تاریخ : Thu 05 Jan 2023 - 00:00
کد خبر : 76904
سرویس خبری : دانشگاه

دغدغه دختران ایران

بانوان سخنران در محضر رهبر انقلاب چه گفتند؟

دغدغه دختران ایران

رهبر معظم انقلاب، چهارشنبه 14 دی‌ماه میزبان جمعی از زنان فرهیخته و فعال کشور بودند. در ابتدای این دیدار 7 نفر از شرکت‌کنندگان فرصت طرح مطالب و نکات خود را پیدا کردند.

رهبر معظم انقلاب، چهارشنبه 14 دی‌ماه میزبان جمعی از زنان فرهیخته و فعال کشور بودند. در ابتدای این دیدار 7 نفر از شرکت‌کنندگان فرصت طرح مطالب و نکات خود را پیدا کردند. عاطفه خادمی پژوهشگر و عضو شورای فرهنگی و اجتماعی کشور، پریچهر جنتی نویسنده و خانه‌دار، مریم نقاشان حقوقدان فعال در محاکم قضایی آلمان، مهدیه‌ سادات محور برنده جوایز ملی و بین‌المللی سینمای مستند، شهرزاد زاده‌مدرس استادتمام دانشگاه علوم‌پزشکی شهید بهشتی، نگین فراهانی کنشگر حوزه دختران نوجوان، سارا طالبی دکتری علوم ارتباطات و طلبه سطح چهار حوزه علمیه نفراتی بودند که به نکات خود در زمینه‌های نقد حقوق بشر غربی در حوزه زنان، سلامت زنان، نقش زنان در عرصه سینما و هویت بانوی طلبه، توسعه تعاونی‌های زنانه، اصلاح نگاه به فرهنگ خانه‌داری در دستگاه‌های مختلف به‌ویژه نظام آموزشی کشور، ارائه تصویر روشن از زن ایرانی به غرب، لزوم به‌کارگیری مطلوب زنان موفق در سطوح مدیریتی کشور، ضرورت حضور زنان فرهیخته در شوراهای عالی و نهادهای مرجع تصمیم‌ساز، ضرورت تبیین مزیت نسبی زن تراز جمهوری اسلامی، اصلاح بازنمایی زنان در تولیدات رسانه‌ای پرداختند. مشروح صحبت‌های مطرح‌شده شش نفر از سخنرانان را به همراه گفت‌وگویی با مجری این دیدار در ادامه می‌خوانید. 

جدی‌ترین خلأ بانوان فقدان بسترهای استاندارد کنشگری اجتماعی است

عاطفه خادمی، دکتری سیاستگذاری فرهنگی، فعال حوزه حکمرانی، فرهنگ و بانوان:«وَ نُرِیدُ آن نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأرْضِ وَ نَجْعَلَهمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهمُ الْوارِثِینَ»
اینجا حسینیه امام خمینی‌(ره) مأمن بانوان آزادی‌خواه جهان است و ما جمعی از بانوان در گستره‌ای به جغرافیای ایران و مکتبی به عظمت اسلام خدمتتان رسیده‌ایم تا فصل جدیدی از حرکت رو‌به‌رشد برای تغییرات اساسی در این کشور را پیشرانی کنیم.  اکنون و در روزهای ابتدایی گام دوم انقلاب، فرصت مناسبی است برای بازخوانی و ارزیابی بیش از چهار دهه عملکرد جمهوری اسلامی در موضوع زنان و خانواده، تا از این مجرا امکان ترسیم تصویر مطلوب «وضعیت زنان در آینده تمدنی ایران اسلامی» فراهم ‌آید. 
عرایض بنده با رویکرد حل بنیادین و ریشه‌ای مسائل بانوان، متمرکز بر ساحت حکمروایی به‌صورت عام و عرصه فرهنگ به صورت خاص محضرتان ارائه می‌گردد؛ چراکه ساحت حکمروایی معطوف به نظام اداره کشور در مسیر حرکت به سمت اهداف و چشم‌اندازها است و عرصه فرهنگ روح حاکم بر این حرکت.  اما نسبت میان حکمروایی جمهوری اسلامی و موضوع بانوان روایت ناگفته‌ای است که این سال‌ها کمتر به آن توجه شده است.  مفهوم الگوی سوم یکی از جلوه‌های تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی ایرانی است، الگویی که در سه بعد عینیت می‌یابد:
بعد اول سلوک فردی با رویکرد توحیدی و عرفانی
بعد دوم ایفای نقش همسری و مادری در بستر خانواده
و بعد سوم کنشگری اجتماعی ناظر به حل مساله
بنا بود انقلاب اسلامی ایران با حکمروایی متعالی مردم‌محور و به پشتوانه سرمایه‌های بی‌بدیل خود در تاریخ اسلام و ایران، ریل‌گذاری استاندارد تربیت بانوانی منطبق بر الگوی سوم، آن هم نه به نحو استثنا، بلکه به نحو قاعده را محقق نماید. 
حال‌آن‌که تجربه تاریخی تعین یافته از الگوی سوم در بستر شکل‌گیری انقلاب و هشت سال دفاع مقدس، در دوره به‌اصطلاح سازندگی در ذیل رویکردهای توسعه‌محور تصویر مطلوب از زن مسلمان را تغییر داد. 
از دهه هفتاد به بعد توصیف مطلوب از زن مسلمان، بانویی الزاما تحصیل‌کرده شاغل توسعه‌گرای منفعل به جهت ارزشی تصویر شد. به تدریج ایده زن کارمند در بخش دولتی و کارگر در بخش خصوصی به‌عنوان پارادایم مطلوب زن ایده‌آل در ساختارها متولد شد و الگوی سوم خانواده‌محور در فضای نظر و ذهن باقی ماند. 
اکنون پس از 30 سال تجربه این مدل از اداره کشور، می‌توان به بخش کوچکی از پیامدهای آن اشاره کرد:
-فقدان صورت‌بندی نظری و تولید نظریه سیاستی انقلاب اسلامی در حوزه زنان
-عدم تولید فقه معیار در مواجهه با نظام مسائل بانوان
-نگاه تک‌بعدی دانشگاه و عدم مواجهه سیستمی نهاد علم در موضوعات مرتبط با حوزه زنان، خانواده، جنسیت و... 
-استیلای مردان در تقسیم امکانات و فرصت‌ها و به حاشیه راندن بانوان
-طراحی مردانه محیط‌های کاری و عدم توجه به شرایط و نیازها و الزامات کنشگری اجتماعی بانوان
-فقدان ایده و اراده برای فعال‌سازی ظرفیت بانوان در ساحت تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی‌های کلان
-حذف تدریجی بیش از 60 درصد از ظرفیت جامعه بانوان از چرخه حکمرانی
-عدم باور متولیان به مرجع‌سازی و تربیت رهبران اجتماعی از جنس بانوان برای جامعه بانوان
-سردرگمی بانوان دغدغه‌مند و توانمند در انتخاب اولویت‌ها و عرصه‌های فعالیت و کنشگری
به گمان حقیر تنها ایده مطرح یعنی شکل‌گیری نهاد فراقوه‌ای در حوزه بانوان نیز با توجه به سابقه عملکرد نظام اداره کشور، نمی‌تواند تمام نیازهای جامعه بانوان را در واقعیت میدان برطرف نماید، تجربه این 40 سال ثابت کرده است که نهادسازی در داخل حاکمیت برای حل مسائل بانوان همواره نتیجه عکس داده است. 
بنابراین به این نتیجه می‌رسیم که تنها مسیر، پرداخت مبنایی (و نه بنایی) به حل مساله است. 
فلذا راه‌حل اساسی و نقطه اهرمی برای مداخله، طراحی و بازسازی انقلابی ساختار اداره کشور، برای ریل‌گذاری صحیح حرکت انقلاب در افق 50 سال آینده، با هدف پیشرفت همه‌جانبه جامعه بانوان در چارچوب عدالت و سلامت خواهد بود. 
به قول آن برادر مسئول، «باید زد زیر میز!»

