مهدی بختیاری، خبرنگار:شیوههای مبارزاتی در سرزمینهای اشغالی را میتوان در چند دوره بررسی کرد. از آغاز اشغال فلسطین یعنی سال ۱۹۴۸ یا حتی قبل از آن که فلسطین تحت قیمومیت انگلیس بود، گروههای مردمی عرب با ابتداییترین تجهیزاتی که داشتند و با سلاحهای معمولی بهصورت غیرسازماندهیشده هم با اشغالگران انگلیسی و هم با یهودیانی که بهتازگی بر سرزمینهای اشغالی مسلط شده بودند میجنگیدند.
این نوع مبارزات تا وقتی که سازمان آزادیبخش فلسطین توسط یاسر عرفات و دوستانش تشکیل شد ادامه داشت و پس از آن حرکات نظامی آنها سازماندهیتر شد اما باز هم اشکالاتی داشت؛ ازجمله اینکه آن موقع در عضوگیری خیلی سختگیری نمیکردند مثلا هرکس با هر نگاه و بینشی میتوانست عضو آنها شود که همین باعث شد گروههای آنها به حاشیه برود. در دهه 80 که حماس بهعنوان مهمترین گروه جنبش اسلامی مبارز تشکیل شد حرکاتشان سازماندهیتر شد. هر گروهی که مانند فتح و حماس تشکیل میشد یک شاخه نظامی داشت و این شاخه نظامی بود که کارها را پیش میبرد. برای مثال در حماس عزالدین قسام که شاخه نظامی آنها بود یا شهدای الاقصی که شاخه نظامی فتح هستند کارها را پیش میبردند و عملیاتها سازماندهیتر شد. همین عوامل باعث شد آنها بتوانند یارگیری کنند و مهمترین گروههای مبارز تا همین چند سال قبل بودند که در کنار هم میجنگیدند. اما مشکل بزرگی که همه اینها داشتند و هنوز هم این مشکل وجود دارد این است که مرزبندی این گروهها با هم پررنگ است. مثلا میبینیم که گاهی یک گروه با گروه دیگر به مشکل میخورد که باعث ایجاد رقابتهای درونی میشود.
همین رقابتها و جبههبندیها بهنوعی مردم را خسته کرد و باعث ایجاد گروه جدیدی توسط آنها شد. در چند ماه اخیر شاهد بودیم جوانهای فلسطینی نسل جدید که دیگر از این گروهبندیها و جناحبازیها خسته شده بودند گروهی تشکیل دادند و نام آن را «عرین الاسود» گذاشتند که درحال حاضر مشهورترین و بهنوعی جزء محبوبترین و جذابترین گروهها برای مردم فلسطین در حوزه مبارزه است. این گروه از شهر نابلس برخاسته شدند. یکسری جوان که حرفشان این بود که دیگر نه حماسی هستیم نه فتحی و نه عضو هیچ گروه دیگری، بلکه گروهی هستیم که بهصورت مستقل به دنبال مبارزهایم. بهخاطر همین عملکرد و شعارها بود که آنها در همین ابتدای کارشان بسیار محبوب شدند.
تفاوت دیگری که آنها دارند این است که خاستگاهشان کرانه باختری است. باید اشاره کرد که فلسطینیها در سرزمینهای اشغالی در دو مکان عمده هستند که گروه مهمتر تحت حاکمیت فلسطینیها زندگی میکنند. آنها یا در غزه هستند یا در کرانه باختری در شهرهایی مانند نابلس و رامالله. همواره دیدهایم که خاستگاه اصلی گروههای فلسطینی غزه است. دلیل آن هم این است که غزه بهصورت کامل در دست فلسطینیهاست و حماس بر آنجا حکومت میکند. یک تغییر عمده دیگر این است که قبلا گروههای مبارز وقتی میخواستند جنگی را آغاز کنند عمدتا از غزه کارشان را شروع میکردند یا اگر هم عملیاتی از کرانه باختری آغاز میشد، در کرانه تمام میشد و ارتباطی بین آنها نبود تا اینکه سال گذشته که ماجرای شیخ جراح که در کرانه باختری زندگی میکرد شکل گرفت و دیدیم که غزه به حمایت از کرانه باختری به پا خاست و جنگی راه افتاد که نام آن سیفالقدس بود. این جزء معدود دفعاتی بود که این گروهها از همدیگر پشتیبانی میکردند.
این هم یکی دیگر از تغییرات بسیاری مهمی است که برای اسرائیلیها مهم است؛ چراکه قبلا وقتی در کرانه باختری عملیات میکردند گروه دیگری جلویشان نبود اما الان میداند که اگر اتفاقی بیفتد غزه هم پای کار است و ممکن است جنگ بزرگی راه بیفتد.
اینها اتفاقاتی است که در این یکی دو سال اخیر بسیار برجسته شده و رویهمرفته موجب ناامنی کرانهای شده که برای اسرائیلیها جای بسیار مهمی است.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که اسرائیل برای خودش شش استان تعریف کرده اما کرانه باختری جزء ساختار حکومتی اسرائیل نیست و بهصورت مجزا اداره میشود، چون بخشی از آن در اختیار فلسطینیها و بخشی دیگر در دست اسرائیلیهاست. اما یکسری از یهودیان معتقدند کرانه باختری استان هفتم اسرائیل است و اسم آن را «یهودا و شومرون» گذاشتهاند. بر همین اساس یکی از مهمترین و استراتژیکترین بخشها برای اسرائیل همین کرانه باختری است؛ چراکه آنها نمیخواهند این منطقه هم مانند غزه شود. همانطور که میدانید اسرائیل تا سال ۲۰۰۵ در غزه حضور داشت و پس از آن مجبور به ترک آن منطقه شد. دقیقا همان اتفاقی که در غزه افتاد، در کرانه باختری نیز درحال رخ دادن است. یکی از سیاستهایی که در ایران هم زیاد آن را شنیدهایم تصحیح کرانه باختری است و این اقدامات در راستای همین تصحیح است. در یکی دو سال اخیر میبینیم که خیزش جدید عملیاتهای کرانه باختری، مهمترین مولفه اسرائیل که امنیت آن هست را محل هدف قرار داده است.
