تاریخ : Tue 07 Mar 2023 - 00:00
کد خبر : 78610
سرویس خبری : جامعه

ترمیم رویشگاه‌های جنگلی با کاشت یک میلیارد درخت

«فرهیختگان» الزامات یک پروژه ملی را بررسی می‌کند

ترمیم رویشگاه‌های جنگلی با کاشت یک میلیارد درخت

15 اسفندماه و روز درختکاری این مجال را فراهم می‌کند که حداقل به‌صورت مناسبتی هم که شده یا حتی به‌خاطر توجه مسئولان، اظهارات و تصمیماتی که در این روز صورت می‌گیرد، طور دیگر و ویژه‌تری به مسائل مربوط به منابع طبیعی کشور، خصوصا پوشش گیاهی و جنگلی ایران توجه کنیم.

ابوالقاسم رحمانی، دبیر گروه جامعه:15 اسفندماه و روز درختکاری این مجال را فراهم می‌کند که حداقل به‌صورت مناسبتی هم که شده یا حتی به‌خاطر توجه مسئولان، اظهارات و تصمیماتی که در این روز صورت می‌گیرد، طور دیگر و ویژه‌تری به مسائل مربوط به منابع طبیعی کشور، خصوصا پوشش گیاهی و جنگلی ایران توجه کنیم. البته این به‌معنی فراموشی این مسائل در باقی ایام سال و روزهای گذشته نیست و اتفاقا به‌معنی نوعی جمع‌بندی و بازخوانی آنچه از گذشته تا امروز بر منابع طبیعی کشور و پوشش گیاهی و جنگلی آن رفته است هم تفسیر و تعبیر می‌شود. از مقدمه عبور کنیم، بعد از مرور اظهارات روز گذشته رهبری در روز درختکاری و همچنین معرفی طرح کاشت یک‌میلیارد نهال در کشور، چالش‌ها و فرصت‌های پیش‌روی منابع طبیعی کشور، خصوصا پوشش گیاهی و جنگلی را از زبان کارشناسان این حوزه بررسی خواهیم کرد که شاید بعد از سال‌ها درختکاری و گرامیداشت روز درختکاری، این گره را باز کنیم که چرا با وجود اقدامات صورت‌گرفته طی سالیان دراز همچنان به‌صورت سالانه از میزان درختان کشور فقط کم می‌شود. 
دیروز و به‌مناسبت روز درختکاری رهبر انقلاب بعد از کاشت سه‌نهال در سخنانی فرمودند: «بحمدالله خدای متعال توفیق داد امسال هم مثل سال‌های گذشته در فصل نهال‌کاری وظیفه‌ خودمان را در این زمینه، در حداقلی که برای من ممکن بود، انجام بدهم. امسال مسئولان این شعار را مطرح کردند که هر ایرانی سه‌نهال بکارد؛ ما هم امروز سه‌نهال کاشتیم، مثل بقیه‌ ایرانی‌ها. اگر چنانچه ان‌شاءالله به عدد ملت ایران برای هر نفر سه‌نهال کاشته بشود، معنایش این است که درطول چهار سال، برنامه‌ دولت درمورد ایجاد یک‌میلیارد نهال تحقق پیدا خواهد کرد؛ یعنی سالی ۲۵۰ میلیون درطول چهارسال، که ان‌شاءالله از سال ۱۴۰۲ آغاز خواهد شد. این برنامه، برنامه‌ مهمی است. مساله‌ نهال‌کاری، مساله حفظ محیط‌زیست و فواید فراوانی که بر تکثیر نهال‌کاری و تکثیر درخت در جامعه و در کشور به‌وجود می‌آید، از مهم‌ترین مسائل کشور است. مخصوص ما هم نیست؛ کشورهای همسایه‌ ما بعضی تا یک مقطع معینی چهارمیلیارد و بعضی 10 میلیارد برنامه‌ریزی کرده‌اند؛ حالا چقدر بتوانند یا نتوانند بحث دیگری است، لکن ما می‌توانیم. ما به کمک مردم، درطول چهارسال، از ۱۴۰۲ تا چهارسال، ان‌شاءالله می‌توانیم یک میلیارد نهال را ایجاد کنیم؛ به توفیق الهی، ان‌شاءالله مردم در این زمینه همت به خرج خواهند داد، دستگاه‌ها هم کمک کنند، و هر دستگاهی وظیفه‌ای دارد انجام بدهد. یک