ابوالقاسم رحمانی، دبیر گروه جامعه:عادت بدی شده، برای امروز و دیروز و یکسال و دوسال اخیر هم نیست، تا جایی که حداقل من خاطرم هست، خصوصا در حوزه محیطزیست، تا وقتی کار از کار نگذشته و کارد به استخوان نرسیده، کسی حواسش به هیچ چیزی نیست جز سرمایه! اینکه توسعه مقدم بر حفظ محیطزیست هست یا نه هم همهاش داستانسرایی است و فرقی هم نمیکند که در قلب آمریکای لیبرال باشی یا ایران اسلامی، محیطزیست و حفظ آن، دغدغه هیچ کس نیست و این بیاولویتی و بیمحابایی در تعرض به محیطزیست هم، یکجایی همیشه خودش را نشان داده، بیرحم، هولناک و بیبازگشت. باور نمیکنید، به تجربیات گذشته، به بیآبیها، به خشکسالیها، به سیل و زلزله و... که همهاش را از سر گذراندیم، نگاهی بیندازید و قهر طبیعت را ببینید. شاید تاثیری در رویهها نداشته باشد، اما توصیفات و روایتها را تا حدی تنظیم میکند و از شعارزدگی دور خواهیم شد. بگذارید با این مقدمه به چند مساله و مصداق هم اشاره کنم و بعد برویم سراغ یکی از همسایگان و بلایی که کمر بسته تا سر ایران بیاورد، ایرانی که انگار جز چند دغدغهمند و کارشناس در کف دانشگاهها و محافل علمی، کسی دلش برای محیطزیستش نمیسوزد. از بیتوجهیها و نوشداروی بعد از مرگ سهراب در این حوزه گفتیم، بد نیست به چند پروژه و ماجرای نهچندان قدیمی و حتی داغ اشاره کنیم، مثلا پروژه میانکاله، میلیاردمیلیارد خرج میکنند برای ساخت پتروشیمی در یکی از بکرترین و بهترین اراضی ملی کشور، بعد مقاومت مردم را میبینند پاپسمیکشند و میفهمند چه فاجعهای رقم زدند. یا همین ماجرای سد چمشیر در استان کهگیلویه و بویراحمد، میلیونها دلار هزینه میکنند، وام خارجی میگیرند، سر آخر یکنفر از لحاظ محیطزیستی و محض رضای خدا پیدا نمیشود مهر تاییدی به این پروژه بزرگ بزند و اینطور به جان محیطزیست میافتند. اینها را گفتم و از موارد داخلی مثال زدم تا به دو مساله اصلی اشاره کنم و بعد هم سراغ سوژه اصلی برویم. اول اینکه سالهایسال است محیطزیست از اولویت همه دولتها خارج شده است و همیشه توسعه و سرمایهداری، مقدم بر نابودی محیطزیست بوده و هیچ دلمان برای حفظ میراث زیستمحیطی مان نسوخته، دوم هم اینکه این مدل، یعنی این رویه مواجهه با محیطزیست وقتی در داخل این چنین است، نمیتوان انتظار داشت در خارج از کشور و دربرابر دستاندازیها و زیادهخواهیهای خارجیها، حق ایران را بگیرد و مانع از تخریبها شود و اما بعد.