راه‌حل چیست؟
بررسی‌های کارشناسانه و مطالعه تجربیات کشورهای پیشرفته و همچنین مطالعه الگوهای موفق بومی مانند آنچه در سال‌های اخیر در توسعه زیست‌بوم علم و فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان کشور، ستاد توسعه نانو و همچنین توسعه جامعه اندیشگاهی رخ داده است، نشان می‌دهد ایده هوشمندانه و زمان‌شناسانه حلقه‌های میانی که توسط حضرتتان در همین حسینیه مطرح شده است، تنها راه باز نمودن گره‌های گشوده‌نشده است.  طرح این ایده در اولین سال از گام دوم انقلاب و در مرحله دولت‌سازی از مراحل پنج‌گانه انقلاب اسلامی، این پیام را دارد که حضرتعالی با شناخت عمیق و دقیق نسبت به نارسایی‌ها و ناکارآمدی‌های ساختاری، نظام اداره کشور را چشم اسفندیار انقلاب می‌دانید و بر همین اساس حکیمانه و شجاعانه کلان پروژه بازسازی انقلابی نظام اداره کشور و مهندسی بازگشت سرمایه‌ها و ظرفیت‌های تخصصی مردمی به عرصه حکمرانی و ایجاد حرکت عمومی برای حل مسائل کشور را کلید زده‌اید.  لذا خواهشمندیم که ما حاضران در این جمع و تمام دختران و مادران این سرزمین را سربازان پا‌به‌کار خود در راه این مجاهدت عظیم بدانید و ترسیم ماموریت و تقسیم کار نمایید. 
همچنین برداشت ما از ایده حلقه‌های میانی این است که طبق نظر حضرتعالی، حاکمیت موظف است امکان خلق نهادهای مردمی تخصصی واسط میان دستگاه‌های اجرایی و کنشگران میدانی را فراهم کرده و ابتدائا در یک بازه 3 تا 5 ساله با سرمایه‌گذاری توسعه‌ای، امکان رشد در یک محیط رقابتی را برای آنها فراهم آورد. سپس مجموعه‌های ایجاد‌شده را به صورت تخصصی ارزیابی و رتبه‌بندی کرده و به میزان ظرفیت‌ها و توانمندی‌های بالفعل این مجموعه‌ها، امکانات و اختیارات حاکمیتی خویش را در حل مساله به ایشان تفویض و تنفیذ نموده و خود از جایگاه ستادی به تسهیل‌گری، تنظیم‌گری، هدایت و راهبری آنان بپردازد. همچنین ضروری است امکانات حمایت و پشتیبانی من‌جمله تامین مالی پایدار از محل منابع موقوفات، مسئولیت اجتماعی صنایع متوسط و بزرگ، صندوق‌های سرمایه‌گذاری و کارآفرینی و... نیز در این راستا فعال گردد.  امکان تحقق این ایده در قانون اساسی جمهوری اسلامی پیش‌بینی شده است و مناسب است به تدریج دیگر اسناد و قوانین، بازنگری شده و به آن ملحق گردد. 

اما ماموریت و کارکرد حلقه‌های میانی چیست؟
به‌نظر می‌رسد مهم‌ترین وظیفه و ماموریت این نهادهای واسط یا به تعبیر بهتر همان حلقه‌های میانی، توسعه زیست‌بوم کنشگری بانوان به‌منظور ایجاد حرکت عمومی در حل مسائل کشور به‌خصوص مسائل حوزه زنان خواهد بود. 
حقیر با همین رویکرد، ایده‌ای عملیاتی را مختصرا خدمت‌تان عنوان می‌نمایم و نظر صاحب‌نظران را به آن جلب می‌نمایم: ایده توسعه زیست بوم‌های تخصصی و بومی در حوزه بانوان در قامت حلقه‌های میانی.
جدی‌ترین و اساسی‌ترین خلا جامعه بانوان، نداشتن بسترهای استاندارد کنشگری اجتماعی منطبق با فقه معیار، ارزش‌های ایرانی اسلامی، مقتضیات جنسیتی و شرایط اقلیمی، فرهنگی و جغرافیایی است. بی‌توجهی به تنوع جامعه بانوان در محور تنوع‌های فرهنگی، غفلت تاریخی ما طی سال‌های گذشته بوده است و سال‌هاست روش نسخه‌پیچی از مرکز و ابلاغ آن بر کل کشور را در دستور کار داریم. برای نظام اداره کشور در هنگامه تصمیم‌گیری و در حوزه برنامه‌ریزی، ایده‌پردازی و حل مساله تفاوت معناداری میان بانوان اقلیم‌های مختلف وجود ندارد و این آسیبی جدی در این حوزه است. 
اما زیست‌بوم‌های تخصصی، بستری جامع و کامل متشکل از تمامی ابزارها و امکانات برای رفع نیازها و تسهیل‌گری و جهت‌دهی به فعالیت‌ها و اقدامات، به‌منظور رشد عقلانیت و خردورزی عموم جامعه بانوان برای ایفای نقش رهبری تغییر در عرصه‌های مختلف انقلاب است. 
شکل‌گیری زیست‌بوم‌های تخصصی بانوان به‌عنوان حلقه‌های میانی، حوزه بانوان را از سیطره رویکردهای سیاست‌زده، متحجرگونه و تجددگرا نجات می‌دهد و امکان کنشگری حقیقی پایدار را در یک فضای بی‌بدیل بر مبنای ارکان گفتمانی الگوی سوم طرح‌ریزی می‌کند. همچنین با استفاده از رویکردهای مشارکتی در حل مساله مبتنی‌بر چهارچوب نظری نوآوری باز و جمع‌سپاری، و بهره‌مندی از ظرفیت خلاقیت و ابتکار جامعه زنان، نه‌تنها مسائل بانوان به بانوان واگذار می‌شود، بلکه ظرفیت بانوان در خدمت حل دیگر مسائل انقلاب نیز فعال می‌شود.  در جمع بندی نهایی عرضه می‌دارم که حضرت آقا! در شرایط کنونی و با عنایت به هجمه سنگین دشمن برای ذبح کردن هویت حقیقی زن مسلمان، سربازان شما در عرصه فرهنگ، این حوزه را آماده‌ترین و مساعدترین بخش از اجزای کشور برای پیاده‌سازی این الگو می‌دانند و آمادگی کامل خود برای اجرای طرح توسعه‌ای با هدف بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ کشور مبتنی‌بر پارادایم حلقه‌های میانی، تحت‌حمایت‌های پدرانه حضرتعالی را اعلام می‌دارند.  در همین راستا طرحی با عقبه بیش از 10 سال مطالعات تخصصی و همراهی شبکه‌ای از کنشگران حرفه‌ای عرصه فرهنگ، هنر و رسانه به‌منظور طراحی زیرساخت برای فرآوری معنا و مفهوم و ایجاد زنجیره ارزش معنا از گزاره‌های فلسفی تا محصولات فرهنگی در بستر زیست‌بوم تخصصی صنایع فرهنگی برای بانوان تقدیم محضر حضرتعالی می‌شود.  متعهد می‌شویم که با اجرای درست و کامل این برنامه، ان‌شاءالله خط‌شکنی کنیم و امکان تغییر ریل نظام اداره کشور به ساختار حکمرانی مردم پایه در حوزه زنان را فراهم آوریم و برای سایر عرصه‌ها نیز نمونه الگویی موفق خلق کنیم. 
امید آنکه نظرات و توصیه‌های حکیمانه‌تان، راهگشای گره‌های ذهنی و پشتیبانی پدرانه حضرت‌تان گره‌گشای موانع میدانی مجاهدان مسیر حق باشد.  در انتها از محضرتان مطالبه و درخواست کوچکی دارم که برای حقیر و آرزویی که در دل دارم دعای ویژه بفرمایید. 