نکته این است که کاشتن نهال امر مهمی است؛ هم برای محیط‌زیست مهم است، هم برای اقتصاد کشور مهم است. چندسال قبل از این، بعضی نامه نوشتند و توصیه کردند که نهال‌های درخت‌های میوه‌دار غرس بشود، ما هم درخت‌های میوه‌دار غرس کردیم. امسال بعضی از افراد متخصص و وارد به من تذکر دادند که درخت‌های غیرمیوه، درخت‌های جنگلی، درخت‌های گوناگون دیگری هم که چوب آنها میوه‌ آنها محسوب می‌شود، برای کشور مهم است؛ کاملا حرف درستی است و به مردم توصیه می‌کنم که درکنار درخت میوه‌دار، درخت‌های جنگلی [هم غرس کنند]؛ درخت‌هایی که چوب اینها مهم است، هم برای مصرف داخلی چوب در کشور و هم برای تجارت چوب که یکی از مسائل مهم است. خب ما در کشورمان نیاز به این داریم که از همه‌ امکانات ممکنِ اقتصادی استفاده کنیم. وضع [آن] اقتصادی که وابسته‌ به یک محصول باشد، به همین جایی می‌رسد که امروز شما ملاحظه می‌کنید. ما امروز مشکل داریم؛ هم در زمینه‌ ارزش پول ملی‌مان مشکل داریم، هم در زمینه‌ تورم و گرانی مشکل داریم. از همه راه‌های ممکن اقتصادی بایستی مسئولان استفاده کنند. البته مشغول کارند ــ من می‌بینم ــ و تلاش می کنند؛ ان‌شاءالله که این تلاش‌ها را با قوت ادامه بدهند و برای این مشکلات اقتصادیِ مردم راه‌حل درستی را ان‌شاءالله پیدا کنند و اجرا کنند. یکی از کارهای مهم همین مساله‌ درختکاری است که می‌تواند برای اقتصاد کشور به‌معنای واقعی کلمه دارای اهمیت باشد. ما جزء کشورهای معدودی هستیم که حفظ محیط‌زیست را در قانون اساسی‌مان داریم. در قانون اساسی ما، حفظ محیط‌زیست تصریح شده و این چیز مهمی است؛ هیچ کس نبایستی این قانون را نقض کند، و این جزء امتیازات برجسته‌ قانون اساسی ما است. امیدواریم ان‌شاءالله در این قضیه مردم توفیق پیدا کنند، مسئولان توفیق پیدا کنند و کارهای لازمی را که برعهده‌ همه است، ان‌شاءالله به توفیق الهی انجام بدهند.»

طرح کاشت یک‌میلیارد نهال در 4 سال
رهبری در سخنان‌شان به کاشت یک‌میلیارد نهال هم اشاراتی داشتند. اخیر به مناسبت هفته منابع طبیعی و روز درختکاری طرح مردمی کاشت یک‌میلیارد نهال برنامه‌ریزی و روز گذشته همزمان با کاشت نهال توسط رئیس‌جمهور اجرایی شد. در ارتباط با این طرح نقی شعبانیان، معاون جنگل سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور گفت: «سالانه در دنیا حدود ۱۵ میلیارد درخت از دست می‌رود و تخریب جنگل‌ها عواقب و معضلات زیست‌محیطی بسیاری ازجمله فرسایش خاک، آلودگی آب و خاک، پدیده ریزگرد، بروز بلایای طبیعی و تولید سالانه ۳۶ میلیارد تن گازهای گلخانه‌ای را درپی داشته است که منجر به گرم شدن زمین و به‌خطر افتادن امنیت غذایی می‌شود. به آن دلیل که بخش مهمی از کشور ما در کمربند خشک و نیمه‌خشک واقع شده دارای اکوسیستم حساس‌تری است و این موضوع وظیفه ما را در حفظ جنگل‌ها سنگین‌تر می‌کند. کنوانسیون‌ها تصمیم گرفته‌اند تا سال ۲۰۳۰ میزان تولید کربن و گازهای گلخانه‌ای را به صفر برسانند و از این رو کاشت یک‌تریلیون درخت تا سال ۲۰۳۰ هدفگذاری شده است. بسیاری از کشورها در راستای تعهدات