تاریخ : Thu 16 Mar 2023 - 00:00
کد خبر : 78793
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

تلقی آگاهانه از شکاف‌ها در اجتماع  نداریم

تلقی آگاهانه از شکاف‌ها در اجتماع نداریم

در بحث حجاب پیش از این اتفاقات هم ما با موضوعاتی از این قبیل روبه‌رو بوده‌ایم؛ حجاب یک ساحت سیاسی و یک ساحت فردی دارد.

ابوالفضل اقبالی، جامعه شناس و استاد دانشگاه:در بحث حجاب پیش از این اتفاقات هم ما با موضوعاتی از این قبیل روبه‌رو بوده‌ایم؛ حجاب یک ساحت سیاسی و یک ساحت فردی دارد. ما در جامعه این دو قطبی را میان کسانی که حجاب مساله ایدئولوژیک‌شان هست، بارها دیده‌ایم. یعنی در یک سر طیف، برخی حاضرند که مساله حجاب را تا کفن پوشی هم پیش ‌ببرند و طیف دیگری هم  هست که حاضر است در راه مقابل با حجاب پرونده قانونی داشته باشد و برای یک کمپین هم فیلم بفرستد؛ در واقع اینها یک‌جورهایی فعالان کمپینی محسوب می‌شوند. بله؛ چنین دو قطبی‌ای وجود دارد اما درصد قابل توجهی از مردم هم میان این دو طیف وجود دارند که حجاب برای آنها اصلا ابزار سیاسی و رفتار ایدئولوژیک محسوب نمی‌شود.
آنجایی که حاکمیت بتواند در تصمیماتش به نظر بدنه خاکستری اتکا داشته باشد، آنجا نه تنها شکاف بلکه انسجام اجتماعی هم ایجاد می‌کند. مثلا اگر حاکمیت قصد دارد، در مساله دلار ورود کند، بیاید به مردم توضیح دهد که دلال‌ها دارند در فضای اقتصاد بازی ایجاد می‌کنند و باید مردم را قانع کند که اصلاحات ارزی ضروری است، قطعا کار بهتر پیش می‌رود؛ اما جایی که حاکمیت پشت در بسته تصمیم‌ می‌گیرد و بلافاصله برای خودش اجرا می‌کند، خشم مردم را در پی دارد. 
به نظر من کنشگران اصلی این اعتراضات دهه هشتادی‌ها بودند. شما با دهه هشتادی‌ها بیگانگی عجیبی دارید و اصلا نمی‌شناسیدشان! انگار اینها را ما تربیت نکرده‌ایم! اگر بخواهم کمی بازش کنم، اول باید به تحولات خانواده در سال‌های اخیر اشاره کنم. جامعه محدودیت و قیود دست و پاگیر دارد و ادراک این دهه هشتادی‌ها از جهان به واسطه رسانه بوده است. چون تا چشم باز کرده اینترنت پرسرعت و شبکه اجتماعی داشته است؛ اما این در حالی است که نسل ما تازه داشت با اینترنت آشنا می‌شد و اینترنت در حاشیه زندگی‌اش بود. از طرفی دهه هشتادی‌ها جهان را از منظر رسانه شناخته‌اند و حجاب را از دوربین فردی مثل مسیح علی‌نژاد دیده‌اند. طبیعی است که برای حضور جهان واقعی توجیه نباشند. این اتفاقات از نظر من طبیعی است؛ زیرا دو، سه دهه است که مردم از نظر اقتصادی تضعیف و سفره‌شان کوچک شده است. پس اتفاقات اخیر از منظر اجتماعی طبیعی است؛ اگر  اتفاق نمی‌افتاد عجیب بود. جامعه در واقع روال عادی‌اش را طی کرد.
مسئولان هم یک‌جاهایی با مردم لج ‌بازی کردند. مثلا همین ماجرای تفکیک جنسیتی در سلف دانشگاه. آخر این چه کاری است؟ چرا در نخبه‌ترین دانشگاه کشور آن اتفاق باید می‌افتاد؟ در حالی که یک عالم کافه اطراف دانشگاه هست. مسئولان باید بپذیرند همه چیز را نمی‌توانند مدل ۲۰۰ سال پیش مدیریت کنند. چیزهایی را خط قرمز کرده‌اند که اصلا ارزش خط قرمز کردن ندارد. باید تلقی را نسبت به شکاف، آگاهانه کنیم. واقعیت اجتماعی این است که دو قطبی مساله ۲۰ درصد جامعه ماست و دیگران برایشان چندان پررنگ نیست؛ اما درباره دو قطبی باید دو سر طیفی که گفتم را بپذیریم و اینکه نمی‌توانیم آنها را سرکوب کنیم؛ چون با انسان طرفیم و انسان آرمان دارد. هرچقدر که بشود، باید بدنه عمومی جامعه و قشر خاکستری جامعه را مصون‌سازی و تجهیز کنیم؛ این قشر حداکثر باید تقویت شود و متوجه شود که این‌دو طیف مقابل هم نماد افراط و تفریط هستند.