تاریخ : Wed 15 Feb 2023 - 00:00
کد خبر : 78004
سرویس خبری : جهان شهر

نبردی طولانی در اوکراین

غرب باید برای درگیری طولانی‌مدت با روسیه برنامه‌ریزی کند

نبردی طولانی در اوکراین

درباره جنگ اوکراین، غرب با توجه به هدفی که به‌ویژه در افکار عمومی دارد، معیارهای سیالی را تعیین کرده که در آن پیش‌روی روسیه تا آستانه کی‌یف، احتمالا تصرف آن و حتی تسلط کامل بر اوکراین نیز با ادعای باتلاق شدن، می‌تواند برای مسکو شکست باشد.

سجاد عطازاده، مترجم:درباره جنگ اوکراین، غرب با توجه به هدفی که به‌ویژه در افکار عمومی دارد، معیارهای سیالی را تعیین کرده که در آن پیش‌روی روسیه تا آستانه کی‌یف، احتمالا تصرف آن و حتی تسلط کامل بر اوکراین نیز با ادعای باتلاق شدن، می‌تواند برای مسکو شکست باشد.  ایوو اچ دالدر مدیر اندیشکده Chicago Council on Global Affairs و سفیر سابق آمریکا در ناتو (2009 تا 2013) به‌همراه جیمز گلدگیر استاد روابط بین‌الملل که از سال 2011 تا 2017 رئیس دانشکده خدمات بین‌الملل در American University بوده است در مقاله مشترکی در وب‌سایت فارن‌افرز تحت‌عنوان «نبردی طولانی در اوکراین» تاکید کرده‌اند که «غرب باید برای درگیری طولانی‌مدت با روسیه برنامه‌ریزی کند.» این مقاله از معیارها و قضاوت‌های یکجانبه تهی نیست اما زوایای موجود در آن می‌تواند چشم‌انداز خوبی نسبت به نگرش‌های کلی موجود در غرب نسبت به جنگ اوکراین به‌دست دهد.  در سایه جنگ، غرب به‌طور مستقیم بیش از 100 میلیارد دلار کمک به اوکراین اختصاص داده و تنها در یک نمونه به گزارش خبرگزاری بلومبرگ، اروپا یک تریلیون دلار هزینه بیشتری برای انرژی در سال گذشته میلادی پرداخت متحمل شده است. 
نویسندگان مقاله حاضر با وجود بزرگنمایی توانایی‌های نظامی اوکراین، که هم‌اکنون 20 درصد از خاک خود را از دست داده و در 80 درصد باقی مانده زیر آتش است، تاکید می‌کند آمریکا باید ریسک کمک بیش از اندازه به این کشور را که می‌تواند منجر به واکنش جدی روسیه شود، درنظر گیرد. 
دالدر و گلدگیر در بخشی از مقاله خود توصیه کرده‌اند که «غرب و روسیه برای جلوگیری از بدترین پیامدها و ایجاد ثبات بیشتر در اروپا، باید نسخه‌ای از توافق‌هایی را که ایالات‌متحده و متحدان آن بین سال‌های 1975 تا 1990 با اتحاد جماهیر شوروی منعقد کردند، اتخاذ کنند»؛ مساله‌ای که نشان می‌دهد برخلاف تبلیغات، وضعیت غرب دربرابر تهاجم نظامی روسیه وخیم است.  گفته می‌شود غرب همچنان نگاه دوران «جنگ سرد» را به روسیه دارد و از آن متنفر است، اما توصیفات، اقدامات و تجویزات درباره روسیه، که به بهانه جنگ اوکراین صورت می‌گیرد، نشان می‌دهد آنها در واقعیت دیگر روسیه پس از فروپاشی را درمقابل خود متصور نیستند، بلکه خود را با قدرتی شبه‌شوروی مواجه می‌بینند؛ موضوعی که بیش از ارتباطش با قدرت روسیه به ضعیف شدن غرب طی این سال‌ها مرتبط است.  اگر روسیه که به‌مراتب در حوزه‌های سیاسی و جمعیتی از چین ضعیف‌تر است و غرب نیز به‌جز انرژی، وابستگی کمتری به آن دارد، برای آمریکا و اروپا تا این میزان چالش لاینحلی است، این جبهه که آتش منازعه‌ای فراگیر در جهان علیه شرق را برافروخته چگونه می‌خواهد همزمان با مسکو با پکن و تهران که ساختارهای غرب را تحت‌فشار قرار داده‌اند، مقابله کند؟ 
 در ادامه متن ترجمه‌شده مقاله مشترک ایوو اچ دالدر و جیمز گلدگیر را می‌خوانید. 

