تاریخ : Sat 06 May 2023 - 23:32
کد خبر : 79730
سرویس خبری : نقد روز

بری دیگه برنگردی!

سازمان بهداشت جهانی پایان پاندمی کرونا را اعلام کرد

بری دیگه برنگردی!

سال 98، بعد از بلبشویی که به خاطر گران شدن قیمت بنزین در کشور ایجاد شد و اعتراضاتی که هزینه گزافی تحمیل کرده بود، هنوز در تب‌وتاب آن احوال بودیم و اتفاقات آبان ماه که در همین وانفسا از کشور چین اخبار و اطلاعاتی به جهان مخابره می‌شد که حداقل آن ایام و حتی چند ماه بعد از آن، خیلی‌ها آن را جدی نمی‌گرفتند.

ابوالقاسم رحمانی، دبیر گروه جامعه:سال 98، بعد از بلبشویی که به خاطر گران شدن قیمت بنزین در کشور ایجاد شد و اعتراضاتی که هزینه گزافی تحمیل کرده بود، هنوز در تب‌وتاب آن احوال بودیم و اتفاقات آبان ماه که در همین وانفسا از کشور چین اخبار و اطلاعاتی به جهان مخابره می‌شد که حداقل آن ایام و حتی چند ماه بعد از آن، خیلی‌ها آن را جدی نمی‌گرفتند. فیلم‌های عجیب‌و‌غریب از نوع پوشش چینی‌ها تا قرنطینه شهرها و میلیون‌ها آدم در خانه‌هایشان به خاطر مقابله با شیوع یک ویروس ناشناخته. با این اوصاف همه فیلم‌ها را نگاه می‌کردیم ولی آنقدر برای هیچ‌کس جدی نبود و واقعا هیچ‌کس فکرش را نمی‌کرد چند ماه بعد، دنیا در دالان مرگ وارد خواهد شد. کسی فکرش را نمی‌کرد که دنیا باید با ویروسی بجنگد که آن را نمی‌شناسد و آن ویروس قصد یک میهمانی کوتاه را ندارد. خود من، در همین صفحه در اولین گزارش‌هایی که درباره کرونا نوشتم، آن را یک ویروس ژورنالیستی خطاب می‌کردم. ویروسی که بیش از آن که مخاطره‌آمیز باشد، صرفا سروصدای رسانه‌ای دارد. اما خب واقعیت این نبود. خیلی هم طول نکشید تا همه بفهمند کرونا، نه‌تنها از آنفلوآنزا کم‌خطرتر نیست که خیلی زیادتر از آن مسری و خیلی خیلی بیشتر از آن کشنده است. حین نوشتن، گزارش‌های متعددی که برای کرونا و در ایام شیوع این ویروس نوشتم را مرور می‌کنم. یاد می‌آید که با چه حزن و وحشتی کلمه‌ها را کنار هم ردیف می‌کردم و هر روز تا حوالی ساعت 2 و 3 بعدازظهر منتظر می‌ماندم تا سخنگوی ستاد کرونا آمار مبتلایان جدید و فوتی‌های آن روز را اعلام کند و من روی کیبورد از مرگ انسان‌ها تراژدی بسازم و از بازماندگان خواهش کنم که بیش از همیشه مراعات کنند. یاد روزهایی که تعداد فوتی‌های کرونا آنقدر بالا می‌رفت که در جدول جهانی کرونا دنبال یک کشور بالاتر از خودمان می‌گشتیم که کمی دل خوش کنیم به بدتر از همه نبودن و گاهی آنقدر این آمار فروکش می‌کرد که امیدوار می‌شدیم به خاتمه‌اش، اما نه آن بالارفتن‌ها اعتباری داشت و نه این پایین آمدن‌ها. ویروس لاکردار، هربار لباس نویی به تن می‌کرد و کاسه‌وکوزه تمام محاسبات را می‌شکست. دوباره