ساختارهای تشریفاتی راه‌حلی برای کنارگذاشتن زنان از عرصه رسمی مدیریت شده است

مهدیه سادات محور،  مدیر خانه هنری رسانه‌ای دیما - کارشناسی‌ارشد علوم اجتماعی دانشگاه تهران:سلام‌علیکم
حضرت‌آقا! من نماینده آن گروه از زنان فعال رسانه‌ای هستم که در سال 95 در نشست با خانواده رسانه‌ای سازمان اوج، در نبودمان، سراغ‌مان را از آقایان حاضر در جمع گرفتید. نه اینکه آن زمان دغدغه فعالیت رسانه‌ای نداشتیم اما اندک بروز و هویت امروزمان را مدیون همان تلنگر حضرتعالی مبنی‌بر لزوم حضور زنان در رسانه هستیم.  و امروز با کسب اجازه از شما، دختر کوچک‌تان از اهالی رسانه، یک مادر دانش‌آموخته جامعه‌شناسی، که توفیق صحبت با شما را پیدا کرده می‌خواهد از سپهر منظومه فرهنگی و رسانه‌ای زنان و مادران، مطالبی را با پدر دلسوزش به اشتراک بگذارد.  حضرت‌تان در نشست‌های راهبردی در سال 90 که سرشار ازروشنگری‌ها در حوزه زنان بود، به نسل ما امیدوار بودید و فرمودید: امروز بحمدالله دختران جوانی که در آینده نه‌چندان دور به مقامات عالی علمی، فقهی و فلسفی می‌رسند، بسیارند. اینها افتخار نظام اسلامی هستند؛ و پیشرفت زن یعنی این.  سوال حقیر این است که چرا از این زنان موفق در حوزه‌های تخصصی رسمی، کمتر استفاده می‌شود؟ گویی ساختار تشریفاتی و حداقلی معاونت زنان و مشاوران زن در دولت‌ها با کمترین بودجه و امکانات راه‌حلی شده است برای کنار گذاشتن زنان از نظام تصمیم‌گیری‌های اساسی و حیاتی کشور، حتی مدیریت حوزه‌های علمیه بانوان. 
چرا در مقام مشاوران عالی قوا و نظام، مثل شورای عالی امنیت ملی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی، زنان به‌عنوان محصول خلف و نیمی از کنشگران جمهوری اسلامی نقش‌آفرینی نمی‌کنند و در انتصابات از این زنان نخبه استفاده نمی‌شود؟   پس از گذشت 40 سال، به‌تازگی یک زن، به‌عنوان رایزن فرهنگی منصوب می‌شود -که البته همین هم مایه امید است- اما با مرور منظومه فکری حضرتعالی در حوزه زنان، می‌دانیم این روند کند، مطلوب شما نیست.  در عرصه تولید در هنر ورسانه؛ دانش‌آموختگان زن و دختر جمعیت کثیری را به خود اختصاص می‌دهند. نگاه زنانه برش‌ها و ریزبینی‌های متفاوتی از نگاه مردانه در تولیدات وارد می‌کند اما فرصت کنشگری غالبا دراختیار تولیدکنندگان مرد است.   بازنمایی زنان در تولیدات رسانه بایستی اصلاح شود و به دست خودشان رقم بخورد که این امر نیاز به باز شدن فضا برای فعالیت مدیریتی، مشورتی و تولیدی خود زنان دارد. تصور داشتن یک مدیرشبکه تلویزیونی دولتی خانم که وظیفه طراحی و سیاستگذاری استراتژیک را داشته باشد بسیار دور است. 
ما در عرصه محتوا در رسانه، با خلأ جدی متن‌های واقع‌گرا و موثر مواجه هستیم.  با سر تعظیم فرود آوردن دربرابر نظریات و فعالیت‌های فعالان زن در نسل گذشته، گویی بعضی نظریه‌های تخصصی حوزه زنان، به نام شخص یا گروهی خاص مسجل شده و امکان به‌روزرسانی وجود ندارد و مشکلات در حد طرح بحث در اندیشکده‌ها باقی مانده است. امروز اما در خط مقدم رسانه، گفتمان قدیمی زن تراز انقلاب اسلامی در برابر هجمه‌های موجود، نخ‌نما و کم‌اثر شده است.  اهالی رسانه غالبا در انتخاب سوژه‌های زنان موفق و اثرگذار با نقد مواجه می‌شوند؛ چراکه جریان رسمی، غالبا در تریبون‌ها و همایش‌های دولتی از زنان نخبه، فرهیخته و دانشمند، تقدیر می‌کند. سوال اصلی اینجاست که معیارهای ما برای تصویر کردن و دیده شدن مادران، زنان انقلابی، زنان کنشگر، زنان تلاشگر ایران که الزاما بروز علمی ندارند ولی مصداق الگوی سوم هستند، چیست؟ آنها که عفیفند، شریفند، خانواده برایشان اولویت دارد و به‌نوبه خود اثرگذار و کنشگر در حفظ خانواده و اجتماع هستند اما دست‌شان خالی از مدارک و گواهینامه‌ها و رزومه‌هایی اعتباری است. آنها کی و کجا در جمهوری اسلامی باید دیده شوند؟ کدام جریان عزم بر توجه به این جمع کثیر از زنان دارد؟  