فرهیختگان سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران روز گذشته با شی جین پینگ رئیسجمهور چین دیدار کرد. رئیسی در این دیدار اجرای سند جامع مشارکت راهبردی میان ایران و چین را اقدامی مهم در جهت تثبیت صلح و ثبات در منطقه دانست. بهگفته مقامات وزارت خارجه ایران این سند که در سال 2021، در تهران توسط وزرای خارجه دو کشور امضا شد، در جریان سفر رئیسجمهور به پکن، وارد فاز عملیاتی میشود.
بر همین اساس بود که رئیسی روز سهشنبه با استقبال از ابتکار «کمربند-راه» چین آمادگی ایران را برای اجرایی شدن این طرح اعلام کرد. ابتکار کمربند-راه یکی از زیربناهای سند جامع مشارکت راهبردی میان ایران و چین بهشمار میرود.
رئیسجمهور چین نیز در این دیدار با انتقاد از سیاستهای یکجانبهگرایانه غرب گفت: «متاسفانه این کشورها همچنان بر رویکرد غلط دوران جنگ سرد اصرار دارند و همین موجب آسیب دیدن هنجارهای بینالمللی و صلح و امنیت جهانی شده است.» شی جین پینگ همچنین با اعلام حمایت از تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران بر مقابله مشترک با یکجانبهگرایی غرب تاکید کرد. این دیدار در شرایطی صورت میگیرد که غرب آرایشی هجومی علیه شرق گرفته و ضمن درگیر کردن روسیه در جنگ اوکراین، اغتشاشات پاییز 1401 را علیه ایران برنامهریزی کرده و همچنان درحال تشدید فشارهای اقتصادی به چین از طریق اعمال محدودیتهای تجاری بهویژه در حوزه واردات تراشههاست. غرب همزمان با این هجوم سراسری به شرق قصد دارد مانع از همگرایی کشورهای شرقی با توسل به زور شود؛ مسالهای که فاصلهای زیاد با تواناییهای این جبهه دارد.
همگرایی و هماهنگی
روابط ایران و چین از سوی ویژگیهای قدرتمندی پشتیبانی میشود. این ویژگیها باعث شدهاند طی سالهای اخیر روابط دو کشور تحت شدیدترین فشارها، قابلتوجه باقی بماند. بر همین اساس در ادامه این ویژگیها برشمرده و تشریح میشوند.
1- چین فاقد سابقه تسلط و نفوذ در ایران است
در تاریخ یونانیان قبایل مغول، پرتغالیها، انگلیسیها، روسها و آمریکاییها سوابقی در تهاجم به سرزمین اصلی ایران دارند. با این حال چینیها فاقد این سابقه شوم تاریخی هستند.
وجود این سابقه تاریخی هرچند به گذشتههای دور تعلق داشته باشد، یکی از موانع توسعه روابط میان ملتهاست. بهعنوان نمونه سابقه منفی ایرانیان از امپراطوری انگلیس که سوءظنهای عمیقی را آفریده، یکی از موانع جدی در روابط سالم میان دو کشور است. از سوی دیگر چنین قدرتهایی نیز کماکان در در رویای بازگشت به دوران سلطه از طریق وادار کردن ملت ایران به تسلیم هستند. نوع رفتار آمریکا با ایران طی بیش از چهار دهه پس از انقلاب گویای این نوع نگاه است.
در روابط ایران و چین، نه چینیها سابقه تهاجم به ایران را دارند و نه حکومتهای باستانی ایران به سمت سلطه بر چین گام برداشتهاند. چینیها به دلیل این فقدان سابقه منفی در اندیشه احیای نفوذی گسترده بر ایران نیستند.
2- توسعهطلبی کمتر چین نسبت به غرب
چین نهتنها سابقه تسلط بر ایران را ندارد، بلکه نسبت به دیگر قدرتها رویکرد تهاجمی کمتری داشته است. این درحالی است که تمدن غربی در توسعهطلبی خود جمعیت سه قاره آمریکایشمالی، آمریکایجنوبی و اقیانوسیه را تقریبا از ریشه درآورده و نژادهای اروپایی را جایگزین آنها ساخته است.
