زهرا رمضانی، خبرنگار:وقف سنتی که از دیرباز سهمی بزرگی در پیشرفت جوامع داشته است؛ سنتی که اثراتش برخلاف کارهای خیرخواهانه با فوت واقف نیز ادامه پیدا میکند و بخشهای مختلف جامعه از آن منتفع میشوند. هرچند وقف را نمیتوان به یک حوزه خاص محدود کرد، اما در ایران وقتی اسمی از این کار برده میشود، عموما ذهنها بهسمت فعالیتهای مذهبی میرود و گویی اسم وقف با مناسک آیینی عجین شده است. اما واقعیت اینکه با گذر زمان نیاز به ورود واقفان به دیگر عرصهها هم جدی شده که یکی از آنها را باید را حوزه علم و فناوری دانست و سالهاست که بحث وقف علمی برای رونق بخشیدن به این حوزه و حمایت از پژوهشگران و نخبگان مطرح میشود. وقفی که با توجه به اهمیت فناوری و علم در دنیای امروز، میتواند نقش موتور محرکه را برای این حوزه ایفا کند و دانشگاههای مطرح دنیا مانند هاروارد بهخوبی توانستهاند از چنین ظرفیتهایی بهرهمند شوند. اما واقعیت اینکه ورود واقفان به عرصه علم و فناوری در ایران هنوز در ابتدای مسیر است و بیشتر توجهات به حوزههایی مانند ساخت خوابگاه معطوف شده است. در این گزارش سراغ حیدر ارشدی، مدیرعامل بنیاد فرهنگی البرز که اولین موقوفه علمی ایران بهشمار میرود رفتیم تا برایمان از چرایی کمرنگ بودن نقش وقف در حوزه علم و چشمانداز این حوزه بگوید.
اگر بخواهیم نگاهی تاریخی به موقوفههای ایران در حوزه علمی داشته باشیم، تصور میکنید تا چه میزان توانستهایم در این حوزه ورود داشته باشیم؟
یکی از مباحثی که از دیرباز در راستای تامین آینده بشری نقش داشته، سنت حسنه وقف است. این پدیده در همه ادیان الهی، آیینهای شبهدینی و تمدنهای بشری به طرق مختلف و منطبق بر آیین و فرهنگ هر جامعهای وجود داشته و فصل مشترک آن در همه تمدنها هم این بوده که افراد میخواستند با قرار دادن تمام یا بخشی از ثروت خود در راستای بهرهمندی دیگر افراد جامعه، یک جاودانگی را برای خودشان رقم بزنند. وقف در ایران هم دارای سابقهای دیرینه و اسلامی است. وقف اموال برای آتشکدهها در دوره ایران باستان متداول بوده و در دوره اسلام نیز با تحول در شکل و احکام تداوم یافته است. در اوایل سده 3 هجری هم مواردی از وقف علمی را داشتهایم، همچنین وقف علمی در تمدن اسلامی جایگاه ویژهای داشته و موقوفات برجسته بسیاری را در این حوزه داریم که نتایج چشمگیری هم در رشد علم در آن برهه زمانی داشتهاند.
جمعآوری کتابهای نفیس علمی و خطی از سوی واقفان در کتابخانهها و ساخت مدارس و حوزههای علمیه را باید عملکرد واقفان در حوزه علم و دانش در گذشته برشمرد. برخی از این موقوفات آوازه بلندی دارند، هرچند برای جهانیان بیش از کشور خودمان شناخته شدهاند که ازجمله آن میتوان به مدارس نظامیه یا مجموعه ربع رشیدی در تبریز اشاره کرد که در سده سوم هجری بزرگترین مرکز آموزش علم پزشکی در دوره خود بهشمار میرفت، تا جایی که از اقصینقاط دنیا دانشمندان به این مرکز میآمدند و دوباره به شهرهای خود برمیگشتند و تمام هزینههای آموزش پزشکی از محل وقف بوده است. این موضوع نشان میدهد که وقف علمی در ایران دارای سابقه دیرینهای است.
