سیدمهدی طالبی، خبرنگار:امروز پنجشنبه پارلمان اروپا درباره قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمانهای تروریستی تصمیمگیری میکند؛ تصمیمی که تا حد بسیار زیادی متاثر از فضاسازیهای کمپینهای مجازی و هشتگسازیهای ارتشهای سایبری، پس از ناآرامیها در ایران است اما تنها به آن محدود نمیشود. رفتار جدید اروپا، بخشی از پروژهای است که قرار بود در پاییز 1401 اجرایی شود تا کشور را به سمت ناامنی پیش ببرد، اتفاقی که با هوشیاری مردم رخ نداد اما تصویر بیرونی آن، طرف غربی را به تداوم این حرکت امیدوار کرده است. بر همین اساس نیز شامگاه دیروز، 598 نماینده پارلمان اروپا به متمم پیشنهادی قرار گرفتن نام سپاه پاسداران در فهرست گروههای تروریستی اتحادیه اروپا رای مثبت دادند. این گزارش امروز در پارلمان به رای گذاشته میشود و احتمالا به تصویب هم میرسد. البته مصوبات پارلمان اروپا برای اتحادیه اروپا الزامآور نیست و در این باره شورای اروپا تصمیمگیری میکند.
در هفتههای اخیر رسانههای فارسی زبان ضدایرانی و غربی، تلاش کردهاند تا با ضریب دادن به تصمیم احتمالی پارلمان اروپا، داستانهایی تخیلی بدون پرداختن به تبعات این تصمیم، از اهمیت آن علیه ایران سخن بگویند. شوی جدید پارلمان اروپا، شاید در بعد تبلیغاتی بسیار معنادار باشد اما در میدان عمل، اینگونه نیست. سپاه پاسداران از سال 2007 با چندین لایه تحریم اقتصادی به دلیل اتهامهای گوناگون مواجه بوده است. در سال 2019 دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا با هدف کمپین «فشار حداکثری» رویکرد گستردهتری را در پیش گرفت و کل سپاه پاسداران را در فهرست سازمانهای تروریستی خارجی (FTOs) ایالات متحده، قرار داد تا از این طریق دولت ایران را به مذاکره مجدد در مورد شرایط و گسترش موضوعات تحت پوشش توافق هستهای مجاب کند. تهران اما حاضر به مذاکره با دولت ترامپ نشد و دقایقی پس از ادغام آمریکا، فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا (سنتکام) در خاورمیانه و تمامی گروههای وابسته به آن را در فهرست گروههای تروریستی قرار داد.
در همان ایام تحلیلگران غربی تصمیم دولت آمریکا علیه ایران را بیحاصل و علیه نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه خطرناک ارزیابی میکردند. آنها معتقد بودند تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران از سوی واشنگتن تاثیر عملی کمی بر تواناییهای نظامی یا فرصتهای اقتصادی ایران خواهد داشت. برخلاف تصویرسازی غرب، تصمیم دولت ترامپ ضربات سختی را به نیروهای آمریکایی وارد ساخت بهنحوی که «ند پرایس»، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا صراحتا عنوان کرد که این اقدام نیروهای نیابتی ایران تحت حمایت سپاه را از حمله به نیروهای آمریکایی در عراق منصرف نکرد. او ادعا کرد که «حملات گروههای تحت حمایت ایران بین سالهای 2019 تا 2020، 400 درصد افزایش یافته است.»
دولت جدید در آمریکا، پس از درک بیحاصلی سیاست دولت ترامپ علیه سپاه، در مارس 2022، ایالات متحده - از طریق میانجیهای اروپایی - پیشنهاد حذف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست تروریستی را در ازای تعهد علنی ایران برای کاهش تنش در منطقه داد تا از این طریق امنیت نیروهای آمریکایی در منطقه تامین شود. اواخر فروردین 1401 علیرضا تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت که «دشمن مدام پیام میدهد که اگر از انتقام سلیمانی دست برداریم، امتیازاتی به ما میدهند یا تحریمها را لغو میکنند.»