در تمامی بحران‌های سیاست خارجی که ایالات‌متحده با آنها روبه‌رو می‌شود، منتقدان دولت را به افراط یا تفریط متهم می‌کنند. مساله اوکراین هم از این قاعده مستثنی نیست. بسیاری دولت بایدن را به‌خاطر ناتوانی در ارائه تسلیحات سنگین مانند تانک، موشک دوربرد و هواپیمای جنگی  به نیروهای اوکراینی -که به‌گفته آنها برای بیرون راندن نیروهای روسیه از خاک اوکراین لازم است- مقصر می‌دانند. در مقابل برخی دیگر که نگران توانایی غرب برای تداوم حمایت و افزایش هزینه‌های انسانی و اقتصادی جنگ هستند، از دولت می‌خواهند که کی‌یف را برای مذاکره با روسیه تحت‌فشار بگذارد، حتی اگر این امر به‌معنای واگذاری بخشی از قلمرو این کشور به مسکو باشد. 
هیچ‌کدام از این استدلال‌ها قانع‌کننده نیستند. ارتش اوکراین با توانایی خوب خود برای دفاع از کشور و حتی بازپس‌گیری بخش قابل‌توجهی از سرزمینی که در ابتدای جنگ ازدست‌داده بود، همه را شگفت‌زده کرده اما بیرون راندن نیروهای روسیه از تمام قلمرو اوکراین، ازجمله کریمه، حتی با کمک نظامی بیشتر غرب بسیار دشوار خواهد بود. دستیابی به چنین نتیجه‌ای مستلزم فروپاشی سیستم دفاعی مستحکم و تقویت‌شده روسیه است و خطر آغاز یک جنگ مستقیم بین ناتو و روسیه را به‌همراه خواهد داشت؛ سناریویی که هیچ‌کس خواستار آن نیست. درباره مذاکرات نیز ذکر این نکته ضروری است که ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه هیچ نشانه‌ای مبنی‌بر آمادگی برای دست کشیدن از رویای امپراتوری خود برای کنترل اوکراین ارائه نکرده است. به‌علاوه متقاعد کردن دولت اوکراین برای واگذاری خاک خود به یک نیروی خارجی درازای صلح نامطمئن به همان اندازه دشوار خواهد بود. با توجه به‌ انگیزه‌های قوی هر دوطرف برای ادامه جنگ، نتیجه سوم بسیار محتمل‌تر است: یک جنگ طولانی‌مدت و سخت که به‌تدریج در امتداد خط کنترلی انجام خواهد شد که هیچ‌یک از طرفین آن را نمی‌پذیرد. 
این ایده که جنگ‌ها همیشه به پیروزی یا صلح ناشی از مذاکره ختم می‌شوند، ازسوی تاریخ و قطعا وجود درگیری‌های منجمد متعدد در امتداد مرز روسیه رد می‌شود. درواقع خود اوکراین نمونه بارزی از این موضوع است. با وجود سال‌ها تلاش مداوم برای صلح، جنگ در دونباس به‌مدت هشت‌سال قبل از تهاجم تمام‌مقیاس روسیه به اوکراین در فوریه 2022 متوقف شده بود. جنگ فعلی هم ممکن است تفاوتی نداشته باشد، پس از بیش از 10 ماه درگیری‌های شدید. درگیری و ماه‌ها حملات تنبیهی علیه جمعیت غیرنظامی خود، دولت اوکراین کنترل روسیه بر هیچ‌یک از قلمروهای خود را نمی‌پذیرد، به‌ویژه پس از مشاهده غارت‌ها، تجاوزها و ترورهایی که در مناطق تحت‌کنترل روسیه رخ ‌داده است. روسیه نیز به‌همان اندازه بعید است که اراضی اوکراین را که به‌اشتباه معتقد است متعلق به مسکو است، داوطلبانه تسلیم کند. 
