پریروز که متن جوابیه وزارت ارتباطات در واکنش به گزارش انتقادیام به وزیر این وزارتخانه به دستم رسید، منتظر تایید یکی از فروشندههای ویپیان بودم تا ببینم بالاخره با این همه خرجی که کردهام میتوانم به یکی از پلتفرمهای بهدردبخور خارجی دسترسی پیدا کنم و یکی از فایلهای قدیمی را پیدا کنم یا نه. شکر خدا گره از کارم باز شد و فیلترشکنی که معرفی شد، این دسترسی را ایجاد کرد. از فرصت استفاده کردم و چند پیامی به یکی از دوستانم که همین چند ماه پیش مهاجرت کرد و به خارج از کشور رفت دادم تا حالواحوالی کنیم. خیلی طول نکشید تا پیامم را بخواند و گفتوگو را آغاز کنیم. از احوالات خوش کاریاش گفت ولی همهاش در برابر اندوه دوری و غربت از وطن و خانواده و دوستان، ناچیز بود. واقعا ناچیز. منتها منی که همیشه جزء مخالفان سرسخت مهاجرت بودم هم این بار به او حق دادم. میخواستم کمی فضای گفتوگو را تغییر بدهم که بحث همین جوابیه را پیش کشیدم و با هم گپ زدیم. از وضعیت اینترنت و نارضایتیهایی که در ارتباط با آن هست تا خیلی چیزهای دیگری که امکان و مجال گفتنش در صفحه روزنامه نیست. منتها یک جای این جوابیه، نگارنده عصبانی، ما را محکوم به قدرنشناسی از زحمات شبانهروزی نخبگان کشور کرد، چرا؟ چون من به این شبهپیامرسانهای داخلی گفتم لکنته! به این مساله رسیدیم و بعد از ایموجیهای خنده، اما تلخی که برای هم فرستادیم، دوستم گفت ما نخبه نبودیم؟ بود. راست هم میگفت. از همان نوجوانی، انواع و اقسام تندیس و تقدیر و... روی کتابخانه اتاقش ردیف کرده بود و در کار خودش هم به قول معروف سری در سرها بود. منتها یکچیزی نداشت، آن هم دقیقا همان چیزی است که برای از همه ما بهترونهاست و اینجا هم نامش را نمینویسم. القصه اینکه آمدم احوالش را بهتر کنم و بحث را بچرخانم، بدتر وضعیت گره خورد و همهچیز درهم پیچید. فعلا چند خطی کمحوصلگیتان را کنار بگذارید و وقتتان را هدر بدهید و جوابیه عجیب و طولانی وزارت ارتباطاتیها را بخوانید تا بعد با هم خط به خط همینها را مرور کنیم و ببینیم چرا انتقاد ما برای اینها، گران تمام شد و این را هم خطاب به اهالی وزارت ارتباطات بگوییم که اگر با توهین و فحاشی به ما سرعت و کیفیت اینترنت و دسترسی مردم بهبود مییابد و بالا میرود، از این بدتر هم بگویید، اشکالی نیست. یک درخواستی هم همین اول متن از وزارت ارتباطات و شخص آقای زارعپور داریم؛ اصلا مطالبات ما و آمار و اخبار و اطلاعات، همهاش دروغ، یک روز به انتخاب شما، قدمی در شهر بزنیم و من هم به عنوان خبرنگار همراهتان، نظر مردم را درباره وضعیت اینترنت و پیامرسانهای داخلی بپرسیم. هرچه گفتند همان را منعکس میکنم، البته زحمت هماهنگی با وزارت ارشاد را هم بکشید که بتوانیم تمام نظرات مردم را بیکموکاست منتشر کنیم.
متن جوابیه
در پی چاپ مطلبی در روز 5 بهمن ماه در روزنامه «فرهیختگان» با عنوان «آقای رئیسی کارت دوم را شما بدهید»، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات جوابیهای به شرح زیر صادر کرد:
در ابتدا لازم است به نویسنده محترم آقای ابوالقاسم رحمانی تبریک عرض کنیم. واقعا این حجم از خلاقیت ذهنی و قوه تخیل ایشان مثال زدنی است، امیدواریم ایشان قدر این نعمت با ارزش را بدانند و از آن در راستای اعتلای ایرن عزیز بهره ببرند. از آنجایی که اکانتهای منتسب به روزنامه فرهیختگان که از قضا در پلتفرمهای خارجی محدود شده بسیار فعال بوده بهطوریکه روزانه دهها مطلب و خبر منتشر می کنند به نویسنده عزیز توصیه میشود ابتدا فیلترشکن خود را خاموش کند و سپس سرعت پیامرسانهای داخلی را بسنجد؛ هرچند که حتی با روشن بودن آن نیز، سرعت داخلیها آنقدر پایین نیست که نویسنده ادعا کرده است«ارسال و دریافت یک فایل، آنقدر زمان میخورد که اگر تا مقصد پیاده میرفتم و محتوا را هم چاپ میکردم و تحویل میدادم، زحمت کمتری بر دوشم بود!»