ما امروز باید با رجوع به گفتمان والای انقلاب اسلامی، بر موضوع مزیت برتر زن در جمهوری اسلامی، بازنگری کنیم و به معیار برسیم. معیارهایی که در عین به‌رسمیت شناختن تنوع و تکثر سبک‌های زندگی زنان، تئوری کلاسیک هم شکل‌سازی و شبیه‌سازی را کنار بگذارد و اینجا وظیفه ما اهالی رسانه است که هم راستا با محتوای مورد وفاق، به تولید محصول بپردازیم.  در پایان، به‌عنوان کسی که سال‌هاست مشغول فیلمسازی در حوزه زنان و خانواده هستم و به متن زندگی سوژه‌ها ورود پیدا کردم وظیفه خود می‌دانم از فرصت حضور در محضر حضرتعالی استفاده و به نمایندگی از این عزیزان برخی مسائل را مطرح کنم.  - بعضی موانع حقوقی حوزه زنان، مثل حضانت فرزند، خصوصا برای همسران شهدا، علی‌رغم تاکیدات حضرتعالی، با وجود امکان اصلاح قانون در چهارچوب فقه اسلامی در بروکراسی اداری گویی به مساله لاینحل تبدیل شده است. گاهی یک اصلاح قانونی کوچک دلگرمی بزرگی برای زنان متعهد به انقلاب می‌شود.   -مدعیان کار در حوزه زنان سال‌هاست از حل مشکل بیمه زنان خانه‌دار عاجزند. امری که در ترسیم هویت و اهمیت جایگاه این گروه در اجتماع، تاثیر بسزایی دارد.  در حوزه سیاستگذاری‌های فرهنگی، انبوهی از تکالیف برای زنان در نقش مادری و تربیت نسل، در نسبت با تکالیف مردان در نقش پدری، همچنین اهمیت تربیت دختران در مقابل کم‌توجهی به تربیت پسران نامتوازن است و این مخاطره‌ای است برای داشتن نسل بالنده در جمهوری اسلامی. حال آنکه فهم درست از اصول تربیتی اسلام، توجه به جایگاه والای ولایت پدر و لزوم اثرگذاری مستقیم والد بر فرزند را شامل می‌شود. بعدی که هیچ‌گاه در سفارشات رسانه‌ای از سوی مدیران توجه نمی‌شود. 
- درحوزه زنان، خصوصا مباحث جمعیتی، غالبا موضع تکلیف‌گرایی داریم تا حقوق‌گرایی.
سیاست‌های جمعیتی کمتر متمرکز بر نیازهای واقعی مادری و زنانه است و بیشتر در اقتصاد زدگی و طراحی مشوق‌های مالی موفق بوده‌اند. 
با تغییر و تطور خانواده گسترده به هسته‌ای، ما خویشاوندان درجه یک، کمک‌دهندگان اصلی به مادران جوان را از دست داده‌ایم. سیاست مذکور اما با همان شیب انتظار فرزندآوری دارد. در این راستا کوچک‌ترین اقدامات متناسب با نیاز زنان می‌تواند تحولی بزرگ در جهاد فرزند‌آوری رقم بزند. اقداماتی از جنس راه‌اندازی بنیادها و شبکه‌های حمایتی از «مادر یاران دوره دیده»، و هدایت این بانوان به خانه‌ها برای کمک به مادران چندفرزند.  همچنین الزام به تعبیه صرفا یک اتاق کودک در دانشکده‌ها، بیمارستان‌ها، محیط‌های کاری، برای امکان ادامه تحصیل و فعالیت مادران دانشجو، پزشک، اساتید ایده‌هایی است که به‌نظر می‌رسد باید الزامات طرح‌های جمعیتی باشد، افسوس که مورد غفلت است.
- لازم است برای حل مسائل و مشکلات قشری از جمعیت، با عنوان بانوان مجرد، برنامه‌ریزی و سیاستگذاری و توجه جدی صورت گیرد، آنها که یا شرایط‌شان برای ازدواج محیا نبوده یا همسر خود را از دست داده‌اند، و غالبا هدف سیاست‌های حوزه زنان نیستند. 
- به نوجوان دختر به‌عنوان هویت مستقل از زنان آینده، آنچنان که ضرورت دارد توجه نمی‌شود و مسائل آنها مورد مداقه قرار نمی‌گیرد. 
حضرت‌آقا!
امر فرمودید زنان برای حل مسائل زنان خود به میدان بیایند؛ ما در روزها و ماه‌های اخیر، درگیر صحنه جنگ و نبرد جدید با ربات‌های انسان‌نمای غربی با پرچم زنان هستیم. قطع بودن اتصال ما با فرماندهی، صحنه نبرد را برایمان سخت‌تر کرده. ما نیازمندیم قرارگاهی رسانه‌ای تشکیل شود تا اتصال ما را به فرمانده وصل و فرمان فرمانده در حوزه زنان به‌درستی تبیین شود تا خدای‌نکرده در مسیر آتش به اختیاریمان، هزینه‌سازی برای نظام نکنیم. 
ما در عرصه هنر تمام‌قد ایستاده‌ایم. 
ما آماده‌ایم. 
تنها خواسته‌ام در این روزهای سخت، دعا در یکی از قنوت‌های نمازتان برایمان است. دعا برای ثابت‌قدمی‌مان در راه انقلاب. ماحصل دوسال تلاشم در حوزه فیلمسازی، اخیرا مستندی بود از بانویی بااراده، صبور و قوی که نشان فیروزه بهترین فیلم جشنواره حقیقت را به‌خود اختصاص داد که تقدیم پدر عزیزم می‌کنم. 

