تاریخ : Sun 19 Feb 2023 - 00:00
کد خبر : 78095
سرویس خبری : جهان شهر

انتفاضه سوم؟

چرا درگیری رژیم‌صهیونیستی و فلسطین ممکن است دوباره شعله‌ور شود؟

انتفاضه سوم؟

دانیل بایمن، استاد علوم سیاسی دانشگاه جورج تاون و از اعضای سابق کمیته ۱۱ سپتامبر در مقاله‌ای با عنوان «انتفاضه سوم؟» که در وب‌سایت فارن افرز منتشر شده است با یادآوری خاطرات تلخ انتفاضه دوم برای صهیونیست‌ها نسبت به وقوع انتفاضه سوم هشدار می‌دهد. 

سجاد عطازاده، مترجم:شدت گرفتن اختلافات داخلی رژیم‌صهیونیستی و به قدرت رسیدن تندروترین کابینه تاریخ این رژیم، سبب شده است که حتی تحلیلگران غربی هم سخن از اوضاع به‌شدت وخیم آن به میان آورند. دانیل بایمن، استاد علوم سیاسی دانشگاه جورج تاون و از اعضای سابق کمیته ۱۱ سپتامبر در مقاله‌ای با عنوان «انتفاضه سوم؟» که در وب‌سایت فارن افرز منتشر شده است با یادآوری خاطرات تلخ انتفاضه دوم برای صهیونیست‌ها نسبت به وقوع انتفاضه سوم هشدار می‌دهد. 
بایمن هرچند تلاش کرده در این متن رژیم‌صهیونیستی را در سطح کلان قدرتمند ترسیم کند، اما با وجود این اقدام، اشاراتش به ضعف‌ها و مشکلات راهبردی رژیم که طی سال‌ها و ماه‌های اخیر هر لحظه بر شدت‌شان افزوده شده، نهایتا مسائل بزرگی را درباره موجودیت تل‌آویو آشکار می‌سازد. 
مسائلی که اسحاق هرتزوگ، رئیس رژیم‌صهیونیستی و نفتالی‌بنت، نخست‌وزیر سابق آن را نیز به هشدار جدی نسبت به وقوع «جنگ داخلی» و فروپاشی کشاند. در ادامه متن مقاله دانیل بایمن را می‌خوانید. 

از زمان شکست انتفاضه دوم در سال 2005، درگیری اسرائیل و فلسطین کمرنگ شده است. البته حماس جنگ‌هایی مینیاتوری در نوار غزه به راه انداخته است و گروه‌ها و افراد مسلح فلسطینی حملاتی را در کرانه باختری انجام داده‌اند که واکنش شدید نظامی اسرائیل را در پی داشته است. فلسطینی‌ها به طرق دیگر نیز مقاومت کرده‌اند؛ راهپیمایی، اعتراض و پرتاب سنگ. اما با وجود بسیاری از اقدامات خشونت‌آمیز هر دو طرف از درگیری‌هایی در دامنه و مقیاس انتفاضه دوم اجتناب کرده‌اند، آن هم در شرایطی که توافق حاصل از مذاکره دورتر از همیشه به نظر می‌رسد.  اما تحولات خطرناک در هر دو طرف اسرائیلی و فلسطینی اکنون درحال ترکیب و تلاقی هستند و چشم‌انداز سال 2023 تأسف‌بار به نظر می‌رسد. در 27 ژانویه، فلسطینی‌ها به کنیسه‌ای در اورشلیم حمله کردند و هفت نفر را کشتند که یکی از مرگبارترین حملات به اسرائیلی‌ها در سال‌های اخیر به شمار می‌رود. این عملیات متعاقب حمله اسرائیل به اردوگاه پناهندگان در جنین انجام گرفت که طی آن 9 فلسطینی جان خود را از دست دادند. 
خشونت اخیر ریشه‌ای مرگبار دارد. سال گذشته مرگبارترین سال در اسرائیل و کرانه باختری از زمان انتفاضه دوم بود. نیروهای اسرائیلی 151 فلسطینی را در کرانه باختری و در محله‌های فلسطینی بیت‌المقدس شرقی کشتند که تقریبا دو برابر میزان سال 2021 به شمار می‌رود. در غزه، 53 فلسطینی در درگیری بین اسرائیل و جهاد اسلامی فلسطین جان خود را از دست دادند. اسرائیل نیز سال گذشته بیشترین تلفات خود را در طی سال‌های اخیر متحمل شد. در حملات فلسطینی‌ها 31 اسرائیلی کشته شدند. ارتش اسرائیل ادعا می‌کند که فلسطینی‌ها تقریبا 300 بار به‌سوی سربازان اسرائیلی شلیک کردند، در مقایسه با 61 بار در سال 2021 و 31 بار در سال 2020. پرتاب سنگ، حمله با کوکتل مولوتف و استفاده از بمب‌‌های آتش‌زا نیز افزایش یافت. 