در ادامه نویسنده از سرویسهای داخلی که حاصل زحمات شبانهروزی جوانان نخبه ایران عزیز است با عنوان لکنته یاد کرده و گفته «...متن خبر را هم در یکی از کانالهای همین لکنتههای داخلی (پیامرسانهای داخلی) دیدم و خواندم...» ، استفاده از این گونه تعابیر ناشایست از سوی سردبیر یک روزنامه واقعا مایه تاسف و شرمندگی است، اگر سرویسهای داخلی واقعا ناکارآمد بودند، امروز میلیونها کاربر به استقبال استفاده از پلتفرمهای داخلی نمیرفتند و همانطور که در رسانهها نیز منعکس شد، حداقل یکی از این پیامرسانها امروز شاهد فعالیت ماهانه بیش از 19 میلیون کاربر نبود.
چهارچوب اصول حرفهای خبری حکم میکند در خصوص موضوعات مختلف تمامی جوانب سنجیده شده و بدون اطلاعات کافی اظهار نظری صورت نگیرد، در ادامه یادآوری این نکته مهم که جزء اصول خبرنگاری حرفهای بهشمار میرود، این پرسش مطرح میشود که روزنامهای که از یکسو تمامی اخبار و نظرات خود را در پلتفرمهای محدود شده خارجی بصورت لحظهای منتشر میکند (و در عین حال ادعا میکند برای دسترسی به اینترنت به چه کنم چه کنم افتاده!)، اما از سوی دیگر آخرین فعالیت آن در بستر یک پیامرسان داخلی (مانند بله) مربوط به چهارم آذر ماه 98 است، چگونه میتواند در خصوص کیفیت سرویسهای داخلی اظهارنظر کند. لذا به نویسنده عزیز توصیه میشود در کنار فعالیت بسیار زیاد در پلتفرمهای محدود شده خارجی با استفاده از فیلترشکن که علاوه بر کندی دسترسی به شبکه، مخاطرات امنیتی جدی هم به دنبال دارد، سری به محصولات وطنی نیز بزند تا با مشاهده میزان پیشرفت کمی و کیفی آنها را از آذر 98 تا کنون، اینگونه دچار توهم خودتحقیری نشود.
اما همانطور که از بررسی قسمتهای مختلف گزارش مشخص است، نویسنده تلاش کرده به جای ارائه واقعیتهای غیرقابل انکار و حتی نقد منصفانه، بدون توجه به عاملی به نام زمان، نقل قولهایی را گزینش شده طوری پشت هم ردیف کند تا اینطور نتیجهگیری شود که وضعیت دسترسی کاربران و کسب و کارها به شبکه در بدترین حالت بسر می برد، این سیاهنمایی به حدی عجیبی، عجیب است!!!
به عنوان مثال اشاره شده به نقل قولی از محمود لیائی مدیرعامل شرکت ملی پست در روز جهانی پست (17 مهرماه) مبنی بر کاهش یکسوم از درآمد این شرکت به دلیل وقوع اختلال در شبکه اینترنت و فیلترشدن دو پلتفرم خارجی. در حالیکه نویسنده احیانا فراموش کرده که ایشان در مصاحبه دیگری که در آذر ماه اعلام کرده خوشبختانه به دلیل فعالیت پلتفرمهای داخلی و بستر مناسب ارتباطی کشور، از آبان ماه تعداد مرسولات این شرکت و در نتیجه درآمد آن روند صعودی به خود گرفته و به سطح روزهای قبل از اعمال محدودیتها در دسترسی کاربران به دو پلتفرم خارجی رسیده است.