بین‌المللی در بخش درختکاری فعال شده‌اند، به‌طوری که چین به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان کربن، کاشت ۷۰ میلیارد اصله درخت در سرزمین خود را هدف‌گذاری کرده و تاکنون ۵۰ میلیارد آن را کاشته است. همسایگان ایران مانند ترکیه 4.5 میلیارد اصله درخت در قالب کمپین «تنفس برای آینده» کاشته و قصد دارد 6.5 میلیارد اصله درخت دیگر را تا سال ۲۰۳۰ بکارد. پاکستان کاشت ۱۰ میلیارد اصله درخت را تا سال ۲۰۳۰ برنامه‌ریزی کرده و افغانستان درحال کاشت یک‌میلیارد اصله درخت است. ایران با داشتن صنایع پرکربن براساس آمار سال ۲۰۲۰ رتبه هفتم تولید‌کننده کربن و رتبه ۴۲ تا ۴۵ ترسیب کربن را دارد و فاصله این دو باید کم شود. بر این اساس، ما طرح مردمی کاشت یک ‌میلیارد اصله درخت را ظرف چهارسال برنامه‌ریزی کرده‌ایم و راهکارهای اجرایی و مشکلات و تنگناهای این طرح بررسی شده و از اسفند ۱۴۰۱ آغاز می‌شود. در قالب این طرح قرار است سالانه ۲۵۰ میلیون اصله نهال با مشارکت مردم، سازمان‌های مردم‌نهاد و صنایع تولید و کاشته شود. طرح کاشت یک‌میلیارد درخت دارای چهار بخش است؛ بخش نخست احیا و غنی‌سازی جنگل‌های طبیعی، بخش دوم زراعت چوب، بخش سوم جلوگیری از گسترش بیابان‌ها و ریزگردها و بخش چهارم ارتقای سرانه فضای سبز در اطراف شهرهاست. میانگین سرانه فضای سبز جنگلی به ازای هر نفر در کشور ما نزدیک به ۶ تا ۷ متر مربع است که در این طرح به ۱۵ مترمربع خواهد رسید.»

دست‌اندازی به منابع آبی؛ اولین و اصلی‌ترین مشکل در حفظ درختان
در ارتباط با وضعیت منابع طبیعی کشور و همچنین درختکاری در ایران ابتدا با حسین آخانی، بوم‌شناس و عضو هیات‌علمی دانشگاه گفت‌وگویی انجام دادیم. آخانی در ارتباط با این موضوع به «فرهیختگان» گفت: «کشور ما دارای سه نوع اقلیم زیستی متفاوت است که شامل اقلیم زیستی اروپاسیبری است که در جنگل‌های هیرکانی داریم و رژیم خاص آب‌وهوایی دارد. همچنین دارای ترکیب خاصی از گونه‌های گیاهی است. در آن اقلیم زیستی گونه‌های جنگلی غالب هستند و شباهت زیادی به اروپا و جنگل‌های شمالی‌تر دارند. بخش عمده فلات ایران توسط اقلیم زیستی ایران و تورانی دربرگرفته شده است که مناطق عمدتا کوهستانی و بیابانی ایران است که اینها اتفاقا مهم‌ترین بخش طبیعت ایران را دربرمی‌گیرد که تنوع خاص خود را دارد و عمده گونه‌های انحصاری و بومی ما در همین عرصه ایران و تورانی دیده می‌شوند. در اقلیم ایران و تورانی درختان را در سه جا بیشتر می‌بینیم، یکی در ارتفاعات زاگرس است، در جایی‌که میزان بارندگی مناسبی دریافت می‌کند، معمولا بالای ۴۰۰ میلی‌متر در سال بارندگی داریم که جنگل‌های بلوط را در آنجا داریم. اطراف جنگل‌های بلوط نیز جوانه‌های بادام و بنه و افرا داریم که در یک‌سری اقلیم‌های خشک‌تر دیده می‌شوند. در اقلیم زیستی ایران و تورانی بخش دومی داریم که درختان را در دره‌ها می‌بینیم و یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های جغرافیای زیستی ایران وجود رشته‌کوه‌های متعدد و رودهای زیاد است که تقریبا تمام دره‌های کوه‌های زاگرس و البرز