تاریخ : Tue 21 Feb 2023 - 00:00
کد خبر : 78179
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

به نام ایران، این سرای امید

نگاهی به فیلم‌سینمایی «گلهای باوارده»

به نام ایران، این سرای امید

کمتر فیلمی را به یاد دارم که مثل «گلهای باوارده» عرق ملی و حس میهن‌دوستی را در من برانگیخته باشد؛ در حدی که ساعت‌ها بعد از تماشا هم همچنان تاثیرش ماندگار باشد.

مهران زارعیان، منتقد سینما:کمتر فیلمی را به یاد دارم که مثل «گلهای باوارده» عرق ملی و حس میهن‌دوستی را در من برانگیخته باشد؛ در حدی که ساعت‌ها بعد از تماشا هم همچنان تاثیرش ماندگار باشد. فیلم جدید مهرداد خوشبخت مصداق بارز آن چیزی است که از فرم ملی و سینما به مثابه رسانه‌ای برای روایت دراماتیک تاریخ توقع داریم.  گلهای باوارده اثر ممتازی است که یک سوژه‌ی بکر و حائز اهمیت تاریخی درباره‌ی انتقال تجهیزات پالایشگاه آبادان در دوران جنگ تحمیلی را انتخاب ، با نهایت ذوق و هنر دراماتیزه و با زاویه نگاهی وحدت‌آفرین، موسع و فارغ از مناقشات سیاسی رایج در فیلم‌های ارگانی و تبلیغاتی سال‌های اخیر، به زبان تصویر ترجمه کرده است. 
هنر فیلم در این است که از همان سکانس افتتاحیه، فضای ملتهب آبادان و زیست‌بوم خطیر جنگی را می‌سازد. پمپ بنزین و دعوا به خاطر کمبود سوخت، بهترین ایده‌ای است که می‌تواند این هدف را محقق کند. 
فیلم از همان افتتاحیه آدم‌های دغدغه‌مند و خالصش را معرفی می‌کند که قرار است با مجاهدت مثال‌زدنی‌شان بحران را مدیریت و پالایشگاه را حفظ کنند. پالایشگاهی که جان می‌دهد برای اکستریم لانگ‌شات که در فیلم چنین تمثال شکوهمندی را به وفور می‌بینیم. حتی یک صحنه‌ ویژه در رویای شخصیت اصلی طراحی شده تا روشن شدن چراغ‌های این غول عظیم هر چه بیشتر برای مخاطب شکوهش را به رخ بکشد و پالایشگاه از یک مکان بی‌جان فراتر برود و به شخصیتی جان‌دار به‌عنوان نمادی از ایران دربیاید. فیلم توانسته چه در متن و چه در اجرا، اهمیت و حیثیتی بودن این مرکز ثقل را برای ما جا بیندازد. 
آدم‌هایی که پالایشگاه را نجات می‌دهند و با ابتکار و تعهدشان، بیش از سه میلیارد دلار از اموال ملت را حراست می‌کنند، اینجایی و واقعی به تصویر درآمده‌اند. اینجایی و واقعی به این معنا که این پرسوناژها را در اطراف خود دیده‌ایم. خبری از اسطوره و قدیس نیست. خبری از آن شمایل یقه تا گلو بسته و نماز شب‌خوان که در فیلم‌های استراتژیک دیگر می‌بینیم نیز نیست. آدم‌های گلهای باوارده مثل آدم‌های واقعی اطراف ما، اندیشه‌ معیشت و استخدام شدن دارند. آنها هم موزیک خارجی گوش می‌دهند یا در سینماهای قبل از انقلاب «زیبای خفته» والت دیزنی را بر پرده دیده‌اند. 
آن تحول شخصیتی که ده‌نمکی با آن همه شعارزدگی و بیان اگزوتیک در «اخراجی‌ها» می‌خواست نشان دهد، اینجا در گلهای باوارده در کاراکتر ناخدای زندانی با سوءسابقه قاچاق در کمترین حضور و با کمترین دیالوگ، درآمده است و بازی نادر سلیمانی در این نقش را به‌یاد‌ماندنی کرده است.  از جنبه‌هایی شبیه گل‌های باوارده را احمدرضا درویش قبلا در «دوئل» کار کرده بود. جنس آدم‌های دو فیلم و شی‌محور بودن نقطه ثقل درام این دو فیلم محل اشتراک است. در دوئل نیز داستان حول مجاهدت برای گیر آوردن و حرکت دادن یک گاوصندوق شکل می‌گرفت که در کش‌وقوس طولانی به نمادی از ایران تبدیل می‌شد (آن طلاهای پودر‌شده بر زمین را به یاد بیاورید که استعاره‌ای زیبا از خاک ایران بود).
گلهای باوارده از نظر غنای دراماتیک، تاثیرگذاری و درگیر کردن مخاطب به سطح دوئل نزدیک شده اما از نظر کیفیت ساخت و جزئیات قصه و شخصیت‌پردازی طبیعتا به پای آن شاهکار نمی‌رسد. 
فیلم دیگری نیز که به گلهای باوارده شباهت دارد، «منصور» است که در همین سال‌های اخیر درباره‌ فعالیت‌های شهید ستاری ساخته شده است. شباهت گلهای باوارده به منصور جدای از بستر یکسان دفاع مقدس و جنبه‌ ملی و تاریخی هر دو اثر، به دراماتیزه کردن یک رویداد پیچیده از حیث فنی برمی‌گردد. هر دو فیلم با بیانی رسا و قابل فهم، داستانی همه‌پسند درباره‌ی موضوعاتی در حیطه‌ مهندسی و دانش فنی روایت می‌کنند و هنرمندانه توانسته‌اند مساله را برای مخاطب روشن کنند. 
گلهای باوارده از الگوی فیلم‌های پاتریوت هالیوودی پیروی می‌کند. در این فیلم نیز تلاش شده تصویری ملموس و دست‌یافتنی از قهرمانان به نمایش دربیاید. اینجا نیز یک ماجرای واقعی دستمایه‌ خلق یک فیلم با ساختار کلاسیک شاه پیرنگ قرار گرفته است و اینجا نیز داستانی با فراز و فرودهای متعادل در زمان استاندارد دو ساعت بدون آنکه از ریتم بیفتد، سرگرم می‌کند و جلو می‌رود. حتی اگر یک قدم برویم عقب‌تر، خود ایده‌ فیلم ساختن از اتفاقات تاریخ معاصر و زندگی‌نامه‌های واقعی، رویه‌ای حسرت‌برانگیز در سینمای هالیوود بوده که در سال‌های اخیر تلاش شده در سینمای ما نیز با قدرت انجام شود. هالیوود حتی درباره‌ زندگی همسر جان‌اف‌ کندی نیز فیلم می‌سازد و ما تا سال‌ها، کوهی از سوژه‌های دراماتیک و پر پتانسیل در تاریخ‌مان را رها کرده بودیم. گلهای باوارده یکی از بهترین تلاش‌های سال‌های اخیر برای بازنمایی تاریخ معاصر ایران با رویکرد حماسی و ملی‌گرایانه بوده است.