همچنین درحالی در این مطلب به گزارش بانک مرکزی در مهرماه مبنی بر روند کاهشی تعداد تراکنشهای اینترنتی اشاره شده که جای تعجب است که نویسنده به این نکته توجه نکرده که هر ساله در مهرماه روند تراکنشهای ناشی از خرید به علت فرارسیدن فصل بازگشایی مدارس کاهش مییابد، (خانوادهها معمولا اجناس مورد نیاز خود را در شهریورماه سفارش میدهند). البته وقوع اغتشاشات خیابانی و التهابات اجتماعی و حتی محدویتهای ایجاد شده بر روی دو پلتفرم خارجی نیز در افزایش نسبی این روند کاهشی بیتاثیر نبوده است، از سوی دیگر آمارهای ارائه شده توسط بانک مرکزی که مربوط به ماههای بعدی بوده موید این نکته است که هم از نظر تعداد و هم از نظر مبلغ، این دست از تراکنشها روند صعودی داشته و حتی نسبت به سال گذشته نیز افزایش داشته است. از سوی دیگر بررسی صورتهای مالی سهماهه سوم اپراتورهای نیز حاکی از این است که درآمد آنها نسبت به مهرماه روند افزایشی مناسبی پیدا کرده است. در این خصوص حتی یکی از مدیران این اپراتورها طی مصاحبهای اعلام کرده که سطح درآمد اپراتور مذکور به سطح قبل از زمان اجرای محدودیتها برگشته است. بررسیهای اولیه مستندات سایر اپراتورها نیز نشان دهنده آن است که درآمد اپراتورهای ارتباطی حداکثر بین ده تا پانزده درصد کاهش داشته است که البته این روند با افزایش مصرف ترافیک داخلی و افزایش درآمد سایر سرویسهای ارائه شده توسط اپراتورها در حال بهبود است.
ضمن اینکه همانطور که پیشتر هم اعلام شد، ارقامی که از افراد مختلفی پیرامون ضرر و زیان قطع اینترنت و واحدهای صنفی نقل شده، برآوردی بوده که هر یک از نگاه خود به آن رسیدهاند و هیچ منبع مشخصی اشاره به مستندات و روشهای علمی احصای این ارقام نکرده است، البته این انتقاد به این معنی نیست که این وزارتخانه ضرر و زیان ایجاد شده را نفی میکند، بلکه برعکس برای کاهش میزان آن با اقداماتی مانند تصویب طرح حمایت از کسب وکارهای اقتصاد دیجیتال، حمایت از توسعه و پیشرفت سرویسهای داخلی برای رفع نیازهای کاربران تمام تلاش خود را بهکار بسته است.
در ادامه نویسنده سهم اینستاگرام در کسب و کارها را 84 درصد اعلام کرده است! این به این معنی است که سایر پلتفرمهای خارجی و حتی کسب و کارهای داخلی مانند دیجیکالا، اسنپ، تپسی، دیوار، آپارت و... تنها 16 درصد است، این ادعا آنقدر عجیب و ناپخته است که برای رد آن نیاز نیست سخنی گفته شود.
در خصوص آسیب به کسب و کارهای فضای مجازی نیز شکی نیست که اعمال محدودیتهای اخیر بخشی از این کسب و کارها را دچار آسیب کرده است. هرچند آمار دقیق از کسب و کارهای فعال بر روی سرویسهای محدود شده به علت عدم همکاری صاحبان آنها با دولت جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد و در این خصوص آمارهای متناقضی توسط مراجع مختلف منتشر میشود، اما حتی اگر یک کسب و کار نیز به دلیل ایجاد محدودیتهای اعمال شده در دسترسی کاربران به پلتفرمهای خارجی آسیب دیده باشد، برای این وزارتخانه مهم است. از اینرو برای رفع دغدغه صاحبان مشاغل اینترنتی، مصوبه حمایت از کسبوکارهای اقتصاد دیجیتال، به تازگی به دستگاههای اجرایی و نهادهای عمومی ابلاغ و وارد فاز عملیاتی شده است. در این مصوبه، دهها خدمت مالی، تبلیغاتی و تسهیلاتی به کسب و کارهایی که در پلتفرمهای مشمول فعالیت کنند، ارائه میشود. همچنین بستههای تبلیغاتی رایگان و تعرفههای تشویقی حملونقل کالا، حمایت مالی صندوق نوآوری و شکوفایی، صندوقهای پژوهش و فناوری و صندوق کارآفرینی، معافیتهای مالیاتی مناسب، پرداخت تسهیلات از محل قانون بودجه، حمایت از استقرار در پارک علم و فناوری، تسهیل احراز هویت و مجوز فعالیت، حمایت از فعالان تولید محتوا، ارائه خدمات دولت هوشمند و ... دهها خدمت دیگر، همگی در راستای کمک به کسب و کارهایی آسیب دیده است. با این حساب و برخلاف آنچه این گزارش در صدد القای آن است، راه برای از سر گرفتن فعالیت مجدد کسب و کارها بر پایه پلتفرمهای داخلی باز است و افزون بر این، دولت و نهادهای اجرایی نیز عزم خود را برای حمایت همهجانبه از بنگاههای اقتصادی خرد و کلان و فعالان این حوزه جزم کردهاند. البته باید توجه داشت که تعداد کسب و کارهای فعال در سرویس های خارجی که اکنون با تصمیم نهادهای امنیتی دچار محدودیت در فعالیت شدهاند حاصل چندین سال حضور بدون محدودیت آنها در کشور است و قطعا نمیتوان انتظار داشت این حجم از کاربران در طی مدت زمان کوتاهی فعالیت کسب و کار و... را در سرویس های داخلی راه اندازی کنند و این موضوع مستلزم حداقل زمانی برای ورود و تثبیت آنها است.
مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات
پاسخ «فرهیختگان» به جوابیه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات
نویسنده جوابیه خلاقیت و قدرت تخیل نگارنده گزارش را مثالزدنی توصیف میکند و میخواهد در راستای اعتلای مملکت از آن بهرهبرداری کنم! راستش را بخواهید، در این شرایطی که پیشآمده، این وضعیت حکمرانی خصوصا در فضای مجازی که شاید تنها مأمن مردم برای دسترسی به محصولات و محتوای مختلف بود و حالا روز به روز محدود و محدودتر میشود، میتوان بدون تخیل زندگی کرد؟ واقعیت را آنقدر تلخ کردهاید که مانندش را با میل هیچ قهوهای تجربه نکرده بودیم. با این همه، خبرنگاری که پیگیر مطالبات مردم است و مسئولان را خطاب قرار میدهد، نه از مسیر تخیلات که از مسیر واقعیات (همان چیزهایی که مشاهده و پذیرشش حتما برای شما سخت است)، اتفاقا با نمایان کردن واقعیتها و روایت آن میخواهد صدای مردم را به گوش مسئولان برساند. پس مقام مسئول هم بهجای تکهپرانی و طنازی، بهتر است پاسخگوی وضعیت فعلی و مدل سیاستگذاریها و اقداماتش باشد، اگر نه عرصه سیاستورزی و حکمرانی عرصه خوشنمکی نیست. در ادامه به من توصیه شده که فیلترشکنم را خاموش کنم، چرا؟ چون «فرهیختگان» در فضای مجازی و صفحات پیامرسانهای خارجی فعالیت میکند! همین قسمت نشان میدهد وزارت ارتباطات چه برنامهای برای مخاطبان فضای مجازی و مردم دارد. برنامه این است که هرچیزی آنها گفتند باید انجام بدهید. همان رویه صیانتیها که برخلاف تصورات، وزارتخانه هم گویا موافق مشی و رویهشان است. توصیه میکنند فیلترشکنم را قطع کنم و از شبهپیامرسانهای داخلی استفاده کنم و قید آن همه دیتا و فایل و اسنادی که داخل خارجیها دارم را بزنم، خلاصه میخواهند جای همه تصمیم بگیرند. با این همه میدانم و خیلیهای دیگر هم میدانند که سرعت اینترنت چه وضعیتی دارد و چه بلایی بر سر دسترسیها آمده، حالا با فیلترشکن روشن یا خاموش تغییری نمیکند.
در ادامه ما را بهخاطر نقد وضعیت، کیفیت و سرعت شبهپیامرسانهای داخلی محکوم به نادیده گرفتن زحمات نخبگان کشور کردند و نوشتند: «اگر سرویسهای داخلی واقعا ناکارآمد بودند، امروز میلیونها کاربر به استقبال استفاده از پلتفرمهای داخلی نمیرفتند.» عجب! خب اگر اینطور بود، چرا در تمام این سالهایی که تلگرام فیلتر شده بود، این استقبال صورت نگرفت؟ چرا مردم واتساپ را ترجیح میدادند به استفاده از شبهپیامرسانهای داخلی، واقعا به یکهتازی در فضای انحصاری و جذب مخاطب با حذف رقبا افتخار میکنید؟ آن توصیفی که از تخیل داشتید، بهعلاوه توهم، برازنده این مدل ادعا کردنهاست.