کافی است همین الان و در شرایطی که بایکوت خبری سنگینی در رسانهها، خصوصا رسانههای ترکیهای وجود دارد، سرچی در گوگل داشته باشید و در نوار جستوجو بنویسید سدسازیهای ترکیه. بیشمار نتیجه، مقاله و گزارش در این رابطه توسط رسانههای داخلی و خارجی منتشر شده است که هیچ کدام از این اقدام ترکها، جز برخی رسانههای ترکی زبان، تحتعنوان دستاورد یاد نمیکنند، یعنی نمیتوان مقالهای را پیدا کرد که در آن شرحی بر مثبت بودن ولع سدسازی در ترکیه برای این کشور و دنیا وجود داشته باشد. این موضوع بهعلاوه هشدارهایی که اساتید دانشگاهی و کارشناسان و پژوهشگران محیطزیستی میدهند، گوشزد میکند باید جدی و در میدان اقدامی را ترتیب داد تا بیش از این، محیطزیست ایران و باقی کشورهای همسایه، از سیاستهای ترکها متضرر نباشند. طی یکی، دو روز گذشته، خبری مبنیبر خشک شدن رودخانه ارس در رسانهها دستبهدست شد؛ اتفاقی که بهمدت یک روز رخ داد و نگرانیهایی را به وجود آورد اما کسی نسبت به آن واکنش خاصی نشان نداد و بیتوجه از آن گذشتیم. این مساله آنقدر حائز اهمیت بود که این بیتوجهی، خیلیطولانی نباشد و گمانههایی طرح شود. تعداد زیادی از فعالان محیطزیست، بعد از این اتفاق اشاراتی به اقدامهای ترکیه در زمینه سدسازی داشتند، اقداماتی که ماحصل اجرایی شدن یکی از پروژههای آن، میتواند به کمآبی رودخانه ارس، بهعنوان بزرگترین و مهمترین رودخانه مرزی ایران منجر شود؛ اتفاقی که دور از ذهن نیست و قرابت یا دوری زمانی آن هم، در این بایکوت رسانهای و بیاطلاعی از تصمیمات آتی ترکیه، قابل پیشبینی و تشخیص نیست. اما چیزی که اهمیت دارد، این است که دو رودخانه مرزی و اصلی ایران که یکی، هیرمند و در جنوب شرق کشور قرار دارد و دیگری ارس که در شمالغرب ایران است هر دو، بهخاطر زیادهخواهیهای همسایگان و عدم تحقق حقابه به کشورمان یا خشک شده یا در شرف از دست رفتنهاند، اتفاقی که نهتنها در بخش کشاورزی و صنعت و در نابودی محیطزیست و زیستگاهها، بلکه مشکلاتی را در تامین آب شرب این مناطق هم ایجاد کرده و میکند. اما بگذارید از کلیات دور شویم و کمی جزئیتر ماجرای شمال غرب کشور و آینده رود ارس و سدسازیهای ترکیه را مرور کنیم. روایتی که محمد درویش، فعال و پژوهشگر حوزه محیطزیست برای ما دارد.
«استراتژی ترکیه این است که چون در منشأ سرچشمه برخی رودخانههای دائمی آسیای جنوب غربی خاورمیانه قرار گرفته است، میگوید حق دارم تمام این رودها را با ابزارها و تکنولوژیهایم مهار کنم؛ پس اول از همه از دجله و فرات شروع کرد. حالا سراغ طرح داپ رفته که وظیفه دارد تمام سرچشمههای رودخانه ارس را -که مهمترین رودخانه مرزی ایران محسوب میشود- کنترل کند. (از نظر حجم آبی بزرگترین رودخانه مرزی ایران ارس است و بعد هیرمند در مرز افغانستان است.) افغانستان سد کجکی را احداث کرد و الان هم سد کمالخان را زده و اخیرا طالبان حتی مسیر رودخانه را هم تغییر داده است تا یکقطره آب وارد ایران نشود. هفته پیش در منطقه بودم و دیدم حتی یک سطل آب هم وارد ایران نمیشود و کامل جلوی آب را گرفتند. اگر ترکیه این کار را به سامان برساند واقعا از نظر فیزیکی قدرت این را دارد یک قطره آب هم وارد ایران نشود. ترکیه حتی اگر یکسوم سدهایی را که برای ساختشان برنامهریزی کرده هم بسازد، عملا کشت و صنعت مغان و تمام کشاورزی در آذربایجان شرقی و غربی را که در حوضه آبخیز ارس قرار گرفته از دست خواهیم داد. دوسال پیش