به نظر میرسد پروپاگاندایی را که اروپا و آمریکا علیه ایران آغاز کردهاند، جدا از شوک جدید به افکار عمومی برای تداوم ناآرامیها، با هدف ایجاد نگرانی و ترس در بین تصمیمگیران و تصمیمسازان ایرانی برای پذیرش مطالبات غرب است. باید کمی صبر کرد تا واقعیتهای این تصمیم در میدان خود را به نمایش بگذارند؛ میدانی که اروپا در سالهای اخیر برای ورود به آن تلاش زیادی کرده است.
اهداف کلان و بینالمللی غرب در تروریستی اعلام کردن سپاه
1- دشمنسازی برای افزایش اتحاد کشورهای غربی
با توجه به تاریخ مملو از جنگ اروپا این قاره تلاش دارد با دشمنانگاری دیگران اتحاد خود را حفظ کند. آنها به همین دلیل در پوشش تمرکز بر دشمنی واحد، از دشمنی میان خود میکاهند. این راهبرد باعث شده تا آلمان که دو جنگ جهانی اول و دوم را به قدرتهای اروپایی تحمیل کرد تحت کنترل درآید. شوروی نیز به دلیل تفاوتهای بیش از اندازه از این دایره بیرون ماند. غرب به دشمنانگاری از شوروی نیاز داشت و به همین دلیل بر طبق روسهراسی کوبید.
پس از جنگ سرد این دگرهراسی روی اسلام متمرکز شد که اشغال افغانستان و عراق بر مبنای آن صورت گرفت. درحال حاضر غرب که با ظهور راستگرایان وحدتگریز و کاهش تواناییها روبهرو شده، به دنبال دگرسازیهایی جهت حفظ اتحاد داخلی خود است. ضعف اروپا به میزانی است که حتی حمله روسیه به اوکراین نیز از تحکیم اتحاد غرب به اندازه کافی ناتوان بوده است.
از همین رو، گسترش این دشمنانگاری بهزعم اروپا میتواند یکی از موارد اتحادزا میان آنها باشد. تروریستی اعلام کردن سپاه برای ایرانهراسی صورت میگیرد.
2 -مخدوش ساختن اعتبار ضدتروریستی ایران در نبرد با داعش
در ابتدای بحران در غرب آسیا، غرب و متحدانش ابتکار عمل را در اختیار داشتند. در آن زمان، عربستانسعودی یکی از بازیگران اصلی تحولات در مصر و سوریه بود. اما به مرور و با وجود ممانعتهای شدید غرب، ایران وارد میدان شد و با حضور در نبردهای سوریه (2011) و عراق (2014) به فرماندهی سردار قاسم سلیمانی موفق به سرکوب تروریستها بهویژه داعش شد. به موازات ایران، عربستانسعودی که عملا فاقد وزن چه در بعد میدانی و چه در دیپلماسی بود، از میدان خارج و سرگرم ماجراجویی در یمن شد. در فضای رسانهای جهان علیرغم تسلط غرب و ادعای پیروزی بر داعش توسط ترامپ، اما وزن بالای اقدامات ایران مانع از انکار نقش تهران میشد. به همین دلیل ایران به اعتباری منطقهای و جهانی در مبارزه با تروریسم دست یافت. غرب تلاش دارد این اعتبار را بهزعم خود مخدوش سازد.
3- مشروع جلوه دادن ترور مقامات ایرانی
تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران، خرابکاری غیرقانونی و ترور علیه تاسیسات و مقامات ایرانی را مشروع جلوه میدهد. این اقدام مقدمهای برای مشروعیتبخشی به ترور مقامات ایران در داخل و خارج از کشور است. تروریستی اعلام کردن بخشی از نیروی نظامی یک کشور، دست بازیگران دیگر عرصه بینالملل برای چنین تصمیماتی را باز خواهد کرد و رفتهرفته این رویکرد به یک عرف تبدیل خواهد شد. درمقابل این بدعت غرب، دست ایران نیز خالی نیست. واکنش تهران بیش از محافل سیاسی در میدان خود را نشان خواهد داد.
4- دستاندازی به اموال کشور
کشورهای غربی به دنبال راهی جهت مصادره اموال بلوکهشده ایران در غرب و همچنین ایجاد ساختاری برای دستاندازی به مبالغ مالی دیگر هستند. اقدام جدید کشورهای اروپایی اگر به تصمیم نهایی منجر شود، زمینههایی برای مصادره اموال ایران در غرب ایجاد خواهد کرد. همچنین غرب با ادعای انتساب هرگونه حمله تروریستی به سپاه، مجوزهایی برای دستاندازی به مبادلات مالی ایران با کشورهای دیگر برای خود صادر خواهد کرد.
