هومن جعفری، خبرنگار:تنها پیچیدگی نوشتن درباره نقش معلمها در سینما فقط در یک چیز است. اینکه مربیان ورزشی و انگیزشی را که در فیلمهای سینمایی، درست مثل معلمان مدارس، دانشآموزان خود را بهسمت موفقیت هدایت کردهاند، از معلمان جدا کنیم یا نه و اینکه اساتید دانشگاهی را نیز در این بخش به حساب بیاوریم یا خیر! نوشتن از نقش بزرگ معلمها در سینمای جهان و تصویری که از آنها ارائه میشود، هیچ دشواری دیگری ندارد. همه ما از این دست فیلمها زیاد دیدهایم و همه ما تحتتاثیر تصویر صادقانهای قرار گرفتهایم که از آنها به نمایش گذاشته شده است.
مهم نیست کدام سینما را بررسی کنی. هر کشوری، در تاریخ سینمایی خود حتما از نقش بالای معلمان و زحماتی که برای رشد و پیشرفت شاگردان خود متحمل میشوند، تقدیر کردهاند. تلاشهای آنها همیشه درقالب فیلمها و حتی سریالهای مختلف به تصویر کشیده شده و از نقش بالایی که در انتقال علم و تربیت و فرهنگ به نسل جدید کشور دارند، تشکر شده است. هیچکشوری نیست که در آن، چنین فیلمی ساخته نشده باشد. هیچ تلویزیونی نیست که چنین برنامه، نمایشنامه، فیلم یا سریالی را سفارش نداده باشد و هیچ رسانه عمومیای نیست که به این موضوع نپردازد. بحث فقط این نیست که بزرگداشت روز یا هفته معلم، یک رویداد دستوری یا تقویمی است که در همه جای دنیا به آن بپردازند. بحث تشکر عمیق و صادقانهای است که هنرمندان هر کشوری، از معلمان خود دارند.
طبیعتا فیلمها، کتابها و آثاری هنری هم ساخته شده که به نقد معلمهای سمی پرداخته. طبیعتا مثل هر صنف دیگری، معلمانی هم بوده و هستند که روی شاگردان خود اثر درستی ندارند و آنها را بهسمت جلو هدایت نمیکنند. با این همه تعداد آثاری که در نقد معلمان سمی ساخته شده بی اندازه کمتر از فیلمها، سریالها و دیگر آثاری است که در ستایش از معلمان درستکردار و متعهد و راستین ساخته شده است. نمونههای زیر، بخشهایی است از تصاویر خوبی که از معلمها و تلاشهای شبانهروزیشان برای هدایت کردن نسل جدید ساخته شده.
توضیح اینکه در تنظیم این مطلب، صرفا معلمان مدارس یا برخی استادان دانشگاهی در نظر گرفته شدهاند یا حتی در چند نمونه، مردانی خارج از سیستم رسمی که وظیفه هدایت یک دانشآموز را برعهده گرفتهاند. برخی از این افراد مدرس نیستند اما درسی که دادهاند درس زندگی است. از بین فیلمهایی که به نقش درخشان مربیان ورزشی در موفقیت شاگردان خود ساخته شده، به چند نمونهای اشاره میکنیم که این تیمها مربوط به مدارس یا دانشگاهها بوده و مربیان درحقیقت اساتید آنجا بهحساب میآیند.
پیش از مرور فیلمها باید چند نکته را درنظر بگیریم. نقش معلمها در این فیلمها صرفا آموزش نیست. آنها بسته به موقعیت اجتماعی و جایگاه خود نقشهای دیگری هم دارند.
معلم به مثابه فرد درست مقابل سیستم غلط
نهفقط در یک فیلم که در بسیاری از فیلمها، فرد در دفاع از دانشآموز مقابل سیستم آموزشی غلط میایستد. معلم، دارای ارزشهایی انکارناپذیر و حتی فراتر از زمانه یا سیستم آموزشی رسمی است و اجازه نمیدهد تا این ارزشها زیر سوال بروند. او شاید نبرد با قدرت رسمی و مقامات بالادست را ببازد، اما درنهایت از منظر اخلاقی برنده است؛ چراکه بذر شک و تردید نسبت به ارزشهای محافظهکارانه و غلط نهادهای بالادستی را در دل و مغز شاگردان و بینندگان کاشته است.
طبیعتا اولین نفری که به ذهن همه ما میرسد فیلم انجمن شاعران مرده است، اما فیلمهای زیادی با این مضمون درونی ساخته شدهاند که برخی از آنها حتی آموزشی هم نیستند.
یکی از جالبترین فیلمهای غیردرسی با همین مضمون، «بوی خوش زن» با بازی «آل پاچینو» است که او در نقش کلنلی نابینا، در انتهای فیلم به مدرسه میرود تا از دانشآموزی دفاع کند که حاضر به خیانت کردن به همکلاسیهای خود نیست!
