سعیده کریمی، خبرنگار:مساله پسماند یا همان زباله ازجمله موضوعات مهم زیستمحیطی است که به نوعی تمام دنیا را درگیر خود کرده و در کشورهای مختلف با روشهای گوناگون متناسب با شرایط اقتصادی، فرهنگی و محیطزیستی مدیریت میشود. در تهران نیز طی دهههای گذشته مدیران شهری با انواع شعارها که تناسب چندانی هم با واقعیتها ندارند در این حوزه برنامههایی ارائه کردهاند که تقریبا هیچکدام دستاورد تاثیرگذاری در پی نداشته است. از طرح مکانیزاسیون خدمات شهری که نتیجه آن استقرار مخازن در سطح شهر بود تا این اواخر و طرح کاهش پسماند(کاپ) که هر نتیجهای میتوان برای آن بیان کرد بهجز کاهش پسماند و سرانجام در دوره جدید و تحت عنوان طرح تحول، یعنی همان برنامه چهارسالهای که سوالات تخصصی کارشناسی درخصوص بخشهای مختلف آن قطعا کم نیست.
واقعیتهای ناگفته مدیریت پسماند شهر تهران
ازجمله واقعیتهای حوزه پسماند شهر تهران که شاید کمتر در اظهارات مدیران ارشد شهری به آن اشاره میشود میتوان به درصد تفکیک رسمی پسماند زیر 5 درصد در مبدا، مشارکت کم شهروندان در مدیریت پسماند، وجود کلونیهای غیرمجاز جمعآوری پسماند، مشکلات طرح جامع مدیریت پسماند شهر تهران، رونق بالای کسبوکار و گردش مالی در حوزه پسماند، عدم مدیریت یکپارچه در هماهنگسازی بخش خصوصی و دولتی، وجود نظام پیمانکارپروری با تعداد کم و قدرت بالا و نبود نظارت کافی، عدم موفقیت طرحهای پایلوت اجراشده، عدم توجه به پاکیزگی شهر طی سالهای اخیر، شرایط سخت اقتصادی و زبالهگردی جهت امرار معاش، عدم بیان روشن نحوه تشخیص پسماندها، مالکیت و مدیریت آنها در قانون مدیریت پسماند(مالکیت زباله)، قیمت ناعادلانه پسماند خشک در مبدا و... اشاره کرد.
آفت اصلی کجاست؟
آنچه که در تمامی برنامههای حوزه پسماند شهر تهران بهعنوان آفت در مسیر اثربخشی به چشم میخورد عدم وجود مطالعات پشتیبان است. برنامههای این حوزه در غالب موارد فردمحور بوده و مهندسی معکوس نظرات، بدون پشتوانه افراد است. در این میان برخی کارشناسان نیز طرح جامع مدیریت پسماند را بهعنوان نقشه راه، انگار وحی منزل دانسته و شاید فراموش کردهاند که در زمان تدوین این سند نیز چگونه موضوعات مهمی نظیر آنالیز فیزیکی استاندارد را پشت گوش انداختند و در برخی از بخشهای اصلی نیز به جای مطالعه دقیق به نتایج پژوهشها و مصاحبههایی بسنده کردند که به هیچ عنوان صحت مطالعه در آنها مورد اطمینان نبود. البته بیانصافی است اگر بخشهای خوب این طرح را نادیده بگیریم. از آن جمله برنامهریزیهای انجامشده جهت تفکیک پسماندها در مبدا تولید یا مطالعات پیشنهادی که به نظر اولویت مدیریت شهری نبوده یا به روشهای غیراستاندارد در دستورکار قرار گرفته است.