تبعات برای اروپا
1- تشدید بلوکبندیهای زیانبار
تنشآفرینی غرب در اوکراین که منجر به حمله پیشدستانه روسیه به ساختارهای ناتو در این کشور شد، جهان را به سمت بلوکبندی جدیدی سوق داد. در چنین صحنهای، تنشزایی علیه ایران میتواند بلوکبندیهایی را که برای اروپا زیانبار است، تشدید کند.
ایران امروز بهتنهایی با رهبری محور مقاومت، قلب غرب آسیا را در اختیار داشته و نفوذش در سراسر منطقه را گسترش داده است. از سوی دیگر تهران پس از انقلاب اسلامی با کنار زدن شوروی کمونیست در رهبری نهضتهای آزادیبخش، نبض این جریانات را در سراسر جهان در اختیار دارد. در فضای بلوکبندیشده، شیطنتهای اروپا باعث خواهد شد ظرفیتهای ایران به بلای جان اروپا تبدیل شود.
2- آسیب تاکتیکی به ایران، زیان راهبردی به اروپا
تحریم سپاه برخلاف برداشتهای اروپا سود چندانی برای این قاره به بار نخواهد آورد. مگر سابقه 43 سال تحریم و جنگ علیه ایران، دستاورد مادیای برای غرب داشته است؟ در سوی مقابل، تهران در مقابل فشار و تهدید چه مواضعی را از دست داده است؟ درمقابل آن، کشورهایی که علیه ایران عمل کردند به چه سرنوشتی دچار شدند؟ آیا وضعیت غرب در منطقه همانند گذشته پایدار است؟ آیا با تحریم سپاه، نفوذ منطقهای، موشکی و هستهای تهران متفاوت خواهند شد؟ پاسخ بخشی از این سوالات را غرب در درگیریهای اوکراین به تماشا نشسته است. بعد از این اقدام شبهجنگی اروپا، وضعیت امنیتی و امنیت اقتصادی قاره سبز چگونه خواهد شد؟ آیا اروپا ضربهای راهبردی میزند که بخواهد ضربهای راهبردی بخورد؟
3 -تقویت رقبای غرب
با توجه به تحریم بخشی از حکومت ایران، این اقدام به کاهش روابط و ارتباطات دو طرف منجر شده و تهران بیشتر از گذشته به سمت جایگزینها حرکت میکند. با تروریستی اعلام کردن سپاه هرچند تهران متحمل هزینههایی میشود اما افزایش ارتباطات ایران با شرق، منجر به تقویت رقبای غرب و تشدید تنش در مرزهای اروپا میشود.
4- اروپا کانادا نیست
اروپا در تصمیم جدیدش دنبالهرو آمریکاست، اما بهزعم مقامات این قاره وضعیت آنها پس از این اقدام مشابه کانادا خواهد شد. تهران نگاهی ویژهای به رابطه با کانادا ندارد و آنچه در تاریخ روابط دو کشور برجسته شده، مهاجرتهاست. این مهاجرتها نیز نه الزاما به دلیل علاقهمندی ایرانیها به کانادا بلکه به دلیل قوانین آسان مهاجرتی بوده است. قوانینی که در آمریکا و بسیار بیشتر از آن در اروپا سختگیرانه هستند. روابط میان ایران و کانادا چندان گستردهتر از قوانین آسان مهاجرتی نیست. از لحاظ اقتصادی نیز ارتباط و تمایل ایران بیشتر ارتباط با دیگر اقتصادهای غربی بوده تا کانادا. کانادا از نظر سیاسی نیز در بلوک غرب، جزئی مهم به شمار نمیرود.
ایران نه برای کانادا اهمیت چندانی قائل است، نه این کشور در نزدیکی ایران قرار دارد، نه کانادا منافعی نظامی، سیاسی، اقتصادی بزرگی در منطقه دارد و نه همانند اروپا به دنبال نفوذ تاریخی و فرهنگی در منطقه است. به همین دلیل ایران وزن چندانی برای کانادا قائل نیست و از سوی دیگر، منافعی نیز برای این کشور نمیبیند تا از طریق آنها، اتاوا را تحت فشار قرار دهد. اروپا از این جهت با کانادا متفاوت و به آمریکا نزدیکتر است. به همین دلیل باید منتظر تبعاتی باشد که آمریکاییها پس از تروریستی اعلام کردن سپاه در عراق متحمل شدهاند.
