تاریخ : Mon 13 Mar 2023 - 00:00
کد خبر : 78716
سرویس خبری : جهان شهر

راه سوم آسیا

راه سوم آسیا

محبوبانی می‌گوید درنتیجه هرگونه تلاش ایالات‌متحده برای کاهش یا مقابله با نفوذ چین در جنوب جهانی محکوم به شکست است. او برنده رقابت راهبردی پکن و واشنگتن را کشورهای آسه‌آن می‌داند که قادر بوده‌اند با بازیگری هوشمندانه هر دو ابرقدرت را وابسته خود کند. 

چگونه آسه‌آن در میانه رقابت قدرت‌های بزرگ همچنان پایدار و شکوفاست

سجاد عطازاده، مترجم:کیشور محبوبانی، استاد برجسته دانشگاه ملی سنگاپور که در دو مقطع سابقه نمایندگی سنگاپور در سازمان ملل متحد را نیز در کارنامه خود دارد، در مقاله‌ای با عنوان «راه سوم آسیا» که در نشریه فارن‌افرز منتشر شده به این مساله پرداخته است که «چگونه آسه‌آن در میانه رقابت قدرت‌های بزرگ همچنان پایدار و شکوفاست.» وی معتقد است ایالات‌متحده آمریکاگریزی جز پذیرش ظهور چین ندارد، زیرا اکثریت‌قریب‌به‌اتفاق کشورهای درحال‌توسعه به‌وضوح مایل به کار و همکاری با چین هستند. محبوبانی می‌گوید درنتیجه هرگونه تلاش ایالات‌متحده برای کاهش یا مقابله با نفوذ چین در جنوب جهانی محکوم به شکست است. او برنده رقابت راهبردی پکن و واشنگتن را کشورهای آسه‌آن می‌داند که قادر بوده‌اند با بازیگری هوشمندانه هر دو ابرقدرت را وابسته خود کند. 

اصلی‌ترین رقابت تعیین‌کننده ژئوپلیتیک زمان ما بین چین و ایالات‌متحده جاری است. با افزایش تنش‌های دوطرف بر سر تجارت و تایوان، و البته بسیاری از موضوعات دیگر، نگرانی بسیاری از پایتخت‌ها نسبت به آینده‌ای که توسط رقابت قدرت‌های بزرگ تعریف می‌شود، قابل‌درک است. اما یک منطقه درحال ترسیم مسیری صلح‌آمیز و مرفه در این دوران دوقطبی است: آسیای جنوب شرقی که در مرکز جغرافیایی مبارزه ایالات‌متحده و چین برای نفوذ قرار دارد، نه‌تنها توانسته روابط خوبی با پکن و واشنگتن حفظ کند و موازنه درستی بین آنها برقرار سازد، بلکه چین و ایالات‌متحده را واداشته است تا سهم قابل‌توجهی در رشد و توسعه این منطقه ‌ایفا کنند. 
این اتفاق شاهکار کوچکی نیست. سه‌دهه پیش، بسیاری از تحلیلگران بر این باور بودند که سرنوشت محتوم آسیا درگیری است. همان‌طور که آرون فریدبرگ، دانشمند علوم سیاسی در سال 1993 نوشت به‌نظر می‌رسید آسیا بسیار بیشتر از اروپا «عرصه کارزار درگیری قدرت‌های بزرگ» باشد. او پیش‌بینی کرد: «گذشته اروپا می‌تواند آینده آسیا باشد.» اما علی‌رغم تداوم بدگمانی و رقابت - به‌ویژه بین چین و ژاپن و بین چین و هند - آسیا اکنون در پنجمین دهه صلح نسبی خود به‌سر می‌برد؛ درحالی‌که اروپا بار دیگر در جنگ است. (آخرین درگیری بزرگ آسیا، جنگ چین و ویتنام بود که در سال 1979 به‌پایان رسید.) آسیای جنوب شرقی تا حدودی از درگیری‌های داخلی رنج برده است - به‌ویژه در میانمار - اما در کل، این منطقه علی‌رغم تنوع قومی و مذهبی، به‌طرز قابل‌توجهی صلح‌آمیز باقی‌مانده و از درگیری‌های بین دولتی اجتناب ورزیده است. 
آسیای جنوب شرقی نیز شکوفا شده است. در همان حال که استانداردهای زندگی آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها در دو دهه گذشته رو به افول بوده، جنوب شرق آسیا به دستاوردهای اقتصادی و اجتماعی چشمگیری دست‌یافته است. از سال 2010 تا سال 2020 آسه‌آن، متشکل از 10 کشور با تولید ناخالص داخلی 3 تریلیون دلار در سال 2020، بیش از اتحادیه اروپا -که اعضای آن تولید ناخالص داخلی 15 تریلیون دلاری داشتند- به رشد اقتصادی جهان کمک کرده است. 