طرح بزرگ 46 هزار هکتاری را ایران با سرمایهگذاری 850 میلیون دلار در کشت و صنعت مغان اجرا کرد که همه وابسته به رودخانه ارس است و اگر ترکیه چنین بلایی سر رودخانه ارس بیاورد، ما بهشدت متضرر خواهیم شد. البته فقط مغان و استانهای شمالغرب متاثر از این اتفاق نخواهند بود و تا ورودی خزر این اتفاق خواهد افتاد و الان باید تلاش کنیم و اجازه ندهیم این اتفاق بیفتد، چون این منطقه بهصورت طبیعی هم دچار تغییر اقلیم است، یعنی پیشبینی 20-15 درصد کاهش بارندگیها را هم داریم، اگر این سدسازیها شود، مثل همان اتفاقی که چهارروز پیش افتاد و کلا ارس خشک شد، شاهد خشکسالیهای بیشتری هم خواهیم بود. یکی از دلایلی که الان بیان میکنند که ارس کلا خشک شده، این است که احتمالا ترکیه آبگیری یکی از سدها را شروع کرده است. این را باید وزارت خارجه ما پاسخ بدهد و بررسی کند و پایش کند و از این بیخبری ما را نجات دهد. یک نماینده مجلس صحبت کرده بود که وزارت خارجه چرا هیچ کاری نمیکند؟ الان این امر در ابهام است. در اینترنت سرچ کنید ترکیه تمام خبرهای مربوط به پروژه داپ را عملا سانسور و فیلتر کردهاند. از تجربه پروژه گاپ که جنجال زیادی علیه آن برپا شد، استفاده میکنند و اینجا اطلاعات را منتشر نمیکنند ولی سفارت ما در ترکیه و آنکارا باید این کار را بکنند و اطلاعات را در اختیار ایران قرار دهند. نباید اجازه دهیم ترکیه از معاهده بینالمللی حفظ آبهای مشترک تخطی کند. ما 150 حوضه آبخیز مشترک در دنیا داریم و طبق این معاهده که سازمان ملل روی این نظارت میکند، همه کشورها باید منابع پایاب و در کشور دیگری هستند را رعایت کنند، هرچند ترکیه زیربار امضای آن نرفته است ولی دلیل نمیشود بتواند زیر میز بزند، بهخصوص اینکه تمایل دارد جزء اتحادیه اروپا شود و اتحادیه اروپا یکی از شرطهایی که قرار داده امضای این توافقنامههای بینالمللی و حضور و تعهد به آنهاست. بههرحال ما اگر دیر اقدام کنیم- سوای دریاچه ارومیه که آن را از دست دادهایم- بالادست دریاچه ارومیه چشمههای تولید گردوخاک افزایش پیدا میکند و زیستپذیری شمالغرب ایران بهشدت به مخاطره خواهد افتاد، حتی تا شهرستان مرند در آذربایجان شرقی همگی متاثر از حوضه آبخیز ارس هستند و همین الان باید ایران باقاطعیت و شفافیت وارد شود. نمیدانم از تجربه مصر درمورد مشابه این اطلاعی دارید یا نه، ولی دولت مصر وقتی فهمید نیجریه در بالادست نیل میخواهد با کمک ایتالیا سد بزند باصراحت گفت اگر اینکار را کنید علیه شما اعلام جنگ خواهیم کرد و نباید اجازه دهیم چنین اتفاقی بیفتد، چون میتواند منافع بین نسلی را در ایران بهشدت متاثر کند. اینکه الان چه اقدامی میتوان کرد و چه کسانی در این رابطه مسئولیت دارند و باید ورود کنند، وزارت خارجه در رأس قرار دارد و باید خیلی زود نسبت به این اتفاقات موضعگیری و اقدام صریح کند. اما سازمان محیطزیست هم باید اقداماتی را انجام بدهد. سلاجقه درخصوص گردوخاک از عراق سفری به این کشور داشت و اتفاقا مایل بود به ترکیه هم این سفر انجام شود ولی ترکیه زیربار این سفر نرفت، نه اجازه داد وی به ترکیه برود و نه دعوتش را پذیرفت که به ایران بیاید. ترکیه چون میداند زیرسوال است و نمیخواهد پاسخگو باشد، دوست ندارد وارد این گفتوگو شود، مگر اهرمهای فشار باشد، تجارت و گردشگری ترکیه و این میزان خانهای که ایرانیها در آنجا میخرند، ایران اهرم فشار جدی دارد و باید استفاده کند.»
