طهماسب مظاهری رئیس سابق بانک مرکزی، در کتاب جدید خود با نام «لحظهای از تاریخ» روایتی جالب از روحیات حسن روحانی را بیان میکند:
یکی از خانههای ویلایی بنیاد در خیابان پاسداران در دوران حضور آقای روحانی در مجلس در اختیار ایشان قرار گرفته بود، در آن زمان به ایشان ابلاغ شد یا خانه را بخرند یا اجاره آن را پرداخت کنند؛ برای اجرای آن کار به مدت دو ماه با ایشان بحث شد، اما کار جلو نمیرفت! روزی از آقای کرباسیان که نماینده بنیاد در این امر بود پرسیدم که چرا این موضوع اینقدر طول کشید! ایشان پاسخ داد که چندبار برای بررسی، مشاهده و ارزیابی به دم منزل ایشان رفتیم اما روحانی در را به روی ما باز نکرد!
سرانجام کارشناس، همراه با مامور دادستانی به درب منزل ایشان فرستاده بودند تا بتوانند ارزیابی لازم را از منزل آن منزل انجام دهند، این اتفاق در حالی روی داد که همه افرادی که آن زمان از خانههای بنیاد استفاده میکردند حاضر بودند اجاره آن راپرداخت کنند، تا جایی که آقای هاشمی میگفت تا زمانی که اجاره آن منزل را نداده بودم در مجلس نماز میخواندم! اما روحانی از پرداخت اجاره منزلی که متعلق به بیتالمال بود سرباز میزد! اگرچه فرستادن ضابط قضایی به درب منزل روحانی باعث دلخوری ایشان شد اما من از کار معاون خود در بنیاد حمایت کردم.
قیمت آن خانه در آن زمان حدود سیزدهم و نیم میلیون تومان بود اما آقای روحانی ادعا میکرد که کارشناس قیمت را بالا زده و این خانه حدود هشت میلیون تومان ارزش دارد! برای رفع اختلاف کارشناس دیگری را فرستادم و به آقای روحانی اعلام کردم که اگر کارشناس جدید قیمت کمتری را اعلام کند؛ من نظر دومی را اعمال میکنم، اما کارشناس دوم قیمتی در حدود چهارده و نیم میلیون تومان برای این خانه برآورد کرد. من به روحانی گفتم شما همین مبلغ ۱۳ میلیون و پانصد را بدهید و طق قانون ما میتوانیم تا ده درصد نیز به شما تخفیف بدهیم، اما در کمال تعجب روحانی خواستار چهل درصد تخفیف بود!
من به ایشان اعلام کردم که نمیتوانم خلاف آییننامه عمل کنم اما روحانی در جواب گفت آییننامه را خودتان نوشتهاید پس میتوانید به من تخفیف بیشتری بدهید، در نهایت به ایشان گفتم پس معامله کنسل است و شما بهتر است این ملک را اجاره کنید که روحانی از من دلخور شده و با اوقات تلخی از دفترم خارج شد.