کارگران و مشکلات معیشتی آنها امری است که اگر به آن بیتوجهی شود و نادیده گرفته شوند، علاوهبر اینکه آنها را نسبت به فعالیت بیرغبت میکند و حرکت اقتصاد را کند خواهد کرد، میتواند موجبات اعتراضشان را نیز فراهم کند؛ اعتراضی که اگر بهموقع شنیده شده و پاسخ داده شود میتوان به آن به چشم فرصتی نگریست که باعث شناخت ضعفهای موجود در عرصههای تولیدی و عمرانی میشود. نادیده گرفتن این اعتراضات اما باعث میشود گروههای معاند با سوءاستفاده از آن مسیر اعتراض صنفی را بهسمت ادامه علیه حاکمیت تغییر دهند. مسیری که بیش از هر چیز کارگران را قربانی کرده و مطالبات اصلی آنها را بهحاشیه میراند درطول تاریخ انقلاب اسلامی بارها شاهد چنین تلاشی از جانب گروههای معاندان بودهایم. تلاشی که کارگران با تکیه به بینش و اعتقاد خود هربار آن را ناکام گذشاتهاند. جدیدترین نمونه از این تلاشها را نیز در ماجرای التهابات سال گذشته شاهد بودیم؛ التهاباتی که جریانهای معاند در آن تعطیلی مراکز اقتصادی را یکی از اصلیترین اهداف خود قرار دادند و تلاش داشتند اولا کارگران اقتصادی را به اعتصاب دعوت کرده و ثانیا هر اجتماع اعتراضی کارگران را بهنفع فضاسازی رسانهای خود مصادره کنند. این تلاش البته با هوشمندی کارگران همچون سایر طراحیهای دشمن در جنگ ترکیبی سال گذشته ناکام ماند. رفتار هوشمندانه کارگران امری بود که روز گذشته در جریان دیدار رهبر انقلاب با کارگران نیز مورد اشاره و تحسین قرار گرفت. ایشان هوشیاری و تاثیرناپذیری کارگران از تحریکات بیگانگان را «جهاد بزرگ جامعه کارگری» خواندند و تاکید کردند: «تا امروز نتوانستهاند و بعد از این نیز به حول و قوه الهی نخواهند توانست جامعه کارگری را در مقابل نظام قرار دهند.» ایشان در همین زمینه افزودند: «خوشبختانه در همه قضایای اعتراضی، جامعه کارگری با مرزبندی و اعلام مرزبندی با دشمن و تاکید بر همراهی و رفاقت با نظام نگذاشته است بدخواهان از اعتراض و تجمع سوءاستفاده کنند.» رهبر انقلاب درعینحال برخی اعتراضها در محیط کارگری ازجمله اعتراض بهتاخیر در پرداخت حقوقها یا واگذاریهای غلط و فاسد را بهجا دانستند و گفتند: «این اعتراضها در واقع کمک به دولت و نظام و آگاه کردن آنها است و در این موارد نیز هرجا دستگاههای مسئول مانند قوه قضائیه وارد شدند، دیدند که حق با کارگران است.» تلاش برای سوءاستفاده از تجمعات کارگری با هدف زمینگیر کردن نظام امری است که سابقه آن به اندازه عمر بیش از چهاردههای انقلاب است. در همان روزهای ابتدایی انقلاب گروهکهای التقاطی مارکسیستی تلاش داشتند با نفوذ به تجمعات کارگری مسیر این تجمعات را از مسیر انقلاب اسلامی جدا و آن را به اهرمی برای تقابل نظام تبدیل کنند. مواجهه هوشمندانه جامعه کارگری با این اقدامات امری بود که روز گذشته نیز مورد اشاره رهبر انقلاب قرار گرفته و بهعنوان مهمترین نشانه وفاداری جامعه کارگری از آن یاد شد. ایشان در این باره بیان داشتند: «مهمترین نشانه وفاداری جامعه کارگری به نظام، رفتار هوشمندانه آنها در این چند دهه یعنی ناکام گذاشتن تلاشهای گروهکها در اوایل انقلاب برای زمینگیر کردن نظام از طریق به تعطیلی کشاندن کارگاهها و همچنین ایستادگی هوشمندانه درمقابل تبلیغات انبوه بدخواهان خارجی برای قرار دادن جامعه کارگری در مقابل نظام است.» در ادامه ضمن مرور نمونههایی از مواجهه هوشمندانه کارگران در جلوگیری از به انحراف بردن اعتراضات صنفی توسط جریانهای معاند به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت که دستگاه حکمرانی کشور چگونه میتواند مانع از سوءاستفاده معاندان از تجمعات معیشتی و صنفی شده و علاوهبر آن از این اعتراضات بهمثابه فرصتی برای رفع موانع تولید بهره ببرد.