در نوامبر 2022، سازمان ملل متحد هشدار داد که درگیری اسرائیل و فلسطین «دوباره به نقطه‌جوش رسیده است.» یکی از مقامات ارشد اطلاعاتی اسرائیل به نام آمیت‌سار پیش‌بینی کرد که خشونت در کرانه باختری (اگرچه نه غزه) به‌عنوان دومین چالش بزرگ اسرائیل در سال 2023، درست بعد از تهدید همیشگی ایران قرار خواهد گرفت. سار هشدار داد که خشونت درحال افزایش است و به‌علاوه پایه‌های مدیریت آن نیز در حال «بی ثبات» شدن است. ظرفیت پلیسی تشکیلات خودگردان فلسطین، نهاد حاکم بر کرانه باختری و روابط آن با اسرائیل نیز رو به کاستی دارد. هیچ روند سیاسی خبر از استقلال فلسطین نمی‌دهد. فلسطینیان عادی از گروه‌ها و رهبران مستقر که خشونت را رد می‌کنند- مانند فتح، حزبی که مدت‌هاست بر سیاست فلسطین تسلط داشته است- و رئیس آن محمود عباس، نامید شده‌اند. به‌علاوه، بنیامین نتانیاهو در دسامبر 2022 دولت جدیدی را تشکیل داد که در آن شهرک‌نشینان، افراط‌گرایان سیاسی و نژادپرستان در سمت‌های کلیدی برای نظارت بر کرانه باختری قرار دارند. همه این موارد منتج به یک گزاره ناامیدکننده و اجتناب‌ناپذیر می‌شوند. احتمال انتفاضه سوم بیشتر از سال‌های گذشته است. 

  سایه گذشته
میراث انتفاضه دوم همچنان یکی از عوامل شکل‌دهنده سیاست اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌هاست. بین 28 سپتامبر 2000 تا 8 فوریه 2005، 1038 اسرائیلی و 3189 فلسطینی کشته شدند. در این مدت، نیروهای اسرائیلی بیش از 4000 خانه را تخریب و هزاران فلسطینی را دستگیر کردند. اسرائیل همچنین وزارتخانه‌ها و زیرساخت‌های فلسطینی را تعطیل و بمباران کرد تا رهبران فلسطینی را مجبور به پایان دادن به خشونت کند. 
انتفاضه دوم به دلیل ترکیبی از عوامل که برخی خاص زمان خود بودند اما برخی دیگر ممکن است تکرار شوند، فوران کرد. آریل شارون، سیاستمدار اسرائیلی که در آن زمان رهبر اپوزیسیون بود - و از نظر بسیاری از فلسطینی‌ها جنایتکار جنگی محسوب می‌شد - با بازدید عمدی و تحریک‌آمیز از محلی که یهودیان آن را به‌عنوان «کوه معبد» و مسلمانان به‌عنوان «حرم شریف» می‌شناسند، قیام را برانگیخت. فلسطینی‌ها در واکنش به این دیدار دست به شورش زدند، عملی که باعث سرکوب شدید از سوی اسرائیل و جان باختن تعداد بیشتری از فلسطینی‌ها شد و در یک چرخه مرگبار اعتراضات بیشتری را برانگیخت. 
البته دلیل اصلی آن بود که فلسطینی‌ها از روند صلح با اسرائیل که در ابتدا چشم‌اندازی امیدوارانه از استقلال ایجاد کرده بود اما درنهایت به بن‌بست رسید، ناامید بودند. این مذاکرات منجر به تاسیس تشکیلات خودگردان توسط یاسر عرفات، رهبر دیرینه فلسطین شد که عمدتا متشکل از مقامات فتح بود؛ سازمانی که عرفات یکی از بنیانگذاران آن به شمار می‌رفت. در دهه 1990، تشکیلات خودگردان به اسرائیل کمک کرد تا حماس را سرکوب کند. اسرائیل و ایالات‌متحده هم چشم خود را به روی فساد و نقض حقوق بشر توسط عرفات بستند. فلسطینی‌ها معتقد بودند که اسرائیل در مذاکرات تعلل می‌کند، از دادن امتیاز خودداری می‌کند، انتقال اراضی را به تأخیر می‌اندازد و از طریق محدودیت‌های مرزی و مسافرتی اقتصاد فلسطین را ویران می‌کند. 