روز از نو روزی از نو. جماعتی گرفتار جهش جدید و نوع جدیدی از ویروس کرونا می‌شدند و نوع جدیدی که هربار مسری‌تر از قبل، تهاجمی‌تر از انواع قبلی، مردم را گرفتار و بیمارستان‌ها را مملو از ته‌خط‌رسیده‌های نفس به شماره افتاده می‌کرد. هنوز صدای خس خس سینه پیرمرد بستری در بخش ICU بیمارستان عرفان نیایش در گوشم زنگ می‌زند. پیرمردی که در همان چند روز مراجعه من به این بیمارستان جهت تهیه گزارش، جانش را دودستی تقدیم ویروس از خدا بی‌خبر کرد و یک داغ به هزاران داغ بر دل نشسته ایرانی‌ها، اضافه کرد. دوباره گزارش‌ها را ورق می‌زنم. به امیدواری‌ها می‌رسم، به ساخت واکسن، به آزمایش اولین واکسن ساخته شده در دنیا و بعد از آن ساخت واکسن ایرانی، به روزهایی که انگار انسان به خودش آمده بود و ابتکار عمل را به دست گرفت و حالا اگر جلوتر نه، همپای کرونا جهش می‌کرد و در مبارزه با این ویروس دستش بالا نبود. روزهایی که بیمارستان‌ها رفته‌رفته خلوت‌تر می‌شدند و مردم کم‌کم امیدوار به زیست دوباره در جهان بدون کرونا. لابه‌لای همین مرور کردن‌ها، به چیزهای عجیب‌و‌غریب‌تری هم برمی‌خورم، البته شاید الان عجیب‌و‌غریب به نظر می‌رسند، اما خب فعلا هستند. به سیاستگذاری‌ها، به خوش‌خیالی‌های برخی تصمیم‌گیران، به ساده‌انگاری‌ها، به تصمیمات یک شبه و به چالش‌هایی که شاید اگر امروز بود، آنقدر بی‌محابا با جان مردم بازی نمی‌کرد. یاد روزهای شست‌و‌شوی همه‌چیز، از دست و صورت تا چیپس و پفک، از خیابان تا دستگاه ATM می‌افتم و الان می‌خندم، به چیزهایی می‌خندم که آن روزها برای همه ترسناک بود. به چالش‌های کدام واکسن از بقیه بهتر است، چطور مسیر واکسیناسیون را دور بزنیم و زودتر از بقیه واکسینه شویم، در بازار سیاه دنبال فلان دارو باشیم و با شنیدن تجویزات طب سنتی موهای سرمان را بکشیم و تعجب کنیم. روزهای عجیبی بود. روزهایی که به قول قدیمی‌ها اولین بار نبود که تجربه می‌شدند و به گواه علم و دانشمندان، آخرین بار هم نخواهد بود. جهان هم قبل از شیوع کرونا و هم بعد از آن، آبستن حوادثی شبیه و حتی به مراتب بدتر از کروناست. کرونا با تمام سیاهی‌ها، با تمام سختی و بدی‌ها، با تمام کشت‌و‌کشتاری که به راه انداخت و حسرت برگزاری یک مراسم ترحیم برای متوفی را هم به دل خیلی‌ها گذاشت، درس‌های زیادی هم داشت. کرونا هزینه گزافی روی دست دولت‌های ناآماده، دولت‌های بی‌ایده و دولت‌های بی‌اقتدار گذاشت. کرونا یک رزمایش واقعی بزرگ بود برای سنجش آمادگی مقابله با چنین بحران‌هایی. بعضی‌ها حتما از این آزمون، سرافکنده‌تر از بقیه بیرون آمدند، اما این سرافکندگی باز هم تکرار می‌شود یا نه؟ بستگی به درس و نمره‌ای دارد که در این آزمون گرفته‌ایم. 