«حداقل این است که ایران میتواند از فشار افکار عمومی استفاده کند، نمیدانم چرا این کار را نمیکنند. خود ترکها هم که چراغخاموش حرکت میکنند. درنهایت اینکه به طرز عجیبی ماجرا فیلتر است، یعنی سرچ کنید به جز چند مطلب که به زبان ترکی استانبولی است و من نفهمیدم چه نوشته، مطالب انگلیسی نیست. در خبرگزاریها خبرهای مربوط به پروژه داپ سانسور است ولی رایزن فرهنگی ما در ترکیه باید این اطلاعات را در اختیار قرار دهد و بالاخره نباید دوباره غافلگیر شویم و ببینیم بخش زیادی از یکی از مهمترین رودخانههای مرزی مان را از دست دادهایم.»
خب، میبینید؟ وضعیت در شرف همان مرحله همیشگی است؛ کار از کار گذشتن! در یک چنین وضعیتی آیا میتوان دست روی دست گذاشت؟ میتوان بیتوجه بود و میتوان مطالبهای نداشت؟ سدسازیهای ترکیه رویه ثابت و معمولی دارد؟ اصلا اینها برای چیست؟ اردیبهشت ماه سال جاری، محمدصابر باغخانیپور, مدیرعامل اندیشکده ماکا و کارشناس محیطزیست در گفتوگو با تسنیم به سدسازیها در ترکیه اشاره کرد و گفت: « ترکیه از گذشـته برنامـه بسـیار جـدی بـرای اسـتفاده از آب بهعنـوان ابـزار سیاسـی و امنیتـی علیـه کشـورهای همسـایه داشـته اسـت؛ بـرای نمونـه ترکیـه در بازه 18سـاله (2003 تا 2020) تعـداد 585 سـد روی رودخانههایـش احـداث کـرده اسـت درحالیکـه تعـداد کل سـدهای احداثشـده ترکیـه برای حـدود 56 سـال قبـل از آن 276 سـد بـود! یعنـی فقـط در 18 سـال اخیـر 585 سـد اضافـه کرده اسـت!» او در ارتباط با پروژههای سدسازی در ترکیه هم گفت: «پروژههای سدسازی ترکیه تنها محدود به پروژه گاپ نمیشود و این کشور از 20 سال پیش، ساخت 10 ابرپروژه سدسازی را شروع کرده است؛ ترکیه با تکمیل پروژه گاپ 5 برابر ظرفیت دجله و فرات بهروی آنها سدسازی کرده است و شکی نیست که این بارگذاری بیضابطه سبب وقوع ریزگرد در کشورهای پاییندست حوضه آبخیز دجله و فرات از جمله ایران و عراق خواهد شد. علاوهبر گاپ, پروژه سدسازی موسوم به داپ نیز بهروی بالادست حوضه رود ارس در حال بارگذاری است که با تکمیل آن مشابه این اتفاق در حوضه رود ارس نیز اتفاق خواهد افتاد! رئیسجمهور سابق ترکیه چند سال قبل عنوان کرد که «هر بشکه نفت در برابر هر بشکه آب» که این عبارت بهوضوح بیانگر هدف ترکها برای جلوگیری از ورود آبهای برونمرزی به کشورهای همسایه بهویژه ایران, عراق و... است.»
سر ظهر جمعه وقت تماس گرفتنه؟ من الان خوابم میاد، بعدا حرف میزنیم!