3- دشمن مشترک
چین پس از سالها تشنج در روابطش با آمریکا در دهه 1970 میلادی پس از اثبات قدرت خود در پی دستیابی به سلاح هستهای و افزایش وزنش، با سیاست درهای باز روابط با واشنگتن را آغاز کرده و گسترش داد. در مقابل ایران در اواخر این دهه پس از پایان دادن به دوران پیروی از آمریکا، با در پیش گرفتن استقلال تنشهایی با واشنگتن را تجربه کرد. به عبارتی دیگر در ابتدای انقلاب اسلامی ایران، دو کشور سیاستهای متفاوتی را در عرصه بینالمللی به دلیل تفاوت جایگاهشان دنبال میکردند. امروز اما به نظر میرسد هر دو در یک جهت قرار گرفتهاند. هرچند چین روابط گستردهای با آمریکا دارد که غیرقابل چشمپوشی است اما این روابط در شرایط کنونی که درگیری میان دو کشور اوج گرفته، بیش از آنکه به دلیل دوستی باشد از روی ناچاری است. آمریکا تا اندازهای به واردات از چین وابسته است که مجازات بیش از اندازه این کشور میتواند تنبیه خود واشنگتن نیز تلقی شود. واقعیت روابط پکن-واشنگتن را میتوان در سیاستهای مهار چین توسط دولتمردان و نهادهای نظامی آمریکا جستوجو کرد.
علاوهبر همگراتر شدن رویکردهای بینالمللی ایران و چین، این دو کشور در قیاس با دهه 1970 میلادی، قدرتمندتر شده و در طرف مقابل، غرب ضعیفتر شده است.
4- اقتصادهای مکمل
ایران انرژی، محصولات پتروشیمیایی، مواد معدنی، مصالح ساختمانی، فلزات نیمهساخته، محصولات شیلاتی، غذایی، خشکبار و زعفران را به چین صادر کرده و در مقابل لوازم و قطعات خودرو، دارو، کود، کاغذ و مقوا، روغنهای صنعتی، ماشینآلات و لوازم الکترونیکی از این کشور وارد میکند.
وضعیت کالاهای مبادلهای نشان میدهد دو طرف تقریبا اقتصاد مکملی دارند. هرچند ابعاد بزرگ اقتصاد چین و منابع سرزمینی بالای ایران میتواند به شکل عمومی چنین حالتی را بیافریند اما در نگاهی جزئیتر این مکمل بودن نسبت به دیگر روابط موجود بیشتر است. اگر قرار بود ایران با آمریکا روابط تجاری گستردهای داشته باشد واشنگتن به دلیل وجود نفت شیل و تامین مابقی انرژی خود از منابعی در آمریکایشمالی و غرب آفریقا نیازی به نفت و بسیاری از محصولات ایران نداشت. اروپا نیز با توجه به رعایت مسائل زیستمحیطی نیاز کمتری به نفت برای خود تعریف کرده و انرژیهای تجدیدپذیر و حتی گاز را به نفت ترجیح میدهد. هرچند آمریکا و اروپا درصورت اراده میتوانند نیازهای ایران را تامین کنند، اما نیازی به محصولات اقتصادی ایران به میزانی که چین دارد، ندارند. در این میان باید به نکات دیگری نیز توجه کرد. نخستین آنکه روابط چین-ایران در مقایسه با روابط غرب-ایران دارای سطح تکمیلی بالاتری است. دوم آنکه روابط تجاری ایران با غرب نه به دلیل مزیتهای رابطه با چین بلکه به دلیل خودداری این جبهه از روابط با ایران متوقف شده و در مقابل به میزان روابط با پکن افزوده شده است.
5- لزوم همکاری با کشورهای مستقل
چین موفق شده به شریک تجاری بیش از یکصد کشور جهان تبدیل شود. این کشور دسترسی مناسبی نیز به تامینکنندگان انرژی بهویژه در خلیجفارس دارد. با این وجود بیشتر شرکای تجاری و تامینکنندگان انرژی این کشور در زمره متحدان سنتی آمریکا دستهبندی میشوند.
کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس مانند عربستان، امارات، کویت و قطر علیرغم صحبت از تعادلبخشی به سیاست خارجی خود و حتی برداشتن گامهای عملی در این حوزه، قادر به وادارساختن آمریکا برای عقبنشینی از دخالت در امور خود نیستند؛ چه اینکه هماکنون این کشورها میزبان دهها پایگاه به همراه بیش از یکصدهزار نظامی آمریکایی هستند.
در این وضعیت اگر شدت مخاصمه میان چین و آمریکا که تاکنون کنترل شده افزایش یابد، دستور واشنگتن به متحدانش میتواند منجر به کاهش صدور انرژی به چین شود. در این شرایط است که موهبت وجود کشورها و دولتهای مستقل برای چین آشکار میشود.
این مساله برای ایران نیز صادق است. در شرایطی که کشورهای جهان مانند اغلب کشورهای اروپایی به دلیل فشارهای آمریکا روابط خود با ایران را به صفر رساندند، چین با وجود کاهش سطح روابط اقتصادی، میزان مبادلات تجاری کاهش یافته را همچنان در سطح قابلتوجهی حفظ کرد. این استقلال یکی از ویژگیهای بزرگ پشتیبانیکننده روابط تهران-پکن است.
6- سابقه روابط آرام چند دهه اخیر
در طول جنگ ایران با رژیم صدام (1980 تا 1988) چین با وجود فروش سلاح به اعراب و عراق، تسلیحات خاصی مانند موشکهای ضدکشتی کرم ابریشم، سوخت موشک، تانک تایپ-59 و جنگندههای اف-7 را نیز در اختیار ایران قرار داد.
چین در آن برهه دست به اتحاد با آمریکا زده بود و همگراییهایی با متحدان این کشور نیز داشت، اما با این حال از غش سیاست خارجی خود به یک سو خودداری کرد.
استمرار این روابط از جمله همکاریهای هستهای میان دوکشور در طول دهه 1990، برای ایران آشکار ساخت روابط با چین در طوفان تغییرات و پویاییهای جهانی بهشدت مستحکم است.
در مقابل چین نیز استقلال و تواناییهای ایران را مشاهده و فواید این همکاریها را بهویژه در جریان سرکوب تروریسم در سوریه برداشت کرده است.
این تجربه آرامشبخش دستکم 4دههای باعث شده روابط تهران-پکن به جای رنج بردن از سوءظنها و تردیدهای معمول از خوشبینیهای قابلپیشبینی برخوردار باشد.
7- تواناییهای فرامرزی و ظرفیتهای ملی بالا
همکاری ایران و چین با توجه به وسعت موضوعات و شبکه متحدان تنها به این دو کشور و جغرافیای سرزمینیشان روی نقشه محدود نمیشود.
در منطقه غرب آسیا که چین از جهات متعددی به آن نیاز دارد، هیچ مشکلی بدون ایران قابل حل نیست. محور مقاومت بخشهای بزرگی از منطقه را دردستگرفته، در بخشهای وسیعی نفوذ دارد و سایه قدرتش حتی بر سرزمین رقبا نیز افکنده شده است.
با توجه به نیازهای چین، این کشور برای تامین امنیت خود در برابر تحرکات آمریکا و نایبان تروریستش در منطقه مانند داعش، راهی به جز همراهی با ایران و استفاده از ظرفیت های امنیتی محور مقاومت ندارد.
چین همچنین نگران است با تحرکات آمریکا در آسیایغربی، بسیاری از طرحهایش برای اتصال به اروپا دچار مشکل شود، به همین دلیل پکن موافق تضعیف کشورهای منطقه و تسلط آمریکا بر آنها نیست. همان هدفی که ایران نیز آن را دنبال میکند. تضعیف دولتهای منطقه و وابستهسازی آنها یکی از مراحل ایجاد حلقههای مهار و محاصره علیه قدرتهای شرقی است. ایران با محور مقاومت این حلقه محاصره را شکسته و در جریان جنگ اوکراین، به یک نقطه رهایی برای روسیه نیز تبدیل شده است. هنگامی که روسیه در جنگ محاصره شده، وجود ایران مستقل با تواناییهای تابآوری و جوشش داخلی و ظرفیتهای امنیتی به یکی از پشتوانههای ائتلاف شرق تبدیل شد. موضوعی که چین نیز میتواند اشتراکی در درک آن داشته باشد.