رویکرد ظریف و عمل‌گرایانه آسه‌آن در مدیریت رقابت ژئوپلیتیکی چین و ایالات متحده به‌طور فزاینده‌ای به‌عنوان الگویی برای بقیه کشورهای درحال‌توسعه دیده می‌شود. اکثریت ‌قریب‌به‌اتفاق جمعیت جهان در جنوب جهانی زندگی می‌کنند، جایی که اکثر دولت‌ها در درجه اول به توسعه اقتصادی توجه دارند و مایل نیستند در رقابت بین پکن و واشنگتن از طرفی جانبداری کنند. چین درحال‌حاضر نفوذ عمیقی در سراسر آفریقا، آمریکای لاتین و خاورمیانه دارد. اگر ایالات‌متحده خواهان حفظ و تعمیق روابط خود با کشورهای این مناطق است، باید از داستان موفقیت آسه‌آن درس بگیرد. یک رویکرد عمل‌گرایانه و با حاصل جمع مثبت که از اختلافات سیاسی گذشته چشم‌پوشی می‌کند و آغوش آن برای همکاری با همه باز است، در مقایسه با یک رویکرد مبتنی‌بر حاصل جمع صفر که جهان را به اردوگاه‌های مخالف تقسیم می‌کند، در آسیای جنوب شرقی بیشتر مورد استقبال قرار خواهد گرفت. 

صلح و عمل‌گرایی
آسه‌آن همیشه هم به‌عنوان یک نهاد منصفانه مورد نگاه قرار نمی‌گرفت. این نهاد که با حمایت قوی ایالات‌متحده در سال 1967 تاسیس شد، در ابتدا توسط چین و اتحاد جماهیر شوروی به‌عنوان یک ساخته نوامپریالیستی آمریکایی محکوم شد اما در دهه‌های اخیر، زمانی که چین اقتصاد عظیم خود را به روی جهان باز کرد، پکن هم از این بلوک منطقه‌ای استقبال کرد. آسه‌آن در سال 2002 با چین قرارداد تجارت آزاد امضا کرد که منجر به گسترش چشمگیر تجارت بین دوطرف شد. در سال 2000، تجارت آسه‌آن با چین تنها 29 میلیارد دلار ارزش داشت که تقریبا یک‌چهارم تجارت این منطقه با ایالات‌متحده بود اما در سال 2021، تجارت آسه‌آن با چین به 669 میلیارد دلار افزایش یافته و این درحالی است که تجارت آن با ایالات‌متحده تنها به 364 میلیارد دلار افزایش یافت. 
تجارت با چین و ایالات‌متحده به رشد اقتصادی چشمگیر آسه‌آن کمک کرده است. مجموع تولید ناخالص داخلی منطقه جنوب شرق آسیا در سال 2000 تنها 620 میلیارد دلار بود که یک‌هشتم تولید ناخالص داخلی ژاپن محسوب می‌شد. درحالی‌که این رقم در سال 2021، 3 تریلیون دلار بود که با 5 تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی ژاپن قابل‌مقایسه است. به‌علاوه پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد که اقتصاد آسه‌آن تا سال 2030 بزرگ‌تر از اقتصاد ژاپن خواهد بود. واضح است که روابط اقتصادی نزدیک‌تر بین 680 میلیون نفر ساکن کشورهای آسه‌آن و 1.4 میلیارد نفر در چین، مزایای قابل‌توجهی برای این نهاد به‌همراه داشته است. [نکته مهم آن است که] این رابطه دوجانبه سودمند تازه شروع شده، زیرا توافق نامه مشارکت اقتصادی منطقه‌ای - توافقنامه تجارت آزاد بین استرالیا، چین، ژاپن، نیوزیلند، کره جنوبی و اعضای آسه‌آن- در ژانویه 2022 به اجرا درآمده است و احتمالا جهش‌های مهم‌تری را در رشد اقتصادی در دهه آینده ایجاد خواهد کرد. 
