تاریخ : Mon 06 Mar 2023 - 00:00
کد خبر : 78580
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

نبرد در سرزمین خیالی

چرا در سریال «حبیب» داعشی‌ها کاریکاتوری شدند؟

نبرد در سرزمین خیالی

سریال چند داستان فرعی دارد که به کنایه درمورد پیوستن جوان‌های سوری به داعش حرف می‌زند اما در این بخش هم سهل‌انگار و شعاری برخورد شده تا حدی که تصویری کاریکاتوری از دستگاه داعش پیش‌روی مخاطب قرار می‌گیرد.

کیانا تصدیق مقدم، خبرنگار:سریال‌سازی تلویزیون به مرحله تازه‌ای رسیده است. با پشتوانه این‌ توجیه که هر چیزی در این تلویزیون پخش شود از اینهایی که هستند بدتر نیست؛ می‌شود سریال ساخت، پخش کرد و بدون اینکه مخاطب حداکثری مدنظرت باشد، سراغ فصل‌های بعدی و کارهای بعدی رفت. چیزی که مختصات امروز تلویزیون را شکل داده، حاصل فرآیندی چندساله است و همه آن هم از هنرمندی مدیران فعلی رسانه ملی نیست. البته برای مخاطب هم فرقی نمی‌کند که چه کسی سکاندار سازمان صداوسیما باشد و نهایتا آن چیزی که محل قضاوت مردم است، آثاری است که پیش‌رویشان قرار گرفته، نه آن چیزی که در پس‌پرده تولید یک اثر اتفاق می‌افتد. لاجرم وقتی از بالا به بیننده لمیده جلوی تلویزیون نگاه می‌کنی گویا که مدیران جلوی چشمش ظاهر شوند و بگویند: «همینی که هست». نتیجه این سندرم «بی‌تفاوتی به اقبال مخاطب» همین می‌شود که می‌بینیم؛ فیلم و سریال‌هایی ساخته می‌شود که مجموعه‌ای از ایده‌های مجلل را یدک می‌کشد اما در اجرا و شیوه روایت نمی‌تواند بخش فراگیری از مخاطبان را درگیر کند. سریال «حبیب» هم اگرچه در بیرون از سازمان صداوسیما ساخته شده، اما سرنوشتش گره خورده با چنین فضایی است. از قدوقواره سریال مشخص است که ساخت چنین سریالی به این راحتی‌ها نیست. سرمایه‌ قابل‌توجهی باید پای کار چنین پروژه بیاید و ساختش در شهرهای جنگ‌زده سوریه، نیازمند رایزنی‌هایی فرامتن یک اثر هنری است. لازم به توضیح هم نیست که سازندگان سریال با نگاهی راهبردی، سراغ روایتی از نبرد با داعش رفتند. اما همه اینها چیزی است که از دور به کار مدیران بودجه‌بگیر فرهنگی می‌آید تا براندازش کنند و به قدوبالای «حبیب» آفرین بگویند. کافی است به جزئیات این پروژه نگاه کنید تا دلایل عدم اقبال مخاطب را درک کنید. هنوز مرکز تحقیقات صداوسیما نظرسنجی نسبت به این سریال را منتشر نکرده و بعید است که به این زودی‌ها منتشر شود. اما در سامانه پخش تلوبیون، سریال حبیب را جست‌وجو کنید، کمتر از هزارنفر قسمت‌های این سریال را دیده‌اند و در بهترین حالت، سه‌هزار نفر تماشاچی حبیب بوده‌اند. اینکه جنس بازی بازیگران سوری این سریال گلدرشت و بیرون زده است و به مذاق مخاطب ایرانی خوش نیامده می‌تواند یکی از دلایل بی‌رغبتی مخاطب باشد اما یکی از اصلی‌ترین مساله این سریال گسست در اجزای دراماتیک قصه حبیب است. این مشکل از همان قسمت‌های ابتدایی یقه کار را گرفته است و رهایش نمی‌کند. اجزای قصه‌گویی به‌شکلی پراکنده و بی‌ربط کنار هم کلاژ شده‌اند و بدتر اینکه کلاژ این روایت‌های پراکنده، عناصر جذابی برای نگه‌داشتن مخاطب برای تماشای قسمت‌های بعدی ندارد. این عدم تناسب در اجزای روایت باعث شده که کاراکتر حبیب، شبیه ماشین کشتار داعش شود. درحالی‌که یکی از نقاط تمایز حضور مستشاری نیروهای ایرانی، در نسبت با جامعه و مردم سوریه تعریف می‌شود اما حبیبی که اینجا می‌بینیم بیگانه‌ای است که به دنیایی پا گذاشته که هیچ نسبتی با آن ندارد. با فرض اینکه این سریال قرار است در کشورهای عربی به نمایش درآید، باید پرسید که آیا این همان چیزی است که قرار بود از حضور ایرانی‌ها در کشور سوریه ارائه شود. اطلاعات مخاطب ایرانی و عرب در این موضوع محدود است و شاید دقیق‌ترین پاسخ را بتوانند مشاوران این پروژه بدهند که آیا سریال حبیب در پرداخت همه‌جانبه و نشان دادن نسبت ایران با پدیده داعش گرفتار سهل‌انگاری شده یا خیر؟  با فرض اینکه حبیب بتواند قصه آدم‌هایش را هم به سرانجام برساند، کارکردی بیشتر از چند قصه درهم‌وبرهم نخواهد داشت و مخاطب ایرانی با دیدن آن تصویری از ریشه‌های پدیده داعش به‌دست نمی‌آورد. اصلا قرار نیست سریالی ببینید که با نگاهی موشکافانه و ظریف، اسباب و ابزار اقبال جوان‌های سوری به داعش را به‌کار می‌گیرد و در خدمت درام قصه قرار می‌دهد. سریال چند داستان فرعی دارد که به کنایه درمورد پیوستن جوان‌های سوری به داعش حرف می‌زند اما در این بخش هم سهل‌انگار و شعاری برخورد شده تا حدی که تصویری کاریکاتوری از دستگاه داعش پیش‌روی مخاطب قرار می‌گیرد. این درحالی است که ظرفیت بازسازی وقایع در کشور سوریه و همچنین به‌کارگیری عوامل عرب در این سریال، می‌توانست به واقع‌نمایی این اثر کمک کند. فرصتی که سازندگان این سریال نتوانستند به‌خوبی از آن استفاده کنند.