ابوالقاسم رحمانی، دبیر گروه جامعه:جنگ بر سر آب برای من در روایت این کودک از گذشته و مشاهداتم در سال گذشته و در سفرهایی که به اقصینقاط ایران داشتم شروع شد. وقتی مردم و مسئولان در اصفهان برای زندگی درکنار زایندهرود به جان هم افتادند، وقتی خاک همدان از خشکی و بیآبی ترک خورد و وقتی شهرکرد و خوزستان که منبع آب خیلی از شهرهای کشورند، عطش داشتند و وقتی صدای سیستان نه به دلسوزان رسید و نه بیعقلان آنطرفی، ناقوس جنگ آب گوشمان را کر کرد، اما خب طبق معمول همیشهها، کسی ککش نگزید و رویهای اصلاح نشد و مدیریت منابع آب، همچنان شعار ماند.
چند روزی میشود که صدای پای بیآبی، به هر شکل و دلیلی، بیش از قبل و گذشتهها در پایتخت به گوش میرسد. افت فشار و قطعیهای مکرر و تردد تانکرهای آب در برخی خیابانها که مدتها بود زیارتشان نکرده بودیم، نگرانی از آینده تامین آب در تهران را بیش از همیشه مبهم کرد و هرکسی را به این سمتوسو هل داد که در سکوت اختیاری مسئولان، تحلیلی بنویسد و به این بحران پیشآمده دامن بزند.
تودهای عظیم از زمین در محدوده سد کرج جدا شده و به داخل آب و پشت سد افتاده، همین اتفاق هم آب را گل کرده و مسئولان را مجبور به بستن دریچه سد؛ سدی که تامین بخش قابلتوجهی از آب تهران، خصوصا غرب، از آنجا بود و حالا بهخاطر یک اتفاق و احتمالا هم یکسهلانگاری (عدم ذخیره کردن آب در تانکرهای ذخیرهسازی) از مدار خارج شده است و مردم، حیران و سرگردان در تامین آب جهت انجام امور روزانه.
القصه اینکه بیتوجه به بحرانهای شهر به شهر ایران، از شمال و جنوب تا شرق و غرب، میتوان پی برد که ما، در جنگ برای آبیم، راهی جز مدیریت وضع موجود نداریم و برای این مدیریت نیاز به دیوارنویسی و بیلبوردزنی در شهر نیست، نگاهی به آمارهای پایین و قهر طبیعت با انسان، گوشزد میکند که هر فردایی برای اقدامات دیروز، دیر است.
متن کامل را اینجا بخوانید.