ناخدای، ناخدای من انجمن شاعران مرده (1989)
اولین و درخشانترین نمونه ذهنی همه ما، رابین ویلیامز باشکوه در فیلم جاودانه «انجمن شاعران مرده» است. او در نقش «جان کیتینگ»، استاد جدید ادبیات یک کالج پسرانه بسیار خشک، ایفای نقش میکند. فردی که معلم ادبیات انگلیسی است و علاقهای به تدریس خشک این رشته ندارد. او دانشآموزان با استعداد خود را تشویق میکند تا خودشان برای زندگی خود تصمیم بگیرند و اجازه ندهند تا آینده آنها توسط خانوادههایشان رقم بخورد.
جان کیتینگ، همه چیزهایی است که معلمان دیگر آن کالج سختگیر نیستند. باید باشند ولی نیستند. معلمی که قرار نیست از روی کتاب تدریس کند، توان و قدرت این را دارد که خودش به شاگردانش محتوای لازم را بیاموزد و مهمتر از هر چیز اینکه میداند فردیت دانشآموزانش را چگونه تقویت کند و به آنها جسارت این را بدهد که خودشان باشند.
کیتینگ نماد فرد درست مقابل سیستم غلط است. فردی که از تمام سیستم بهتر، دلسوزتر و مناسبتر است اما درنهایت مغلوب قدرت بیخردی جمعی میشود. فیلم نمونه آشکار و درخشانی است از دو چیز: آنچه یک معلم باید باشد و آنچه یک سیستم آموزشی نباید باشد!
معلم بهعنوان تنها راه نجات
این یکی از محبوبترین عنوانهای فیلمهای مدرسهای است. دانشآموزان شلوغ، خشمگین و واخورده، در کلاسهای درسی معمولا خشنترین، غیرقابلکنترلترین و مهارناپذیرترین دانشآموزان هستند، اما یک معلم خوب میداند چطور آنها را کنترل کند. گلن فورد و سیدنی پوآتیه در «جنگل تخته سیاه» (1955)، نمونه بارزی از این نوع روابط را دارند.
گاهیوقتها دانشآموز شر نیست. در چنبرهای از مشکلات گرفتار شده و راهی برای بروز استعدادهای خود ندارد تا اینکه یک معلم مهربان سر راهش قرار میگیرد. پائولا پاتون و گابوری سیدیب در «گرانبها» (2009) نمونهای از این نوع روابط را دارند.
تا جایی که میتوانی نجاتشان بده!
گسیختگی (2013)
یک درام تلخ با بازی بسیار اثرگذار آدریان برودی، در نقش یک معلم جایگزین که تنها قرار است یکماه در یک کلاس تدریس کند. با این همه او با وجود مشکلاتی که دارد، نمیتواند از کمک کردن به دانشآموزان آشفته خود دست بکشد و تا جایی که از او برمیآید میکوشد تا روی زندگی آنها اثری بگذارد.
این فیلم از تونی کی، (کارگردان فیلم تاریخ مجهول آمریکا)، یکی از فیلمهایی است که در سالهای اخیر هروقت صحبت از فیلمهای مرتبط به نظام آموزشی میشود، از آن اسم میبرند. تلاشهای برودی برای نجات زندگی دانشآموزانش، سکانسهای عمیقی را خلق میکند.
معلم در نقش حامی طبقات پایینتر یا کودکان استثنایی
معلمها عمدتا به این دلیل مورد تحسین قرار میگیرند که خیلی زود متوجه واقعیاتی در مورد کودکان و نوجوانان قرار میگیرند و مشکلات یا حتی استعدادهای آنها را زودتر از بقیه کشف میکنند. در این بین، معلمانی هستند که به دانشآموزان استثنایی کمک میکنند و باعث میشوند تا آنها بتوانند دورههای آموزشی را بگذرانند. فیلمهای فراوانی در مورد رابطه خوب معلمان با طبقات محروم یا دانشآموزان خاص ساخته شده.
زندگی را نجات بده
ستارهها روی زمین (2007)
یک فیلم هندی بسیار تاثیرگذار و یکی از دویستوپنجاه فیلم برتر دنیا به انتخاب وبسایت «ای.آم.دی.بی»؛ فیلمی که تا نامزدی اسکار بهترین فیلم خارجی هم پیش رفت.
عامر خان، ستاره مسلمان سینمای هند، تهیهکننده، کارگردان و بازیگر نقش اول این فیلم بسیار تاثیرگذار است. او نقش معلمی را بازی میکند که بیماری یک کودک استثنایی را کشف میکند و با توجه به اینکه خودش نیز در کودکی مشکلاتی مشابه را پشتسر گذاشته بود، زندگیاش را وقف آموزش این دانشآموز میکند و باعث رشد و تعالی او میشود. این از آن دسته فیلمهایی است که بین معلمان در سراسر دنیا طرفداران فراوانی دارد.