برخی اتفاقات اخیر ناشی از کم‌کاری در ارائه الگوی جذاب زن انقلابی است

سارا طالبی، طلبه سطح چهار حوزه رفیعه‌المصطفی و دکتری علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی:بسم الله الرحمن الرحیم 
و ان لو استقاموا علی الطریقه لاسقیناکم ماء غدقا 
مطابق بیانات رهبر عزیز انقلاب، ایده ما ایجاد نظام انقلابی است که در عین دارابودن ویژگی‌های نظم‌بخش، حاوی آرمان‌ها نیز باشند. الحمدلله این نظام انقلابی کنار همه خارهای مسیرخود، تا نقطه خوبی جلو آمده است. 
در راستای دغدغه شریف نظام انقلابی عرض می‌کنم، حضرت آقا شاهدیم که در روال سیاستگذاری ساختارهای رسمی، نوعی از آرمان‌زدایی، نرمالیزه کردن و هویت‌زدایی و انفعال، به دلایل مختلف محقق می‌شود که بحران هویت را در اقشار متنوع رقم می‌زند و منجر به تنزل از آرمان‌های بلند حیات طیبه جهادی می‌شود.  در امتداد همان نگرش نظام‌ساز انقلابی، ما با مقوله مبارک و هویت‌بخش الگوی سوم، آشنا می‌شویم.  همان الگویی که تبیین درست و تحقق آن دوای خیلی دردهای جامعه زنان بود و خلأ تحقق آن، بحران هویت زنان را در جریانات اخیر نشان می‌داد، اکنون نیاز است مطالعه کنیم، مجموعه‌های موجود در تبیین، گفتمان‌سازی، امتدادیابی و اجرای الگوی سوم، چه کرده‌اند؟ آیا عدم تبیین الگوی سوم، منجر نشده زنان جامعه از نگرش‌های سنتی به دیدگاه‌های دلفریب غربی پناه ببرند؟ 
در مقام یک طلبه عرض می‌کنم حضرت آقا، که مباحثات ما حاکی است که ته‌نشست مدل شرقی هنوز در اندیشمندان، مدیران و موثران حاکم است که شاید به این مطلب آگاهی هم نداشته باشند و تغییر عادات ذهنی آنها، استمرار تحقیق و تولید مبانی فقهی، فلسفی، تفسیری الگوی سوم، ایجاد نظریه اجتماعی، گفتمان‌سازی، مطالبه و در ادامه ایجاد شبکه‌های حلقه‌های میانی منجر به نهضت بانوان بر این مبنا را می‌طلبد.  ما نیازمند این هستیم که هم در سیاستگذاری و تصمیم‌سازی، الگوی سوم متعین شود و هم در لایه مردمی، توانمندسازی زنان به‌عنوان رهبران نهضت، ریل‌گذاری و محقق شود. تاثیر فقدان فناوری بومی یا نظریه اجتماعی، برای تبدیل ایمان قلبی بانوان به عمل صالح تمدن‌ساز از مهم‌ترین عوامل دیگری است که زنان را از هویت تمدنی خود دور کرده و به اقتضائات یک زندگی معمولی مشغول کرده است. 
امر دیگری که به اندازه اصلاح سیاست‌ها و تولید مبانی نظری اهمیت دارد و باید به موازات آنها دنبال شده، و حتی می‌تواند راهگشای مسیر آنها باشد، استخراج ایده‌ها و الگوهای عملی مندرج در تجربه‌های نقش‌آفرینی تمدنی زنان مومن و انقلابی، در گام اول انقلاب است. آسیب‌های فرهنگ عمومی و حتی نخبگانی جامعه در نگرش به زن، و حتی زن مومن و انقلابی، چالش‌های بسیار مهم آسیب‌زننده به هویت زن است.  حضرت آقا، وضعیت زن در جامعه ما را تا اندازه زیادی می‌توان متناسب با تقاضای مردان جامعه از آنها ارزیابی کرد. مردانی که در جایگاه پدر، همسر، استاد، کارفرما و... آرمان‌ها و الگوهای رفتاری و فکری زنان را چهارچوب می‌دهند. لذا غیر از جریان‌های غیرمتدین غرب‌زده و فمنیستی بسیاری از جریان‌های متدین همچنان در عمق اندیشه خود به الگوی زن سنتی باور دارند و پیروی از آن را مایه سعادتمندی زن دانسته و در ورای بعضی شعارهای ظاهری، ولو نادانسته همان الگوی شرقی منفعل را مطالبه می‌کنند.  گسترش فرهنگ مطلوب بودن «یک زندگی بی‌دغدغه»، حتی برای قشر متدین هم بی‌اثر نبوده و آنها را نیز موید «بی‌دغدغه بودن» بانوان کرده است و التزام عملی به واجب الهی حفظ نظام و عمل به جاهدوا فی الله حق جهاده را که جنسیت‌بردار نیست، در دوگانه‌ای با زنانگی، مادری و خانواده‌محوری تعریف می‌کند. مدنظر ما کسب مدرک یا شغل الزاما نیست، بلکه حضور تاثیرگذار و تصمیم‌ساز در مسائل متنوع مهم نظام است. 
این نگرش، حیات جهادی که به فضل الهی، حقیر در عرصه زندگی خانوادگی بارها آثار مثبت تربیتی‌اش را در فرزندانم دیده‌ام را در بسیاری بانوان وطن، محدود کرده است. در نبود یک نظریه جذاب برای هویت زنان، بسیاری از نسل جوان به مدل‌های آماده، فریبنده و گفتمان حاکم سبک زن غربی روی آورده و از چاله زن شرقی به چاه زن غربی متوسل شده و بخشی از کشف حجاب‌های اخیر ناشی از همین بحران هویتی و کم‌کاری در ارائه الگوی جذاب زن انقلابی است.  اگر این ظرفیت نهفته آماده به فعلیت آزاد شود بهره‌مندی از نقش تمدنی بانوان به‌عنوان منادیان باور به «زن انقلابی» با تکیه به روایت تجربه‌های پیشرفت، تذکر به سنت‌های الهی، یادآوری ظرفیت‌های بومی و تشویق بر استقامت و پایداری منجر به ترسیم افق‌های بلندی خواهد شد.  یکی از این اقشار فرهیخته بانوان طلبه هستند که اولا در رشته‌های تخصصی می‌توانند حامی شکل‌گیری عقلانیت و نظریه اجتماعی الگوی سوم باشند و درثانی به شکل‌گیری حلقه‌های میانی و هسته‌های مقاومت زنان ذیل مکتب امام اقدام کنند. بانوان فرهیخته من جمله طلاب به الگوی مشارکت اجتماعی فراگیرتر نیاز دارند و با موانعی که هست از ظرفیت حقیقی آنها استفاده نمی‌شود. ما در همین جریانات اخیر با وجود انواع موانع فکری و ساختاری تبلیغ در بسترهایی مثل مدارس و دانشگاه‌ها شاهد موفقیت بانوان طلبه مبلغ بودیم. این در شرایطی است که پس از تاکیدات مکرر حضرت‌عالی بر نقش تبلیغی بانوان طلبه هنوز به‌صورت عملی مجوزی برای رشته‌های نوینی مانند تبلیغ و بهره‌گیری از دانش‌های نوین ارتباطات در حوزه صادر نشده است. طلاب خواهر در بسیاری عرصه‌ها نقش‌آفرینی دارند که همان موانع هویتی مانع روایت شدن و گستره اثرگذاری دادن به آنها شده است.  اندیشه‌های شرقی بعضا در تعریف هویت بانوی طلبه هم موثر بوده و لزوم بازتعریف هویت بانوی طلبه با عنایت به فقه اقامه دین و خروج از انفعال را می‌طلبد. البته تفکر فمنیستی غرب‌زده نیز تهدید جدی‌تری برای زنان هست اما یافتن معیار و شاخص در صراط مستقیم زن انقلابی بودن، پیچیدگی و هزینه‌هایی دارد که کمتر کسی برای رفع آن می‌تواند اقدام متقن کند.  بانوی طلبه، سردم‌دار طرح‌بندی نظری و عملی الگوی سوم و اقامه آن در عرصه‌های خانواده، محله، آسیب اجتماعی، رسانه، مدرسه و دانشگاه بوده و حوزه علمیه خواهران برای تحقق این هدف مهم با شتاب بیشتری باید متحول شود.  پیشنهاد برای تقویت هویت تمدنی بانوان، بهره‌مندی از نقش تمدنی بانوان ایران اسلامی به‌عنوان، پیشروان و منادیان باور و شوق به «رویای پیشرفت ایرانی اسلامی»، باور و شوقی که با تکیه به روایت تجارب پیشرفت، تذکر به سنت‌های الهی، یادآوری ظرفیت‌های بومی و تشویق بر استقامت و پایداری امت تاریخ‌ساز ایران و ترسیم افق‌های شوق‌انگیز پیشرفت بارور خواهد شد. 
پیشنهاد برای طلاب:
ایجاد و تقویت شبکه‌ای از حلقه‌های میانی و هسته‌های مردمی طلاب خانم، به‌عنوان موقعیتی‌ای برای اتصال اندیشه مبنایی با عمل و تحول اجتماعی، برای دنبال کردن اهداف گام دوم، خصوصا امید‌آفرینی به‌عنوان مأموریت محوری این گام.