حماس و جناح‌هایی از فتح از این احساسات سوءاستفاده کردند. درحالی‌که مذاکرات صلح در دهه 1990 به بن‌بست رسید، برخی از گروه‌های فلسطینی با آگاهی عرفات، برای درگیری آینده مسلح شدند. هنگامی‌که مذاکرات کمپ دیوید در سال 2000 با شکست مواجه شد، آنها از این موقعیت استفاده کردند. برخی از این گروه‌ها امیدوار بودند که از خشونت برای وادار کردن اسرائیل به دادن امتیاز استفاده کنند اما عناصر افراطی‌تر معتقد بودند که می‌توانند از «تروریسم» برای بیرون راندن کامل اسرائیل از کرانه باختری و غزه بهره بجویند. این گروه‌ها اغلب با یکدیگر رقابت کرده و به اسرائیل حمله می‌کردند تا عزم خود را به مردم عادی فلسطین نشان دهند. این خشونت‌ها با حمایت مشتاقانه‌ای از خارج از اسرائیل مواجه شد و مردم عربستان‌سعودی و دیگر کشورهای عربی و مسلمان کمک‌های مالی را برای فلسطینی‌ها، ازجمله برای خانواده‌های «بمب‌گذاران انتحاری»، ارسال می‌کردند. 
با افزایش خشونت بسیاری از اسرائیلی‌ها به این باور رسیدند که مذاکرات همیشه ساختگی است، عرفات تمایلی به برقراری صلح ندارد و فلسطینی‌ها عموما و علی‌رغم امتیازاتی که اسرائیل در کمپ دیوید به آنها داد به خشونت متعهد هستند. فلسطینی‌ها هم به نتیجه‌ای مشابه ولی در جهت مخالف رسیدند:. آنها روند صلح را راهی می‌دانستند که اسرائیل از آن برای تحکیم اشغال سرزمین‌های فلسطینی بهره می‌جوید و معتقد بودند که شکست آنها در کمپ دیوید از پیش مشخص بوده است. 
عرفات خشونت سال 2000 را برنامه‌ریزی نکرده بود اما سعی کرد از آن سوءاستفاده کند و با تکیه بر محبوبیت و جذبه خود اطمینان حاصل کند که هیچ رقیب قدرتمندی در میان رهبران ستیزه‌جو قادر به چالش کشیدن او نخواهد بود. او حتی معتقد بود که می‌تواند از حماس بهره‌برداری کند، آن هم بدون اینکه رهبری او تحت‌الشعاع قرار بگیرد. با این ‌حال به‌زودی خشونت از کنترل او یا هر کس دیگری خارج شد. واکنش وحشیانه ضدتروریسم اسرائیل، حماس و جناح‌های مختلف فتح و همچنین زیرساخت‌های نهادی فلسطین را ویران کرد و توانایی آنها برای حمله به اسرائیلی‌ها را کاهش داد اما درعین‌حال کنترل خشونت را برای رهبران فلسطینی سخت‌تر کرد زیرا سازمان‌های آنها را دچار انشعاب و انشقاق کرد.  پس از چندین سال خونین انتفاضه دوم پایان یافت. گروه‌های مسلح عمده فلسطینی ازجمله حماس، در سال 2005 اعلام  آتش‌بس کردند و در سال‌های پس ‌از آن درگیری‌ها به‌طور پیوسته کاهش یافت و گروه‌های دیگر مانند گردان‌های شهدای الاقصی نیز درنهایت آتش‌بس را پذیرفتند. البته مذاکرات به خشونت پایان نداد بلکه نیروهای اطلاعاتی و نظامی اسرائیل این کار را کردند. آنها این کار را با کشتن فلسطینی‌های مظنون، جمع‌آوری اطلاعات درباره گروه‌های مسلح فلسطینی، اشغال مجدد شهرهای کرانه باختری، دستگیری تعداد زیادی از فلسطینی‌ها، ایجاد ایست‌های بازرسی در سراسر کرانه باختری و ایجاد دیواری بین کرانه باختری و اسرائیل (آنها قبلا یک مانع هم در مرز غزه ساخته بودند)، انجام دادند. با گذشت زمان گروه‌های مسلح فلسطینی ضعیف شدند و فلسطینی‌ها نیز از جنگ خسته شدند. عرفات در سال 2004 درگذشت و جانشین او، عباس، خشونت را کنار گذاشت. 