تاکنون واشنگتن و متحدانش به‌طور مناسب بر وظایف فوری خود برای کمک به اوکراین و اجتناب از تشدید تنش متمرکز شده‌اند اما نیاز مبرمی به درنظر گرفتن طول بلندمدت و سیاستگذاری در قبال روسیه و اوکراین براساس این واقعیت درحال ظهور وجود دارد که احتمالا این جنگ برای مدتی‌ طولانی ادامه خواهد داشت. غرب به‌جای اینکه تصور کند جنگ را می‌توان از طریق پیروزی یا گفت‌وگو به‌پایان رساند، باید جهانی را درنظر بگیرد که در آن منازعه بدون پیروزی و صلح ادامه خواهد یافت. در چنین جهانی، ایالات‌متحده و متحدانش باید به حمایت نظامی اوکراین برای دفاع دربرابر حملات بیشتر روسیه ادامه دهند. آنها باید با حفظ تحریم‌های اقتصادی و انزوای دیپلماتیک مسکو، جاه‌طلبی‌های بیشتر روسیه را مهار کنند. آنها باید اطمینان حاصل کنند که درگیری تشدید نمی‌شود. درعین‌حال باید یک‌ پایه بلندمدت برای امنیت و ثبات در اروپا ایجاد کنند. این امر مستلزم ادغام کامل اوکراین در غرب و درعین‌حال ایجاد یک سیاست مهار است که بر بازدارندگی حمله روسیه و تلاش برای تعامل با مسکو برای جلوگیری از تشدید جنگ به یک رویارویی نظامی گسترده‌تر -که هیچ‌کس نمی‌خواهد- تاکید می‌کند. ایجاد تعادل بین سیاست اوکراین و روسیه در درازمدت چالش‌برانگیز خواهد بود، اما هر دو مورد برای امنیت در اروپا ضروری خواهند بود.
 
  نه پیروزی و نه صلح
جنگ در اوکراین پر از شگفتی بوده است. علی‌رغم افشای علنی اطلاعاتی توسط دولت بایدن که نشان‌دهنده آمادگی مسکو برای تهاجم بود، بسیاری از اینکه روسیه از بیش از 175 هزار سرباز برای حمله به کشور همسایه‌ای استفاده کرد که هیچ آسیبی به آن وارد نکرده بود و به‌هیچ‌وجه تهدیدی برای امنیت آن نبود، شگفت‌زده شدند حتی برای کسانی که پیش‌بینی یک تهاجم تمام‌عیار را داشتند، حوادث آن‌طور که انتظار می‌رفت، پیش نرفت؛ بسیاری از اینکه روسیه نتوانست به‌سرعت کنترل اوکراین را به‌دست بگیرد و دولت آن را سرنگون کند، شگفت‌زده شدند. برخلاف انتظارات، ارتش روسیه درگیر برنامه‌ریزی نامطلوب و ارتباطات و لجستیک ضعیف و عمیقا ناقص بود. به‌علاوه با کمک نظامی و اطلاعاتی غرب، اوکراین با تغییر مسیر جنگ در تابستان و بازپس‌گیری حدود نیمی از سرزمینی که در حمله اولیه روسیه ازدست‌داده بود، جهان را شگفت‌زده کرد. در همین حال غرب توانست با عزم غافلگیرکننده و وحدت هدف ضربه اقتصادی تنبیهی به روسیه وارد کند. نکته  قابل‌توجه این بود که تمایل اروپا برای پایان دادن به اتکای خود به سوخت‌های فسیلی روسیه با هزینه‌ای بسیار کمتر از آنچه بسیاری پیش‌بینی می‌کردند، انجام گرفت. 