کارگران از دهه 60 تا حالا به جریان ویرانیطلب «نه» گفتهاند
یک مرور تاریخی بر تحولات مهم پیشآمده مرتبط با جامعه کارگران بیش از هرچیز، تاییدکننده هوشیاری آنها در مواجهه با برنامهریزیهای جریانات ضدایرانی طی دههای گذشته است. مسالهای که نتیجهاش را میتوان در شرایط حالحاضر کشور هم دید. با وجود چالشهای پیچیده اقتصادی و رفاهی بهوجودآمده برای اقشار مختلف ازجمله کارگران، همزمان شاهد دست رد آنها به سینه جریاناتی هستیم که تمام ظرفیتش را طی 6 ماهه دوم سال قبل و دو ماه ابتدایی امسال بسیج کرد تا شاید بتواند کارگران را به پیادهنظام خود در مواجهه با مردم و حاکمیت قرار دهد. دراینباره فقط تجربه پاییز و زمستان 1401 نیست که نشان دهد موضع کارگران دربرابر جریانات ویرانیطلب و برانداز چیست. آنها از سالهای ابتدایی انقلاب تاکنون در مقاطع مختلف دراین زمینه درخشیدهاند و هیچوقت اجازه ندادهاند اپوزیسیون ضدایرانی از آنها سوءاستفاده کند. نمونه تلاش براندازان برای بهخطر انداختن امنیت ملی از طریق تحریک کارگران و ایجاد نارضایتی در میان آنان را میتوان در سالهای دهههای 60 و 70 و فعالیتهای جریاناتی مثل «اتحاد سوسیالیستی کارگری» که خود اواخر دهه 70 از جریان بدنامی مثل «حزب کمونیست کارگری» منشعب شده بود بهروشنی دید. مسالهای که اتفاقا رهبر انقلاب هم در دیدارهای سالهای 69 و 72 خود با کارگران دربارهاش خاطراتی نقل کردهاند. آیتالله خامنهای در دیدار 25 اردیبهشت 72 خود با کارگران با اشاره به اینکه «کارگران ما در حیات این انقلاب و این کشور موثر بودند.» با بازخوانی اتفاقات روزهای ابتدایی انقلاب میگویند: «لابد میدانید در اول انقلاب، برای اینکه کارخانههای ما را به اعتصاب بکشانند چقدر سرمایهگذاری شد! ما در جریان بودیم. حالا نمیخواهم جزئیات آن مسائل را در این جلسه بگویم؛ اینها مسائلریزی است که در جاهای دیگر و در فرصتهای مخصوص باید بیان شود. بنده پیش از پیروزی انقلاب و در بحبوحه مبارزات، دیدم که عدهای قصد داشتند درِ کارخانهها را خشت بگذارند، تا وقتی جمهوری اسلامی تشکیل شد، این کارخانهها مطلقا جواب ندهد! این نیت را داشتند. اما چه کسی در مقابلشان مقاومت کرد؟ کارگران.» ایشان در ادامه خاطرهای از یک اتفاقی که برای خودشان در این زمینه رخ داده را اینطور نقل میکنند: «من همان ایام به یک کارخانه رفتم - شاید کارگران آن کارخانه در همین جمعیت حضور داشته باشند یا وقتی این دیدار پخش میشود، بشنوند - در آن کارخانه، کمونیستها و چپها و بهاصطلاح و بهقول خودشان «طرفداران طبقه کارگر»، به سر من ریختند برای اینکه بنده را نابود کنند؛ چون فهمیدند من به آنجا رفتهام که جلوی خرابکاریهای آنها را بگیرم. اما کارگران کارخانه، که چپها خیال میکردند آنها را در مشت دارند، از من دفاع کردند. بعد هم که فردای آن روز رفتیم، دیدیم همه آنها را از کارخانه بیرون کردهاند.»