5- گسترش کمربند تنش به دور قاره
طول مرزهای روسیه با کشورهای دیواره شرقی اروپا به 3 هزار کیلومتر میرسد. تقریبا در تمام این مرزها، تنشها افزایش یافته و در بخشی از آن نیز جنگ جریان دارد. با احتساب نواحی جنوبی اوکراین، طول خط تنشهای مستقیم با روسیه بیشتر نیز میشود. تنشها با روسیه اما گستردهتر از این خط بیش از 3 هزار کیلومتری در دیوار شرقی اروپاست. روسها تنشهایی را نیز از مولداوی تا صربستان و بوسنیوهرزگویین در نواره جنوبی اروپا مدیریت میکنند که از نواحی شرق اوکراین، نواری 1400 کیلومتری را در بر میگیرد.
قاره سبز، بدون هرگونه تنشی با ایران، درحال حاضر در قوسی بهطور 4 هزار کیلومتر از شمالشرقی اروپا تا نواره جنوبی در بخش شرقی، درگیر مخاصمهای جدی و گرم با روسها و برادران اسلاوشان است.
با شدت بخشیدن به تنشها با ایران و آغاز فرآیند مهار اروپا توسط تهران قوس دیگری در مرزهای شرقی تا جنوبی اروپا کشیده خواهد شد که آن نیز طولی چند هزار کیلومتری دارد.
6- در معرض آسیب قرار گرفتن اماکن اروپایی در منطقه
همکاریهای امنیتی ایران با غرب باعث شده مراکز سیاسی این جبهه در منطقه، با وجود شرارت این کشورها کمتر دچار آسیب شوند. این قاعدهمداری ایران بهاندازهای است که ضمن اشتراکگذاری اطلاعات ضدتروریستی، حتی بهطور رسمی مخالف حمله برخی گروهها به سفارت آمریکا در بغداد است. این مساله درباره اروپا بیشتر است. درصورت اقدام اروپا، این همکاریها باید متوقف شوند و دیگر لزومی ندارد تهران از ظرفیتهای خود برای حفظ امنیت اماکن اروپا بهره گیرد. آنها خود باید هزینهها و دشواری تامین امنیتشان را برعهده گیرند. جدا از این ایران در سالهای گذشته در مبارزه با مواد مخدر که بخشی از تجارت پرسود آن در اروپاست، هزینههای سنگینی داده است. اکنون دیگر نیاز به پرداخت چنین هزینهای نیست. تهران میتواند کمی چشمهای خود را روی کارتلهای مواد مخدر ببندد تا اروپا ناچار شود با چشم بازتری مسائل را بسنجد.
7- فرصت نفوذ بیشتر به ایران در فضای تقابل
هرگاه غرب تلاش کرده ایران را در عرصهای محدود سازد، تهران در آن حوزه بیشترین نفوذ را رقم زده است. به عبارت بهتر بیش از فرصتها، ایران توانسته در فضای تهدید، منافعش را تامین کند. در حوزه هستهای غرب با تحریم، یک برنامه هستهای پیشرفته و درونزا را در ایران آفرید که بهزعم خود آنها قابل محدود ساختن نیست. توطئه غرب در تخریب منطقه توسط تکفیریها نیز تسلط محور مقاومت بر قلب غرب آسیا را پدید آورد تا پیش از فتنه تکفیریها محور مقاومت از چنین قدرتی در منطقه برخوردار نبود. تلاش ایران و سپاه برای خنثیسازی اقدامات غرب به افزایش نفوذ تهران در پی شکستن زنجیرههای فشار خواهند انجامید. همانگونه که تلاش ایران برای شکستن زنجیره تروریسم به رشد بیسابقه جایگاه منطقهای ایران منجر شد.