اگرچه نیروهای اوکراینی توانستند در اوایل پاییز 2022 به دستاوردهای چشمگیری دست‌یابند و هیچ‌نشانه‌ای هم از پایان دادن به نبرد از خود نشان ندادند، پویایی جنگ دوباره در ماه‌های پایانی سال تغییر کرد. اوکراین درحالی وارد سال 2023 می‌شود که ضربه خورده و عمیقا آسیب‌ دیده است؛ به‌ویژه به‌دلیل حملات موشکی بی‌امان روسیه علیه شبکه برق این کشور و سایر زیرساخت‌های غیرنظامی. درکنار بیش از 100هزار سرباز روسی، تعداد زیادی از کارکنان نظامی اوکراینی و غیرنظامیان این کشور در این جنگ کشته‌ شده‌اند. علاوه‌بر این، برخلاف 10ماه اول جنگ، احتمالا در ماه‌های آینده هیچ تغییر قابل‌توجهی در خطوط رویارویی فعلی ایجاد نخواهد شد، زیرا روسیه فاقد کارکنان و تجهیزات لازم برای حمله قریب‌الوقوع است و حملات موشکی و پهپادی آن علیه زیرساخت‌های غیرنظامی اوکراین تنها عزم اوکراینی‌ها را برای مقاومت سخت‌تر کرده است. درعین‌حال نیروهای اوکراینی ممکن است به حملات موفقیت‌آمیز از طریق خطوط خاص روسیه، به‌عنوان‌مثال در جنوب به‌سمت ملیتوپل و دریای آزوف را ادامه دهند اما اگر سیستم دفاعی روسیه به‌طور کامل از بین نرود، اوکراین فاقد توان پرسنلی لازم برای حفظ چنین دستاوردهایی برای مدت‌طولانی بدون قرار گرفتن در معرض ضدحملات روسیه در جاهای دیگر است. 
از پاییز استراتژیست‌های غربی به دو طریق به‌دنبال جلوگیری از یک بن‌بست نظامی بوده‌اند؛ برخی مانند رهبران چندین کشور بالتیک، خواستار تسلیح کی‌یف به سلاح‌های سنگین بیشتری شده‌اند که برای بیرون راندن نیروهای روسیه از تمام خاک اوکراین به آنها نیاز است. درمقابل تعدادی دیگر مانند مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش ایالات‌متحده پیشنهاد کرده‌اند که رهبران سیاسی اوکراین باید راه‌حلی از طریق مذاکره را درنظر بگیرند که کمتر از پیروزی کامل باشد اما حداقل به جنگ پایان دهد. هیچ‌کدام از این دو روش شانس موفقیت زیادی ندارند. 
کمک‌های تسلیحاتی و نظامی واشنگتن و متحدان آن به اوکراین با محدودیت روبه‌رو است. بخشی از این محدودیت ناشی از این واقعیت است که حتی توانایی‌های مازاد ایالات‌متحده برای کمک به اوکراین درحال تمام شدن است، به‌عنوان مثال گلوله‌های توپخانه را درنظر بگیرید. در سال گذشته اوکراین به‌اندازه‌ای که ایالات‌متحده می‌تواند در یک‌ماه تولید کند، در یک‌هفته گلوله توپ شلیک کرد. کمبودهای مشابه برای سلاح‌های پیشرفته‌تر هم وجود دارد. آلمان سامانه دفاع هوایی مدرن‌ آی‌آر‌آی‌اس-‌تی خود را در ماه اکتبر به اوکراین ارسال کرد، اما در تامین موشک‌های زمین به هوای لازم برای اوکراین جهت حفظ یک دفاع موثر با مشکل مواجه شده است. با توجه به کمک‌های نظامی گسترده‌ای که غرب قبلا به اوکراین ارائه کرده است و همچنین با توجه به کاهش منابع، احتمالا کمک‌های غرب به اوکراین در آینده بسیار کمتر از 6 ماه گذشته خواهد بود.
علاوه‌بر محدودیت‌های موجود در عرصه عرضه، واشنگتن و متحدان آن همچنین به دلیل آموزش گسترده مورد نیاز و خطرِ افتادن چنین سلاح‌هایی به دست روسیه، از اعطای تعدادی از تسلیحات پیشرفته به اوکراین خودداری کرده‌اند. علت عدم اعطای هواپیماهای پیشرفته مانند اف16 یا مدل‌های جدیدتر، آموزش پیچیده مورد نیاز آنهاست. اما عدم تحویل سلاح‌هایی مانند پهپاد گری ایگل بیم از اطلاع روسیه از فناوری‌ها و توانایی‌های ارتش آمریکا است. 