خلاصه کلام آنکه مساله سوءاستفاده از کارگران سابقهای به وسعت تاریخ انقلاب دارد؛ مسالهای که پررنگی آن را در اتفاقات پاییز 1401 و ماههای بعد از آن هم شاهد بودیم. با این مختصات که براندازان به هر دری زدند تا کارگران را وادار به اعتصابهای بهقول خودشان سراسری کنند تا شاید حداقل بتوانند از طریق آن به آتش خاموششده التهابات خیابانی، نفسی مصنوعی داده باشند. تلاشی که نشانهاش را میشد در سخنرانی اواخر بهمن 1401 گلشیفته فراهانی در افتتاحیه جشنواره فیلم برلین هم بهروشنی دید. جایی که با خرج کردن ازجمله شاعر ایرانی مولوی، درباره تندر، باران و ربط دادنش به ناآرامیهای ایران و همچنین مثال زدن از انقلاب آفریقا، سعی کرد از شرکتکنندگان در مراسم بخواهد جریانات اپوزیسیون ترحمبرانگیز را جدی بگیرند و یک وقت فکر نکنند براندازان بیخیال پروژه شدهاند! البته از شانس بد او و دیگر لیدرهای براندازی، افتتاحیه جشنواره فیلم برلین حدودا یکهفته بعد از راهپیماییهای گسترده روز 22 بهمن در شهرهای ایران برگزار میشد و شاید همین یکی از عواملی بود که گلشیفته تصمیم گرفت از حکایت جلالالدین محمد بلخی یاد کند تا به خودش و دیگر لیدرهای اپوزیسیون کمی دلداری داده باشد؛ دلداری برای کمتر شدن سنگینی فشاری که ناکام ماندن پروژه براندازی در پاییز 1401 به آنها وارد کرد. پروژهای که یکی از عوامل اصلی ناکام شدنش، کارگرانی بودند که با وجود چالشهای معیشتی بیپایان به فراخوانهای اعتصاب جریانات ضدایرانی و ویرانیطلب نه گفتند.
مشکلات معیشتی در دهههای 70 و 90
سیاستهای تعدیل اقتصادی که دولت سازندگی در دهه 70 به کار گرفت، کار را به جایی رساند که مردم ناچار به تحمل تورم 50 درصدی شدند؛ تورمی که فرصت خوبی را برای اعتراضات معیشتی و به تبع آن سوءاستفاده معاندین فراهم میآورد. خرداد سال 71 گروهی از مردم مشهد در اعتراض به شهرداری که جلوی ساختوساز آنان را گرفته بود، خودروی شهرداری را به آتش کشیده و ماموران مراقبت از افزایش بیرویه و غیرقانونی ساختمانسازی را از منطقه بیرون کرده بودند. این اعتراضات بهمرور با ورود گروههای اوباش بین جمعیت گسترش پیدا کرد و تا آتش زدن ساختمان شهرداری، تبلیغات اسلامی و دادگستری نیز پیشرفت و به کشته شدن یکنفر از مردم نیز انجامید، نهایتا ادارهکل اطلاعات، نیروهای خود را مسلح کرد و با کمک نیروهای بسیجی، اغتشاشات را کنترل و مردم را متفرق کردند. دامنه اعتراضات معیشتی تا پایان دولت سازندگی به مرور به سایر نقاط کشور نیز کشیده شد و شهرهای قزوین، اسلامشهر، شیراز، زاهدان، زنجان، ارومیه و اراک هم تجمعات و اعتراضاتی را شاهد بودند. کشاندن دامنه این اعتراضات بهسمت اعتصابات کارگری همچون هر بحران اجتماعی دیگری در ایران یکی از اهداف معاندان بود که البته با هوشمندی مردم به شکست انجامید. رهبر انقلاب در دیداری که اردیبهشت سال 72 با کارگران داشتند این تلاشهای کور را مورد اشاره قرار دادند و بیان داشتند: «دشمن، امروز هم تلاش میکند؛ این را بدانید. چون میدانند که جمهوری اسلامی درمقابل آمریکا و درمقابل دشمن، قرص و محکم ایستاده است؛ برای اینکه به زانویش درآورند، امروز هم تلاش میکنند تا شاید بتوانند برنامههای کشور را بهکلی مختل کنند. اگر غرب و آمریکا و دشمنان ما و منافقین و دیگران و دیگران بتوانند کارخانههای ما را از کار بیندازند، ضربه حسابی زدهاند و امروز تلاش میکنند که این ضربه را بزنند. امروز چه کسانی درمقابل اینها ایستادهاند؟ کارگران مسلمان ما؛ کارگران با وجدان ما. در گذشته هم - از اول انقلاب تا امروز - همینطور بوده است؛ امروز هم همینطور است و به فضل پروردگار، در آینده هم، همیشه کارگران ما به سینه نامحرمانی که بخواهند در محیط کار ما اخلال کنند، خواهند زد.»
کمتوجهی به اوضاع معیشت مردم باعث شد تا اعتراضات معیشتی مشابه دهه 70 بار دیگر در دهه 90 تکرار شود. اعتراضاتی که درسالهای 96 و 98 کشور را تحتتاثیر قرار داد و هردو بار نیز با هدف وارد کردن خسارات مادی و معنوی مورد سوءاستفاده معاندان قرار گرفت. به تعطیلی کشاندن اقتصاد کشور نیز بخشی از همین سناریو بود که علیرغم انتشار فراخوانهای متعدد برای ایجاد اعتصابات سراسری ناکام ماند. رهبر انقلاب در بیاناتی که سال 96 با کارگران داشتند بار دیگر پایبندی جامعه کارگری به نظام را مورد تاکید قرار داده و بیان داشتند: «جامعه کارگری ما جامعه متدینی است. با همه تلاشی که دشمن میکند، طبق وظیفه الهی و اسلامی خودش حرکت میکند و عمل میکند و قهرا در کنار نظام، برای نظام و در خدمت نظام است؛ خب این را بایستی همه قدر بدانند.»