این امکان را دارند که رودخانه‌هایی در آنها جاری باشند که یکسری رودخانه دائمی هستند و یک‌سری رودخانه‌های فصلی هستند که ممکن است در تابستان آبی نداشته باشند. اصولا در اقلیم زیستی ایرانی و تورانی جنگل‌های انبوه مختص دره‌هاست که نمونه آن را در دره درکه، دربند می‌توانید ببینید که درختان انبوهی آنجا وجود دارد یا وقتی زاگرس می‌روید بیشتر درختان را در امتداد رودها متمرکز می‌بینید. یک گروه سوم جنگل و درخت‌زار داریم که مناطق بیابانی هستند که در جاهایی است که آب‌های تحت‌الارضی در قعر حوضه‌های آبریز جنگل‌های بیابانی و شبه‌بیابانی را تشکیل می‌دهند، مثلا رودخانه‌هایی در مناطق بیابانی وجود دارند. در امتداد اینها جنگل‌های گز به وجود می‌آید یا جنگل‌های تاک را در جاهایی می‌بینیم که آب‌های تحت‌الارضی بالا است و اگرچه سطح زمین خشک و ماسه‌زار است اما زیرزمین به دلیل اینکه عمق آب تحت‌الارضی کم است این امکان را فراهم می‌کند که جنگل‌های باز بیابانی داشته باشیم. اتفاقا برخی جاها انبوه نیز می‌شوند. در گرم‌ترین نقطه مملکت که کویر لوت است ما در مجاورت منطقه‌ای که رویشی وجود ندارد جنگل گز داریم. یعنی حتی در خشک‌ترین جای کشور به دلیل ساختار توپوگرافی، پستی و بلندی‌ها و منابع آب‌هایی که می‌توانند به قعر حوضه آبریز برسند می‌توانیم جنگل داشته باشیم. خارج از اینها اگر بخواهیم ادعای جنگل داشته باشیم مقدار زیادی غیرواقعی است. یعنی بخش زیادی از سرزمین ما دارای استپ‌های کوهستانی است که اینها به دلیل اینکه میزان بارندگی طوری است که نمی‌تواند رویش جنگل را حمایت کند، آنجا نه اینکه جنگل نداریم ولی درختان کوچک و مثلا گون شدند. گون هم از نظر بیولوژیکی گیاهی است که آنجا رویش می‌کند. در بخش‌های عمده کوه زاگرس و البرز اینها را می‌بینید یا گونه‌های بالشتکی خاردار را می‌بینید که بیشترین تنوع گونه‌های گیاهی ما در چنین زیست‌بوم‌هایی هستند که در اینجا ما نمی‌توانیم انتظار رویش درخت داشته باشیم و اگر درختی وجود دارد درخت در ریززیستگاه‌ها وجود دارد یعنی در جاهای خاصی است که ریشه درخت به منبع آبی دسترسی دارد و می‌تواند آنجا زندگی کند. ما قادر نیستیم در اینجاها جنگل ایجاد کنیم چون از نظر اکولوژیکی چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. این وضعیت طبیعی ایران است اما وضعیت امروز ایران چگونه است؟ متاسفانه در حدود 5۰-6۰ سال اخیر با افزایش جمعیت در ایران، گسترش و توسعه شهرنشینی، توسعه کشاورزی و دامداری در ایران می‌توان گفت همه این انواع جنگلی که بیان کردم به شکل شتابناکی از بین می‌روند. جنگل‌های شمال عمدتا تغییر کاربری داده شده‌اند و جنگل‌های بکر خیلی کم داریم و فقط در یک‌سری مناطق حفاظت‌شده این جنگل‌های بکر دیده می‌شوند. جنگل‌های زاگرس ما به‌دلیل چرای بی‌رویه و باز هم به‌دلیل تغییر کاربری زمین متاسفانه به شکل تاسف‌آوری از بین می‌روند و در سال‌های اخیر هم با آتش‌سوزی‌های مکرر مواجه شدیم که در این جنگل‌ها اتفاق می‌افتد. به هر حال به هر بهانه‌ای این جنگل‌ها آسیب می‌بینند اما یک بهانه بسیار مهمی