توهم اعتلای زن غربی در سایه برابری جنسیتی بزرگ‌ترین ظلم به زن است

مریم نقاشان، دکتری حقوق روستوک آلمان:قصد دارم تجربه عینی خود را به‌عنوان کسی که در دنیای غرب حضور داشته و نه‌تنها تحصیل و زندگی، بلکه در نظام قضایی اروپا پذیرفته ‌شده بیان کنم و از واقعیت‌های قاره سبز بگویم.  در مقام یک وکیل دادگستری رسالتم‌ تبیین حق و دفاع از مظلوم است، حال هرجا که باشم؛ چه در وطن و چه در سفر، اگر ببینم چهره حقیقت را غبارگرفته باید آن را بزدایم و دروغ را افشا کنم. وقتی دیدم که چه درباره کشورم و چه درخصوص دنیای غرب حقیقت مخدوش شده است، جهاد تبیین بر من تکلیف شد. در غرب کشورم را آن‌گونه که هست نمی‌شناسند، چون هجمه‌ای از سیاه‌نمایی چه در داخل و چه در خارج، از آغاز شکوفایی انقلاب اسلامی متوجه میهنم بوده است. انقلابی که ژرف‌تر از یک نظام سیاسی است، انقلابی که مربوط به یک جهان‌بینی است!
و رفتم تا به جهانیان به عمل بگویم بانوان ایران اسلامی توانمند، فرهیخته و صاحب‌نظر و کار آمدند؛ آن هم به لطف آموزه‌های مکتب تشیع که زن را والامقام می‌خواهد که سرآمد این مکتب بانویی است که تمام صفات انسان کامل را یکجا دارد. عالمه غیرمعلمه‌ای به نام حضرت زهرای اطهر(س) که دختر نبوت، همسر ولایت و مادر امامت است که به اعلا درجه مکارم اخلاق و علم رسیده و ما فخر شاگردی ایشان را داریم، رفتم تا به مردم دنیا بگویم آنچه را از ایران اسلامی و زنان آن از رسانه‌ها شنیده‌اید، رها کنید و به دیده‌هایتان اعتماد کنید.  من و امثال من زنانی هستیم که بعد از انقلاب اسلامی متولد شدیم، در آن بستر رشد و تحصیل کردیم و در عرصه علم بالیدیم و به جایگاه‌های اجتماعی همانند مردان، شاید هم بیش از آنها رسیدیم، بدون اینکه از ابزار جنسیتی برای ارتقا، استفاده کنیم! زیرا نحوه پوشش ما در جامعه به مخاطب اخطار می‌دهد که تو فقط می‌توانی در حیطه بهره از دانش و شخصیت انسانی من و نه به جنسیتم نزدیک شوی. حال این زن تربیت‌یافته در ایران اسلامی است که به‌عنوان ایده‌پرداز و مشاور بین فرهنگی و فعال اجتماعی، همیار دادستان و قاضی اروپایی است که در رفع معضلات اجتماعی غرب نیز ارائه طریق می‌دهد! و هرجا مورد تحسین و تشویق این مردم قرار گرفتم، گفتم من زنی شیعه از ایران‌زمینم و شگفتی را در چشمان‌شان دیدم و آنها را به تحقیق درباره کشور و مکتبم ترغیب کردم.  یکی از سوغات‌های‌ من برای مردم غرب ارائه تصویر روشنی از زن ایران اسلامی بود. و اکنون در بازگشت به میهن آمده‌ام، شهادت دهم که حقیقت غرب آنچه از رسانه‌های بیگانه به مردم ما القا می‌شود نیست، رسانه‌هایی که در پرتوی سیاست‌های کلان جهانی قصد اشاعه یأس و نفرت در بین مردم را برنامه کاری خویش قرار داده‌اند و از تمام علوم نوین روانشناسی و... استفاده می‌کنند تا مردم شاد و پرنشاط سرزمین‌های آزاده را به افسردگی و استیصال بکشانند و ثروت‌های ملی‌شان را که مهم‌ترینش نخبگان است، به خدمت بگیرند، آن هم به‌ازای اجازه زندگی در به‌اصطلاح مدینه فاضله‌ای که اگر فضلی داشته باشد مربوط به ملت‌شان است نه صرفا دولت‌هایشان! زیرا من مردمی را دیدم که به آنچه می‌دانند عمل می‌کنند، دروغ نمی‌گویند، خلف وعده نمی‌کنند، غیبت و تجسس بین‌شان جایی ندارد، کوشا هستند و منظم و به‌شدت قانع، ساده‌زیست و شفاف! حال برای اینکه جامعه‌ای نیکو داشته باشیم احتیاجی نیست مهاجرت کنیم، فقط باید هرکس از خود پست‌ترش به خود عالی‌ترش هجرت کند. من نیز طبق حدیث نبوی که فرمود به‌دنبال علم بروید حتی اگر در دوردست‌ها باشد و آیه «سیروا فی‌الارض...» سفر کردم تا رمز موفقیت‌ها و شکست‌های تمدن‌ها را بدانم و عبرت بگیرم و الگوبرداری‌ها و تحقیقات کتابخانه‌ای و میدانی‌ام را بنویسم در قالب کتابی با نام گستره حقوق حکومتی و تقدیم دولت و مسئولان کنم تا در امر نحوه اداره حکومت براساس آرمان و فرهنگ و قانون اساسی کشورم قدمی برداشته باشم؛ و کتاب‌هایی نیز در قالب خاطرات اروپا که تقدیم مردم کشورم کنم تا از نقاط قوت و ضعف آن مردم آگاه شوند و بیش‌ازپیش به امید و خودباوری برسند. همچنین آمده‌ام از توهم اعتلای زن غربی در سایه برابری جنسیتی که بزرگ‌ترین ظلم به زن است پرده بردارم و نقل‌قول کنم از قضاتی که وقتی قانون حقوق خانواده ایران اسلامی را برایشان خواندم به ضرس‌قاطع گفتند این قوانین حمایتی بسیار به زن بها داده است و زن ایرانی بیش از آنچه تکلیف داشته باشد حق دارد! وقتی می‌شنیدند نفقه زن یا برعهده پدر است در دوران تجرد یا برعهده شوهر در دوران تاهل و اینکه زن مکلف به پرداخت نفقه فرزند مشترک نیست و استقلال مالی دارد گویا با نگاه‌شان می‌گفتند واقعا زن در ایران ریحانه است! اما در غرب به بهانه حضور آزادانه در جامعه حکومت‌ها بیش از توان زن بر او تکلیف نهادند. از فطرتش دورش کردند تا بتوانند از او استفاده تبلیغاتی و کالاانگاری کنند. بدین‌ نحو که از منظر جهان‌بینی مادی غرب به‌عنوان‌مثال در بحث دیه به زن می‌گوید اسلام قیمت و ارزش تو را نصف مرد می‌داند برای همین دیه‌ات نصف مرد است و به تو ظلم شده. اما واقعیت این است که چون اسلام انسان را کالا نمی‌داند که قیمت بگذارد، لذا قوانینش جنبه حمایتی دارد و اتفاقا در این خصوص حمایت بیشتری از زن کرده که اگر نفقه‌دهنده‌اش را از دست دهد زن دوبرابر آن چیزی را دریافت می‌کند که اگر خودش بمیرد دیگری دریافت خواهد کرد. 
حال این منطقی است که به زن بگوییم تلاش کن قوانین را عوض کن که اگر فوت کردی مردی از مرگ تو بیشتر سهم ببرد؟! آیا این حمایت از زن است؟! وارونه‌ها تا حدی است که وقتی داور زن برای مسابقه فوتبال مردان انتخاب می‌کنند سرش منت می‌گذارند که ما به تو بها دادیم! اما واقعیت این است که زنی ظریف باید دنبال مردان قوی‌هیکل از این‌سوی زمین به آن‌سو بدود و انرژی بیشتر از یک داور مرد مصرف کند و آسیب بیشتری به جسمش نیز وارد شود و درواقع بیش از توانش به او تکلیف کنند و نهایتا شاید دستمزدی برابر یک داور مرد دریافت کند! آیا این ارزش دادن به زن است؟! همچنین پیوندها و علقه‌های خانوادگی را کمرنگ کردند تا زن از حمایت همسر، پدر، برادر، پسر و اقوامش بی‌بهره شود و اینچنین مجبور باشد با قبول قوانین بعضا غیرمنصفانه فقط تحت‌حمایت دولت باشد، چون پناه دیگری برایش نگذاشتند تا این‌گونه استثمار نوین زن بر پایه جهان‌بینی مادی غرب رقم بخورد. در پایان در راه آگاهی مردمم و اعتلای میهنم در پیشگاه رهبر کشورم اعلام می‌کنم که از هیچ کوششی فروگذار نخواهم کرد.