با وجود اینکه آسه‌آن سعی در برقراری روابط نزدیکی با چین دارد، اما درعین‌حال مصمم است روابط نزدیکی با ایالات‌متحده هم داشته باشد. دونالد ترامپ تا حد زیادی آسیای جنوب شرقی را نادیده گرفت (همان رویکردی که نسبت به بقیه جهان داشت)، اما جو بایدن تلاش زیادی برای همکاری با آسه‌آن انجام داده است و کشورهای عضو هم با اشتیاق به این تلاش‌ها پاسخ داده‌اند. در ماه می 2022، بایدن در کاخ سفید میزبان نشست آسه‌آن بود که اکثر رهبران کلیدی این اتحادیه در آن حضور داشتند. اواخر همان ماه، دولت وی چهارچوب اقتصادی هند- اقیانوسیه خود را راه‌اندازی کرد که هدفش تعمیق تعامل اقتصادی ایالات متحده با شرکای خود در منطقه است. هفت کشور از 10 عضو آسه‌آن، همراه با استرالیا، فیجی، هند، ژاپن، نیوزلند و کره جنوبی مجددا نشان دادند که آسه‌آن می‌خواهد روابط مستحکم خود را با واشنگتن حفظ کند. 
مجاورت جغرافیایی با چین ناگزیر به این معنی است که آسه‌آن در برخورد با پکن چالش‌های بیشتری نسبت به ایالات‌متحده خواهد داشت. هم‌اکنون میان دوطرف درکنار مسائل مختلف اختلافاتی بر سر دریای چین جنوبی و فناوری جی 5 چین، به‌وجود آمده است. چین ادعاهای ارضی چهار کشور آسه‌آن - برونئی، مالزی، فیلیپین و ویتنام - را به‌چالش می‌کشد، اما رفتار این کشور در دریای چین جنوبی روابط آن با همه اعضای این اتحادیه را مختل می‌کند. مثلا در سال 2012، چین نابخردانه کامبوج را که در آن زمان رئیس آسه‌آن بود، تحت‌فشار قرار داد تا هرگونه ذکر درگیری بر سر دریای چین جنوبی را از بیانیه مشترک پس از نشست وزیران آسه‌آن حذف کند. اندونزی توانست یک‌هفته بعد با میانجی‌گری سبب اتخاذ موضع مشترک آسه‌آن شود. اما پکن متعاقبا به روابط خود با جاکارتا ضربه زد. اگرچه خط به‌اصطلاح «9 نقطه‌ای» در نقشه‌های چین که مرز ادعایی پکن در دریای چین جنوبی را نشان می‌دهد نزدیک جزایر ناتونا اندونزی است، اما چین پیش‌تر به اندونزی اطمینان داده بود که هیچ ادعای همپوشانی وجود ندارد. بااین‌حال در سال‌های 2016 و 2020، کشتی‌های ماهیگیری چینی وارد منطقه انحصاری اقتصادی اندونزی شدند؛ اقدامی که جوکو ویدودو، رئیس‌جمهور اندونزی را بر آن داشت تا برای تایید مجدد حاکمیت کشورش بر این منطقه از جزایر بازدید کند. 
ماهیت مبهم خط «9 نقطه‌ای» احتمالا همچنان یک‌عامل تحریک‌کننده در روابط آسه‌آن و چین باقی خواهد ماند. به‌علاوه ناتوانی هر دوطرف در انعقاد یک توافقنامه «دستورالعمل رفتاری» که مدت‌هاست در انتظار آن به‌سر می‌بریم و می‌تواند خطر درگیری در آبراه مورد مناقشه را کاهش دهد، همین تاثیر را خواهد داشت. اما درعین‌حال واضح است فرهنگ عمل‌گرایی که بر روابط آسه‌آن و چین سایه افکنده است، از هرگونه اشتعال و درگیری جلوگیری خواهد کرد. برونئی، مالزی، فیلیپین و ویتنام علی‌رغم ادعاهای ارضی مورد مناقشه خود در دریای چین جنوبی، همگی تعامل اقتصادی با چین را افزایش داده‌اند. چین هم در گذشته با همسایگان کوچک‌تر خود در آسه‌آن سازش‌های عمل‌گرایانه انجام داده است، مثلا در سال 1952 دو نقطه از خط 11 نقطه‌ای را برای نشان دادن دوستی با ویتنام حذف کرد. تکرار اعطای این امتیازات برای چین در آینده هم عاقلانه خواهد بود. 
منبع دیگر اصطکاک در روابط آسه‌آن و چین، پویش جهانی واشنگتن علیه پذیرش فناوری جی5 چین است. انتخاب سامانه مخابراتی جی5 یک تصمیم ملی است، بنابراین آسه‌آن هیچ موضع جمعی‌ای درباره ضرورت (عدم) معامله اعضای خود با شرکت هوآوی، غول فناوری چین ندارد. به همین دلیل عمل‌گرایی به‌عنوان وجه ممیزه آسه‌آن، اتحادیه غالب شده است و هر کشور عضو براساس نیاز خود تصمیم می‌گیرد؛ کمااینکه اندونزی و فیلیپین برای ساخت شبکه‌های جی5 خود با هوآوی قرارداد بسته‌اند اما مالزی، سنگاپور و ویتنام این کار را انجام نداده‌اند. این تصمیمات نشان می‌دهد که کشورهای آسه‌آن نگرانی‌های آمریکا را درنظر می‌گیرند، اما آنها را با درنظر گرفتن منافع خود در دسترسی به فناوری ارزان‌قیمت که به نفع مردم‌شان است، موازنه می‌کنند.