پس از اعلام  آتش‌بس در سال 2005، نیروهای اسرائیلی از غزه عقب‌نشینی کردند و حرکت در مرز غزه و اسرائیل را نیز به‌شدت محدود کردند. آنها به‌طور یکجانبه عقب‌نشینی کردند تا عباس و تشکیلات خودگردان نتوانند با ادعای تاثیر موفقیت‌آمیز مذاکرات برای خود اعتبار به دست آورند. حماس به‌سرعت اعلام پیروزی کرد و ادعا کرد که حملات آن و نه مذاکرات صلح، اسرائیل را به خروج از غزه سوق داده است. حماس در انتخابات فلسطین در سال 2006 پیروز شد و در سال 2007 قدرت را در غزه به دست گرفت و شکاف بین غزه و کرانه باختری و بین حماس و رهبران فتحی تشکیلات خودگردان فلسطین را تقویت کرد. 
در سال‌های بعد، عباس و تشکیلات خودگردان اغلب به دستور سرویس‌های امنیتی اسرائیل عمل می‌کردند و در ازای حمایت اسرائیل به سرکوب حماس و سایر گروه‌های خشن کمک می‌کردند. اسرائیل همچنین دارای حضور اطلاعاتی سنگین و در برخی مواقع حضور نظامی در کرانه باختری بود. ایالات‌متحده نیز از عباس حمایت می‌کرد آن هم علی‌رغم سوابق ضعیف تشکیلات خودگردان در زمینه حقوق بشر و عدم مشروعیت آن. مشکل عدم مشروعیت تشکیلات خودگردان با به تعویق انداختن مکرر انتخابات تشدید هم می‌شد. خشونت در غزه همچنان ادامه داشت. اسرائیل هر از چند گاهی عملیات نظامی تمام‌عیاری را در آنجا آغاز می‌کرد که اغلب در پاسخ به حملات موشکی حماس انجام می‌گرفت. در جریان این عملیات‌ها، نیروهای اسرائیلی سعی کردند رهبران فلسطینی را در غزه بکشند، تونل‌ها را تخریب می‌کردند و زیرساخت‌ها را بمباران می‌کردند (گاهی تعمدا و گاهی هم به‌عنوان خسارت جانبی). اسرائیل همچنین محدودیت‌های شدیدی را برای کالاهایی که به غزه می‌رفتند و از آن خارج می‌شدند، حفظ و اقتصاد ضعیف آن را خفه کرد. 
آخرین باری که اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها امید واقعی برای صلح داشتند اواخر دهه 1990 بود. از آن زمان، هر دو طرف به‌طور فزاینده‌ای بدبین شده‌اند. فلسطینی‌ها به تشدید اشغال و شهرک‌سازی‌های روزافزون به‌عنوان دلیلی بر این امر اشاره می‌کنند که اسرائیل تمایلی به ترک کرانه باختری ندارد. اسرائیلی‌ها هم خشونت حاصل از انتفاضه دوم و به‌دست گرفتن قدرت توسط حماس پس از خروج از غزه را دلیلی بر این می‌دانند که اعطای امتیاز به طرف مقابل، ازجمله ترک یک قلمرو، با نمایش خشونت پاداش خواهد گرفت. مطالعه انجام شده توسط یکی از اندیشکده‌های اسرائیلی به نام «موسسه مطالعات امنیت ملی» نشان می‌دهد که اکثر اسرائیلی‌ها بر این گمان هستند که «همیشه با شمشیر زندگی خواهند کرد.» «شاخص دو دولت»، نظرسنجی‌ای که توسط طرفداران راه‌حل دودولتی انجام می‌شود، نشان می‌دهد که در سال 2022، حمایت از صلح از طریق مذاکره به پایین‌ترین حد خود از زمان آغاز این شاخص در سال 2003 رسیده است. سیاستمداران نیز چنین احساساتی را تکرار کرده‌اند. مصطفی برغوثی، یکی از مقامات سازمان آزادی‌بخش فلسطین (ساف)، در سال 2022 ضمن ابراز تأسف، اظهار داشت: «امسال این واقعیت را تثبیت کرده است که مطلقا هیچ روند سیاسی وجود ندارد»؛ تایید مذاکرات و در عوض انجام خصومت جمعی، کاهش بیشتر حمایت مردمی از مذاکرات. چنین تصوراتی منجر به پیدایش روندی نزولی شده است: با کاهش حمایت مردمی از گفت‌وگوهای صلح، سیاستمداران تمایلی به تایید مذاکرات ندارند و در عوض خصومت جمعی را به نمایش می‌گذارند و باعث کاهش بیشتر حمایت مردم از مذاکرات می‌شوند. 
