بهمنظور بررسی اظهارات اخیر رئیس سابق اطلاعات ارتش رژیمصهیونیستی(امان) مبنیبر اینکه استراتژی سالهای اخیر این رژیم در ضربه زدن به تاسیسات هستهای ایران و توسعه خرابکاریها علیه امنیت کشورمان نتیجه دلخواه تلآویو را بهدنبال نداشته است، با علیرضا تقوینیا، کارشناس مسائل بینالملل گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
اظهارات اخیر تامیر هایمن، رئیس سابق اطلاعات ارتش رژیمصهیونیستی(امان) مبنیبر اینکه استراتژی فعلی این رژیم در مواجهه با ایران کارآمد نبوده و شکست خورده آن هم در مقطع کنونی که نتانیاهو دوباره به قدرت رسیده، حاوی چه پیامهایی است؟
لازم است دراینباره به نکتهای اشاره کرد که شخصا در سالهای قبل مطرح کرده بودم و آن اینکه راهبرد رژیمصهیونیستی درخصوص خرابکاری در تاسیسات هستهای ایران و ترور دانشمندان از طریق عوامل نفوذی بهصورت مقطعی میتواند در برنامه هستهای کشورمان اخلال ایجاد کند اما بهصورت راهبردی و استراتژیک خیر. تحولات چندسال گذشته هم مشخص کرد هرچه آنها خرابکاری کردند، جمهوری اسلامی درمقابل گامی جدید برداشت، یعنی شاید اگر رژیمصهیونیستی این اقدامات خرابکارانه را انجام نمیداد، ایران در غنیسازی اورانیوم وارد سطح 60 درصد نمیشد. بنابراین اعتراف این مقام صهیونیست مبنیبر اینکه «استراتژی اسرائیل علیه ایران شکستخورده» درست است و برنامههای آنان برای متوقف کردن برنامه هستهای کشورمان واقعا اثری نداشته. برخی میگویند ایران امروز حداقل بهاندازه چهار بمب اتم اورانیوم غنیشده دارد، از طرفی اورانیوم فلزی تولید کرده و معنای این هم برای آنان مشخص است. از طرف دیگر دارای موشک ماهوارهبری است که قابلیت قارهپیمایی هم دارد و میتوان با تغییر کاربری آن را به یک موشک قارهپیما تبدیل کرد. با توجه به این نکات است که میتوان گفت استراتژی آنها شکستخورده است. اما درباره اینکه گزینه جایگزین رژیمصهیونیستی در مقابله با ایران چیست، بهنظرم هیچ گزینهای جز «کوتاه آمدن» وجود ندارد. به این معنا که باید قدرت فعلی جمهوری اسلامی ایران را بپذیرند، چون در شرایط فعلی همانطور که آنها هم اذعان داشتهاند، برجام شکستخورده و ایران بهدنبال برجام نیست، چون میداند که طبق برجام (توافق سال 2015) تحریمها برداشته نمیشود و این فقط برنامه هستهای ایران است که فریز نگه داشته میشود. در شرایط فعلی، ایران به برنامه اتمی خود برای موازنهسازی و بازدارندگی نیاز دارد، لذا اسرائیلیهایی که بهدنبال برهم زدن برجام بودند امروز باید به التماس بیفتند و از ایران خواهش کنند که به برجام برگردد. ایران هم به آن برنخواهد گشت. گزینه دیگر آنها حمله نظامی است که اصلا در توان رژیمصهیونیستی نیست، یعنی رژیم، بهلحاظ منابع و قابلیتهای نظامی، بههیچوجه توانایی ندارد که بهطور استراتژیک برنامه هستهای ایران را نابود کند. بنابراین آنها باید شرایط فعلی را بپذیرند و باید برنامه هستهای ایران را بهعنوان یک برنامه صنعتی بپذیرند. هیچ گزینه دیگری برای آنها وجود ندارد، یعنی دیگر اصلا امکان ندارد ایران از برنامه اتمی خود دست بردارد یا به عقب بازگردد. معتقدم آینده به این سمت خواهد رفت که جمهوری اسلامی ایران، برنامه هستهای خود را با سرعت زیادی پیش خواهد برد. آنها هیچ راهی جز پذیرش برنامه اتمی کشورمان و درنتیجه پذیرش موازنه هستهای جمهوری اسلامی ایران و رژیمصهیونیستی ندارند.