گاهی اوقات همین منافع ایجاب می‌کنند که کشورهای آسه‌آن تا حد زیادی نگرانی‌های آمریکا را نادیده بگیرند. ایالات متحده کارزار سختی را علیه ابتکار کمربند-جاده چین به راه انداخته، اما این کمپین اساسا شکست‌خورده است زیرا هر 10 کشور آسه‌آن در پروژه‌های مختلف این ابتکار شرکت کرده‌اند و این مجموعه در کل جزء پذیراترین کشورها نسبت به طرح سرمایه‌گذاری عظیم زیرساختی چین بوده‌اند. تحقیقات آنجلا تریتو، آلبرت پارک و دینی سجکو از دانشگاه علم و فناوری هنگ‌کنگ نشان می‌دهد که کشورهای آسه‌آن تا سال 2020 حداقل 53 پروژه را زیر چتر ابتکار کمربند-جاده راه‌اندازی کرده‌اند. 
این پروژه‌ها ثمرات قابل‌توجهی را به همراه داشته‌اند. لائوس یکی از فقیرترین کشورهای جهان است، اما به لطف ابتکار کمربند-جاده، اکنون دارای یک قطار سریع‌السیر است که وین‌تیان، پایتخت این کشور، را به استان یونن چین متصل می‌کند. این قطار سریع‌السیر با حداکثر سرعت 100 مایل در ساعت، سفر 15 ساعته جاده‌ای را به کمتر از چهار ساعت کاهش می‌دهد و نویدبخش موج جدیدی از تجارت و گردشگری از مبدأ چین به‌سوی لائوس است. اندونزی هم برای ساخت قطار سریع‌السیر جاکارتا به باندونگ که کمی بیش از 90 مایل طول دارد، به چین رو کرده است. اندونزی می‌توانست از هر کشور دیگری در جهان قطار بخرد، اما پس‌از اینکه ویدودو در سفر خود به چین، مسافرت ریلی با طول مشابه را در زمان کمتری از خوردن یک فنجان چای انجام داد، چین را انتخاب کرد. ایالات متحده هم جایگزین مناسبی برای این ابتکار ارائه نکرده است، بنابراین انتخابِ پذیرش ابتکار چین علی‌رغم مخالفت‌های آمریکا انتخاب آسانی بوده است. 

پیشاهنگ جنوب جهانی
رویکرد آسه‌آن برای مدیریت رقابت ژئوپلیتیکی بین چین و ایالات متحده درس‌هایی برای بقیه کشورهای درحال‌توسعه دارد. همزمان با تعمیق روابط تجاری و سرمایه‌گذاری چین در کشورهای جنوب جهانی، دولت‌های بیشتری از رویکرد عمل‌گرایانه مشابهی برای ایجاد موازنه بین نگرانی‌های پکن و واشنگتن استفاده می‌کنند. این امر نباید تعجب‌آور باشد زیرا بسیاری از کشورهای درحال‌توسعه به دستاوردهای آسه‌آن احترام می‌گذارند و آن را تحسین می‌کنند و تجربه این منطقه را راهنمای خود می‌دانند. 
به‌مانند آسیای جنوب شرقی، چین روابط اقتصادی عمیقی با آفریقا هم ایجاد کرده است. کشورهای غربی، ازجمله ایالات متحده، به دولت‌های آفریقایی هشدار داده‌اند که نسبت به استثمار چینی‌ها محتاط باشند، اما این توصیه‌ها با تردید مواجه شده است؛ امری که دلیل آن در کنار سابقه طولانی و دردناک غرب در استثمار از این مساله نشأت می‌گیرد که شواهد تجربی نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاری چینی رشد اقتصادی را تقویت کرده و شغل‌های جدیدی را در قاره‌ای ایجاد کرده است که پیش از آن چنین مشاغلی، کمیاب بوده‌اند. 