که متاسفانه مسئولان ما بدان بی‌توجه هستند و باعث شده جنگل‌های ما را به‌شدت تخریب کند و رویشگاه آنها را از بین ببرد، دخالت شدیدی است که در توازن آبی کشور یا توازن هیدرولوژیک کشور ایجاد کردیم. این دخالت را به دو شکل انجام دادیم. یک دخالت به‌طور مستقیم توسط وزارت نیرو با سدسازی‌های بی‌رویه انجام می‌شود و دخالت دوم را مردم با حفر چاه‌های زیادی که انجام‌ دادند و برداشت از سفره‌های آب‌های زیرزمینی ایجاد کردند. وقتی در منطقه‌ای دسترسی به آب محدود شود عملا درختان اولین قربانی‌ها هستند چون رودخانه‌ها نقش شریان‌های خون را دارند و آب را در یک حوزه توزیع می‌کنند. وقتی در یک منطقه‌ای سد می‌زنید این سد باعث می‌شود شریان قطع شود و بعد از محل سد ساختار زیستگاه تغییر می‌کند و ما با خاموش شدن جنگل‌ها مواجه هستیم. به‌طور نمونه سد چمشیر در داخل مخزن خود ۵۰۰ هکتار جنگل رودخانه‌ای انبوه را از بین برد، حدود دو هزار هکتار جنگل باز در منطقه را از بین برد، فاجعه فقط به این میزان ختم نمی‌شود و ما در امتداد ۲۴۰ کیلومتری رودخانه زهره بعد از سد چمشیر جنگل‌های بسیار زیاد رودخانه‌ای داریم که همه تحت تاثیر خشک شدن یا کاهش یا شور شدن آب رودخانه قرار می‌گیرند و با حساب سرانگشتی که من کردم حدود ده میلیون درخت فقط در اثر سد چمشیر با تهدید مواجه هستند. سدهای متعدد دیگری که در شمال، زاگرس یا مناطق خشک احداث شده، هر یک خود باعث آسیب به شبکه آبرسانی طبیعی کشور می‌شوند که درختان را به صورت ثانویه از بین می‌برند و هم به صورت اولیه باعث این می‌شوند مستقیم بخش زیادی از گونه‌های جنگلی یا در مخزن سد از بین بروند یا به‌دلیل خشک شدن رودخانه دسترسی به آب در آنها محدود شده باشد.»

چرا سالی  6-5 میلیون درخت در تهران کاشته می‌شود ولی هر روز سطح پوشش درختی ما کم می‌شود؟
آخانی در ارتباط با درختکاری در ایران افزود: «من نکته‌ای بیان کنم؛ همان‌طور که در الگوی توسعه در کشور الگوی توسعه‌ای آمریکایی داشتیم که به‌شدت انسان‌محور است و طبیعت‌محور نیست چون فلسفه زندگی آمریکایی فلسفه‌ای است که می‌گوید انسان همه کاری می‌تواند انجام دهد و قدرت فوق‌العاده‌ای به انسان در این نوع نگاه می‌دهد و به همین دلیل باعث شده کشوری همچون آمریکا ابرموجودات انسانی را که تعریف می‌کند و نقش بزرگی در اقتصاد، صنعت، تکنولوژی ایفا می‌کنند نقش‌های هالیوودی است. این اساس زندگی آمریکایی است که متاسفانه به‌شدت انسان‌محور و ضدمحیط‌زیست است. آمریکا یکی از کشورهایی است که در صدر کشورهای دنیا از نظر تولید گازهای گلخانه‌ای است و اگر دقت کنید روسای‌جمهور آمریکا به‌خصوص روسای‌جمهوری که جمهوریخواه هستند به‌شدت با پیمان‌های محیط‌زیستی جهانی مخالفت دارند و ترامپ اولین کاری که بعد از ریاست‌جمهوری کرد این بود که از پیمان اقلیمی پاریس خارج شد. این الگو به‌شدت مصرف‌گراست. آنجا آدم‌ها به محیط‌زیست کمتر توجه می‌کنند چون شرکت‌های بزرگ با مصرف می‌توانند هر روز پولدارتر شوند، به همین دلیل بر این منوال این الگو زندگی را گذاشتند. در تکنولوژی، صنعت، اقتصاد، مکتب