مردم، اطلاع‌رسانی مناسب به مردم از طریق راهکارهایی نظیر تبیین قوانین برای مردم و استفاده از دیدگاه‌های مردم و صاحب‌نظران. شهید بهشتی مردم را نه‌تنها نیرویی عظیم و شکل‌دهنده مسائل جامعه می‌دانست، بلکه آنها را نافذ و مصحح حکومت می‌دید و این نقش مردمی را بسیار جدی می‌گرفت، یعنی حضور مردم را نه‌فقط در عرصه به حرکت درآوردن جریان‌ها و ساختن و سازندگی‌ها اساسی می‌شمرد، بلکه آنها را ناظران دقیق، ناقدان و مصححانی می‌دید که از طریق ابزارهای قانونی و نیز در عرصه اجتماعی باید نظرشان را بیان کنند و ارزیابی درستی از امور داشته باشند تا مسیر گم نشود و وارد باتلاق‌های محدودیت‌های فردی، خواسته‌ها و مطالبات فردی گردانندگان یا مجموعه‌هایی نشویم که داخل این حکومت هستند و فعالیت می‌کنند. ایشان یکی از کسانی بود که عمیقا و مبنایی به نقش مردم در حکومت و سیاست اعتقاد داشت. به این دیدگاه وی توجه کنید: «من معتقدم که هیچ چیز به‌جز حضور فعال و آگاه مردم نمی‌تواند سالم‌سازی کند موقعیت مردم را. پیغمبر خدا هم اگر در مرتبه مدیریت باشد و آن‌طرف مردم نباشند، درست نمی‌شود.» بنیاد تفکر شهید بهشتی این است که مردم صاحب حق و حکومتند. بدون حضور آنها نه هویت دینی جامعه تضمین و نه اقتدار حکومت تامین می‌شود. از نظر ایشان «دولت است که بازوی ملت است» نه ملت بازوی دولت: «ما باید تنها به نیروی لایزال ملت و امکانات فراوان خداداد و گنجینه‌های پرارزش سرزمین‌مان تکیه کنیم.»از نظر ایشان ملت باید مواظب انقلاب باشد، باید مسئولان را خود برگزینند و باید بر اعمال و عملکرد آنان نظارت کند: «ملت قهرمان ما یک وظیفه دارد و آن اینکه با وجدان بیدار و آگاه مراقبت کند هریک از نهادهای رهبری، رئیس‌جمهوری، نخست‌وزیر و وزرا، مجلس و شورای عالی قضایی در چهارچوب همان وظایفی عمل کنند که در قانون اساسی آمده است... شما ملت قهرمان باید از مسئولان بخواهید طبق قانون اساسی عمل کنند و این پنج نهاد پشت و پناه یکدیگر باشند.» شهید بهشتی فردی مردم‌گرا بود که همواره بر نقش مردم در انقلاب اسلامی و همچنین سهم آنان در حکومت تاکید داشت و معتقد بود حکومتی مشروعیت دارد که نقش مردم در آن پررنگ باشد. ایشان در گسترش نقش مردم تاثیر بسزایی داشت. امروز هم افکار و هم رفتار شهید بهشتی می‌تواند الگوی خوبی برای حکمرانی نوین باشد. در دهه پنجم انقلاب اسلامی توجه به افکار و اندیشه‌های دکتر بهشتی به‌خصوص تاکیدشان روی توافق بر حداقل اشتراکات برای حداکثر همکاری‌ها و همدلی‌ها، می‌تواند مدل بسیار خوبی برای اصلاح حکمرانی و افزایش کارآمدی نظام سیاسی باشد. نظام‌سازی و بحث تحزب یا تشکیلات از مهم‌ترین محورهایی هستند که به اعتقاد دکتر بهشتی می‌تواند مسائل جامعه را برطرف کند. همچنین رویکرد ایشان در میانه رویکرد سنت‌گرایانه و تجددگرایانه قرار می‌گیرد و آنچه امروز می‌تواند به مساله افزایش کارآمدی نظام سیاسی پاسخ دهد، توجه به همین رویکرد میانی است. او در بحث حکمرانی از خصلت انتزاعی فاصله می‌گیرد و بیشتر به واقعیت‌های جامعه متوجه می‌شود. برخلاف ایشان به‌نظر می‌رسد متفکران حال‌حاضر ما بیشتر در مباحث نظری گیر افتاده‌اند و کم پیش می‌آید این نظریات به متن جامعه یا حکمرانی ما راه پیدا کرده باشد.