پژوهش‌های یکی از اقتصاددانان توسعه به نام آنزتسه ور نشان می‌دهد که نرخ سرمایه‌گذاری چینی در آفریقا از سال 2000 سالانه 25 درصد رشد کرده است. بین سال‌های 2017 تا 2020، سرمایه‌گذاری چینی بیش از هر منبع سرمایه‌گذاری خارجی دیگری شغل ایجاد کرده و 20 درصد از سرمایه ورودی آفریقا را به خود اختصاص داده است. آنزتسه ور همچنین معتقد است برخلاف ادعای بعضی از منتقدان، شرکت‌های چینی «تنها به استخدام اتباع کشور خود نمی‌پردازند. کارمندان آفریقایی به‌طور متوسط 70 تا 95 درصد از کل نیروی کار شرکت‌های چینی را تشکیل می‌دهند.»
در مقام مقایسه، ایالات متحده و سایر کشورهای غربی عمدتا چیزی جز وعده‌های توخالی و بی‌عملی ارائه نکرده‌اند. در بخش عمده‌ای از دهه گذشته، سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی ایالات متحده در آفریقا تقریبا نصف سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی چین بوده و بسیاری از کمک‌های توسعه‌ای که ایالات متحده به این قاره ارائه می‌کند - مانند بسیاری از کمک‌های غرب به‌طورکلی -نهایتا در دستان مشاوران و شرکت‌های غربی قرار می‌گیرد. همان‌طور که روزنامه‌نگاری به نام هاوارد فرنچ اظهار داشته است، همزمان با ورود همه‌جانبه چین به بازی کالاهای عمومی جهانی، ایالات متحده به‌طور فزاینده‌ای نسبت به کمک‌های توسعه‌ای خسیس شده و با دیده تحقیر به آن می‌نگرد.
اخلاقیات ریاکارانه درباره تغییرات آب و هوایی، فساد و حقوق بشر نیز جایگاه کشورهای غربی در آفریقا را تضعیف کرده است. ایالات متحده و بسیاری از قدرت‌های اروپایی مدت‌ها درباره نیاز آفریقا به دور شدن از سوخت‌های فسیلی خطابه می‌کردند، اما پس از حمله روسیه به اوکراین و نیاز آنها به نفت و گاز آفریقا، این درخواست ناگهان متوقف شد. این در حالی است که چین با ارائه کمک‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها بدون شرایط سختی که برای کمک‌های غربی وضع شده، کمتر مقدس‌مآب بوده است. همان‌طور که اوهورو کنیاتا، رئیس‌جمهور کنیا در ژانویه 2022 گفت: «مشارکت ما با چین مشارکتی مبتنی‌بر این نیست که چین به ما بگوید چه‌کار کنیم؛ بلکه مشارکت دوستانی است که با هم کار می‌کنند تا دستور کار اجتماعی-اقتصادی کنیا را برآورده کنند... ما به سخنرانی درباره نیازهای خود احتیاجی نداریم، بلکه به شرکایی نیاز داریم که به ما کمک کنند تا به آنچه نیاز داریم دست پیدا کنیم.»
چین موفقیت مشابهی هم در تعمیق روابط خود با آمریکای لاتین داشته است. براساس گزارش سرویس تحقیقات کنگره، بین سال‌های 2002 تا 2019، کل تجارت چین با منطقه آمریکای لاتین و کارائیب از کمتر از 18 میلیارد دلار به بیش از 315 میلیارد دلار افزایش یافته است. تا سال 2021، تجارت چین با این منطقه به 448 میلیارد دلار افزایش یافت، البته این رقم هنوز کمتر از نیمی از تجارت ایالات متحده با آمریکای لاتین است، اما 71 درصد تجارت ایالات متحده و آمریکای لاتین با مکزیک انجام می‌گیرد و در بقیه منطقه، تجارت چین 73 میلیارد دلار از تجارت ایالات متحده پیشی گرفته است. 
رشد تجارت چین با برزیل، بزرگ‌ترین اقتصاد آمریکای لاتین، به‌ویژه چشمگیر بوده است. در سال 2000، صادرات برزیل به چین یک میلیارد دلار در سال بود. اما اکنون برزیل هر چهار روز یک میلیارد دلار کالا و خدمات به چین صادر می‌کند. بخشی از این رشد در دوران ریاست‌جمهوری ژایر بولسونارو رخ داد که به ترامپ بسیار نزدیک‌تر از شی جین پینگ بود. حتی در طول دو سالی که ترامپ و بولسونارو در قدرت بودند، برزیل به همگرایی اقتصادی عمیق‌تر با چین ادامه داد، امری که نشان می‌دهد فرهنگ عمل‌گرایی مشابه آسه‌آن در برازیلیا حاکم است. 