دولت فعلی اسرائیل احتمالا فلسطینی‌ها را تحریک خواهد کرد، این دولت شامل سیاستمدارانی است که به دنبال گسترش حضور شهرک‌نشینان و ارتش اسرائیل در کرانه باختری هستند. اگرچه نتانیاهو بیش از هر شخص دیگری نخست‌وزیر اسرائیل بوده است، اما دولت فعلی او با دولت‌های قبلی متفاوت است. او که به دلیل اتهامات مربوط به فساد از نظر حقوقی موقعیت خود را در خطر می‌بیند، اعضای ائتلاف خود را فقط براساس تمایل به انسداد روند قضایی انتخاب کرده است. 
درنتیجه، او با مجموعه‌ای از چهره‌های راست افراطی، ازجمله نژادپرستان آشکار، متحد شده است. ایتامار بن گویر - وزیر امنیت ملی که سمتی تازه‌تاسیس است و مسئولیت پلیس اسرائیل را برعهده دارد - در سال 2007 به اتهام تحریک نژادپرستی و حمایت از یک سازمان تروریستی یهودی محکوم شد. او قبل از ورود به دولت، در اتاق نشیمن خود تصویری از باروخ گلدشتاین، یک تروریست اسرائیلی- آمریکایی که 29 نمازگزار فلسطینی را در سال 1994 در الخلیل به قتل رساند، آویزان کرده بود. بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی جدید، پیش از پیوستن به دولت، رهبری یک جنبش افراطی از شهرک‌نشینان را برعهده داشت. او کنترل نسبی بر عملیات روزانه اسرائیل در کرانه باختری خواهد داشت؛ یعنی همان جایی که پیشنهاد الحاق آن را به خاک اسرائیل مطرح کرده است. چنین دولتی حتی ممکن است محدودیت‌های استفاده از گلوله جنگی علیه معترضان و آشوبگران را کاهش دهد. این کشور قبلا قول توسعه شهرک‌ها را داده است و برخی از وزرا اعلام کرده‌اند که موافق قانونی کردن شهرک‌های به‌اصطلاح «خودسرانه» هستند که در زمین‌های فلسطینی بدون مجوز دولت اسرائیل ساخته می‌شوند و دولت‌های قبلی اسرائیل اغلب آنها را تعطیل می‌کردند. در این میان، شهرک‌نشینان هم به‌نوبه خود با دفعات بیشتری به فلسطینی‌ها حمله می‌کنند؛ آن هم درحالی‌که نیروهای ارتش اسرائیل تنها به نظاره می‌نشینند یا بنا بر گزارش سازمان ملل، به آنها کمک نیز می‌کنند. 
به‌سختی می‌توان دولت پیشین اسرائیل به ریاست چرخشی بنت و لاپید را «ملایم» توصیف کرد اما آن دولت حداقل چند گام برای بهبود وضعیت کرانه باختری و غزه برداشت که ازجمله آنها می‌توان به صدور تعداد زیادی مجوز برای کارگران اهل غزه و لغو شهرک‌نشینی از پیش برنامه‌ریزی‌شده در شرق بیت‌المقدس اشاره کرد. اما چنین اقداماتی در سایه خشونت سال آخر دولت، پوشالی از آب درآمدند. در سال 2022، نیروهای امنیتی اسرائیل بیش از 9000 فلسطینی را زخمی کردند و بیش از 30 نفر از 151 فلسطینی که در کرانه باختری کشته شدند، کودک بودند. 
گروه‌های مسلح جدید فلسطینی در کرانه باختری تاسیس شده‌اند که از شاخص‌ترین آنها می‌توان به یگان‌های جنین (2021) و عرین الاسود (2022) اشاره نمود. این گروه‌ها به‌راحتی در دسته‌بندی‌های موجود قرار نمی‌گیرند. گردان‌های جنین از سوی جهاد اسلامی فلسطین حمایت می‌شوند، اما جوانان فلسطینی عضو حماس، فتح و جبهه مردمی برای آزادی فلسطین نیز به آن پیوسته‌اند. گروه‌های جدید از دنبال‌کنندگان برخط قابل‌توجهی برخوردار هستند و از تیک تاک و دیگر پلتفرم‌ها برای دسترسی به جوانان فلسطینی استفاده می‌کنند. نکته نگران‌کننده آن است که اعضای فتح، گروهی که با رهبری تشکیلات خودگردان درهم‌ تنیده است، به این گروه ملحق شده‌اند. درواقع، برخی از پدران اعضای این گروه‌ها در تشکیلات خودگردان فلسطین کار می‌کنند. 