علیرغم سابقه طولانی وقف علمی در ایران، امروز بهنظر میرسد این ظرفیت چندان درگیر حوزه علم و فناوری نیست. دلیل این مساله را چه میدانید؟
جامعه دینی بهخصوص در ایران وقف را یک موضوع گستردهای میبیند و ظهور و بروز آن را بیشتر در زمینه برپایی عزاداریها و اعیاد مذهبی در حسینیهها و مساجد نشان میدهد. براساس تحقیقی که در سازمان اوقاف انجام شده، نزدیک به 70 درصد نیات واقفان مربوط به بخشهای فرهنگی و پاسداشت و گرامیداشت مناسک دینی متمرکز شده است. البته با تقسیمبندی محدودتری باید عنوان کرد نیات واقفان بعد از مناسب مذهبی، به مجموعههای درمانی و پزشکی و نهایت به ساخت مدارس متمرکز شده است اما در حوزه وقف علمی که امروز آن را با وقف علمی و فناوری میشناسیم، دست واقفان خالی است و ما پیشرفت چندانی را در این حوزه علیرغم تاکیدات اسناد بالادستی نداریم. شاید یکی از دلایل کمکاری ما را باید بسترسازی برای مهاجرت نخبگان جامعه علمی به دیگر کشورها دانست، یعنی بهدلیل عدم حمایت از طرحهای پژوهشی این قشر و نبود تجهیزات کافی آزمایشگاهی و همچنین وجود دغدغه معیشت و اشتغال این قشر، باعث مهاجرت آنها شده است.
نقش سازمان اوقاف و امور خیریه در هدایت واقفان به این حوزه را چطور ارزیابی میکنید؟
آنچه در سازمان اوقاف و امور خیریه اخیرا مدنظر قرار گرفته، این است که نیات واقفان را بهسمت حوزههایی پیش ببرد که بخشی از نیازهای جامعه علمی را رفع کند، یعنی با تامین بودجه این بخش بهنوعی چرخ علم و فناوری را در کشور به حرکت در بیاورد. قطعا انجام پژوهش در کشور نیازمند اعتبارات مالی است و اگر نتوانیم نیازهای این بخش را تامین کنیم، عملا امکان پیشرفت چندانی هم نخواهیم داشت، از سوی دیگر جامعه علمی کشور ما بهدلیل وابستگی به بودجه دولتی، در عمل امکان رشد چندانی را در این بخش ندارد و طبیعتا نرخ رشد علمی هم کند خواهد شد. راه برونرفت از این مساله استفاده از حمایت و مشارکتهای مردمی است و وقف در این حوزه میتواند اثرگذاری ویژهای را داشته باشد، یعنی وقف علمی که سابقه درخشانی در تمدن اسلامی داشته و جامعه علمی رشد خود را مدیون آن میداند، امروز هم میتواند بهعنوان نهاد حمایتی مالی مورد توجه قرار بگیرد و باید تلاش کنیم در این زمینه فرهنگسازی لازم را انجام دهیم تا نیات واقفان را بهسمت ظرفیتهای علمی سوق دهیم.
تصور بخشی از جامعه از فعالیت واقفان حتی در حوزههای علمی، ساخت دانشگاه و خوابگاه است.