باید ارزش‌ها را برای دختران نوجوان ترسیم کنیم

نگین فراهانی، تسهیلگر حوزه دختران نوجوان و فارغ‌التحصیل کارشناسی تئاتر دانشگاه هنر:بسم‌الله الرحمن الرحیم
این حرف‌ها را شما می‌شنوید که امیدوارم به برکت حضور شما همه بشنویم؛ فصل نوجوانی را باید فصل کشف دانست. آن گم‌مسیری که درست در همین فصل شروع می‌شود و اگر پاسخی برایش نیابی با تو همراه است تا انتهای پیری. من اسمش را می‌گذارم زلزله هویتی. همین زلزله هویتی که تو را تبدیل می‌کند به منافق، هر طرف که ایستاده باشی. می‌شوی همانی که چشمت به دهان باز دیگری است. پس نوجوانی فصل «شدن» است. 
نه به معنای شکل گرفتن که فکر می‌کنم تا چهل‌سالگی هم بی‌شکل باشیم، بلکه به معنای ساختن زیربناها، گودبرداری‌ها برای ساختن، یا هر چیزی که اگر معمار بودم بهتر می‌دانستمش!
که البته این میل به جستن، بهترین ویژگی این دوران است که باید با آدمی بماند؛ جست‌وجوگر بودن. همان دکمه‌ای که توی تو نصب است که گاهی بگویی؛ نمی‌دانم. باید بهتر ببینم. باید درست را پیدا کنم. حق کجا ایستاده است و... . 
حالا وظیفه ما داعیه‌داران و نگران‌های نوجوان‌ها چیست؟
ما مدعیان کار فرهنگی با اشاره به این مجلس، فرهنگی‌کاران حوزه زنان، کجا ایستادیم و باید کجا بایستیم؟
همین وَن‌های سبز و سفید توی خیابان‌ها کافی است که دختران‌مان را از خرابه‌های زلزله مدرن هویتی‌شان نجات دهیم؟
همین قصه‌های کم و کوتاه از حضور واقعی زنان در ساخت جامعه واقعی، کافی است برای اینکه این نوجوان دختر راحت الگویابی کند؟
ما جای درستی ایستاده‌ایم؟
ما تسهیل‌کننده مسیر نوجوانی برای زنان آینده این سرزمین هستیم؟
ما برای این جامعه درست مادری کرده‌ایم؟
همین ما، در مقابل همان آنها، نمی‌دانم، اما شاید تو بدانی گفته‌ایم؟ شده‌ایم؟
همه‌چیز با یک سوال شروع می‌شود؛ حضور دختر نوجوان در این دنیای مدرنیته باید چگونه باشد که در خور او باشد، نیازهایش را پاسخ دهد، جامعه را از حضورش سیراب کند؟ و مهم‌تر اینکه آیا پاسخ را ما به آنها می‌دهیم یا بسترسازی می‌شویم که خودش به جواب برسد؟
من گمان می‌کنم که شناخت، اعتماد، شانه‌به‌شانه بودن، سه ضلع اصلی این بستر‌سازی است، شاید ضلع‌های دیگر هم داشته باشد که برای ادای روشنفکری هم که شده باید بگویم: من آنها را نمی‌دانم! ما برای تعامل دستوری روبه‌روی آنها نمی‌ایستیم. باید دست روی شانه‌شان بگذاریم و بگوییم من به تو گوش می‌دهم، تو هم من را بشنو! باید او را به تعریفی از خودش، جنسیتش، وظایف‌ها و بایدهایش، دلخواهش برسانیم.  در این شلوغ‌بازی‌های بی‌هویتی یا چندهویتی باید ارزش‌ها را برایش ترسیم کنیم، باید چشم‌هایش را به سمت پیکان‌هایی که او و هویتش را نشانه گرفته، تیز کنیم. باید ارزش‌ها را برایش ارزش کنیم و بعد از او عمل بخواهیم و ببینیم و کِیف کنیم؛ که چه عملگراهایی!
در مسیر کشف و شهودش ابزارهای حق‌یابی را برایش فراهم کنیم و خودمان یک قدم عقب‌تر بایستیم. چراکه کسی که مذاقش به حق خوش آمده باشد، ناحقی برایش زهرآلود است. باید نترسیم، که اگر همین واقعیتی که از اتفاق هست برایش درست تبیین شود جای هیچ ترسی نیست. ما نباید بترسیم، مایی که آن قله دهه 60 را در یک جامعه بودن، در الگو ساختن و داشتن، در حرکت جمعی، در گفتمان مهر مادرانه‌ای که همه تنفس کردند، در داشتن آن دختران نوجوان که مشت‌های گره‌کرده این پیروزی بودند، تجربه کردیم، نباید بترسیم. نباید به چه کنم بیفتیم چون ما خوب می‌دانیم باید چه کنیم. چون یک بار آن را زیست کرده‌ایم. 
و اینکه؛ از چه بترسیم؟ از هیچ؟! این دهه‌هشتادی و نودی‌ها مجهز به فهم و تجربه و خلاقیت غبطه‌برانگیزی هستند که اتفاقا کار ما را هم راحت‌تر کرده‌اند. ما فقط باید دوربین با لنز حق را بهشان بدهیم و پشت‌شان بایستیم. 
پس؛ بسم‌الله... . 