آمریکایی این جایگاه خود را دارد و نوع خاصی از سرمایه‌داری است. متاسفانه کشور ما به‌خصوص در پهلوی دوم از این نوع الگوی توسعه خیلی استفاده کرد. این نوع الگوی توسعه، توسعه‌ای است که به محیط‌زیست بی‌توجه است و صنعت را ارجح بر سرزمین می‌داند. مصرف را ارجح بر قناعت می‌داند. حقوق سرمایه‌دار را ارجح بر حقوق کارگر می‌داند. این نوع نگاه در کشور ما در پهلوی دوم رشد قابل‌توجهی کرد و بعد از انقلاب علی‌رغم اینکه یکی از ضدآمریکایی‌ترین دولت‌های روی کره زمین توسط رسانه‌های خارجی تلقی می‌شویم برای من که در این کشور زندگی کردم، در آمریکا هم زندگی کردم بیشترین شباهت را در ایران با آمریکا در دنیا می‌بینم چون رفتارهای ما خیلی در این زمینه شبیه است. در زمینه درختکاری نیز همین الگو را گرفتیم. درواقع درختکاری در کشور ما بیشتر میراثی است که از مرحوم کریم ساعی گرفتیم، وی یک مهندس تحصیلکرده آمریکا بود که وقتی به ایران می‌آید و درختکاری را در ایران رواج می‌دهد دقیقا از همان الگو پیروی می‌کند. آن الگو تمرکز بر این دارد که درختانی بکاریم که سریع‌الرشد باشند، درختانی بکاریم که ارزش اقتصادی داشته باشند، به‌خصوص سوزنی‌برگان که سال‌های سال در کشور این نوع درختان کاشته می‌شد و به‌نوعی این الگوی درختکاری در ایران رواج یافته است. متاسفانه بعد از انقلاب هیچ اتفاقی نیفتاده و همان الگو مرتب تکرار شده و امروز این را به ارث بردیم. مشکل اصلی که این الگو دارد این است که چون الگوی کپی‌برداری‌شده است نمی‌تواند درک درستی از زیست بوم داشته باشد. مسائل و مشکلاتی مثل کمبود آب و محدودیت‌های اکولوژیکی را متاسفانه در بر نمی‌گیرد و حقوق تنوع زیستی و حفظ گونه‌های بومی در این الگو کاملا مغفول مانده است. الان با این روش درختکاری در ایران مواجه هستیم که شخصا من به‌عنوان بوم‌شناس این روش را به‌هیچ عنوان تایید نمی‌کنم. هر سال در اسفندماه شاید در این مملکت ده‌ها میلیون نهال کاشته می‌شود ولی در عمل اتفاق خاصی نمی‌افتد. به دلیل کمبود منابع آبی در شهر تهران بخشنامه می‌شود که آبیاری‌ها کم شود، چگونه در چنین شرایطی که کشور دچار بحران آب است وزارت جهاد کشاورزی می‌گوید می‌خواهم یک میلیارد درخت بکارم. بعد از کاشت این تعداد درخت می‌توانید تضمین کنید که آنها باقی می‌مانند؟ چند درصد باقی می‌ماند؟ آیا توان فنی لازم را دارید که در شناسایی مکان‌ کاشت درخت در فرصت کم خطا نکنید؟ می‌توانید تضمین کنید که کاشت درخت در استپ‌های کوهستانی گونه‌های بومی را به خطر نمی‌اندازد؟ آیا بررسی کردید خیلی از این گونه‌ها مثل سوزنی‌برگان یا گونه‌هایی که مهاجم می‌شوند برای طبیعت ایران مضر هستند و بیشتر باید در راستای حذف این گونه‌ها قدم برداریم، نه در راستای اضافه کردن آنها؟ اگر به این‌ چهار مورد بی‌توجه باشیم با هدررفت سرمایه مادی و اجتماعی مواجه هستیم و به تنوع زیستی خود وارد آسیب می‌کنیم چون درنهایت موجب بی‌اعتمادی مردم می‌شود و مردم باور نمی‌کنند سالی 6-5 میلیون درخت در تهران کاشته می‌شود ولی عملا هر روز سطح پوشش درختی ما کم می‌شود.»