منطقه خلیج‌فارس یکی دیگر از مناطقی است که چین در آن در حال نفوذ است. به‌طور سنتی، کشورهای نفت‌خیز خلیج‌فارس برای حمایت به واشنگتن چشم دوخته‌اند. بااین‌حال، روابط نزدیک سیاسی و امنیتی با ایالات متحده مانع از تعمیق روابط اقتصادی آنها با چین نشده است. در سال 2000، ارزش تجارت بین شورای همکاری خلیج‌فارس و چین کمتر از 20 میلیارد دلار بود، اما این رقم تا سال 2020، به 161 میلیارد دلار افزایش یافت و چین به‌عنوان بزرگ‌ترین شریک تجاری شورای همکاری خلیج‌فارس جایگزین اتحادیه اروپا شد. در همان دوره، تجارت ایالات متحده با شورای همکاری خلیج‌فارس رشد بسیار معتدل‌تری داشت و از نزدیک به 40 میلیارد دلار، به 49 میلیارد دلار رسید. در سال 2021، ارزش میزان تجارت شورای همکاری خلیج‌فارس با چین، 180 میلیارد دلار بود که از مجموع میزان تجارت آن با ایالات متحده و اتحادیه اروپا بیشتر بود. 
کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس دارای برخی از بزرگ‌ترین صندوق‌های دارایی دولتی در جهان هستند. تصمیمات آنها درباره مکان سرمایه‌گذاری ناشی از نگرانی درباره سیاست یا تصور دوستی نیست. آنها توسط محاسبات سرد درباره اینکه کدام منطقه احتمالا بالاترین رشد را دارد هدایت می‌شوند. در سال 2000، صندوق‌های دارایی دولتی شورای همکاری خلیج‌فارس تقریبا به‌طور کامل در غرب سرمایه‌گذاری کرده بودند اما میزان سرمایه‌گذاری آنها در چین کمتر از 0.1 درصد بود. اما تا سال 2020، اکثر صندوق‌های دارایی دولتی کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس، سرمایه‌گذاری خود را در چین به میزان قابل‌توجهی افزایش دادند؛ هرچند اکثر این صندوق‌ها دارایی‌های خود را به‌طور عمومی اعلام نمی‌کنند و به همین دلیل محاسبه میزان دقیق سرمایه‌گذاری آنها دشوار است. 
واضح است که کشورهای حوزه خلیج‌فارس نمی‌خواهند روابط خود با ایالات متحده را به خطر بیندازند - و با توافق ابراهیم، بحرین و امارات متحده عربی احتمالا در سال 2020 به واشنگتن نزدیک‌تر هم شدند - اما آنها نمی‌خواهند از مزایای اقتصادی همگرایی عمیق‌تر با چین چشم‌پوشی کنند. یک رویکرد عمل‌گرایانه که به دنبال ارضای هر دو قدرت است، درحال افزایش است. 

اسلحه یا کره 
با توجه به اینکه بسیاری از کشورهای درحال ‌توسعه شروع به الگوبرداری از رویکرد آسه‌آن برای مدیریت رقابت بین ایالات متحده و چین کرده‌اند، واشنگتن بهتر است از تجربه این گروه درس بگیرد. استراتژی آسه‌آن برای ایجاد تعادل بین نگرانی‌ها و حساسیت‌های چین و ایالات متحده (و دیگر قدرت‌های بزرگ مانند هند، ژاپن و اتحادیه اروپا) می‌تواند بقیه جنوب جهانی را نیز قادر به انجام همین کار کند. چین درحال حاضر روابط تجاری و سرمایه‌گذاری عمیق‌تری را در سراسر جهان درحال‌ توسعه دنبال می‌کند. ایالات متحده باید تصمیم بگیرد که آیا با این مناطق برخورد عمل‌گرایانه خواهد داشت یا به بازی حاصل جمع صفر خود ادامه خواهد داد؛ کاری که ممکن است سبب دور شدن کشورهای درحال‌توسعه از آمریکا شود. 
رویکرد عمل‌گرایانه‌تر ایالات متحده چگونه خواهد بود؟ سه قانون ساده را در نظر بگیرید که واشنگتن باید هنگام برخورد با آسه‌آن در نظر داشته باشید و آنها را به سایر نقاط جهان تعمیم دهید. اولین مورد این است که از هیچ کشوری نخواهیم بین پکن و واشنگتن یکی را انتخاب کند. یک دلیل عملی برای این مساله وجود دارد؛ در مقایسه با چین، ایالات متحده چیزی برای ارائه به آسه‌آن ندارد. مشکلات مالی و مقاومت کنگره در برابر گسترش کمک‌های خارجی باعث شده است که واشنگتن تنها بخشی از کمک‌هایی را که پکن به این منطقه ارائه کرده است، به کشورهای آسه‌آن اعطا کند. مثلا در نشست سران ایالات متحده و آسه‌آن در مه 2022، بایدن متعهد شد که 150 میلیون دلار برای زیرساخت‌ها، امنیت، آمادگی برای بیماری‌های همه‌گیر و سایر تلاش‌ها در کشورهای آسه‌آن هزینه کند. این درحالی است که شی در نوامبر 2021 متعهد شد تا 1.5 میلیارد به کشورهای آسه‌آن در مبارزه با کرونا و بازسازی اقتصادی آنها در طی سه سال آینده کمک کند. 
