شروین فضلعلی زاده، منتقد سینما:ژاپنیها با «ارزشهای میهنپرستانه» خود معروف هستند. آنها کشور خود را دوست دارند و تاریخ آن را یاد میگیرند و علیرغم غربزدگی و تاثیرات غرب، بهطور غیرقابلتغییری، به آن احترام میگذارند و آن را حفظ میکنند. ژاپنیها در بازاندیشی و تطبیق هر چیزی یا ایدههایی که میخواهند بپذیرند، خوب هستند.
شخصیتهای انیمه ژاپنی معمولا خوشتیپ یا «بیشونن»(1) هستند، باوقار و متفاوت با دیگران. این تصویر، ترکیبی از ویژگیهای تئاتر کابوکی و ادبیات ژاپنی است که در مورد دومی، تمرکز ما روی داستانهای «گِنجی»، نوشته «موراساکی شیکیبو»(2) است.
اما چرا صحبت در مورد آن مهم است؟ داستانهای «گِنجی» نوشته زنی است که موفق شد تا موقعیت دوسویه یک زن را در جامعه ژاپنی آن زمان و بهطور خاص، در اواخر قرن دهم میلادی، به تصویر بکشد. او زنانی را معرفی میکند که حتی با مردانی که حقوق اجتماعی کمتری داشتند، برابر نبودند. اگرچه آنها همان کارها را انجام میدادند، اما یک زن واقعی باید در خانه بماند و از والدین مسن، شوهر و فرزندانش مراقبت کند. برای اهداف تبلیغاتی در فضای مفهوم دولت نظامی، تعریف «یاماتو نادشیکو»(3) اختراع شد. «یاماتو نادشیکو» ویژگیهای ایدهآل یک زن ژاپنی را در بر میگیرد؛ زیبا، متواضع، فداکار و دلسوز. پس این موضوع که داستانهای «گنجی» توسط زنی در قرونوسطی خلق شده است، جذابیتی نداشت. حضور در هر صحنه در هنر، یک امتیاز برای زنان بهحساب میآمد. زنان از انجام فعالیتهای هنری و خودآموزی منع نشدند؛ بنابراین جای تعجب نیست که مدل «موراساکی شیکیبو»، یکی از برجستهترین آثار ادبی ژاپنی را نوشته است.
زنان نویسنده زیادی در آن دوران بودند. اما این موضوع چگونه بر انیمه تاثیر میگذارد؟ انیمیشن ژاپنی پایه محکمی دارد. ازآنجاییکه جزئیات «گنجی»، یکی از پایهایترین داستانهای ژاپنی است، این داستان در انیمه و مانگا به اشکال مختلف تکرار میشود. «گِنجی»، درست برخلاف شخصیت «تاچیاکو»، شاهزادهای جذاب است. او بههیچوجه یک سامورایی متین نیست. بله، کابوکی شخصیت مرد ایدهآلی را به دنیا آورد که لطیف، باوقار و فوقالعاده خوشتیپ بود و بهعنوان یک شخصیت در داستان عاشقانه همانطور که گفتم، کاملا نقطه مقابل «تاچیاکو» و «نیمائیمه» است. اگر آنها در انیمیشن ظاهر شوند، روح معصوم او به قلب زنان و دختران طرفدار انیمه، راه پیدا میکند. سینما حوزه مهم دیگری است که از تاثیر ادبیات در امان نمانده است و هنر گوشهنشین، بیگانه و دارای روحیه آزاد ژاپنی را، در دهه 1920، بهآسانی به هم پیچید.