بله، اما مصادیق این حوزه بسیار گسترده است، یعنی از ساخت مدرسه، دانشگاه و خوابگاه گرفته تا ساخت کتابخانه و خرید تجهیزات آزمایشگاهی. ساخت موسسات پژوهشی و پارکهای علم و فناوری و حمایت طرحها و گرنتهای پژوهشی از دیگر بسترهایی بهشمار میرود که میتواند حضور واقفان را در آنجا داشته باشیم. حمایت از تجاریسازی فناوریها و کارآفرینی دانشپژوهان، تامین هزینه ارائه مقالات نخبگان در همایشهای بینالمللی و... حوزههایی هستند که نشان میدهند اگر بتوانیم فرهنگ حمایت مادی و معنوی آحاد جامعه را در نگاه واقفان، خیرین و سازمانهای مردمنهاد تقویت و هدایت کنیم، قطعا دستاوردهای خوبی خواهیم داشت. با توجه به اینکه در گام دوم انقلاب اسلامی بهدنبال آن هستیم که به مرجعیت علمی دست پیدا کنیم، یکی از مسیرهای تحقق این مرجعیت، تقویت فرهنگ وقف در حوزه علم و فناوری و بهخصوص در حوزه شرکتهای دانشبنیان و استارتاپها خواهد بود، یعنی باید نیاز نخبگان را با استفاده از ظرفیت مردمی برطرف کنیم. واقعیت این است که هنوز جامعه ایرانی نتوانسته به ضرورت این نوع از حمایتها اشراف پیدا کند.
امروز دانشگاههای مطرح دنیا بخش قابلتوجهی از نیاز خود را از طریق مسیرهایی مشابه موقوفه تامین میکنند، درحالیکه ما نتوانستهایم آنطور که باید حمایتهای واقفان را در این حوزه داشته باشیم، دلیل این مساله را چه میدانید؟
فرهنگ وقف علم و فناوری در کشورهای دیگر سابقه درخشانی را دارد، بهطورمثال در آمریکا بیش از 2 هزار و 400 موقوفه صرفا برای حوزه علم و فناوری هستند و دانشگاههایی مانند هاروارد از طریق موقوفه اداره میشوند. موسسه تویوتا در ژاپن یکی از نمونههای موفق تولیدی وقفی در دنیاست. بنیاد فولکس واگن آلمان یکی از مهمترین بنیادهای مستقل وقفی است که درآمد خود را در حوزه علم و فناوری استفاده میکند. براساس آمار در انگلیس حدود 12 درصد، آلمان 21 درصد، آمریکا 17 درصد و کانادا 28 درصد از حجم فعالیتهای خیرخواهانهشان را صرف امور آموزشی و پژوهشی میکنند و قطعا تفاوت بین کشورهای توسعهیافته و درحال توسعه در تامین زیرساختهای فناوری است، یعنی در این کشورها شرط لازم برای رشد علمیشان این میدانند که بتوانند روی پژوهش و دانش بهعنوان سرمایهگذاری بلندمدت حساب کرده و در این فرآیند دانشجویان و نخبگان را بهعنوان بالاترین اولویتشان میدانند. درحالیکه براساس آمار، وقف علمی در ایران به یک درصد هم نمیرسد و این عدد بسیار پایینی است که نشان میدهد جای کار زیادی در این حوزه وجود دارد.
شاید موضوعات علمی به دلیل رشد سریع علم و فناوری به سرعت روزآمد میشود، اما حمایت از نخبگانی که در این حوزه کار میکنند، امروز تفاوتی با سده 3 هجری ندارد. یعنی در آن برهه به دنبال تربیت اطبا از طریق وقف بودند و امروز هم میتوان همین اتفاق را در حمایت از نخبگان داشت.
از طرف دیگر در مثلث تامین اقتصادی که یک ضلع آن دولت و یک ضلع دیگر بخش خصوصی است، ضلع سوم هم بخش مردمی است که متاسفانه ما در کشورمان این بخش سوم را که نهاد وقف میتواند در آن پیشران باشد را به درستی استفاده نکردهایم. یعنی اگر از آن استفاده کردهایم نتوانستیم آن را به سمت حمایت از نخبگان علمی سوق دهیم. نکتهای که اینجا باید به آن اشاره شود، تفاوت امر خیر با وقف است. در وقف بعد از فوت واقف نیز باز آن موقوفه باقی میماند و تا زمانی که ملک وقفشده بهاصطلاح سرپا بوده، باید نیت واقف عملیاتی شود اما این مساله در امر خیر وجود ندارد، همین وقف یکی از حمایتهای مردمی از جنس پایدار است و اگر بتوانیم این حمایت را با اولویت خلق ارزش و ثروت که همانا از جنس علم و فناوری است محقق کنیم، طبیعتا شرایط علمی کشور تغییر خواهد کرد. هنوز فرهنگ وقف در حوزه علم و فناوری به یکی از دغدغههای جامعه تبدیل نشده و به همین دلیل باید تلاش زیادی را در این حوزه انجام دهیم که یکی از اصلیترین ارکان اثرگذار در این زمینه هم رسانهها هستند.