به‌علاوه، خطر تشدید تنش نیز وجود دارد. مسکو بارها به واشنگتن هشدار داده است که از ارسال موشک‌های دوربردی که می‌توانند خاک روسیه را مورد اصابت قرار دهند به اوکراین خودداری کند. جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات‌متحده، بارها درخواست برای ارسال این موشک‌های با قابلیت بالا به اوکراین را رد کرده و معتقد است که انجام این کار می‌تواند ناتو را دچار تفرقه ‌کند و خطر آغاز یک رویارویی مستقیم نظامی با روسیه، یا حتی جنگ جهانی سوم را به دنبال داشته باشد. نکته بسیار مهم آن است که ایالات‌ متحده باید خطرات تشدید تنش را جدی بگیرد و همواره ریسک عدم کمک به اوکراین را با ریسک کمک بیش ‌از حد مقایسه نماید. واقعیت غیرقابل‌ انکار این است که محدودیت ذاتی برای همپوشانی منافع اوکراین و آمریکا در پاسخ به تجاوز روسیه وجود دارد. 
ذکر این نکته ضروری است که پنتاگون و کاخ سفید به‌طور مستمر در حال ارزیابی نیازهای اوکراین و اقدامات ضروری ایالات ‌متحده برای برآورده کردن این نیازها هستند. به همین دلیل است که سامانه‌هایی که در ابتدا قرار نبود به اوکراین داده شوند، مانند توپخانه با برد بلند و پدافند هوایی پیشرفته مانند پاتریوت، به اوکراین فرستاده شدند. آخرین نمونه از این تغییرات مربوط به خودروهای زرهی است و ایالات ‌متحده و فرانسه توافق کرده‌اند که خودروهای جنگی زرهی و تانک‌های سبک به کی‌یف بدهند. اگرچه این تسلیحات و تجهیزات به اوکراین کمک خواهند کرد، اما بعید است که بتوانند توازن قدرت در میدان نبرد را آنقدر تغییر دهند که مقدمات پایان جنگ را فراهم کنند. 
اگر پیروزی نظامی کامل اوکراین به این زودی‌ها بعید است، چشم‌انداز صلح از طریق مذاکره حتی دورتر به نظر می‌رسد. اگرچه ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه بارها تمایل خود را برای «مذاکره با همه شرکت‌کنندگان» اعلام کرده است، اما او قطعا صادق نیست. پوتین همیشه ترجیح داده است به‌جای تعامل جدی با رهبری اوکراین، درباره اهداف سرزمینی خود مستقیما با ایالات‌ متحده صحبت کند. علاوه‌بر این، او همچنین تاکید کرده است که چهار استان اوکراین که روسیه به‌طور غیرقانونی مدعی الحاق آنها در سپتامبر شد، همراه با کریمه که در سال 2014 توسط مسکو تصرف ‌شده است، بخشی از روسیه هستند. در مقابل، ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، اعلام کرده است که کی‌یف هرگز ادعای روسیه درباره خاک اوکراین را نخواهد پذیرفت و هرگونه صلح نهایی باید مرزهای اوکراین در سال 1991 را به رسمیت بشناسد. 
درحالی‌که نه پیروزی آشکار و نه صلح محتمل نیستند، جنگ در آینده نزدیک ادامه خواهد داشت. پدافند روسیه در شرق و جنوب در امتداد خط مقدم 600 مایلی که اکنون نیروهای روسیه و اوکراین را از هم جدا کرده است، در حال تقویت است. همه جنگ‌ها پایان نمی‌یابند یا به صلح‌های دائمی ختم نمی‌شوند. جنگ کره با یک  آتش‌بس پایان یافت و جنگ یوم کیپور در سال 1973 منجر به «توافقنامه‌های جدایی» شد که درباره اسرائیل و سوریه هنوز هم به قوت خود باقی است. 
به‌علاوه، علی‌رغم حملات پوتین، کی‌یف و واشنگتن از زمان آغاز جنگ در تماس مستقیم با مسکو بوده‌اند. اوکراین و روسیه درباره تبادل زندانیان مذاکره کرده‌اند. با کمک ترکیه و سازمان ملل متحد، روسیه و اوکراین بر سر صادرات غلات به توافقی دست یافتند که تا حد زیادی هنوز هم پابرجا است. ایالات‌ متحده و روسیه هم درباره مبادله ستاره بسکتبال آمریکایی بریتنی گرینر با فروشنده اسلحه روسی ویکتور بوت مذاکره کرده‌اند. در استراتژی جنگ طولانی، غرب نیاز به تقویت چنین تماس‌هایی دارد، حتی اگر نقاط توافق بسیار کمی با روسیه وجود داشته باشد. 