فضای دیدار مانند صحبت‌های پدر‌دختری بود

نفیسه‌سادات موسوی اجرای دیدار روز گذشته را برعهده داشت. او که دستی بر شعر و ادبیات دارد، مدرک کارشناسی‌ارشد مطالعات واژه‌گزینی و اصطلاح‌شناسی دارد و هم‌اکنون در مقطع دکتری تحصیل می‌کند. عضویت در فرهنگستان زبان و ادب فارسی و دبیری کارگروه شعر مجمع ناشران انقلاب اسلامی ازجمله دیگر حوزه‌های فعالیت موسوی است.  موسوی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» درخصوص نحوه انتخاب مجری دیدار بانوان با رهبر انقلاب گفت: «دو هفته قبل از دیدار با من تماس گرفتند و گفتند که شما جزء گزینه‌های اجرا هستید و رزومه‌ای گرفتند. نمونه اجرا و معرفی خواستند. متن‌ها را خواندیم و تن صدا را تمرین کردیم و دوشنبه خبر دادند که من گزینه اصلی اجرا هستم و متن قطعی را بنویسم. رزومه‌ای نیز از ما گرفته بودند و من فکر می‌کنم که نویسنده بودن من اثر‌گذار بوده، البته سابقه اجرا نیز دارم و در صداوسیما مجری بوده‌ام.»  او با بیان اینکه دیدار از نظر من بسیار دلگرم‌کننده بود، افزود: «با توجه به اینکه جای خالی قشر بانوان 10 سالی بود که در بیت احساس می‌شد، بسیار برای ما خوشحال‌کننده بود؛ چراکه یک‌سری از مسائل مختص جامعه زنان است، حتی بیانات رهبری نیز برای این قشر متفاوت است و مطالبات متفاوتی داریم. کلیت دیدار را امیدوارکننده می‌دانم. رهبری نیز وعده دادند که این جلسات مستمر باشد.» 
دبیر کارگروه شعر مجمع ناشران انقلاب اسلامی اضافه کرد: «نکته‌ای که وجود دارد این است که بین جمعیتی که حضور داشتند، اکثر افراد به چشم من آشنا بودند و فکر می‌کنم که دعوت‌ها بیشتر بین چهره‌های شناخته‌شده بود، هر‌چند مردم هم بودند اما کم بودند. از نظر من دیدار ایده‌آل رهبری با بانوان به این صورت است که مجری هیچ چهره آشنایی در جمع نبیند و تماما بانوان معمولی باشند. حق این است که بانوانی که تا به امروز نیامده‌اند و دوست دارند با رهبری دیدار داشته باشند بیایند. من سعی کردم در چند جای صحبتم اشاره کنم افرادی هستند که دوست داشتند امروز در جمع ما حضور داشته باشند اما نتوانستند.»  مجری دیدار بانوان با رهبر انقلاب درخصوص فضای این جلسه تصریح کرد: «در جلسه امروز مورد دیگری که وجود داشت، موضع رهبری بود. فضای جلسه مانند صحبت‌های دختر و پدری بود و از سنگینی جلسات رسمی فاصله داشت، در عین اینکه نکات و مطالبات بیان شد. چیزی از محتوا کم نداشت اما صمیمیتی داشت که در دیدارهای دیگر مانند دیدار با شاعران یا مداحان وجود نداشت و فضای جلسات دیگر سنگینی دارد که این جلسه نداشت. دو کلام رهبری بسیار به دل من نشست. اول اینکه فرمودند من خودم در مساله زنان نگاه مطالبه دارم نه دفاع و زمانی که مشکلات مطرح می‌شود من نیز مانند شما مطالبه دارم و از چیزی دفاع نمی‌کنم. ضمن اینکه چندین مشکل را پذیرفتند و به زبان آوردند. علی‌رغم اینکه مسئولان از پذیرفتن کاستی‌ها فرار می‌کنند.»  موسوی ادامه داد: «دومین نکته نیز اشاره رهبری به تبیین چگونگی تفاوت زن خانه‌دار و خانه‌نشین بود. چراکه ما دو مدل نگرش رادیکال داریم؛ مدلی که می‌گوید مادر خوب مادر خانه‌دار است و مدل دیگری که می‌گوید مادر خوب باید شاغل و محصل باشد. اما رهبری به صورتی تبیین کردند که مشخص شد هیچ‌کدام خوب مطلق نیستند و هر‌کدام بخش‌های خوبی دارند.»  شاعر کتاب‌های بی‌نا و نارنج خاطرنشان کرد: «دو نکته را در غالب مجری گفتم؛ در ابتدا برای حاج قاسم شعری خواندم که رهبری به آن توجه نشان دادند. دوم اینکه یاد زنانی که به بودن در این جمع علاقه‌مند بودند را زنده کردم و سلام و صدایشان بودم. این قول را نیز از رهبری گرفتم که چنین جلساتی مستمر و ادامه‌دار باشد، با توجه به اینکه پارسال این قول را دادند و عملی کردند، امسال نیز این قول را گرفتم.»