در دیداری که مقاممعظمرهبری در ابتدای سال 90 با مسئولان وقت سازمان اوقاف و امور خیریه داشتند و بعد از آن هم دیگر جلسهای را با مسئولان این سازمان نداشتند، تاکید کردند که امروز عرصههای متعددی برای وقف وجود دارد که از جمله آن موضوعات پزشکی، علمی، آموزشی، تحقیقاتی و پژوهشی، علوم جدید و. . . است و باید واقفان را به این سمت سوق دهید. این حرف برای بیش از یک دهه پیش است، اما هنوز این مساله در جامعه ما حتی در میان نخبگان هم بسیار بکر است. یعنی وقتی متوجه میشوند که یکی از نیات واقف میتواند حمایت از نخبگان علمی باشد، تعجب میکنند؛ چراکه تصور آن است که وقف یک موضوع دینی و مذهبی است.
کمی به موقوفه البرز بپردازیم. این موقوفه بیشترین تمرکز خود را روی حمایت از دانشآموزان قرار داده است؟
در ابتدای پاسخ به این سوال باید بگویم که بنیاد فرهنگی البرز، در اصل پرچمدار وقف علمی ایران در دوره معاصر به شمار میرود. این بنیاد در سال 1342 توسط زنده یاد حسینعلی البرز تاسیس میشود و او با وقف تمامی اموال خودش که در آن دوره، ارزشش معادل تاسیس یک بانک خصوصی در کشور بود، به دنبال اشاعه فرهنگ علمی کشور و تجلیل از مقام علمی دانشمندان و پژوهشگران برتر ایرانی و تشویق دانشجویان و دانشآموزان برگزیده و نوجوانان بااستعداد از طریق اعطای جایزه البرز بوده است. این جایزه در طول 6 دهه گذشته، بالغ بر 6 هزار نفر از نخبگان برتر علمی کشور را شناسایی و مورد حمایت قرار داده است. از طرفی هم بخش حمایت از دانشآموزان به نسبت دیگر بخشهای ما وسیعتر است، اما اینطور نیست که از بخشهای دیگر جامعه نخبگانی حمایتی نداشته باشیم.
در این جایزه هرساله از دانشآموزان، دانشجویان مقاطع مختلف و طلاب، مخترعان، فناوران و حتی دانشمندان برگزیده داریم، یعنی گستره جامعی را شامل میشود و اگر در بازه سنی و علم خودش منشأ اثر برای جامعه باشد میتواند برگزیده جایزه البرز انتخاب شود، این تنها شرط بردنش است. نکته مهم اینکه زندهیاد البرز در دهه 40 شمسی این تشخیص را داده که نیاز روز ایران، حمایت از برترینهای علمی کشور خواهد بود. یعنی در آن برهه معدود دانشجویانی که شاید برای تامین شهریه دانشگاهی محدود آن مقطع زمانی، با مشکل مواجه شده بودند، از این جهت، این واقف در قالب پرداخت وام، دغدغه شهریه این طیف از دانشجویان را حل کرده است. به عبارت دیگر زندهیاد البرز در زمان حیات مبدع وام دانشجویی در کشور بوده است. بعد از رایگان شدن تحصیلات دانشگاهی در دهه 50، این واقف به حل مشکلات فارغالتحصیلان برای ورود به بازار کار، حرکت و از اینرو وام اشتغال به کار را هم در کشور پایهگذاری کرد بهطوریکه رتبههای برتر دانشگاههای کشور بعد از فراغت از تحصیل به این بنیاد مراجعه و وامی را برای راهاندازی شغل مرتبط با رشتهشان با دوره تنفس 5 ساله دریافت میکردند.