ریل سیاست خارجی ایران
ریل سیاست خارجی ایران در اواخر دولت دوازدهم و همچنین دولت سیزدهم شاهد تغییرات بزرگی است. این تغییرات لزوما به زایش پدیدههای جدید مربوط نیست بلکه برخی سیاستهای پیشین پررنگتر گشته و رویکردهایی مانند اصرار به احیای برجام کنار گذاشته شدهاند. در دوره فعلی ریل سیاست خارجی ایران بر مبنای موارد ذیل است:
1- چین بخش مهمی از راهبرد نگاه به شرق است
ایران به مدت چندین سال بر راهبرد نگاه به شرق خود تاکید کرده که با توجه به فضای سیاسی، این راهبرد به تقویت انحصاری روابط با چین و روسیه تعبیر شده است. با وجود چنین چالشی در برداشتها، چین تمام شرق نیست، بلکه در میزان قدرت و توانایی در تقسیمبندی میان سه دسته کشورهای قدرتمند، متوسط و ضعیف، در جغرافیای شرق، کنار هند و روسیه در دسته قدرتمندان جای میگیرد. پس از آن نیز کشورهای متوسط شرقی مانند مالزی، اندونزی قرار دارند و همچنین دیگر کشورهای ضعیفتر مانند بنگلادش یا حتی یمن. ایران در چهارچوب نگاه به شرق روابط خود را با چین و روسیه به شکلی که با گذشته قابل مقایسه نیست توسعه داده، و همزمان در چهارچوب این بر رابطه با همسایگان و کشورهای پیرامونی متمرکز شده است.
2- روابط حرفهای با پشتوانه قدرت
روابط ایران با همسایگانش نمیتواند بیچالش باشد، همانند آنچه در روابط با آذربایجان جریان دارد. بااینحال آنچه با گذشته تفاوت کرده، تواناییهای ارتقایافته ایران در حرفهای ساختن روابط است.
تهران همزمان با اختلافات، در طول سالهای اخیر روابط خود را با آذربایجان توسعه داده، علیرغم درگیری با ترکیه در سوریه و عراق، روابط تجاری کلانی با این کشور دارد و همزمان شاهد گشایشهایی در روابط با کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس بوده است.
آنچه به تهران برای حرفهای ساختن این روابط کمک کرده، تواناییهای گسترشیافتهاش طی سالهای اخیر است. میزان این تواناییها باعث شده تا کشورهای منطقه در سطوح گوناگونی خود را با ایران روبهرو ببینند و به همین دلیل در برهم زدن تمام روابط، ریسکی بزرگ را نپذیرند. این تغییر بزرگ میتواند یکی از دلایل افزایش شدیدتر فشارهای آمریکا به عراق در حوزه دلار و سفر معاون وزیر خزانهداری این کشور به ترکیه و امارات برای تشدید حلقههای تحریم باشد. واشنگتن میداند موتور قدرتمندی که در سیاست خارجی ایران روشن شده، میتواند ابعاد قدرت تهران را بهشدت افزایش دهد.
3- عملکرد محترمانه اما بیتعارف
ایران در سیاست با دیگران محترمانه برخورد میکند اما همزمان در برابر تحرکات غیرمجاز با طرفهای بینالمللی تعارف ندارد. باقی ماندن ایران در برجام با وجود خروج آمریکا از این توافق و بسیاری از موارد دیگر بر مبنای سیاست تعارف بود که دولت دوازدهم آن را در پیش گرفته بود. ازاینرو بیتعارف شدن سیاست خارجی ایران، یکی از ریشههای بنیادین تغییرات است. ایران پس از سفر رئیسجمهور چین به عربستان و صدور بیانیههای مشترک با کشورهای عربی که برخی از بندهای آن علیه تهران تعبیر میشد، برخلاف تحلیلهایی که کشور را در موضع شعف توصیف میکردند، قدرتمندانه در برابر این موضعگیری واکنش نشان داد. رئیسجمهور ایران نیز در اواخر روز دوشنبه، پیش از سفر به چین، در پاویون فرودگاه مهرآباد تهران با حضور در برابر نقشه ایران مزین به نام خلیج فارس، بار دیگر بر بیتعارفی تهران در روابط خارجی خود تاکید کرد.