پایان وضعیت اضطراری کرونا
این همه روضه خواندن برای چه بود؟ جمعه گذشته، کمیته اضطراری مقررات بین‌المللی بهداشت WHO روز پنجشنبه در پانزدهمین نشست خود در مورد کووید-۱۹ درباره همه‌گیری بحث کرد و تدروس آدهانوم، دبیرکل سازمان جهانی بهداشت موافقت کرد که وضعیت اضطراری بهداشت عمومی بین‌المللی مرتبط با این بیماری باید پایان یابد. تدروس در یک کنفرانس مطبوعاتی روز جمعه گفت: «بیش از یک سال است که همه‌گیری در یک روند نزولی بوده است. این روند به بیشتر کشورها این امکان را داده که به شرایط عادی زندگی همان‌طور که قبل از کووید-۱۹ می‌شناختیم، بازگردند. پنجشنبه، کمیته اضطرار برای پانزدهمین بار تشکیل جلسه داد و به من توصیه کرد که به وضعیت اضطراری بهداشت عمومی که نگرانی بین‌المللی است، پایان دهم و من این توصیه را پذیرفته‌ام. این سازمان در ژانویه ۲۰۲۰، شیوع ویروس کرونا را یک وضعیت اضطراری بهداشت عمومی و نگرانی بین‌المللی اعلام کرد.» بنابر آمارهای رسمی از ابتدای همه‌گیری کرونا تاکنون مجموع مبتلایان به این بیماری در جهان به بیش از ۶۸۰ میلیون نفر رسیده و مرگ بیش از شش میلیون و ۸۰۰ هزار بیمار نیز تایید شده است. این اعلام بعد از حدود سه سال از آغاز همه‌گیری کرونا در دنیا و حدود یک سال سیر نزولی شیوع این ویروس در دنیا، شاید فعلا و با شرایط موجود خریداری نداشته باشد، اما با هر وصفی، یکبار مرور آن ایام، حتی این اعلام و اطلاع کم‌رمق را هم شیرین می‌کند. 

داغ سنگینی که کرونا روی دل‌مان گذاشت
تا اینجای کار و دم این اطلاع‌رسانی و به قولی پایان کار کرونا در دنیا، بد نیست یکبار نگاهی به برخی آمارهای کرونا در ایران بیندازیم. بنابر اعلام وزارت بهداشت از 15 تا ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ و براساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۱۳۹ بیمار جدید مبتلا به کووید-۱۹ در کشور شناسایی و ۹۶ نفر از آنها بستری شدند. مجموع بیماران کووید-۱۹ در کشور به ۷ میلیون و ۶۰۹ هزار و ۹۲۲ نفر رسید. متاسفانه در طول این ۲۴ ساعت، ۱۰ نفر از بیماران کووید-۱۹ در کشور جان خود را از دست دادند و مجموع جان‌باختگان این بیماری به ۱۴۶ هزار و ۱۶۵ نفر رسید. خوشبختانه تاکنون ۷ میلیون و ۳۶۱ هزار و ۴۴۰ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستان‌ها ترخیص شده‌اند. ۵۱۱ نفر از بیماران مبتلا به کووید-۱۹ در بخش‌های مراقبت‌های ویژه بیمارستان‌ها تحت مراقبت قرار دارند. تاکنون ۵۶ میلیون و ۴۵۲ هزار و ۷۱۵ آزمایش تشخیص کووید-۱۹ در کشور انجام شده است. ۶۵ میلیون و ۲۱۶ هزار و ۹۴۷ نفر دُز اول، ۵۸ میلیون و ۶۱۲ هزار و ۶۷۵ نفر دُز دوم و ۳۱ میلیون و ۶۹۵ هزار و ۲۲۱ نفر، دُز سوم و بالاتر واکسن کرونا را تزریق کرده‌اند. مجموع واکسن‌های تزریق‌شده در کشور به ۱۵۵ میلیون و ۵۲۴ هزار و ۸۴۳ دُز رسید. همچنین در حال حاضر هیچ شهرستانی در وضعیت قرمز قرار ندارد و ۱۱ شهر در وضعیت نارنجی، ۱۴۶ شهر در وضعیت زرد و ۲۹۱ شهر کشور نیز در وضعیت آبی قرار دارند.