اولویت باید ترمیم رویشگاه‌های جنگلی باشد نه درختکاری اطراف شهرهای بزرگ
محمد درویش، فعال و پژوهشگر محیط‌زیست هم در ارتباط با وضعیت پوشش گیاهی و جنگلی در ایران و طرح کاشت یک میلیارد نهال به «فرهیختگان» گفت: «برآوردی که انجام شده مشخص شده در طول یک‌صد سال اخیر ۸ میلیون هکتار از رویشگاه‌های جنگلی خود را از دست دادیم. الان وسعت آن به ۱۲ میلیون هکتار رسیده است. از این میزان طبق تعریفی که می‌کنیم به ۵ درصد پوشش جنگل گفته می‌شود یعنی در هر هکتار پنج درصد درخت باشد، یعنی اینجا جنگل است. چون اگر این رقم را در نظر نگیریم ممکن است بر جنگل‌های مانده هم آسیب وارد شود و از بین برود. حقیقت این است که ده درصد از پوشش باید درخت باشد. یعنی به اعتقاد خیلی‌ها رقم پوشش جنگلی ما هفت و نیم میلیون هکتار است ولی با فرض ۱۲میلیون هکتار هم جلو بیاییم، واقعیت این است که ۸ میلیون از رویشگاه‌های جنگلی را از دست دادیم و اولویت کشور باید ترمیم این میزان باشد. یعنی جایی که استعداد پرورش درخت بدون نیاز به آبیاری دارد که عمدتا در هیرکانی، ارس‌باران و زاگرس است و نوار باریکی نیز در سواحل خلیج‌فارس و دریای عمان که رویشگاه مانگرو است. توصیه ما این است که به جای طرح یک میلیارد اولویت را برای ترمیم این ۸ میلیارد هکتار بگذاریم. اگر در اطراف شهرهای بزرگ که استعداد رویشگاهی ندارند و با هزینه‌های گزاف و آبیاری بخواهیم آنجا جنگل‌کاری کنیم مثل خیلی طرح‌های دیگر شکست می‌خورد. نکته دیگر در طرح کاشت یک میلیارد درخت این است که حتما باید با جامعه محلی تعامل کنیم و رضایت آنها را برای این طرح‌ها جلب کنیم و برای آنها معیشت مکمل و جایگزین معرفی کنیم تا بعد از درختکاری دوباره با دامداری و کشاورزی این درخت‌ها را از بین نبرند. دلیل اینکه از ابتدای انقلاب تا الان بیش از دومیلیارد درخت کاشتیم و محسوس نیست این مساله است. چرا سازمان جنگل‌ها نمی‌تواند ده هزار هکتار جنگل دست‌کاشته نشان دهد؟ دلیل همین است که با جامعه محلی مشارکت نکردیم. اگر در منطقه الگن درخت کاشت شده چون با خود جامعه محلی مشارکت کردیم و جامعه محلی دام خود را بیرون برده و کشاورزی نمی‌کند. این مجال را به جنگل داده تا تنفس انجام شود و دوباره احیا شود. ‌رمز موفقیت طرح یک میلیارد درخت تضمین گرفتن برای قرق منطقه است و ما نگران این هستیم این طرح‌های نمایشی فقط پول این مملکت را به باد بدهد. برای انتخاب گونه باید توان اکولوژیکی منطقه در نظر گرفته شود. سازمان جنگل‌ها مشاورانی دارد که در کدام منطقه بلوط کاشته شود و در منطقه هیرکانی سراغ راش و افرا برویم. این اتفاق می‌افتد ولی نکته این است که هیچ تضمینی نیست مناطقی که جنگل‌کاری شده چه درخت میوه، چه درختی که چوب آن ارزش دارد، حفظ شود. یعنی متاسفانه کشاورز و دامدار محلی استفاده می‌کند و نهال‌ها را از بین می‌برد. تا جامعه محلی مشارکت نکند و از این طرح‌ها حمایت نشود و جایی که درختکاری می‌شود قرق نشود نمی‌توان امیدی به موفقیت این طرح‌ها داشت.»