ژاپن بهخاطر شهروندان اجتماعیاش مشهور است. یک شکل منحصربهفرد در این زبان، در زمان پایان دادن به جملات، برای نشاندادن ادب استفاده میشود. اشکال خاصی برای مورد خطاب قراردادن افراد با موقعیت اجتماعی خاص وجود دارد؛ کن، چان و سان. اینها آدرسها و پسوندهای مودبانهای هستند که به موقعیت شما در مورد شخصی که با او صحبت میکنید، بستگی دارند. ایده سِمپای (sempai) و کوهای (kohai) را میتوان به ترتیب بهجای عنوان ارشد (senior) و تازهکار و جوان (junior) ترجمه کرد. جامعه ژاپنی به شکل کنایهآمیزی، ساختاری سختگیرانه دارد. به همین دلیل است که شخصیتهایی یکپارچه، مقابل شخصیتهای اصلی ترسیم میکنند. یا کسانی که هنجارها را زیر پا میگذارند بسیار محبوب هستند. در ژاپن، یک طرز فکر جمعی شهروندان را وادار میکند که از دستورات دولت اطاعت کنند و به آنها اجازه نمیدهد که از بقیه متمایز شوند. سبک ژاپنی را میتوان براساس مفاهیم واضح و مشخص یا شخصیتها، تشخیص داد. آنها سابقه اقتباسهایی مانند «سگهای فلاندر» «بینوایان» و دیگر آثار را دارند. برخی از الگوهای خارجی را اجرا میکنند، اما با سازگاری با فرهنگ و سنتهای ژاپنی. مدل نقاشی ژاپنی که توسط مشهورترین هنرمند ژاپنی «کاتسوشیکا هوکوسای» ارائه شده بهسرعت انیمه و سینمای ژاپنی را، بهخصوص در خلق صحنهها، تحتتاثیر قرار داد. وقتی انیمه نگاه میکنیم متوجه میشویم که مناظر دوبعدی هستند.
این موضوع به این دلیل است که نقاشی سنتی ژاپنی، دوبعدی هستند. وقتی تصاویر هوکوسای را میبینیم، متوجه میشویم که هیچ عمقی وجود ندارد. به بیان تصویری، در شخصیتهای او، طرح روشن است. بنابراین، ما مشاهدات کاملا متفاوتی داریم، زیرا اجسام مسطح هستند. تنها ویژگی متمایزکننده، اندازه آنهاست. اگر به برخی از تصاویر نگاه کنیم، متوجه میشویم که ترکیببندی با ساختار اروپایی متفاوت است. جایی که همه جزئیات در تعامل بودند. یک تصویر را میتوان برش داد و بزرگنمایی کرد، ولی هنوز هر جزء بهطور جداگانه و همچنین همه با هم کار میکنند. در واقع ترکیببندی قرار است مانند یک نقاشی عظیم که از عناصر کوچکی تشکیل شده است، کار کند.
یکی دیگر از هنرهای ژاپنی، خوشنویسی است. مردم ژاپن اعتقاد دارند خوشنویسی ایدهآل، خوشنویسیای است که با یک حرکت، نوشته شده باشد. وقتی به یک خوشنویسی نگاه میکنید، متوجه میشوید که از چندین عنصر تشکیل شده که هرکدام مفهوم خود را دارند. کدهای بصری هم برای ژاپنیها حیاتی هستند. آنها اغلب در انیمه یا مانگا ظاهر میشوند. یادآوری نام کلمات خوشنویسی به زمان نیاز دارد؛ زیرا معنایشان به برداشت بصری از آنها نیز بستگی دارد.
همانطور که قبلا اشاره شد انیمه بسیار تحتتاثیر ادبیات است. شما باید زمانبندی تاریخی ادبیات ژاپن را در نظر داشته باشید. آثار ادبی زیادی در مورد دوره ادو (1603-1868) وجود دارد که در مورد ساموراییها و روابط و افسانههای خیرهکننده آنها صحبت میکند. عشق ژاپنی، ادبیات کلاسیک غربی را به روی پرده آورده است؛ اما معمولا برخی از ویژگیهای بارز آنها را مال خود میکند. بهعنوانمثال، خلقوخوی مالیخولیایی که در ادبیات ژاپنی در قرن بیستم یا در بازتاب دوران پس از جنگ ظاهر شد. این موضوع یک زیربنای قوی برای انیمه و حال و هوای فرهنگی ژاپنی بود. در این داستانها قهرمانان متعهد یا خائنان ظالم وجود دارند که درهرصورت، افسانههایی را خلق میکنند. در کمال تعجب، انیمه نهتنها ادبیات را جذب کرد، بلکه برخی از جنبههای روزمره زندگی را هم دربرگرفت. انیمه نگاه دقیقی به شیوه زندگی ژاپنی مثل خوردن نودل، دستگاههای آبمیوهفروشی در تقاطع راهآهن و امثال آن، دارد. ژاپنیها در کل این رویکرد توجه به زندگی روزمره را دوست دارند.
