تاریخ : Tue 25 Apr 2023 - 23:00
کد خبر : 79489
سرویس خبری : ورزش

استعدادسوزی با تصمیمات غیراصولی

بررسی عملکرد مربیان جوان لیگ برتر در سال‌های اخیر

استعدادسوزی با تصمیمات غیراصولی

طی چند سال اخیر لیگ برتر پوست‌اندازی کرده و به‌نوعی مربیان جوان‌تر وارد چرخه مربیگری در آن شدند. در این بین مربیانی هم به لیگ ایران ورود کردند که البته خیلی زود ردپایشان پاک شد و چون پرنام و آوازه نبودند خیلی زود نام‌شان از یادها رفت. 

نیلوفر مژدهی، خبرنگار:طی چند سال اخیر لیگ برتر پوست‌اندازی کرده و به‌نوعی مربیان جوان‌تر وارد چرخه مربیگری در آن شدند. در این بین مربیانی هم به لیگ ایران ورود کردند که البته خیلی زود ردپایشان پاک شد و چون پرنام و آوازه نبودند خیلی زود نام‌شان از یادها رفت. 
فوتبال ایران در این سال‌ها مربیانی را لازم داشت که جسورتر از مربیان قدیمی‌تر باشند. از این رو دست‌اندرکاران فوتبال با شروع لیگ بیستم به‌یکباره تغییراتی اساسی غیرقابل پیش‌بینی و البته پرانتقاد ایجاد کردند. یک مرتبه مربیانی روی کار آمدند که یا هیچ سابقه مربیگری نداشتند یا از همان چمن سبز به نیمکت منتقل شدند. چند نفری هم هرچند مدتی از شروع کارشان می‌گذشت اما تقریبا کم‌سابقه بودند و هنوز هیچ شناختی از توانایی فنی آنها نبود. در همان مقطع برخی صاحبنظران این عرصه این تغییر نسل را نپسندیدند و ورود مربیان خام در عرصه مربیگری را بزرگ‌ترین اشتباه و  حتی استعدادسوزی عنوان کردند. از طرفی برخی بر این باور بودند که فوتبال ایران برای اینکه جذاب‌تر شود، به مربی جسور و جوان نیاز دارد. در واقع مربیانی می‌خواهد که ریسک کرده و آن اتفاقاتی را که تاکنون در فوتبال ایران رخ نداده را امتحان کنند. هر دو این پیش‌بینی‌ها درست بود. برخی در این انتخاب‌ها سوختند و برخی هم موفق شدند سری در میان سرها در آورند. با این حال همچنان این تئوری که هر کار اصولی نیازمند برنامه‌ریزی و زمان است بیش از هر چیز دیگری خودنمایی می‌کند. در اینجا می‌توان به بررسی برخی از این مربیان و تلاش‌شان برای مربیگری در لیگ برتر اشاره کرد. 

 محرم نویدکیا
بازیکن محبوب سپاهانی‌ها 16 شهریور 1399 طی جلسه‌ای پشت درهای بسته دفتر مدیرعامل این باشگاه به‌عنوان سرمربی زردپوشان انتخاب شد. اصفهانی‌ها که محرم را خیلی دوست داشتند به‌شدت از این انتخاب استقبال کردند. خیلی از کارشناسان موافق او بودند اما برای دوستان و همبازیان محرم این موضوع نگران‌کننده بود. محبوبیت این بازیکن ترکه‌ای در بین فوتبال‌دوستان به حدی زیاد بود که آنها نمی‌خواستند خدشه‌ای به این اعتبار بیفتد. از این رو نگران بودند که او با وجود اینکه تجربه‌ای در مربیگری ندارد نتواند به سپاهان کمک کند. 
محرم برخلاف تصور خیلی خوب پیش رفت. عملکرد و نتایج در کنار هزینه‌های زیاد از سپاهان یک مدعی ساخت. آنها تا آستانه قهرمانی پیش رفتند ولی اولین حضور محرم روی نیمکت تیمی لیگ برتری، آن هم سپاهان به نایب‌قهرمانی ختم شد. این مربی نه به ناتوانی فنی خود که به خامی و کم‌تجربگی‌اش باخت. او شانس خود را برای بار دوم با این تیم امتحان کرد اما به دلیل همین کمبود تجربه نتوانست با حواشی کنار بیاید و تیمش خیلی زود دچار چنددستگی از داخل و از بیرون باشگاه شد. درنهایت محرم خود کنار رفت و در مورد او می‌توانیم بگوییم استعدادسوزی شد. 

 مهدی رحمتی
لیگ بیستم تولد مربی دیگری نیز بود. مهدی رحمتی دقیقا از مستطیل سبز به نیمکت مربیگری رسید. او حتی کارت مربیگری نداشت اما خوش‌شانس بود. بعد از رفتن یحیی گل‌محمدی اوضاع تیم شهرخودرو خوب نبود و مربیان یکی پس از دیگری می‌آمدند و می‌رفتند. در آن مقطع سهراب بختیاری‌زاده، مهدی رحمتی دروازه بان تیمش را به دلیل بی‌انضباطی از تیم اخراج کرد. سهراب اما خودش زیاد دوام نیاورد و جدایی او شروع مربیگری رحمتی بود. رحمتی هرگز فکر نمی‌کرد کاری که بختیاری‌زاده با او کرد بزرگ‌ترین لطفی بود که می‌توانست در حقش بکند. 
این مربی 40 ساله از همان زمان کارش را شروع کرد و هر چند با شهرخودروی پرحاشیه موفق نبود اما در فصل بیست‌ویکم از چند تیم پیشنهاد داشت. او که بعید بود به‌سرعت صاحب تیم شود بار دیگر شانس آورد و با جدایی رسول خطیبی از تیم آلومینیوم فرصتی پیدا کرد تا هدایت این تیم را برعهده بگیرد. او از همان زمان سرمربی تیم آلومینیوم است و به نظر می‌رسد می‌خواهد فصل بعد هم با آنها همکاری کند. این مربی نفراتی هم‌مسلک خود با توانایی فنی و البته آنالیز در کنار خود جمع کرد و از مشورت ترسی نداشت. شاید به همین دلیل بهتر باشد بگوییم رحمتی شگفتی انتخاب مربیان تازه‌نفس بود و ماندگار شد. 