چنین انشعاباتی منعکس‌کننده همان مشکلی است که اسرائیل در انتفاضه دوم با آن روبه‌رو شد؛ زمانی که دیگر نمی‌توانست به شریک فلسطینی خود اعتماد کند، زیرا تشکیلات خودگردان نمی‌خواست و گاهی اوقات نمی‌توانست خشونت را سرکوب کند. اگر تعداد قابل‌توجهی از اعضای جوان فتح از خشونت حمایت کنند، ممکن است جناح صلح‌طلب را کنار بزنند و این سازمان را تحت‌فشار قرار دهند تا ستیزه‌جوتر باشد. گردان‌های جنین و عرین السود سازمان‌دهی ضعیفی دارند و از مهارت و اندازه‌ای مشابه فتحِ دوران مبارزه یا حماس امروزی برخوردار نیستند. اما آنها ساختار غیررسمی خود را پذیرفته و اعلام می‌کنند که آغوش آنها به روی هر کسی که به نام آنها عمل ‌کند باز است؛ دستورالعملی برای خشونت آشفته اما گسترده و حملات «گرگ‌های تنها». 
نارضایتی از سازمان آزادی‌بخش فلسطین گسترده است. عملیات نظامی اسرائیل و تحریکات شهرک‌نشینان، مشروعیت تشکیلات خودگردان را تضعیف می‌کند و این سازمان را در بهترین حالت ضعیف و در بدترین حالت آلت دست اسرائیل نشان می‌دهد. رشد شهرک‌ها نشان می‌دهد که تشکیلات خودگردان در گسترش حضور اسرائیل در کرانه باختری شریک است، یا حداقل راهی برای مخالفت با آن ندارد. 

  شریک در جنایت
تشکیلات خودگردان به‌عنوان نیروی پلیس اسرائیل در کرانه باختری عمل می‌کند. تشکیلات خودگردان همچنین به کمک‌های مالی اتحادیه اروپا و ایالات‌متحده متکی است؛ کمک‌هایی که تنها در صورت مخالفت با تمامی حملات انجام‌گرفته علیه اسرائیل می‌تواند از آن بهره‌مند شود. چنین حمایت‌های خارجی به تشکیلات خودگردان کمک می‌کند تا مخالفان سیاسی افراطی‌تری را که ممکن است عباس و سرسپردگان او را به چالش بکشند، سرکوب کند. تشکیلات خودگردان برخی از منتقدان را می‌پذیرد و دیگران را دستگیر، ضرب‌وشتم و شکنجه می‌کند. یکی از تاکتیک‌های موثر تشکیلات خودگردان این است که آزادی و معیشت خانواده‌ها را تهدید کند، تا یکی از اعضای آنها را از استفاده از خشونت یا مخالفت با تشکیلات خودگردان بازدارد. 
بااین‌حال، تشکیلات خودگردان ازنظر سیاسی ضعیف است. همان‌طور که الحق، یک گروه حقوق بشر فلسطینی هشدار داده است، «حمله‌های تقریبا روزانه در مناطق تحت کنترل تشکیلات خودگردان نشان می‌دهد که این تشکیلات از حاکمیت برخوردار نیست.» به‌وفور سلاح وجود دارد و برای یک فرد عصبانی آسان است که با خشونت رفتار کند. تشکیلات خودگردان همچنین فاقد مشروعیت دموکراتیک است. اگر یک انتخابات آزاد و منصفانه برگزار شود، عباس احتمالا بازنده خواهد بود. درواقع، در سال 2021، او که احتمالا از شرمساری در پای صندوق‌های رأی می‌ترسید، انتخابات پارلمانی را که مدت‌ها به تعویق افتاده بود، لغو کرد. 
مساله پردردسر جانشینی نیز مطرح است. عباس 87 ساله است و مشخص نیست چه کسی جایگزین او می‌شود. درواقع، چندین حوزه جانشینی وجود دارد: فتح، تشکیلات خودگردان و ساف که عباس در حال حاضر ریاست همه آنها را برعهده دارد. این امکان وجود دارد که هر یک از این سازمان‌ها رهبر متفاوتی را انتخاب کنند. به دلیل تلاش جناح‌های مختلف برای کسب نفوذ، بحران جانشینی محتمل است. 