اعتراضات کارگری و کمک به رفع موانع تولید
ماجرای شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه در سالهای گذشته فراز و فرودهای بسیاری داشته است و بارها در مقاطع مختلف اما به دلیلی مشابه در صدر اخبار قرار گرفته است. مشابه برخی دیگر از شرکتهای بزرگ کشور مانند هپکوی اراک و ماشینسازی تبریز، کارگران نیشکر هفتتپه نیز در دهه ۹۰ با چالش دائمی سوءمدیریت کارخانه و تعویقات مکرر در پرداخت حقوقهایشان دستوپنجه نرم میکردند. گرچه واگذاری این شرکت به بخش خصوصی سرآغاز این مشکلات نبود اما به نقطهعطفی در تاریخچه مسائل این شرکت تبدیل شد. در بهمن ۹۴ این شرکت که یکی از بزرگترین کارخانههای صنعتی استان خوزستان به حساب میآمد به یک شرکت بازرگانی و دو جوان ۳۱ و ۲۸ ساله واگذار شد. البته آن شرکت نیز با بستگان خریداران حقیقی یعنی امید اسدبیگی و مهرداد رستمی مرتبط بود. گرچه در همان زمان اعتراضاتی به نحوه واگذاری این شرکت صورت گرفت و ابهامات جدیای پیرامون اهلیت خریداران آن مطرح بود اما در آبان ماه ۱۳۹۷ بود که تعویق ۵ماهه پرداخت حقوق کارگران با انتشار شایعه فرار امید اسدبیگی مدیر وقت شرکت، موج جدیدی از اعتراضات کارگران را برانگیخت. از همان زمان با تلاشهای کارگران و مطالبهگریهای فعالان محلی و دانشجویان، روند اصلاح شرایط شرکت آغاز شد و نهایتا در اردیبهشت سال ۱۴۰۰ به خلع ید از مالکیت بخش خصوصی و ابطال واگذاری این شرکت منجر شد. ورود دانشجویان به این مساله مورد تقدیر رهبر انقلاب نیز قرار گرفت و ایشان در دیدار رمضانی با دانشجویان بیان داشتند: «بچههای دانشجو در زمینه خصوصیسازی وارد کار شدند که در همین مساله نیشکر هفتتپه و ماشینسازی تبریز، دانشجوها رفتند و یک مشکلی را واقعا حل کردند؛ یعنی نه پول دارند، نه قدرت قانونی دارند اما در عین حال حضورشان میتواند یک کار بزرگ را، یک مشکل بزرگ را حل کند.» اگرچه ورود دانشجویان به ماجرای خصوصیسازیهای غیراصولی باعث شد تا صدای کارگران بهتر شنیده شده و مسئولان امر نیز زودتر به فکر حل این مساله بیافتند اما موارد زیادی نیز وجود دارد که نبود تریبونی برای اعتراضات صنفی باعث شده تا رسانههای معاند از فرصت سوءاستفاده کرده و اعتراضات کارگری را به نفع اهداف براندازانه خود مصادره کنند. این مساله واجب میکند که مسئولان امر در دولت و مجلس به جای اینکه نسبت به اعتراضات بیتوجه بوده و منتظر بمانند تا یک جریان ثالث به صدای کارگران ضریب بدهد، خود وارد عمل شده و در راستای عینیت بخشیدن به اصل 27 قانون اساسی، بستر رسمی تشکیل اجتماعات و اعتراضات قانونی را فراهم آورند. ورود بهموقع دستگاهها برای حل مسائل کارگران همچنین باعث میشود تا فرصت استفاده از نظرات کارگران برای رفع موانعی نیز بهتر به کار گرفته شود. فرصتی که لازمه بهرهمندی از آن این است که دستگاههای مختلف مطابق نگاه رهبر انقلاب اعتراضات کارگری را در راستای آگاهی یافتن از مسائل کمککننده ببینند. در همین راستا ایجاد بسترهای ارتباطی برای شنیدن انتقادات کارگران پیشنهادی است که باعث میشود دغدغههای آنها شنیده شده و اشراف کاملی نسبت به موانع رشد تولید و اقتصاد کشور حاصل شود.