پیرو همین مساله و اهمیت موضعگیری و ورود سازمان حفاظت محیطزیست تماسی با سید حسین موسویفر بهعنوان سرپرست مرکز امور بینالملل و کنوانسیونهای سازمان حفاظت محیطزیست گرفتم. موسویفر در واکنشی عجیب، بعد از شنیدن سوال من، گفت:«سر ظهر جمعه وقت تماس گرفتنه؟ من الان خوابم میاد، بعدا حرف میزنیم!» راستش را بخواهید، حتما ایشان از کم و کیف پروژههایی که در ترکیه در حال انجام هستند، از من مطلعترند، از اثرات آن هم حتما اطلاعات بیشتری دارند، اما من به این فکر میکردم، در تمام این لحظاتی که این مدیر محیطزیستی کشورمان خواب قیلوله جمعهشان را میکنند، چند درصد از پروژههای ضد محیطزیستی ترکیهای و سدسازیهای آنها، پیشروی میکنند. قدیمترها، دنیا را آب میبرد و ما را خواب، حالا در بیآبی هم خوشخوابیم!
از محیطزیست، چیزی دستگیرم نشد، چند جستوجو در منابع داخلی و خارجی داشتم، همانطور که گفتم منابع داخلی و پژوهشگرهای خودمان، الحقوالانصاف کم نگذاشتند و تمام انفعالی که مسئولان در مراودات بینالمللی و دیپلماسی در این حوزه داشتند را به دوش کشیدند، اما خب بیمایه، اینها همهاش فتیر بود. مگر کم برای پروژههای ضد محیطزیستی داخلی نوشتیم و گفتیم؟ چه شد؟ اینجا هم ماجرا از همین قرار هست. با این اوصاف، حداقل برای بیدار شدن مدیران و مسئولان کشور، اینجا و در همین صفحه هم مینویسم. پایگاه خبری انتخاب در ارتباط با پروژههای سدسازی ترکیه در گفتوگویی با حجت میانآبادی پژوهشگر دیپلماسی آب و دانشیار دانشکده کشاورزی تربیت مدرس نوشته: «پروژه آناتولی شرقی یا داپ که ترکیه حدود یک دههای است آن را آغاز کرده است، حاصل تجربیات گاپ است. ترکیه از تجربیات آناتولی جنوب شرقی (گاپ) استفاده کرده و اجازه نمیدهد که اطلاعات دومین ابرپروژهاش که تبعات منفی زیادی بر ایران دارد، به راحتی در دسترس همه قرار گیرد. اجرای پروژه داپ حتی میتواند تامین آب شرب شمالغرب کشور را هم با چالش جدی مواجه کند. این ابر پروژه بر خلاف گاپ که سوغاتش ریزگردها بود، به دلیل اجرا روی سرشاخههای ارس، ایران را مستقیما تحت تاثیر قرار میدهد، ولی متاسفانه هیچ معاهدهای بین ایران و ترکیه بر سر رعایت حقابههای پاییندست وجود ندارد. عمق فاجعه وقتی بیشتر آشکار میشود که بدانیم پروژه گاپ با آن همه مشکلات برای ایران، پروژهای بود که سدهایش برقآبی بودند و آب ذخیرهشده پشت این سدها به مصرف نمیرسید بلکه برای تامین برق رهاسازی میشد، اما در پروژه داپ که روی ارس ساخته میشود، هدف توسعه کشاورزی و مصرف آب است. در چنین شرایطی آیا نباید نگران سرمایهگذاری چند هزار میلیاردی ایران در گوش راست گربه نقشه ایران برای توسعه اراضی کشاورزی پاییندست سد خداآفرین بود؟» البته این پژوهشگر وزارت نیرو را مسئول ارائه اطلاعات در ارتباط با این پروژه دانسته است و عدم وجود اطلاعات کافی در ارتباط با پروژههای خارجی که اثرات غیرقابلبازگشتی بر محیطزیست ایران دارند، مستقیما مربوط به کمکاری وزارت نیرو است. البته این هم چیز عجیبی نیست، چنین انتظاری از وزارتخانهای که خود در ضدمحیطزیستیترین پروژههای سدسازی داخلی متهم است، شاید بیجاست.