فلسطینیان امید چندانی ندارند که نظام کنونی بتواند برای آنها استقلال را به ارمغان بیاورد. بیش از دوسوم آنها بر این باورند که راه‌حل دودولتی دیگر قابل‌اجرا نیست و بسیاری بیم آن را دارند که دولت جدید اسرائیل بخش‌هایی از کرانه باختری و بیت‌المقدس را به خاک خود ضمیمه کند. بیش از 70 درصد فلسطینی‌ها طرفدار تشکیل گروه‌های مسلح مانند عرین الاسود هستند. 

  آشناپنداری؟
وضعیت امروز خطرناک است، اما از بسیاری جهات با زمان وقوع انتفاضه دوم متفاوت است. نیروهای امنیتی اسرائیل نسبت به سال 2000 توانایی بیشتری دارند. آنها شبکه‌های اطلاعاتی گسترده‌ای را در سرتاسر کرانه باختری ایجاد کرده‌اند و استفاده از فناوری‌ها ازجمله هوش مصنوعی، کلان‌داده‌ها و شنود الکترونیک را بهبود بخشیده‌اند. اسرائیل همچنین برای امنیت خود کمتر از قبل به شرکای فلسطینی متکی است. در سال 2000، اسرائیل با توجه به پیشرفت مذاکرات صلح در دهه 1990، بسیاری از شبکه‌های جمع‌آوری اطلاعات خود را از بین برده بود و به‌شدت به همکاری با تشکیلات خودگردان وابسته بود. اگرچه اسرائیل همچنان با سرویس‌های امنیتی تشکیلات خودگردان همکاری نزدیک دارد، اما امروز بهتر از قبل می‌تواند به‌تنهایی اقدام کند. 
وضعیت بین‌المللی نیز برای فلسطینی‌ها بدتر از گذشته است. اگرچه نظرسنجی‌ها هنوز حمایت گسترده عرب‌ها از آرمان فلسطین را نشان می‌دهند، اما بسیاری از دولت‌ها بسیار کمتر از 20 سال پیش از آن حمایت می‌کنند. عربستان سعودی، امارات متحده عربی و سایر کشورهای خلیج‌فارس روابط خود را با اسرائیل عادی‌سازی یا تقویت نموده‌اند. آنها دیگر از خشونت فلسطینی‌ها حمایت نمی‌کنند، زیرا بیم آن را دارند که این خشونت باعث خشم مردم کشورهای آنها شود و درنتیجه همکاری آنها با اسرائیل را دشوار سازد. فلسطینیان از بسیاری از متحدان سابق خود فقط می‌توانند انتظار سکوت داشته باشند. 
حتی غزه نیز به‌طور غیرمنتظره‌ای وضعیت مطلوبی دارد. حماس همچنان دشمن اسرائیل است و نسبت به درگیری‌های مختلف پیشین با اسرائیل در سال‌های پس‌از انتفاضه دوم، موشک‌های بزرگ‌تر و دوربردتری دارد. اما به نظر می‌رسد رهبران آن بیهودگی یک جنگ گسترده‌تر را تشخیص داده و با تلاش برای اداره موثر غزه برای نیل به رهبری فلسطین رقابت می‌کنند. اسرائیل به‌سرعت به نقض آتش‌بس پاسخ می‌دهد و بازدارندگی موثرتری ایجاد کرده است. زمانی که اسرائیل در اوت 2022 اهداف جهاد اسلامی فلسطین را در غزه به‌شدت بمباران کرد، حماس از جنگ دور ماند. در پاسخ به احتیاط حماس، دولت قبلی اسرائیل به غزه‌ای‌های بیشتری اجازه داد در اسرائیل کار کنند. همچنین تلاش کرد تا بحران انسانی در نوار غزه را کاهش دهد؛ مثلا، با اجازه دادن به تعمیر زیرساخت‌های آب و برق غزه.  پیش‌بینی زمان وقوع خشونت دشوار است، تا حدی به این دلیل که نیروهای امنیتی اسرائیل نیز سعی می‌کنند چنین اتفاقاتی را پیش‌بینی کنند و حلقه امنیتی را تنگ‌تر سازند. اما بازدیدهای مقامات بلندپایه از مکان‌های مذهبی مورد مناقشه، مانند بازدید بن‌گویر از کوه معبد در ژانویه، خطر برانگیختن خشم را در خود دارد. در همین حال، حملات شهرک‌نشینان اسرائیلی علیه فلسطینی‌ها احتمالا افزایش خواهد یافت. شهرک‌نشینان دقیقا بر این باورند که دولت از حضور آنها حمایت می‌کند و ارتش و پلیس نیز از آنها دفاع خواهند کرد، حتی اگر آنها خشونت را آغاز کنند. چنین حمایت‌های دولتی ممکن است الهام‌بخش فلسطینی‌ها باشد تا برای دفاع از خود سلاح به دست بگیرند و مارپیچ خطرناکی ایجاد کند. 