البته این نکته درست است که واشنگتن ازنظر همکاری دفاعی و فروش تسلیحات چیزهای بیشتری برای ارائه دارد اما اتکای بیش‌ازحد به همکاری‌های نظامی می‌تواند به ایالات متحده آسیب برساند. در حقیقت اگر آمریکا با «اسلحه» و چین با «کره» در جنوب جهانی شناخته شوند، حقیقت آن است که برای بیشتر مردم این مناطق اولین اولویت توسعه اقتصادی است. 
من چون در دهه‌های 50 و 60 میلادی در سنگاپور بزرگ شدم، زمانی که درآمد سرانه این کشور به‌اندازه غنا پایین بود، می‌دانم که فقر چقدر می‌تواند ازنظر روانی ناتوان‌کننده باشد. من همچنین درک می‌کنم که تجربه موفقیت‌های توسعه‌ای برای مردم یک کشور فقیر چقدر می‌تواند ازنظر روانی نشاط‌آور باشد. حتی در دوران کودکی، وقتی خانواده‌مان یک فلاش‌تانک، یک یخچال و یک تلویزیون سیاه‌وسفید خریدند می‌توانستم احساس کنم که کیفیت زندگی‌ام بهبود می‌یابد. 
به همین دلیل است که کارزار واشنگتن علیه ابتکار کمربند-جاده چین یک اشتباه بوده است. دولت‌ها و رسانه‌های غربی این ابتکار را به‌عنوان طرحی مخرب برای به دام انداختن کشورها در دیپلماسی «تله بدهی» معرفی کرده‌اند. اما از 193 کشور عضو سازمان ملل متحد، 140 کشور این تفسیر را رد کرده و توافقنامه‌هایی را برای پیوستن به این ابتکار امضا کرده‌اند. مزایایی که بسیاری از دولت‌ها از انجام این کار به دست آورده‌اند، بر نابخردانه بودن درخواست از کشورها برای انتخاب یکی از طرفین تاکید می‌کند. 
قاعده دوم پرهیز از قضاوت درباره نظام سیاسی داخلی کشورهاست. آسه‌آن نشان می‌دهد که چرا این قانون حیاتی است. ده کشور عضو این انجمن شامل دموکراسی‌ها، حکومت‌های اقتدارگرا، رژیم‌های کمونیستی و یک سلطنت مطلقه است. در بقیه کشورهای درحال‌ توسعه، تنوع انواع رژیم‌های سیاسی حتی بیشتر هم است. به همین دلیل، تصمیم بایدن برای ترسیم سیاست جهانی به‌عنوان مبارزه بین دموکراسی‌ها و خودکامگی‌ها یک اشتباه است. بایدن در عمل می‌داند که جهان پیچیده‌تر از این حرف‌هاست؛ کما اینکه او در ژوئیه ۲۰۲۲ برای دیدار با ولیعهد محمد بن سلمان به خاورمیانه سفر کرد، علی‌رغم اینکه قبلا عربستان‌سعودی را مطرود خوانده بود. 
ایالات متحده با فراخواندن کشورها به دوری جستن از چین، تنها شأن خود را کاهش می‌دهد. هیچ یک از دو دموکراسی بزرگ دیگر در جهان - هند و اندونزی - خود را درگیر یک مبارزه ایدئولوژیک با پکن نمی‌دانند؛ حتی اگر نگرانی‌هایی درباره ظهور چین داشته باشند. آنها همچنین احساس نمی‌کنند که پکن دموکراسی آنها را تهدید می‌کند. واشنگتن با تقسیم جهان براساس نوع رژیم، استانداردهای دوگانه خود را افشا می‌کند؛ این درحالی است که بسیاری از کشورهای دیگر در قضاوت‌های سیاسی خود پیچیده‌تر و ظریف‌تر می‌شوند. 
با توجه به اعتقاد عمیق ایدئولوژیک بسیاری از سیاستگذاران و صاحب‌نظران ایالات متحده مبنی‌بر اینکه ایالات متحده باید همیشه به‌عنوان مدافع دموکراسی نگریسته شود، برای واشنگتن دشوار خواهد بود که به‌صراحت از این تعهد خود چشم‌پوشی کند. بااین‌حال آمریکا در طول جنگ سرد یاد گرفت که با رژیم‌های غیردموکراتیک (ازجمله چین کمونیست) همکاری کند. اگر واشنگتن آن فرهنگ قدیمی عمل‌گرایانه را احیا کند، امروز هم قادر به انجام کاری مشابه خواهد بود. 