سیدعلیرضا مرندی، استاد دانشگاه و رئیس فرهنگستان علوم پزشکی:به ایام کرونا نمی‌توان یک نمره واحد داد. در ایامی ما نمره بالا و در ایامی نمره پایین می‌گیریم. درمجموع بیش از آنچه لازم بود، دارو و تجهیزات پزشکی استفاده کردیم. حتی از بعضی داروها که اثربخشی خوبی هم نداشتند یا گران‌قیمت بودند استفاده شد. برخی مدعی بودند که این به‌دلیل تعارض منافع است. برخی از دوستان هم این تجویزها را ناشی از نظر کارشناسی و علمی می‌دانستند. اینها از جیب وزارت بهداشت رفت. مردم و مسئولان خیلی متوجه اینها نیستند. در گزارش سال 2008 سازمان جهانی بهداشت می‌بینید که در یک دهه 130 هزار تخت بیمارستانی این کشور کم می‌شود. برعکس ما افتخارمان این است که تخت بیمارستانی اضافه کنیم، ولو به قیمت اینکه در بیمارستان قفل بماند، چون نیروی انسانی کافی نداریم یا اصلا از تخت‌ها استفاده نمی‌شود. این بینش غلط ما در سیستم سلامت به مسئولان هم منتقل شده است. از دور به نظر ما می‌رسید که افراد زیادی درگیر تصمیم‌گیری هستند و اصلا فرض می‌گیریم زیاد نبودند و کافی بودند، ولی آنهایی هم که برای بیرون سخن می‌گفتند، متفاوت بودند.کارشناسان باید وقتی به توافقی می‌رسیدند، یک حرف را می‌زدند، نه اینکه باز افراد بیایند و هر‌کدام حرف خودشان را بزنند. درست این بود که یک نفر مصوبه جلسه را که اجماع نظر متخصصان مختلف بود به اطلاع مردم می‌رساند. اشکال در این زمینه سبب می‌شد مردم ندانند چه بکنند؛ مثلا اینکه وزیر یک چیزی می‌گفت و کمیته نمی‌دانست تکذیب کند یا نکند، از اشتباهاتی بود که تکرار می‌شد. منفعت مادی پزشکان در درمان است و نه پیشگیری از بیماری‌ها. توجه به بخش درمان نه‌تنها خواست پزشک و دانشجو است بلکه فهم جامعه هم همین است. وقتی من وزیر شدم، نماینده‌ای در مخالفت من برخاست و گفت من با ایشان مخالفم چون می‌گوید اولویت من بهداشت است، درحالی‌که اولویت باید درمان باشد. این بینش اشتباه در میان مسئولان ما هست و کلی هزینه بابت سی‌تی‌اسکن و ام‌آر‌آی و پت‌اسکن و... می‌شود و در این میان کاری نمی‌توانند بکنند. یک نماینده وقتی یک ام‌آرآی می‌گیرد، با افتخار دور میدان می‌برند می‌چرخانند که همه بفهمند او این دستگاه را برای شهرش آورده است. به همین دلیل است که ما خانه بهداشت نداریم و همه می‌خواهند بیمارستان داشته باشند. اصولا مشکل از خود سیستم وزارت بهداشت است.