این مسائل برای اسرائیل بسیار مهم است، زیرا منطقهای که میخواست همیشه در امنیت باشد اکنون دچار مشکل شده است.
یکی دیگر از مواردی که در سالهای اخیر در بحث مبارزاتی پیش آمده انتفاضه است. در طول تاریخ دو انتفاضه داشتهایم؛ یکی انتفاضه اول که انتفاضه سنگ نام دارد و دومی که انتفاضه الاقصی است. انتفاضه سنگ بهخاطر اینکه فلسطینیها امکانات نداشتند و با سنگ میجنگیدند به این نام مشهور شد. اما سال ۲۰۰۰ که انتفاضه الاقصی آغاز میشود نوع مبارزات عوض میشود و فلسطینیها کمی منظمتر میشوند و عملیاتهای استشهادی بیشتر میشود. اسرائیل آن زمان برای ارتقای امنیت خود چند کار انجام داد، ازجمله اینکه دور مکانهای مهم خود دیوار کشید که به دیوار حائل معروف شد. دیوار حائل کارکردش این بود که مجریان عملیاتهای فلسطینی بهراحتی وارد مناطق اسرائیلی نشوند و درواقع کار آنها را سخت میکرد. اما در کنار آن یک بار مالی سنگین هم بر دوش دولت اسرائیل گذاشت آنها برای ایجاد امنیت خود مجبور به انجام این کار شدند. این اقدام تا حدودی موفقیتآمیز بود اما باعث یک اتفاق دیگر شد. فلسطینیها که دیدند دیگر نمیتوانند بهصورت حضوری عملیات انجام دهند توان موشکی خود را افزایش دادند و با موشک به اسرائیل ضربه زدند. در واقع آن محدودیت را تبدیل به یک فرصت تازه کردند.
اگر بخواهیم جمعبندی کنیم و بگوییم فلسطینیها اکنون چطور مبارزه میکنند باید اشاره کنیم که آنها یک پکیج از مبارزه را در اختیار دارند که از عملیات استشهادی انفرادی تا موشکهای دوربردی که در نبرد سیفالقدس استفاده شد را به کار میگیرند. این موشکهای دوربرد با برد ۲۵۰ کیلومتر مورد استفاده آنها قرار گرفت. برد این موشکها به شکلی است که اگر یک فلسطینی بخواهد از غزه این موشکها را مورد استفاده قرار دهد هر منطقهای از اسرائیل را میتواند مورد هدف قرار دهد. همچنین گنبد آهنین اسرائیل یک سامانه بسیار مدرن است اما همین گنبد در مقابل چند فاکتور ضعیف میشود که یکی از آنها تعداد انبوه موشکهاست. در عملیات سیفالقدس هزاران موشک شلیک شد و بهحدی بود که باعث تعجب کارشناسان اسرائیلی شد که آنها چقدر موشک دارند که تا تلآویو را نیز مورد حمله قرار دادند. در کنار اینها باید گفت فلسطینیها اکنون از پهپاد هم استفاده میکنند و درحال مجهز شدن به سامانههای هوایی هستند که جنگ با آنها را دشوارتر از قبل خواهد کرد. اما مهمترین بخش این است که اکنون گروههای مردمی مهمی به وجود آمدهاند که در کرانه باختری عملیات میکنند؛ چراکه اشاره شد امنیت این کرانه برای اسرائیلیها بسیار مهم است. اینها اتفاقاتی است که در سالیان اخیر رخ داده و تفاوتهای مبارزاتی فلسطینیها را با گذشته شکل داده است.
دو شهر جنین و نابلس بهعنوان دو شهر بسیار مهم فلسطینینشین در کرانه باختری هستند که امروز محل استقرار و عملیات گروههای مقاومتی هستند و اسرائیل بهشدت از آنها هراس دارد.
همچنین باید گفت استفاده از شیوههای رسانهای در مکانی مانند فلسطین بسیار دشوار است؛ چراکه آنها در محدودههای کوچکی هستند که بهراحتی قابل شناسایی است و به همین خاطر است که میبینیم اگر عملیاتی انجام شود تا قبل از پایان آن هیچ خبری از جزئیات آن منتشر نمیشود، زیرا اسرائیل در آن منطقه تسلط بسیار بالایی دارد.
شیوههای رسانهای آنها کاملا بهصورت عمومی است و مردم از طریق شبکههای اجتماعی این کار را انجام میدهند. همانطور که گفته شد این گروه «عرینالاسود» در بین مردم فلسطین بسیار بااهمیت و محبوب شده است و به همین خاطر، بیشتر مردم کار رسانهای را برای آنها انجام میدهند. البته باید اشاره کرد که گروههایی مانند حماس در سالهای اخیر از نظر رسانهای پیشرفت زیادی داشتهاند و میبینیم که فیلمهایی از توانمندیهای خود منتشر میکنند و در حد بضاعتشان در این زمینه نیز فعالیت دارند.