البته آن چه تا اینجا روایت شد، ناظر به دو مساله اصلی بود، یکی اینکه بیاطلاعی از فعالیتهای ترکیه در زمینه سدسازی، مشکوک به نظر میرسد و زنگ خطر جدی را برای کشورهای همسایه به صدا درآورده است و دوم اینکه گمانههایی بعد از خشکی یکروزه رود ارس طرح شد مبنیبر آبگیری یکی از سدهای ترکیه. روی دیگر روایتها اما خلاف مشکلآفرینی سدسازیهای ترکیه است. مرداد ماه امسال فیروز دولتآبادی سفیر سابق ایران در ترکیه درباره پروژه سدسازی ترکیه روی ارس و تبعات آن بر ایران با تاکید بر این نکته که پروژه داپ تاثیری بر حقابه ما از رود ارس نخواهد داشت گفت: «طبق معاهده بینالمللی مربوط به دهه ۷۰ میلادی وقتی سرچشمه رودی در بیرون از مرزها بوده کشورهایی که در نظر دارند حقابه ورودی را حفظ کنند میتوانند براساس حقابه جاری سد احداث کنند که آب را نگه دارند و اگر آب وارد کشور ثالثی هم میشود حق آن کشور نیز ملاحظه شود، فرض کنیم در ترکیه سدی احداث نشده، آب براساس رویه تاریخی به ایران و آذربایجان و سپس وارد دریای خزر میشود. ما هم اگر بالادست باشیم این امکان را داشتیم که سد احداث کرده و از آب بهرهبرداری کنیم، به شرطی که حقابه پاییندست حفظ شود. مثلا ما سد خداآفرین را حدود دهه ۷۰ شمسی، زمانی که بین ارمنستان و آذربایجان جنگ بود علیرغم مخالفت دولت آذربایجان احداث کردیم. بهعبارت دیگر ما طبق معاهده بینالمللی کار خودمان را انجام دادیم. با سدسازی ترکیه حقابه ما از ارس تغییری نخواهد کرد، تا امروز هم تغییری در ورودی آب به ایران حاصل نشده، بعد از این هم نخواهد شد. منطقه شمال و شمالغرب کشور پرآب است و احتمال آسیبپذیری از پروژه داپ پایین است و ما از این لحاظ مشکل خاصی نداریم.»
در جریان ادعاها و بررسیهای صورتگرفته، اتاق بازرگانی ایران هم همین چند روز پیش با انتشار نتایج یک پژوهش هشدار داد که اجرا و تکمیل پروژه داپ از طرف ترکیه، سهم ایران از منابع آبی رودخانه ارس را تا ۳۰ درصد کاهش میدهد. این پژوهش توسط کمیسیون توسعه پایدار اتاق بازرگانی ایران انجام شده و در آن آمده است: «اجرا و تکمیل آناتولی شرقی موسوم به داپ (DAP) کشور ترکیه در آینده نزدیک ممکن است سهم ایران از منابع آبی در حوضه آبریز ارس را بین ۲۵ تا ۳۰ درصد کاهش دهد و قطع یا کاهش آورد رودخانه مرزی ارس توسط ترکیه، منجر به مشکلات جدی برای تامین آب شرب و کشاورزی مناطق پاییندست میشود. با توجه به افزایش بهرهبرداریها و ایجاد سازههای مختلف آبی در بالادست حوضههای آبریز بهویژه در ترکیه و همچنین کاهش نزولات جوی و کاهش حجم آب ورودی، بهویژه در حوضههای آبریز ارس، لازم است تا اقدامات منسجمتر و قویتری از طرف ایران در چهارچوب دیپلماسی آب در دستور کار قرار گیرد.»
درنهایت و با توجه به وضعیت پیشآمده، تا اینجا صرفا چند تحلیل و گمانه اولا در ارتباط با آینده سدسازیها در ترکیه و اثرگذاری آن بر محیطزیست ایران طرح شده است و ثانیا گمانههایی مبنیبر اثرگذاری این سدسازیها بر خشکی یک روزه ارس صورت گرفته، لازم است مسئولان و متولیان امر، هرچه زودتر نسبت به واکاوی و پژوهش در این زمینه اقدام کنند و اگر آینده محیطزیست ایران، خصوصا در شمالغرب در مخاطره است، نسبت به آن موضعگیری داشته باشند.