یک داستان تلخ واقعی
ذهنهای خطرناک (1995)
وقتی صحبت از فیلمهای مربوط به زندگی معلمان میشود، باید به آنهایی پرداخت که میکوشند تا زندگی را برای دانشآموزان سرخورده خود بهبود بخشند.
فیلم «ذهنهای خطرناک» با بازی میشل فایفر، بر مبنای داستان واقعی زندگی لوان جانسون ساخته شده. او یک سرباز سابق نیروی دریایی بود که تصمیم به تدریس گرفت اما متوجه شد که دانشآموزان او بهدلیل خشونتهای نژادی، فروش آزادانه مواد مخدر در شهر و درگیری مستقیم گروههای خلافکاری، هیچانگیزهای برای درس خواندن ندارند و میدانند که برای درسخواندهها آن بیرون جایی نیست و اگر هم باشد دانشآموزان سیاهپوست یا حتی طبقات پایینتر جامعه خیلی شانسی برای موفق شدن ندارند. تلاشهای او برای دوست شدن با آنها و تغییر شیوه تدریس کمک میکند تا اعتمادشان جلب شود، اما مدرسه به او هشدار میدهد که حق خروج از شیوه تدریس رسمی را ندارد.
لوان جانسون در کتابش از زندگی واقعی خود گفته که بخشی از این خاطرات به این فیلم تبدیل شدهاند. او سالهاست در کنار تدریس، روزنامهنگاری هم میکند و میکوشد تا روی کیفیت آموزشی طبقات پایینتر اثر بگذارد.
معلم به مثابه یک مربی
یکی از مهمترین بخشهای زندگی تحصیلی، دادن فرصت به دانشآموزان مستعد در رشتههای ورزشی است. دانشآموزانی اکه اگر خوشاقبال باشند، شاید یک معلم ورزشی خوب نصیبشان شود که به آنها در موفقیت تحصیلی و ورزشی کمک کنند. تعداد فیلمهای ورزشی ساختهشده در حوزه نظام آموزشی آنقدر زیاد است که باید برایش یک پرونده جداگانه بسازیم. فعلا به همین یکی اکتفا میکنیم. یادمان باشد که تحصیل فقط درس نیست و تربیتبدنی هم برای بسیاری از دانشآموزان خاصه طبقات محروم، فرصتی برای رهایی و رستگاری و نجات است.
بلندتر پرواز کن
مربی کارتر (2005)
این فیلم جذاب ورزشی بر مبنای داستان واقعی زندگی کن کارتر، مربی معروف بسکتبال آمریکا ساخته شده که برای نجات وضعیت تیم بسکتبال دبیرستان خود پا پیش میگذارد و رهبری عدهای از دانشآموزان بینظم و بیانضباط اما بسیار بااستعداد را برعهده میگیرد و آنها را بهسمت موفقیت و پیشرفت هدایت میکند. فیلم دقیقا همان چیزی را نشان میدهد که یک معلم باید به دانشآموزانش ارائه کند؛ اعتمادبهنفس، مسیر مستقیم و دستورات مشخص.
بازی بسیار خوب ساموئل ال جکسون در این فیلم، بهیادماندنی است.
معلم به مثابه یک مصلح اجتماعی
معلمان این فرصت را دارند یا دستکم بعضیوقتها این فرصت برایشان پیش میآید که بتوانند با ایجاد جرقههایی در دل و ذهن دانشآموزان خود، رویدادهای اجتماعی را پیش بیندازند. آنها میکوشند تا زمینه آگاهی و حتی ارتقای سطح زندگی و تفکر دانشآموزان خود را فراهم کنند حتی بیشتر از چیزی که مدرسه میخواهد.
سخن گفتن را یادشان بده!
مناظرهکنندگان بزرگ (2007)
دومین فیلمی که دنزل واشنگتن، بازیگر محبوب و تحسینشده ساخت، داستانی واقعی بود از تلاش یک معلم سیاهپوست برای شرکت دادن دانشآموزانش برای نخستینبار در مسابقات ملی مناظره! پروفسور مالوین تالسون کوشید تا برای نخستینبار یک تیم از دانشجویان سیاهپوست را وارد فضای مسابقات کشوری کند. اتفاقی که در سال 1955 میلادی، قطعا رویدادی فراتر از زمانه خود بود. این گروه مناظره به رهبری و هدایت استاد خود، یکبهیک تیمهای دانشجویی مطرح را شکست میدهد و با انتخاب سوژههایی پیرامون زندگی و مسائل بغرنج سیاهپوستان، هم سبب افزایش آگاهی اجتماعی میشود و هم نسلی از دانشجویان را تربیت میکند که به حقوق خود واقفند و میتوانند با مناظره و استدلال حقانیت خود را اثبات کنند. این یکی از بزرگترین فیلمهایی است که به تاثیرات اجتماعی معلمان روی نسل و طبقه و زمانه خود میپردازد.