ژاپن برای مدت طولانی جزیرهای فقیر بود. درست است، ساموراییها شمشیرهای خود را از زمانی که ژاپن کمبود آهن را تجربه کرده بود، گرامی میداشتند، بهخصوص اینکه آهنها از کیفیت مناسبی برخوردار بودند. بااینحال در طول تاریخ ژاپن زمانهایی وجود دارد که برای بعضی مقاصد صلحجویانه یا کنترل قدرت، اسلحهها به مجسمههای غولپیکر تبدیل شدند که از آن با واژه «کاتاناگاری» (Katanagari) یا «شکار شمشیر» یاد شده است. به همین دلیل است که شمشیرهای ژاپنی که با نام «کاتانا» شناخته میشوند، با وجود تیزی و برندگی زیاد، بسیار نرم و شکننده هستند. جنبه دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، طبیعت ژاپنی است. بعضی از بخشهای ژاپن، زمستانهای سرد با رطوبت بالا و تابستان واقعا گرم دارند. بهطور سنتی، ژاپنیها برنج میکارند و سبزیجات یا غذاهای دریایی میخورند. برای خوردن گوشت، داشتن یک مزرعه و مرتع بزرگ ضروری است. درست است، هنر ژاپنی روی لوکس جلوهدادن همه چیز، متمرکز نیست. در عوض، آنها بر زیبایی تاکید میکنند، زیرا یک فلسفه بودایی-شینتو دارند که ایده آن انتقال زیباییهای بصری محیط اطراف، به شما است.
برخی از انیمهها روی نمایش بخشی از زندگی معمولی تمرکز میکنند که در آن هیچ اتفاقی نمیافتد. شما فقط داستان یک دختر یا پسر و نحوه زندگی آنها را تماشا میکنید. اینکه چگونه به مدرسه یا محل کارشان میروند. ممکن است یک رابطه عاشقانه یا دوستی خاص در این میان وجود داشته باشد، اما این مساله، موضوع کلیدی برای طرح داستان نخواهد بود. زندگی معمولی چیزی است که اهمیت دارد. ما باید به برخی از صنایعدستی سنتی ژاپنی مانند «نِتسوکه»، خدایان مینیاتوری ساختهشده از عاج که وظیفه حفاظت از شرافت صاحبان خود را برعهده دارند بیشتر دقت کنیم.
در اینجا هم این مجسمههای ساختهشده به شکل استادانه، توجه جدی ژاپنیها را به جزئیات نشان میدهند. همچنین میتوان از هنر بازیابی تَرَکها، شیارها و شکستگیها نام برد. شکافها با رنگ طلایی پر میشوند. هنر ساختن چیزی زیبا از چیزهای ساده، واقعا ژاپنی است و این موضوع برای نویسندگان مانگا و کارگردانان انیمه هم صدق میکند.
(1): واژهای ژاپنی به معنای پسر زیبای جوان است و برای توصیف زیباییشناسی بهکار برده میشود. این کلمه بیشتر در مناطق مختلف آسیای شرقی یافت شده و در کشورهای غربی رواج ندارد. بیشونن اشاره به سبک هنری خاصی دارد که اغلب در انیمه و مانگای سبک «شوجو» از آن استفاده میشود و به همین دلیل مخاطب اصلی این سبک، بیشتر دختران نوجوان هستند. پسران و مردان در این تعریف، با ظاهری زیباتر و ظریفتر از واژه خوشتیپ به تصویر کشیده میشوند. پسرهای بیشونن بهغیراز ظاهری زیبا، دارای خصوصیاتی از قبیل قدبلند، اندامی ظریف و لاغر، کمی عضلانی یا حتی بدون عضله و فاقد موی صورت و بدن هستند.
(2): داستاننویس، شاعر و ندیمه دربار امپراتوری ژاپن. 1014-978 میلادی
(3): یک اصطلاح ژاپنی به معنای «شخصیت بخشیدن به یک زن ژاپنی ایدهآل» یا «مظهر زیبایی ناب و زنانه» است. متواضع، آراسته، مهربان، ملایم، برازنده، متواضع، صبور، نیکوکار، محترم، خیرخواه، صادق، نیکوکار، وفادار. این یک استعاره از گل است که ترکیبی از کلمات «یاماتو» (نام باستانی ژاپن) و «نادشیکو» (نوعی گل میخک صورتی و ظریف به نام Dianthus superbus) است که نوشته کانجی آن به انگلیسی بهصورت «کودک قابل نوازش» نیز ترجمه میشود.