قانون سوم برای مشارکت آسه‌آن و سایر مناطق درحال‌ توسعه این است که درباره چالش‌های مشترک جهانی مانند تغییرات آب‌وهوایی، مایل به همکاری با هر کشوری باشد. حتی اگر واشنگتن از نفوذ فزاینده اقتصاد جهانی پکن ناراحت باشد، باید از ظهور چین به‌عنوان یک رهبر در انرژی‌های پاک و فناوری‌های تجدیدپذیر استقبال کند. چین بزرگ‌ترین تولیدکننده گازهای گلخانه‌ای و بزرگ‌ترین مصرف‌کننده ذغال‌سنگ است، اما سرمایه‌گذاری‌های این کشور در فناوری سبز در مبارزه با تغییرات آب‌وهوایی بسیار مهم خواهد بود. چین در تولید و مصرف انرژی‌های تجدیدپذیر، تولید پنل‌های خورشیدی، توربین‌های بادی و باتری خودروهای الکتریکی در جهان پیشتاز است. کوتاه‌سخن آن که، هیچ برنامه عملی برای مبارزه با تغییرات آب و هوایی بدون مشارکت چین و شرکای اقتصادی جهانی آن نمی‌تواند وجود داشته باشد. 
سرمایه‌گذاری چینی برای اطمینان از اینکه سایر کشورها می‌توانند هم‌زمان با تامین نیازهای توسعه‌ای و زیرساختی خود به تعهدات اقلیمی هم عمل کنند، حیاتی خواهد بود. بانک صادرات و واردات چین پروژه‌های بزرگ خورشیدی و بادی را در سراسر جهان تامین مالی کرده است که ازجمله آنها می‌توان بزرگ‌ترین نیروگاه خورشیدی آمریکای لاتین در خوخوی آرژانتین و یک مزرعه بادی بزرگ در کوکیمبو شیلی، روی‌هم‌رفته این تلاش‌ها مسلما بیش از هر چیزی است که موسسات برتون وودز برای مبارزه با تغییرات آب‌وهوایی انجام داده‌اند. 
کوتاه‌سخن آن که سیاستگذاران ایالات متحده باید حداقل به‌طور خصوصی اذعان کنند که نفوذ اقتصادی رو به رشد چین می‌تواند در حل مشکلات مشترک جهانی یک موهبت باشد. علاوه‌بر تغییرات آب‌وهوایی با فقر و بیماری‌های همه‌گیر نیز می‌توان از طریق همکاری بیشتر بین ایالات متحده و چین به‌طور موثرتری مقابله کرد. بااین‌حال تا زمانی که واشنگتن هرگونه پیروزی برای چین را به‌عنوان یک باخت برای ایالات متحده تلقی نکند چنین همکاری‌ای گریزان باقی خواهد ماند. 
این سه قانون منعکس‌کننده یک واقعیت نوظهور است که واشنگتن باید با آن سازگار شود؛ کشورهای درحال‌توسعه پیچیده‌تر می‌شوند و بهتر می‌توانند تصمیمات مستقل بگیرند. ایالات متحده با تقسیم جهان به‌صورت دوگانه، در قالب تقسیم بین خیر و شر، دموکراسی و استبداد، ضربه بزرگی به خود زده است. اگر واشنگتن فقط بتواند با دولت‌های هم‌فکر به‌طور موثر کار کند، از جنوب جهانی که اکثر مردم دیدگاه متفاوتی نسبت به جهان دارند محروم خواهد شد. 
اکثریت‌قریب‌به‌اتفاق کشورهای درحال ‌توسعه به‌وضوح مایل به کار و همکاری با چین هستند. درنتیجه، هرگونه تلاش ایالات متحده برای کاهش یا مقابله با نفوذ چین در جنوب جهانی محکوم به شکست است. ایالات متحده باید تلاش برای قطع ارتباط چین با سایر نقاط جهان را متوقف کند و شروع به شناسایی حوزه‌هایی کند که دو قدرت بزرگ می‌توانند با یکدیگر همکاری کنند. درمورد کشورهای درحال‌ توسعه که مایل به مشارکت با پکن و واشنگتن هستند، ایالات متحده باید برای راهنمایی به آسه‌آن نگاه کند. کنشگری موازنه‌بخش عمل‌گرایانه آسه‌آن یا چیزی شبیه به آن، همان چیزی است که بقیه کشورهای درحال ‌توسعه هم از آن استفاده خواهند کرد.