ایجاد یک رویکرد موثر برای مقابله با یک جنگ طولانی مستلزم آن است که غرب به حمایت کافی از اوکراین برای دفاع از سرزمینی که اکنون تحت کنترل این کشور است - و آزادسازی بیشتر هرکجا که ممکن است- ادامه دهد. از آنجایی‌ که اوکراین آینده اقتصادی خود را در [پیوند] با اتحادیه اروپا دنبال می‌کند، ایالات‌ متحده و کشورهای ناتو باید تعهد امنیتی ارائه دهند تا اطمینان حاصل کنند که اوکراین تسلیحات موردنیاز برای دفاع از خود در برابر روسیه را در درازمدت دارد؛ کاری که آمریکا چندین دهه برای اسرائیل انجام داده است. واشنگتن همچنین باید با متحدان خود امکان تسریع در عضویت وعده داده ‌شده اوکراین در اتحادیه اروپا و عضویت نهایی آن در ناتو را بررسی کند. به‌علاوه، رهبران غربی باید به مهار روسیه ادامه دهند. این امر مستلزم حفظ تمامی تحریم‌های مالی، تجاری و اقتصادی است که از زمان اولین حمله روسیه به اوکراین در سال 2014 اعمال‌شده است. به‌علاوه، به معنای ادامه تلاش‌های آنها برای پایان دادن به وابستگی به صادرات انرژی روسیه نیز هست. این کار مستلزم انجام هر کاری است که برای جلوگیری از دسترسی روسیه به فناوری‌های لازم برای حفظ اقتصاد این کشور، ازجمله در بخش دفاعی، ضروری به شمار می‌رود. 
یک سیاست مهار موثر ِدرازمدت مستلزم انزوای سیاسی مستمر روسیه است. محرومیت مسکو از رویدادهای ورزشی و فرهنگی به تضمین این انزوا کمک می‌کند. رأی‌گیری در مجمع عمومی سازمان ملل متحد هم نشان‌دهنده عدم‌حمایت از جنگ غیرقانونی این کشور علیه اوکراین است. اما غرب باید تلاش هماهنگی را آغاز کند تا به کشورهای جنوب جهانی نشان دهد که همسویی با مسکو – یا حتی عدم تعهد – درنهایت پایه‌های صلح و امنیت را که نظم بین‌المللی بر آن استوار است، از بین می‌برد. این امر بدان معنا نیست که همه کشورها باید راهبرد اقتصادی غرب را اتخاذ کنند بلکه به این معنا است که آنها باید متقاعد شوند که روسیه مقصر است و رفتار این کشور دلیل اصلی مشکلات اقتصادی آنها است. به‌عنوان بخشی از این تلاش، واشنگتن و شرکای غربی آن می‌توانند برای رسیدگی به بحران‌های غذایی، انرژی و اقتصادی که در پی اقدامات روسیه پدیدار شده‌اند، کارهای بیشتری انجام دهند؛ ازجمله تسهیل بدهی و کمک غذایی به کشورهای نیازمند. 
درنهایت، مهار روسیه مستلزم آن است که غرب یک موضع بازدارندگی قوی نه‌تنها در برابر تهدیدات نظامی، بلکه تهدیدات انجام شده علیه نهادها و جوامع خود داشته باشد. این امر بدان معنا است که اروپا باید هزینه‌های دفاعی خود را بیش از آنچه که قبلا در پاسخ به حملات روسیه از سال 2014 بالا برده است، افزایش دهد. علاوه‌بر این، کشورهای ناتو و اتحادیه اروپا باید تلاش‌های فردی و مشترک خود را برای خنثی کردن مداخله روسیه در انتخابات خود تقویت کنند و به ارعاب اقتصادی، مداخله سیاسی و سایر اشکال جنگ ترکیبی این کشور پاسخ قاطعانه بدهند. اگرچه بخش‌هایی از ارتش روسیه از بین رفته است، اما مسکو همچنان یک تهدید مهم برای غرب باقی مانده است. 