در ادامه نویسنده جوابیه که یک خط پاسخ منطقی و با آمار و اطلاعات در بیش از هزار و اندی کلمهای که نوشته نداشته، میخواهد اصول خبرنگاری را به ما آموزش بدهد و میگوید نباید بدون اطلاعات کافی اظهارنظری صورت بگیرد! بدتر از آن نوشتهاند که چرا وقتی «فرهیختگان» در پیامرسانهای خارجی اخبار منتشر میکند ادعا میکند وضعیت اینترنت خوب نیست و یا در ادامه میگوید آخرین فعالیت «فرهیختگان» در شبهپیامرسان «بله» مربوط به آذرماه 98 است؟! اول اینکه نمیدانستیم برای فعالیت در فضای مجازی آنقدر اختیار نداریم که پلتفرم مدنظرمان را انتخاب کنیم. با این سطح نازل از استدلال میتوان همین دوستان را هم متهم کرد که شمایی که عضو همیشگی داخلیها هستید چرا از کیفیت اینترنت و دسترسی به خارجیها اینقدر دفاع میکنید! دوم اینکه راستش را بخواهید، در این بازار نصفهونیمه شبهپیامرسانها و شرایطی که ایجاد شده و هرکدام از این 5 تایی که یک ویژگی و امکان حداقلی برای پیامرسان بودن را دارند و صدتای دیگر را نه، باید با چند نفر قرارداد بست و هرکدام را پای یک شبهپیامرسان گذاشت. اما محض اطلاع عقلای وزارت ارتباطات و کاوشگران میزان فعالیت «فرهیختگان» در شبهپیامرسانها و پلتفرمهای داخلی، باید بگوییم هم در روبیکا و هم در آپارات و سایر شبکههای مجازی داخلی صفحه داریم و فعال هم هستیم. به جمله آخر این بند هم جوابی نمیدهم و به افکار عمومی واگذار میکنم تا ببینیم ما توهم خودتحقیری داریم یا با این مدل سیاستورزی و حکمرانی همگی سرافکندهایم. راستی برای روابط عمومی وزارتخانهای که وزیرش تازه چند ماه است وارد فضای مجازی شده اما قبل از آن به منصب تصمیمگیری برای این حوزه تکیه زده، زیبنده نیست اینطور ژست دانای کل به خود بگیرد. از قدیم گفتهاند یک سوزن به خودت بزن و یک جوالدوز به دیگران!
در ادامه جوابیه نویسنده آن سراغ اخبار و اطلاعاتی رفته که «فرهیختگان» به نقل از مسئولان و کارشناسان فضای مجازی و از منبع معتبر پیوست منتشر کرده است و ضمن تایید آنها، بدون هیچ عدد و آماری خبر از بهبود وضعیت هم داده است! آن وقت همینها رسانه را متهم به نداشتن اطلاعات کافی میکنند. ادبیات نویسنده جوابیه هم که در حد تازهواردهای فضای مجازی و کپشننویسهای صفحههای رنگی فضای مجازی است. این جمله هم که واقعا عجیب بود: «به حدی عجیبی، عجیب است!!!» کسی فهمید یعنی چه؟
جایی در اواخر متن جوابیه، نویسنده ضمن قبول آسیب به کسبوکارهای فعال در فضای مجازی و شبکههای مجازی خارجی مدعی است که با «مصوبه حمایت از کسبوکارهای اقتصاد دیجیتال» از این کسبوکارها حمایت میشود و از مطالبه ما و اطلاعی که از آسیب جدی به این حوزه در گزارش دادیم گلایه میکند. کار سختی نیست، میتوان سراغ چند کسبوکار رفت یا فضایی را جهت ارائه نظرات و پیشنهادات دارندگان این صفحات در اینستاگرام و ... فراهم کرد. بههرحال وقتی اطلاعات و آمار را قبول ندارید، بهتر این است که مستقیم نظر مردم را بشنویم. آن وقت تکلیف خیلی چیزها با هم روشن میشود. در انتهای جوابیه هم ادعا شده باید به این فضا و پیامرسانها زمان داد، حتما همینطور است؛ هرچند 5 سال زمان کمی نیست، با این اوصاف به فضای انحصاری، به کیفیت نداشته و به اجبار مخاطب برای استفاده از شبهپیامرسانهای داخلی و آسیبی که به معیشت و زندگی مردم وارد شده انتقاد داریم. هزاران کلمه دیگر هم که با این سطح از ادبیات و استدلال بنویسید، هیچکدام نه برای رسانه سند میشود و نه برای مردم نان.