سیاست در هر دو طرف خطر تشدید تنش را دارد. برخی از رهبران جدید اسرائیل ممکن است سعی کنند از خشونت فلسطینیان، حتی در پاسخ به یک تحریک، برای جلب حمایت اسرائیل از مواضع افراطی خود سوءاستفاده کنند. به‌طور مشابه، اگر رقابتی برای جانشینی عباس وجود داشته باشد، رهبران مشتاق فلسطینی ممکن است برای محکوم کردن اسرائیل و دعوت به ناآرامی بیشتر با یکدیگر رقابت کنند. 
همچنین کاملا ممکن است که خشونت به دلیل یک حادثه کوچک و برنامه‌ریزی نشده رخ دهد: فیلمی که از یک سرباز در حال آزار و اذیت یک فلسطینی گرفته شده است، مسابقه هل دادن بین شهرک‌نشین‌ها و فلسطینی‌ها که تشدید می‌شود، یا رویدادهای روزانه دیگری که زمانی اتفاق می‌افتد که مردم در کنار هم زندگی می‌کنند. در کنار آن اگر نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان دست از همکاری با اسرائیل بردارند، ممکن است مشکلات از کنترل خارج شوند. به‌این‌ترتیب، رهبران اسرائیلی و فلسطینی باید آماده شعله‌ور شدن خشونت باشند. 

  راه رفتن روی لبه تیغ
اسرائیل نشان داده است تا زمانی که خشونت تداوم نداشته باشد و تلفات کم باشد، می‌تواند به رویکرد فعلی خود ادامه دهد. اما خطر خشونتِ بسیار بیشتر همچنان محتمل است و نه‌تنها جان اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها، بلکه روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی را نیز تهدید می‌کند.  برای جلوگیری از این امر، بازگشت به مذاکراتی که ممکن است با اعلام کشور فلسطین در ازای دریافت تضمین‌های امنیتی از سوی اسرائیل موافقت کند، وسوسه‌انگیز است. اما مذاکرات موفقیت‌آمیز در یک دهه پیش بسیار بعید بود و امروز نیز دیگر محتمل به نظر نمی‌رسد. دولت بایدن اشتیاق کمی برای رویارویی با دولت جدید اسرائیل دارد و حتی اگر دست به چنین کاری بزند، ایالات‌متحده احتمالا در تغییر سیاست اسرائیل یا فلسطین شکست خواهد خورد.  واقع‌بینانه‌ترین امید پیش‌رو صرفا مدیریت بحران است. ایالات‌متحده، اردن و سایر طرف‌های ذی‌نفع باید مرتبا بر هر دو طرف برای عدم تشدید تنش فشار آورند. آتش‌بس موقتی با حماس باید در صورت امکان حفظ شود و اسرائیل باید در صورت عدم دست زدن به خشونت از سوی حماس شرایط غزه را تسهیل کند. اسرائیل و ایالات‌متحده همچنین باید با فلسطینی‌های خارج از گروه و جرگه عباس برای آماده‌سازی خروج او تعامل کنند. با توجه به موفقیت توافقنامه ابراهیم، ایالات‌متحده باید در صورت بالا گرفتن خشونت‌ها از دولت‌های عربی برای اعمال فشار بر تشکیلات خودگردان و حماس استفاده کند.  رقابت ناشی از جانشینی عباس، خشونت روزانه در سطوح پایین و الحاق خزنده مناطق فلسطینی، همگی پتانسیل تشدید تنش را دارند، و حداقل در حال حاضر، شانس رسیدن به یک راه‌حل بزرگ از طریق مذاکره از بین رفته است. تلاش‌های ایالات‌متحده و دیگر متحدان اسرائیل برای جلوگیری از بازدیدهای تحریک‌آمیز و شهرک‌سازی‌ در مناطق پرتنش نمونه‌ای از گام‌های کوچکی هستند که ممکن است اغلب با شکست مواجه شوند اما درعین‌حال می‌توانند درگیری‌های گسترده‌تر را از بین ببرند. برای جلوگیری از انتفاضه سوم، اسرائیلی‌ها، فلسطینی‌ها و شرکای آنها باید در مقیاس کوچک فکر کنند، هر روز برای جلوگیری از وقوع همه جرقه‌های احتمالی تلاش کنند و در صورت وقوع سریع عمل کنند تا از آتش گرفتن همه‌چیز جلوگیری کنند.