گام نخست برای اصلاح وضع موجود چه میتواند باشد؟
یکی از اصلیترین موضوعاتی که مناقشات زیادی درخصوص آن به وجود آمده است موضوع مالکیت پسماندهاست که به نظر میرسد مدیریت شهری قبل از اینکه بخواهد درباره مدیریت بهینه پسماندها طرح و برنامه تعریف کند بایستی تکلیف این بخش را روشن کند. طبق قانون مدیریت پسماند مالکیت پسماند تا زمانی که از سوی تولیدکننده زائد شناخته نشود از آن خود شخص میباشد و تا زمانی که رها نشده شهرداری مالکیتی بر آن ندارد. در اینجا و طبق قانون این سوال پیش میآید که آیا شهرداری این اجازه را دارد که جلوی فعالیت اشخاصی نظیر اپلیکیشنهای بخش خصوصی که پسماند خود را مستقیم و به خواست خود شهروندان از آنها دریافت میکنند بگیرد و برای قیمت خرید و فروش در درب منازل تعیینتکلیف کند؟
از آنجایی بخشی از هزینههای هنگفت مدیریت پسماند شهر تهران در حوزه نظافت و پاکیزگی شهر از محل درآمد حاصل از قراردادهای جمعآوری پسماند خشک تامین میشود بهتر است جهت بهبود کیفیت خدمات تعیینتکلیف این موضوع توسط مدیران ارشد شهرداری با نهادهای بالادستی کشور در اولویت کاری قرار گرفته تا از ادامه جریان غیرقابلکنترل و غیرقانونی خرید، جمعآوری، حمل و بازیافت و تولید محصولات به روش غیراستاندارد جلوگیری شود.
مسیری برای شناخت مشکل و حلمساله
علاوهبر موارد ذکرشده در راستای برنامهریزی جهت حلمساله، قطعا ارائه طرحهای عملیاتی روشن و کارشناسیشده درخصوص مدیریت پیش از تولید پسماندها، شیوههای جمعآوری پسماندها و پدیده زبالهگردی و کودکان کار حوزه پسماند، رفع مشکلات عدیده محیطزیستی نظیر آلودگیهای آب و خاک ناشی از پسماند و شیرابه و آلودگیهای بصری در پایتخت کشور ناشی از عدم نظافت و پاکیزهسازی درست معابر و مخازن، نحوه تهیه مطالعات فاز صفر پروژههای مدیریت پسماند شامل تعیین دقیق و استاندارد پیوستهای مالی هزینه ـ سود و ارزیابیهای تخصصی فنی، محیطزیستی و اجتماعی و مهمتر از همه راهکارهای تقویت حس شهروندی بهمنظور جلب حداکثری همراهی مردمی با توجه به فرهنگ غنی ساکنین این سرزمین است که میتوان از آنها بهعنوان حلقههای مفقوده در مسیر رسیدن به موفقیت در مدیریت بهینه پسماندها در شهر تهران نام برد. البته نمیتوان انتظار داشت که کارشناسان متخصص، لیست نمودن تمام پروژهها و راهحلهایی که در گوشه و کنار جهان اجرا شدهاند، نظیر تولید انرژی و سوخت از پسماند، MRF، هاضم، پیرولیز، هوشمندسازی و... آن هم بدون توجه دقیق به استانداردها، کیفیت فنی ساخت و نحوه بهکارگیری تکنولوژی و ایجاد یک اقیانوس به عمق یک سانتیمتر را بهعنوان برنامه بپذیرند و امید به حلمساله داشته باشیم. بد نیست یک بار هم به حرکت فاز به فاز و اتمام یک گام و نتیجهگیری از آن و سپس شروع گام بعدی فکر کنیم. بیراه نیست اگر بگوییم یک مدیر موفق، مدیری است که یک کار تمامشده موثر انجام داده باشد نه 10 کار نیمهتمام بینتیجه!
پرواضح است که هریک از موارد ذکرشده در این مقال، نیازمند بررسی دقیق کارشناسی و آسیبشناسی همهجانبه است که در آینده و در قالب گزارشهای مربوطه به موضوعات مدیریت شهری شهر تهران به آن خواهیم پرداخت.