حمید سوری، اپیدمیولوژیست و استاد علوم پزشکی شهید بهشتی:متاسفانه باید عرض کنم 800 مرکز تحقیقاتی علوم پزشکی در کشورمان با آن همه سرمایه‌گذاری نیروی انسانی و ساختمان و تجهیزات، خیلی اندک در بحث پاندمی کرونا ورود کردند و درواقع از ظرفیت موجود استفاده نشد. در همان زمان که مردم داشتند با پاندمی دست‌وپنجه نرم می‌کردند ما دانشجویانی در تحصیلات تکمیلی داشتیم که به موضوعات دیگری غیر از آن می‌پرداختند، چون ما هنوز یاد نگرفته‌ایم که تحقیق را در خدمت حل مشکلات‌مان قرار دهیم. ما از تجارب گذشته به‌خوبی درس نگرفتیم اما برخی کشورها مثل کره‌جنوبی یا ویتنام یا سنگاپور این کار را به‌خوبی انجام داده‌اند. آنها بعد از اپیدمی سارس 2009 برای مقابله با هرگونه تهدید زیستی دیگر آماده شده بودند. ما امروز از این پاندمی که از سر گذراندیم، نتوانسته‌ایم درس خوبی بگیریم. این پاندمی طبق آمارهای رسمی جان 150 هزار نفر و طبق آمارهای غیررسمی 500 هزار نفر از هموطنان ما را گرفت. در کشور ما با توجه به موقعیتی که در منطقه دارد و با توجه به همسایگانی که داریم، آمادگی بروز پاندمی‌های دیگر به‌راحتی وجود دارد ولی متاسفانه به شکل سیستماتیک و منظم تجربیات به‌دست‌آمده به نسل بعد منتقل نمی‌شود. من طرحی را برای مقابله با اپیدمی به نام «طرح شهید سلیمانی» ترسیم کردم که تلاش شد توسط وزارت بهداشت عملیاتی شود اما متاسفانه با کم‌لطفی و کم‌توجهی مواجه شدم. نهایتا با کمک و حمایت بسیج جامعه پزشکی آن طرح را آنجا پروراندیم و اصلاحاتی روی آن انجام دادیم و عملا در آبان 1399 بسیج و وزارت بهداشت برای اجرای آن به توافق رسیدند و تفاهمنامه‌ای هم امضا شد. از آذر این طرح کلید خورد و نتایج اثربخشی آن مقاله شد و در نشریات بین‌المللی چاپ شد اما به دلایلی که برای من معلوم نیست این طرح چهارماه بیشتر دوام نیاورد و با اینکه شعار ادامه آن داده می‌شد اما در عمل این طرح متوقف شد. جنگ‌های آینده، جنگ‌های بیولوژیک خواهند بود. ما متاسفانه آمادگی کافی نداشتیم اما باید این آمادگی را برای آینده کسب کنیم. ما هم درمورد شبهاتی که درباره واکسن، نوع واکسن و داروها بود بارها اعتراض کردیم و متاسفانه توجه جدی نشد، حتی یک مقاله جعل درباره اثربخشی دارویی ساختند که بعدا استفاده آن ممنوع شد. اگر بخواهیم جنبه‌های تخصصی این مسائل ارزشیابی شود، باید یک رویکرد تخصصی وجود داشته باشد و متخصصان امر و نه حقوقدان و قاضی در این امر ورود و آن را بررسی کنند. در این شرایط تعارض منافع حتما بسیار جدی معنا پیدا می‌کند و اگر کنترل نشود، بی‌اعتمادی در سطح جامعه ایجاد خواهد شد. حکومت‌ها اگر غفلت کنند اعتمادی را که به‌سختی ساخته‌اند، به‌راحتی از دست خواهند داد. 

حسینعلی شهریاری، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی:تعداد تلفات بر اثر نبود دستگاه اکسیژن هیچ‌گاه مستند نشد. حتی بعد از ورود تانک اکسیژن به خیلی از بیمارستان‌ها باز هم ما با کمبود این مساله مواجه بودیم. در خیلی از شهرستان‌ها ما متخصص عفونی نداشتیم. باتوجه به اینکه علائم بیماری هم در ابتدا ناشناخته بود، درمان مشخصی هم برای آن وجود نداشت به همین دلیل نتوانستیم آن‌طور که باید این داستان را مدیریت کنیم. ما سیستم بهداشت و درمان کاملی نداریم؛ از خانه بهداشت گرفته تا سیستم ارجاع‌مان به‌نوعی در این سال‌ها مغفول مانده‌اند. اینکه امروز سیستم بهداشت و درمان حرفی برای گفتن دارد به این دلیل است که ما در گذشته با کمک خانه‌های بهداشت توانستیم خیلی از بیماری‌ها را ریشه‌کن کنیم. دولتمردان و مجلس در چند سال گذشته تصمیمات غلطی گرفته‌اند که منجر به اتفاقات بدی شده است. شما اطلاع دارید که حدود 4 هزار و 500 نفر از جامعه پزشکی ما برای رفتن به بهترین کشورهای دنیا مدرک می‌گیرند. آن زمان شایعه شد که برای چینی‌هایی که در ایران هستند از چین واکسن‌های جداگانه‌ای ارسال شده و از واکسنی که چین به ایران فرستاده، استفاده نکرده‌اند و بحث این بود که واکسن سینوفارمی که به ما داده‌اند ماده موثره کمتری نسبت به واکسن‌های خودشان دارد و این مقدار از 5 میکروگرم برای خودشان، حدود 3 میکروگرم برای ما بود. این را من داخل ستاد هم مطرح کردم. من یادم هست که دوستی داشتم که از خارج به ایران آمد و او و همسرش را به قرنطینه بردند. او تعریف می‌کرد که برخی افراد در قرنطینه با استفاده از روابط، صبح‌به‌صبح از قرنطینه بیرون می‌آمدند و به کارهایشان رسیدگی می‌کردند و شب برمی‌گشتند.