8- تبعات درگیری با ایران صرفا جنگ کلاسیک نیست
به نظر میرسد غربیها در دامان ذهنیتهای آرامشبخش فرو افتادهاند. آنها به همین که تبعات اقداماتشان ناگهانی دامنگیر نشود راضی هستند و تبعات تدریجی ولی ویرانگر آن را درنظر نمیگیرند. مقامات دولت پیشین آمریکا مدعی بودند علیرغم هشدار برخی درباره وقوع جنگ پس از ترور سردار سلیمانی، با این ترور جنگی رخ نداد. ترور سردار سلیمانی اقدامی نظامی و نه جنگ بود، پس از این ترور اقدامی نظامی در موشکباران عینالاسد صورت گرفت. منظور از جنگ چیست؟ بدون جنگ آمریکا در عراق و سوریه تحت فشار قرار گرفته و پایگاههایش را تخلیه کرده و از کابل یک سال پس از ترور بغداد گریخت.
راهکارهای ایران متناسب با سطح تنظیمات تحریم
1. ایران باید بلافاصله و بهطور مستقیم سطح تقابل با کشورهای حاضر در اقدام ضدایرانی را بالا ببرد؛ خودداری از اقدام فوری میتواند به توهم و اقدامات خارج از قاعده بیشتری توسط اروپا منجر شود.
2. منافع اروپا در مناطقی که حوزه امنیتی محور مقاومت هستند، نباید در آرامش باشند.
3. اقدام اروپا خلاف قاعده است، پس عبور از قواعد پیشین توسط ایران نیز قابلقبول خواهد بود.
4. ایران باید جنگ در اوکراین را نبرد علیه ناتو تلقی کرده و مجوز فروش تسلیحات لازم و پیشرفته خود به روسیه را صادر کند.
5. با توجه به برجسته شدن تهدید اروپا علیه ایران، تهران باید نفوذ منطقهای خود را در ابعاد دیگری برای مهار قاره سبز توسعه دهد. این مهار باید شامل حوزههای گوناگون تجاری، سیاسی و نقاط تمرکز منافع باشد.
6. ایران باید واحدهای ناتو در منطقه را تروریستی اعلام کند؛ تقابل دربرابر تقابل. به میزان فشارها، ناتو بایستی در منطقه با مشکلاتی مواجه شود. شاید یکی از پیشنهادها افزودن سران ناتو به لیست سیاه باشد.
7. با توجه به نفوذ و ارتباط ایران با نهضتهای آزادیبخش جهان و لزوم آزادی ملتها که امروز نیاز به آن بیشتر شده، تهران میتواند کمک به این نهضتها را در اروپا آغاز کند. متمرکز ساختن نهضتهای آزادیبخش جهان به سمت اروپا گامی ضروری است.
8. ایران باید برد موشکهای بالستیک خود را به بیش از 2000 کیلومتر توسعه دهد. این برد افزایشیافته باید تمام کشورهای متخاصم در اروپا را در برگیرد. تهران همچنین میتواند ساخت شهرهای پهپادی با پرندههایی با برد 4000 کیلومتر را نیز در دستور کار قرار دهد.
9. ایران باید فرآیند برخورد با لانههای جاسوسی و مراکز اغتشاشات در کشورهای متخاصم را آغاز کرده و آنها را بهطور مستقیم زیر ضربه ببرد.
10. اقدامات غرب در آسیبرسانی به منافع امنیتی و اقتصادی ایران، باید با پاسخهایی مشابه هرچند از مسیرهایی متفاوت اعمال شود. توطئه در اعمال تحریم وسایل نفتی، میتواند منجر به اقدام ایران در کاهش کارایی سیستم انرژی کشورهای متخاصم شود.
11. ایران باید در برخی از جبههها، اخراج کامل غرب را در دستورکار قرار دهد. درحال حاضر در بخشی از جبههها علیرغم پیروزی محور مقاومت، منافع غرب با تسامح حفظ شدهاند.
12. فشار ایران در مسیر ایران-مدیترانه باید افزایش یابد. دسترسی زمینی و تسلیحاتی به اروپا باید در دستور کار قرار گیرد.
13. امنیت شرکتهای اروپایی در منطقه باید دچار اخلال شود تا مزیت آنها نسبت به شرکتهای آسیایی و رقیب، زایل شود.
14. محور مقاومت که تاکنون تواناییهای منطقهای برای هدفگیری دشمن داشته است، باید دارای توانایی عملیاتهای فرامنطقهای بهویژه در اطراف اروپا شود.