بنیاد فرهنگی البرز قرار است در آینده در حوزه حمایت از فعالیتهای دانشبنیان هم ورود داشته باشد؟
نقطه آغازین این حرکت در سال جاری رقم خورده است. با توجه به اینکه ما در شصتمین سال جایزه البرز و تاسیس بنیاد قرار داشتیم از طرفی هم بخشی از جامعه هدف این جایزه مخترعان بوده، از فرصت نامگذاری که برای سال جاری شکل گرفته بود، استفاده و تصمیم گرفتیم که انتخاب مخترعان برتر را دستخوش تغییر کنیم و عنوان جایزه را از مخترعان به فناوران تغییر دادیم. یعنی افراد و گروههای واجد شرایط اعم از شرکتهای دانشبنیان، تیمهای استارتاپی و افرادی که به صورت انفرادی کار میکردند در فراخوان این جایزه که در آذر و دی ماه امسال منتشر شد، ثبتنام کردند. رویدادی را در بهمن ماه سال گذشته در صندوق نوآوری برگزار کردیم و از بین 150 مجموعه دانشبنیانی که طرحهای خود را ارسال کردند 28 طرح برتر انتخاب و در نخستین رویداد فناوران البرز شرکت کردند و فرآیند داوری را هم برگزار کردیم و در حال استعلامهای نهایی هستیم تا به نفرات برتر در مراسم اردیبهشت ماه سال آینده که شصتویکمین جایزه را برگزار میکنیم جوایزی اعطا کنیم. نکتهای که باید درباره این جایزه بگویم این است که به آن نوبل ایرانی هم میگویند.
یکی از موضوعات اصلی در حمایتهای مالی از نخبگان برای پیشبرد برنامههای علمی، تناسب حمایتها با هزینههای پژوهشی است. این مساله چطور در بنیاد دنبال میشود؟
برای دانشجویان و طلاب برای جایزه البرز سال آینده هر نفر 75 میلیون تومان، برای فناوران و مخترعان هر نفر 110 میلیون تومان و برای دانشمندانی که نشان البرز را دریافت میکنند هر نفر 330 میلیون تومان است و در مراسم سال آینده بالغ بر 6 میلیارد تومان جایزه به این قشر اعطا خواهد شد.
برای ریلگذاری درست وقف در حوزه علمی چه اقداماتی باید از سوی مسئولان بهویژه سازمانی مانند اوقاف صورت بگیرد؟
وقف در حوزه علمی خلا اساسی کشورمان بوده و نیازمند گفتمانسازی و فرهنگسازی جدی هستیم تا واقفان به این دغدغه بیفتند که اگر میخواهند در زمینه اشتغال، تولید، توسعه داخلی و اقتصاد دانشبنیان حرفی برای گفتن داشته باشند، راه آن از مسیر وقف میگذرد؛ چراکه نه منابع دولتی چنین اجازهای را میدهد و نه افراد آنطور که باید این موضوع را میدانند که میتوانند در ضلع سوم اقتصادی که همان اقتصادی مردمی است، اثرگذاری جدی داشته باشند. برداشت شخصیام این است که در اسناد بالادستیمان در این زمینه مشکلی نداریم و تدابیر مقاممعظمرهبری و سیاستهای کلان علم و فناوری و نقشه جامع علمی کشور و برنامه ششم توسعه نیز بندهایی را مرتبط با وقف علمی دارند، اما اینها موارد حاکمیتی است و نگاه سازمان اوقاف هم رفع تصدی حاکمیت در این زمینه است که تنها با آگاهسازی آحاد جامعه بهویژه نخبگان محقق میشود. موضوع دیگر این است که رسانهها باید بحث وقف علمی را ترویج کنند تا از این طریق در میان مدت و حتی کوتاهمدت به آرامی بتوانیم سهم وقف در این حوزه را افزایش دهیم.