بار گران بودی و رفتی!
سال گذشته و در ایام سومین سالگرد ورود و شیوع کرونا در ایران ویژه‌نامه‌ای در روزنامه «فرهیختگان» منتشر کردیم و روایتی از این سال‌ها نوشتیم. روایتی از تمام پستی و بلندی‌هایی که در سطوح مختلف، از حکمرانی در ایام کرونا تا رفتارهای عمومی وجود داشت گفتیم. از چالش‌هایی که روزبه‌روز ایجاد می‌شد و تصمیماتی که اتخاذ و سرنوشت میلیون‌ها آدم به آن گره می‌خورد. پای صحبت آنهایی نشستیم که پس‌و‌پیش نام‌شان در تمام آن ایام تلخ و سیاه، خط مقدم مبارزه با کرونا می‌نشست تا سندی بر حضور و اظهارات‌شان بشود. همان‌هایی که هروقت، حداقل برای من تا پایان عمر نام‌شان را که می‌شنوم یاد آن ایام و آن اتفاقات زنده می‌شود. متخصصان، دانشمندان و زحمت‌کشانی که هرکدام به نوبه خود تصمیمات و تلاش‌هایی داشتند در جهت مبارزه و مقابله با ویروسی ناشناخته و کشنده و حالا که روزگار آسودگی فرارسیده، بد نبود تا پای صحبت‌هایشان بنشینیم برای عبرت و مرور الزامات چنین ایامی که کرونا تجربه‌اش را به ما گران فروخت. 

مینو محرز،  متخصص بیماری‌های عفونی و عضو کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا:من در دوران 50‌ساله کارم اپیدمی‌های زیادی مثل کزاز، دیفتری، مننژیت مننگوکوکی، وبا و...را دیده‌ام اما هیچ‌کدام مثل این بیماری نبودند. زجر تنفسی بیماران چیزی بود که هیچ کاری برایش نمی‌شد کرد. زیر اکسیژن شما چشمان ملتمسی را می‌دیدید که می‌گفت من را نجات بدهید و شما کاری از دست‌تان برنمی‌آمد. این مدت از لحاظ روحی بسیار خسته‌کننده و زجرآور بود. سازمان جهانی بهداشت مطالعه‌ای روی 12 هزار نفر یا بیشتر انجام داد تا اثربخشی رمدسیویر را بررسی کند که ایران هم جزء این مطالعه بود. پروتکل این کار غلط بود و اینها بررسی‌هایشان روی بیماران بدحال در بیمارستان بود که داروهای مختلف روی آنها بی‌تاثیر بود، درحالی‌که باید بیماران سرپایی را هم در‌نظر می‌گرفتند. سال قبل که ما کمبود واکسن آنفلوآنزا داشتیم، درخواست واردات بیشتر آن را دادیم که به ما گفتند شرکت فرانسوی واکسن‌سازی که در ترکیه نمایندگی دارد، گفته ایرانی‌ها بیشتر از آن مقدار لیاقت ندارند. من به‌عنوان یک ایرانی خیلی ناراحت شدم و وقتی که به من پیشنهاد PA واکسن‌سازی را دادند، با کمال میل قبول کردم که این کار را در ایران انجام دهیم. من به‌طور‌کلی مخالف شرکت در کارآزمایی بالینی واکسن‌ تولید یک کشور دیگر هستم، چون هنوز عوارض و اثربخشی آن مشخص نشده است. اینکه ترکیه این کارآزمایی را روی مردم خود انجام داده به خودشان مربوط است اما به‌نظر من ما از لحاظ پزشکی خیلی جلوتر از ترکیه هستیم و اینکه ما شرکت نکردیم کار درستی بود.