 جواد نکونام
او شاید کمی زودتر کارش را برای مربیگری آغاز کرد اما دقیقا همزمان با لیگ بیستمی‌ها بلد شد. صعود او با تیم نساجی به لیگ برتر با حواشی همراه شد که به جدایی این مربی انجامید. نکونام اما 31 اردیبهشت 98 به فولاد پیوست و تا همین چند وقت پیش مربی این تیم بود. او جزء مربیانی بود که با باشگاهش چالش داشت. با این حال در همین مدت کوتاه دوران مربیگری‌اش موفق شد یک جام حذفی و یک سوپرجام با فولاد به دست آورد. 
این مربی که چندین بار گزینه تیم ملی بود بعد از جدایی نه‌چندان خوشایندش از تیم فولاد مدتی است فعالیت نمی‌کند. در مورد این مربی می‌گویند که پیشنهاداتی دارد اما مایل نیست در هر تیمی کار کند. او حتی مربیگری در تیم ملی را هم دوست نداشت و مایل بود به‌عنوان سرمربی هدایت تیم ملی بزرگسالان ایران را برعهده بگیرد که به این خواسته خود نرسید. 

 رحمان رضایی
درست سه فصل پیش درسال 99 و با آغاز لیگ بیستم رحمان رضایی سرمربی تیم ذوب‌آهن شد. او پیش از این دوبار دستیار بود و هر چند سرمربیگری در رایکای بابل و برق جدید را در کارنامه داشت اما همچنان کم‌تجربه محسوب می‌شد. او که تصور می‌شد مدیرفنی ذوب‌آهن باشد ناگهان سرمربی شد و برنامه‌های زیادی برای موفقیت در این تیم داشت اما زمان به او اجازه نداد و خیلی زود در زمستان همان سال از این تیم اخراج شد. عملکرد ضعیف این مربی سابقا ملی‌پوش باعث شد با پیشنهاد تازه‌ای در لیگ برتر روبه‌رو نشود. 
رحمان رضایی از جمله آنهایی بود که شخصیت و دیسیپلین مربیگری را داشت اما هنوز برای پذیرفتن مسئولیت تیمی مثل ذوب‌آهن که در فصول اخیر همواره شرایط سختی داشته آماده نبود. 

 مازیار زارع
او هم از سال 99 به‌عنوان سرمربی فعالیت خود را شروع کرد و تجربه کوتاه دستیاری داشت. به این تفاوت که حضور او در لیگ برتر از همین فصل جاری شروع شد. زارع جوان‌ترین مربی لیگ و یک دهه‌شصتی است. این مربی را هنوز نمی‌توان تحلیل کرد چراکه خوش‌شانس بود و در فصل بد نفتی‌ها با تصمیمات عجیب‌وغریبشان به لیگ برتر رسید. شاید روا باشد او را به‌خاطر تساوی اخیر برابر سپاهان در اوج حساسیت لیگ برتر ستایش کنیم اما واقعیت این است که او به لطف ضعف رقبا قعرنشین نیست. او شاید مربی لیگ یکی خوبی باشد اما برای دوام در لیگ برتر هنوز زمان می‌خواهد. زارع در عملکرد فصل جاری ضعف‌های بزرگی دارد و رفتارش اغلب حرفه‌ای نیست. او اگر می‌خواهد همچون دیگر نام‌ها که به خاطر کم‌تجربگی تاب حواشی لیگ برتر را نیاورند نشود باید بیشتر بیاموزد. 
در کنار این مربیان نفرات دیگر از جمله آندو تیموریان و مهدی مهدوی‌کیا هم تلاش‌هایی برای مربیگری می‌کنند. مهدوی‌کیا بعد از تجربه تلخ ملی فعلا سراغ مربیگری نیامده است و آندو هم در اولین تجربه مربیگری از تیم قلعه‌نویی سر در آورده است. این تصمیمات که همواره ثابت کرده بیش از آن که به نفع فوتبال باشد به ضرر آن است استعدادهای زیادی را از ما گرفت. نمی‌توانیم کتمان کنیم که جرقه‌هایی از موفقیت از این مربیان دیدیم اما جرقه کافی نیست و برای ساختن نسل طلایی مربی نیاز به ثبات و تداوم در طی کردن پله‌های مربیگری است. این تصمیمات البته نه به دست فوتبالی‌ها بلکه به دست نفوذی‌های به فوتبال گرفته می‌شود که لازمه آن برنامه بلندمدت برای ساخت مربی است نه تزریق‌شان به اولین سطوح لیگ و ملی!