این مقام صهیونیست همچنین با اشاره به عملیاتهای رژیمصهیونیستی علیه تاسیسات هستهای عراق و سوریه و منهدم کردن آنها گفته نمیتوان ایران را با آن دو کشور مقایسه کرد و تلویحا به غیرقابلمهار بودن فرآیند توسعهای برنامه هستهای کشورمان اشاره کرده. این اعتراف چه معنایی دارد؟
بله، این اعتراف درست است. برنامه اتمی ایران چند ویژگی دارد که باعث میشود برنامه هستهای کشورمان با برنامه اتمی کشورهایی مثل عراق و سوریه اصلا قابلمقایسه نباشد. یک آنکه تکنولوژی برنامه اتمی ایران، تکنولوژی بومی است، مثل عراق که آن را از فرانسه وارد کرد و اسرائیل موفق شد در یک حمله این تکنولوژی را برای همیشه نابود کند وارداتی نیست. برعکس این تکنولوژی در ایران کاملا بومی است. جمهوری اسلامی علم آن را بهدست آورده و حتی برفرض محال که بتوانند برنامه اتمی ایران را موردحمله قرار دهند و آن را نابود کنند هم این برنامه اتمی ظرف چندسال مجددا سرپا خواهد شد. کمااینکه در برجام هم بدون حمله این کار را کردند اما جمهوری اسلامی ایران برگشت و مجددا توانست قابلیتهای اتمی خود را فعال کند. علاوهبر آن موفق شد سانتریفیوژهای جدید و پیشرفتهتری نیز بسازد.
نکته دیگر آنکه تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی ایران متنوع و متکثر است. به این معنا که محدود و منحصر به یک مکان و محل نیست و اگر به آن مکان ضربه بزنند، برنامه اتمی ایران از بین نخواهد رفت. نکته سوم هم آنکه بخشی از تاسیسات اتمی ایران بهطورکامل در اعماق زمین است و امکان نابودی آن در حمله نظامی وجود ندارد، بهطورمثال تاسیسات هستهای فردو، تاسیساتی است که اصلا نابود نمیشود، یعنی آنها به هر نحوی برنامهریزی کنند، توان نابودی آن را نخواهند داشت، حتی اگر به نظنز هم حمله کنند، فردو ضامن تداوم فعالیت هستهای ایران خواهد بود و میتواند برنامه اتمی ایران را پیش ببرد، درنتیجه حمله به نظنز هم چاره کار آنها برای متوقف ساختن ایران نخواهد بود.
با توجه به این موارد میتوان گفت گزینه حمله نظامی هم منتفی است، یعنی آنها نمیتوانند برنامه هستهای ایران را از این طریق بهطورکامل از بین ببرند.
طرفهای غربی بارها با زبان تهدید ادعا کردهاند اگر مذاکرات به نتیجه نرسد از چیزی تحتعنوان پلن B رونمایی خواهند کرد. با توجه به التهابات داخلی سهماه اخیر در کشور و تلاش همهجانبه و البته ناموفق این دولتها در ضربه زدن به ایران، فکر میکنید پلن B دیگری جز حفظ این فشارهای روانی و رسانهای برای مواجهه با ایران در دستشان خواهد بود؟
پلن B آنها اصلا حمله نظامی نخواهد بود. پلن B آنها در حداکثریترین حالت خود فعال کردن مکانیسم ماشه است. درخصوص تحریمها هم باید گفت دیگر چیزی برای آنها نمانده است. وضعیت تحریمها درحالحاضر در حداکثریترین حالت اعمال شده. مهمترین تحریم برای ایران تحریم فروش نفت و تحریم بانک مرکزی بود که آنها هم علیه کشورمان اعمال شده و با وجود فشارهایی که آورده، نتوانسته است موجب فروپاشی اقتصاد ایران شود. از طرفی جمهوری اسلامی ایران هم دارد خودش را با این شرایط وفق میدهد و آنها نتوانستهاند ایران را تسلیم کنند، بنابراین تنها پلن B آنها، تداوم فشارهای موجود است، پلن دیگری ندارند.
پیشبینی میکنید رژیمصهیونیستی بعد از تشکیل افراطیترین کابینه، در مواجهه با ایران هم برنامه جدیدی خواهد داشت؟
حداکثر کاری که آنها انجام خواهند داد، ضربه زدن به بازوهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران است. هیچ حملهای به ایران صورت نخواهد گرفت، مگر اینکه آنها قصد خودکشی داشته باشند، یعنی رژیمصهیونیستی به این نقطه برسد که تشخیص دهد دارد نابود میشود و باید یک بحرانی را ایجاد کند تا شاید آمریکا به کمک آنها بیاید، که البته هدف آن هم برنامه اتمی ایران نیست، یعنی مثلا یک حمله اساسی ترتیب دهند که البته در توانشان نیست. مگر اینکه بخواهند سیاستی را جلو ببرند که آمریکا را مجبور به همراهی کنند که در چنین شرایطی هم باید گفت آمریکای بایدن، در وضعیتی نیست که بتواند با ایران وارد جنگ شود. دموکراتها از پس افغانستان هم برنیامدند. آنها بهدنبال این هستند که هزینههایشان را کاهش دهند، بنابراین بههیچ وجه وارد درگیری نظامی مستقیم با ایران نخواهند شد.
اما چالشآفرینیهای منطقهای احتمالی دولت جدید رژیمصهیونیستی ازجمله در غزه، کرانه غربی رود اردن و در لبنان را محتمل میدانم و فکر میکنم حملات علیه فلسطینیها تشدید هم خواهد شد. احتمالا در این سطح شاهد بحرانآفرینی از سوی رژیمصهیونیستی باشیم. اما بعید میدانم آنها بالاتر از این سطح اقدامی انجام دهند.