با این‌ حال، علاوه‌بر ایجاد بازدارندگی در برابر روسیه و منزوی کردن آن از نظر سیاسی و اقتصادی، غرب همچنین به حفظ کانال‌های ارتباطی با کرملین برای جلوگیری از جنگ مستقیم ناتو و روسیه و حفظ ثبات راهبردی نیاز دارد. تا زمانی که درگیری‌های سنگین ادامه دارد، هیچ مذاکره گسترده‌تری بین غرب و روسیه وجود نخواهد داشت، اما ممکن است فرصت‌هایی برای هر دو طرف وجود داشته باشد تا اقدامات اعتمادسازی را دنبال کنند که می‌تواند به اجتناب از رویارویی که هیچ‌کدام نمی‌خواهند، کمک کند. یکی از گام‌های مهم، آغاز گفت‌وگوها درباره تمدید معاهده استارت جدید است که در سال 2026 منقضی خواهد شد و امکان بازرسی‌های سرزده و تبادل اطلاعات درباره سلاح‌های هسته‌ای را در روسیه و ایالات‌ متحده فراهم می‌کند. 
ایده مهار روسیه برای ایالات ‌متحده و شرکای آن، اصلا ایده جدیدی نیست؛ امری که در راهبرد مهار جورج کنان شاهد آن بودیم. اما در طول جنگ سرد، به‌ویژه پس از بحران موشکی کوبا در سال 1962، ایالات‌ متحده دیپلماسی را هم دنبال کرد تا از وقوع بدترین پیامدها، به‌ویژه یک جنگ تمام‌عیار هسته‌ای جلوگیری کند. حتی رئیس‌جمهور رونالد ریگان که سیاست تنش‌زدایی را به دلیل بخشش بیش ‌از حد به اتحاد جماهیر شوروی مورد انتقاد قرار می‌دارد، در تاریک‌ترین لحظات قبل از به قدرت رسیدن میخائیل گورباچف، مانند سرنگونی هواپیمای غیرنظامی کره‌جنوبی توسط شوروی در سال 1983، روابط دیپلماتیک را دنبال می‌نمود. 
پوتین نیز باید مانند اسلاف شورویایی خود، از توانایی گسترش امپراتوری خود محروم شود؛ اما روسیه از بین نخواهد رفت. اوکراین آزاد برای غرب مهم است و روسیه امپراتوری همچنان تهدیدی برای اروپا است. نه مهار و نه تعامل با روسیه به‌تنهایی برای دفاع از غرب و در عین‌ حال اجتناب از درگیری بزرگ‌تر کافی نیستند. حتی یک روسیه غیرامپراتوری هم که سر در کار خود داشته باشد مانند تمامی کشورها منافع امنیتی دارد. اعتراف به این مساله برای غرب نقطه‌ضعف نیست. احترام به منافع مشروع این کشور، مانند دفاع از مرزهای بین‌المللی به رسمیت شناخته‌شده، منطقی است. 
نهایتا، غرب و روسیه برای جلوگیری از بدترین پیامدها و ایجاد ثبات بیشتر در اروپا، باید نسخه‌ای از توافق‌هایی را که ایالات ‌متحده و متحدان آن بین سال‌های 1975 تا 1990 با اتحاد جماهیر شوروی منعقد کردند، اتخاذ کنند. کنفرانس هلسینکی در سال 1975 همه طرف‌ها را متعهد کرد که مرزهای موجود را به رسمیت بشناسند و تنها از طریق راه‌های صلح‌آمیز به دنبال تغییر باشند. سند وین هم که در سال 1990 امضا شد و در سال‌های بعد به‌طور دوره‌ای به‌روز شد، مجموعه‌ای از اقدامات اعتمادسازی بود که فعالیت‌های نظامی را محدود می‌کرد، مبادله اطلاعات در مورد دارایی‌های نظامی را الزامی می‌نمود و الزام به اطلاع قبلی درباره تحرکات مهم نیروها داشت. مفاد راستی‌آزمایی و بازرسی آن برای از بین بردن این احتمال طراحی ‌شده بود که هر کشوری بتواند بدون اطلاع قبلی از نیروی نظامی خود استفاده گسترده نماید. چنین اقداماتی ممکن است تا زمانی که پوتین در قدرت است امکان‌پذیر نباشند، اما غرب باید آنها را بیازماید، اما این اقدامات تنها ابزار مناسب برای تعامل با روسیه در درازمدت خواهند بود.