محمدزعیم زاده، جانشین سردبیر : خیال نکنید این عکس از دست سردبیر فلان خبرگزاری دررفته و یکباره شده نماد تام و تمام سلطه و تعرض آمریکا به بافتار امنیتی و روانی اروپا و اوکراین، نه ذات استعمار همین است. یک سال است اوکراین شده محل جنگ روسیه و آمریکا. زلنسکی کارپرداز نظامی و مسئول جمع آوری اعانه است و مردم اوکراین هم قربانیان یک دعوای نیابتی. پولش را هم اروپایی ها می‌دهند، لابد روی قبض گاز و برقشان هم نوشته.
لیبرال دموکراسی همین است. حالا تصمیم گرفته دیگر خودش را بزک هم نکند چون در داخل قدری اوضاعش خراب است و به اعتماد بنفس بیشتری احتیاج دارد می‌خواهد رودربایستی را کنار بگذارد، سر سال هم می‌آید. حالا وقتش است جلوی دوربین ها به ملت تو تجاوز کند، باید دست به سینه جلویش پا جفت کنی،این عکس یعنی تجاوز به یک ملت، به یک آیین، به یک پرچم.
نادان ها برای ایران هم چنین خوابی دیده بودند. فلسفه سیرک جرج تاون اصلا تست بازیگری برای پیدا کردن زلنسکی بود. مصی قمی کلایی را میبینی که در راهروهای سالن مونیخ منتظر کاریکاتورِ دوگل است و تحریم ایران را از او تمنا می کند، آن پسرک را میببینی که دو سال پیش می خواست جانشین کفاشیان شود ولی حالا فکر کرده چگواراست و با حماقت همه حیثتش را دریبل زده، مامور امنیتی فیلم لاتاری را می بینی که قبل هر فیلم دستمزدش را به دلار می‌گرفت، آخوند سریال های دهنمکی را چی، پسر رفیق ارنست پرون و زن سوم محمد رضا را چطور، مریم ابریشم چی و همه رفیق های روسری زرشکی اش را چی و... اینها همه دوست دارند روزی زلنسکی باشند و این تصویر را بسازند، اما مگر 80 میلیون ایرانی اجازه می دهند؟
راستش را هم بخواهید آن طراح پشت صحنه که همه ی این سیرک را دور هم جمع کرده هم خیلی روی این جماعت حساب باز نمی کند، او امیدش به ناکارآمدی ماست، به دلار 50 تومنی، گوشت نیم میلیونی، به فیلترنت، به توقیف روزنامه، به تلوزیونی که ارزش دیدن ندارد، به خط کشی کردن سلیقه ای بین مردم در ماجرای پوشش... و به هر آنچه ندای اصلاح از درون را سرکوب می کند.