میروند و میآیند، امیدوار و با چشمهای خیس. اگر اینجا خیابان عاشقی نیست اسمش چیست؟ از دور نگاهش میکنی و دستور میدهی به قدمهایت که تندتر بروند. مگر پاهایت نمیبینند ایستاده انتهای خیابان و هرقدر نزدیکتر میشویم ضربان قلب هم تندتر میشوند. این خیابان که خالی نمیشود هیچ وقت از دلدادگانِ با دستهای خالی. ذوق دارند برای دیدن محبوبشان. رفتهاند برای دیدن امام رئوفشان