کیانوش جهانپور، رئیس سابق مرکز روابط‌عمومی و اطلاع‌رسانی وزارت بهداشت:ما در چهار گوشه کشور منتظر تشخیص اولین موارد کرونا بودیم. با توجه به ظلمی که همیشه از ناحیه قدرت‌ها متوجه مردم ما بوده و همیشه هم انکار شده، به‌دلیل تحریم، تجهیزات و ملزومات تشخیصی در ایران به‌سختی فراهم شد و چند هفته‌ای موارد مشکوک گزارش شد. این ادعا در دنیا هست که تحریم شامل دارو و تجهیزات پزشکی نمی‌شود و روی کاغذ هم همین است اما خلاف واقع بودن این مطلب را ما و مردم با گوشت و پوست و استخوان خود لمس کردیم. خوشبختانه با روابطی که وجود داشت و از مسیرهای موازی، اولین کیت‌های تشخیص توسط مشاور وزیر و در کیف شخصی او به کشور آمد. بعد از آن خریداری شد و کشورهای دیگر هم خریداری کردند. اولین محموله تعدادش هم به نسبت بالا و حدود 5 میلیون بود که باید وارد می‌شد اما ریجکت شد و دلیل آن هم خیلی روشن نوشته بودند به ‌دلیل قوانین یعنی تحریم‌ها نمی‌توانند آنها را به ما بدهند، درحالی‌که ما روی آنها حساب کرده بودیم و 5 میلیون تست که می‌شد همان ابتدا گرفته شود، به‌راحتی به‌دلیل تحریم‌های بانکی و مساله LC از دست رفت. جالب است بدانید ساعاتی قبل از اینکه شرکت و نهاد نماینده در ایران که قرار بود واسطه این خرید برای وزارت بهداشت باشد، بفهمد که حساب LC او ریجکت شده، پیوست رسانه‌ای آن در رسانه‌های فارسی‌زبان ساخته شده بود و چندساعت قبل از اینکه این ریجکت اطلاع داده شود، همین شبکه‌هایی که عامل مستقیم سرویس‌های امنیتی دشمن هستند، اطلاع داشتند و برای آن سناریویی را ترتیب داده بودند که این LCها مربوط به کدام نهاد نظامی‌اند و شرکت فناوری اطلاعات برای مقاصد سایبری و دفاعی و... هستند. مجله اکونومیست جدولی را منتشر کرده بود که خیلی‌جالب بود و در آن می‌دیدید که با نگاه گذشته‌نگر این آماری که گمان می‌شد آمار نزدیک به واقع مرگ‌ومیر کشورهاست، با آماری که به‌صورت real time ارائه می‌شد چه فاصله‌ای دارد. از این بابت ما جزء بهترین کشورها بودیم، به‌طوری‌که کمتر از ضریب 2 را برای ما قائل شده بود. در همسایگی ما کشورهایی بودند که تا ضریب 8 را برای تبدیل آمار ارائه‌شده‌شان (رسمی) به واقعی داشتند. این عدد برای آمریکا هم 2 بود. این عدد برای ژاپن که از لحاظ نیروی انسانی و زیرساخت جمع‌آوری داده‌ها به مراتب از ما قوی‌تر هستند بالاتر بود و البته بحث‌برانگیز هم شد، چون می‌گفتند آنها نگران برگزاری المپیک توکیو هستند. کشورهای دیگری هم در اطراف ما بودند که دست‌کم در راهبرد و استراتژی نحوه ارائه آمار یا بیماریابی‌شان به‌نوعی حواس‌شان به تجارت بین‌الملل‌شان و توریسم‌شان هم بود که ما این دغدغه‌ها را نداشتیم و در آن شرایط تحریم بودیم و چنین چیزهایی برایمان اولویت نداشت. سه بار در کشور طرح شهید سلیمانی کلید خورد و هر بار به دلایلی خاموش شد.

غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل ایران:یکی از نقاط‌ضعف جدی در دولت قبل عملکرد وزارت بهداشت و درمان در حوزه دیده‌بانی تهدیدات زیستی است. اینکه وزارت بهداشت شیوع کرونا را با فوت بیماران کشف کرد نشان می‌دهد در این زمینه عملا مردود شده‌ایم. فقدان راهبرد مشخص، ضعف در برنامه‌ریزی، خلاصه کردن مقابله با تهدیدات زیستی صرفا در حوزه درمان و برهم زدن ساختارهای پدافند زیستی از‌جمله نکات ضعف و منفی موضوع مدیریت کرونا در دولت قبل است. اینکه وزارت بهداشت و درمان لجستیک و پشتیبانی مقابله با تهدیدات زیستی را در اوان کار برهم زد حتما نقطه ضعف است. با اعلام خبر شیوع ویروس کرونا در چین نیز از نیمه‌های آذر ۱۳۹۸ قرارگاه پدافند زیستی به‌حالت آماده‌باش درآمد و در این ایام مکاتبات متعدد و جلسات مکرری با دستگاه‌های اجرایی کشور داشتیم. یک نمونه آن موضوع نامه‌نگاری با وزیر بهداشت وقت بود که صراحتا به ایشان گوشزد شد که نسبت به تهیه ماسک برای کادر درمان و بیماران اقدام کند اما به این هشدارها بی‌توجهی شد. ساختار مناسب برای مقابله با بحران‌های زیستی مانند کرونا در‌قالب قرارگاه پدافند زیستی کشور از قبل با تلاش سازمان پدافند غیرعامل کشور در ساختار وزارت کشور دیده شده بود که با بروز بحران کرونا همه این ساختار به دست فراموشی سپرده و مدیریت بحران با سیاست آزمون و خطا دنبال شد و همین امر کشور را متحمل خسارات و هزینه‌های فراوان کرد. در همان روزهای اول کشف کرونا من با وزیر وقت بهداشت صحبت کردم که حتما باید قرنطینه انجام شود و حتی گفتم من حاضرم اگر به من اختیار دهید به قم بروم آنجا را قرنطینه کنم، اما دوستان قبول نکردند و گفتند قرنطینه برای ۷۰۰ سال پیش است! در همان بهمن‌ماه و قبل از کشف ویروس کرونا در کشور نامه‌نگاری‌های متعددی با وزارت کشور و بهداشت و ارگان‌های تابعه ستاد کل نیروهای مسلح انجام دادیم. در همان زمان با وزرای کشور و بهداشت نامه‌نگاری شد و خواستار ذخیره‌سازی اقلام مورد نیاز برای مقابله با اپیدمی به‌ویژه برای کادر درمان شدیم. به‌نوعی وزارت بهداشت به این درخواست‌ها ترتیب اثر نداد. اینها اقداماتی است که انجام شد و تمام مستندات آن موجود است. همان‌طور‌که عرض کردم ما از آذرماه ۹۸ قرارگاه پدافند زیستی را به حالت آماده‌باش درآوردیم و مکاتبات متعددی با بخش‌های کشوری و دستگاه‌های اجرایی داشتیم تا آمادگی‌ها ایجاد شود اما به این مکاتبات و هشدارها توجهی نشد. حداقل اگر موضوع خرید ماسک و تجهیزات در دستورکار قرار می‌گرفت کشور در بهار ۹۹ آن‌طور با مساله کمبود ماسک مواجه نمی‌شد.