تاریخ : Wed 04 Jan 2023 - 00:00
کد خبر : 76854
سرویس خبری : ورزش

تراکتور؛ تیمی که حضور مدیرانش به سال نمی‌کشد

بحران عدم‌ثبات مدیران تیم تبریزی در دوران زنوزی

تراکتور؛ تیمی که حضور مدیرانش به سال نمی‌کشد

شاید دیگر باید به تغییرات متداول در باشگاه تراکتور عادت کرده باشیم اما این‌بار هم وقتی برکناری ایوب بهتاج و روی کار آمدن دوباره هوشنگ نصیرزاده را شنیدیم، تعجب کردیم. باشگاهی که هر بار شعارهای قهرمان‌گونه می‌دهد به‌واسطه مالک دم‌دمی‌مزاجش هرگز به نتیجه نمی‌رسد.

جعفری: این اتفاقات در تراکتور برای همه عجیب است

نیلوفر مژدهی، خبرنگار:شاید دیگر باید به تغییرات متداول در باشگاه تراکتور عادت کرده باشیم اما این‌بار هم وقتی برکناری ایوب بهتاج و روی کار آمدن دوباره هوشنگ نصیرزاده را شنیدیم، تعجب کردیم. باشگاهی که هر بار شعارهای قهرمان‌گونه می‌دهد به‌واسطه مالک دم‌دمی‌مزاجش هرگز به نتیجه نمی‌رسد و گویی ثبات از این باشگاه رخت بربسته و او سکاندار تغییرات در فوتبال ایران است. 
باشگاه تراکتور در کانون توجهات قرار دارد. این تیم بین علاقه‌مندان به فوتبال در تبریز از جایگاه غیرقابل توصیفی برخوردار است و همین هم باعث شده که تا این حد مورد توجه قرار بگیرد. 
قبل از روی کار آمدن زنوزی به‌عنوان مالک تراکتور نیز این تیم مدیران نسبتا زیادی را به خود دید و تا وقتی به زنوزی واگذار شود 8 مدیرعامل عوض کرد که در این بین محمد‌حسین جعفری استمرار بیشتری داشت. با این حساب با توجه به تغییر 8 مدیرعامل در 7 سال نمی‌توانیم بگوییم قبل از مالکیت زنوزی هم این باشگاه در مدیریت ثبات چندانی داشت، بلکه به‌شدت تحت‌تاثیر تغییرات صدمه دید تا درنهایت به زنوزی واگذار شد. 
زنوزی اما پا را فراتر گذاشت و در این 5 سال و اندی که مالکیت این تیم را برعهده داشته است تاکنون 12 مدیرعامل عوض کرده است. این 12 مدیرعامل به‌جز آن افرادی است که در مقاطع مختلف به‌عنوان سرپرست موقتا مسئولیت باشگاه را برعهده گرفتند. 
در همین مورد با محمد‌حسین جعفری صحبت کردیم. مدیرعامل سابق تراکتور در این باره به «فرهیختگان» گفت: «اتفاقات و تغییراتی که در این باشگاه از سوی مالک صورت می‌گیرد غیر‌معمول است. ظاهرا یک چیزی باعث می‌شود تا این افراد از باشگاه جدا شوند. باید بدانیم چرا هر‌که می‌آید نمی‌ماند و می‌رود؟ زمانی که جمشید نظمی روی کار آمد خیلی به این باشگاه خوشبین شدم چون او را می‌شناختم و می‌دانستم آدم کار بلدی است، اما وقتی او جدا شد با خودم گفتم شرایط آن‌قدر بد است که او با وجود همه صبوری و توانایی‌هایش حاضر نشد بماند. از آن پس دیگر مطمئن شدم این باشگاه ثبات مدیریت به خود نخواهد دید و کاملا قطع امید کردم. حالا باید ببینیم بازگشت نصیرزاده چه دستاوردی برای این باشگاه خواهد داشت.»

 همه مدیران برکنار شده زنوزی
دوران مدیریت چندروزه عباس الیاسی و حضور دو هفته‌ای صادق درودگر در زمان روی کار آمدن زنوزی نشان می‌دهد که از ابتدا کار کردن با مالک این باشگاه کار سختی بوده است. پس از این دو رضا اسدی به‌عنوان مدیرعامل انتخاب شد، اما حضور او نیز درنهایت به‌دلیل اختلاف با زنوزی به سرانجام نرسید و او کمتر از 5 ماه مدیرعامل تراکتور باقی ماند. پس از آن رابطه خوب زنوزی با ایوب بهتاج که در آن زمان مدیرکل اداره کل ورزش آذربایجان شرقی بود باعث شد وی با حفظ سمت مدیرعامل باشگاه تراکتور هم شود، اما درنهایت بهتاج به‌خاطر پست مدیرکلی از تراکتور رفت. او یک ‌ماه و یک هفته مدیرعامل تراکتور بود و ظاهرا مایل بود بماند اما شاید پشت‌پرده او هم جریانات دیگر وجود داشت. پس دوباره زنوزی دست به دامن الیاسی که از دوستانش بود، شد. الیاسی با وجود اینکه علاقه‌ای به مدیرعاملی نداشت قبول کرد و کمتر از 4 ماه مدیرعامل بود. بعد از او هم به‌یکباره غلام‌رضا صادقیان روی کار آمد. از او به‌عنوان یکی از شرکاری تجاری زنوزی یاد می‌کنند، اما او اهل مدیریت در فوتبال نبود و خیلی زود دچار چالش شد و با وجود اینکه حدود 6 ماه در این تیم فعالیت کرد اما مثل دیگران نتوانست دوام بیاورد و ترجیح داد زنوزی را با باشگاهش تنها بگذارد. استعفای او کمی جنجالی بود؛ هر‌چند می‌گفتند به‌دلیل نتایج ضعیف زنوزی وی را برکنار کرده اما استعفا‌نامه‌ای از طرف او منتشر شد که ابهاماتی درخصوص دخالت‌های غیر‌مدیریتی و غیرورزشی در آن مطرح شده بود. زنوزی هرگز در این مورد شفاف‌سازی نکرد اما با تغییرات پی‌در‌پی در این باشگاه این استعفا نیز هیچ‌کس را متعجب نکرد. 
شاید عجیب باشد اما روی کار آمدن میر‌معصوم سهرابی در آن مقطع قابل پیش‌بینی بود. او که معاون اقتصادی باشگاه تراکتور بود و پیش از این هم مدیرعامل باشگاه ماشین‌سازی، ابتدا سرپرست و سپس مدیرعامل شد. شاید بتوان گفت دوره مدیریت او طولانی‌ترین دوره‌ای بود که یک مدیر در زمان زنوزی به خود دیده بود؛ چراکه معصومی 9 ماه و 20 روز مدیریت کرد. 
پس از آن وقتی محمد علیپور با سابقه مدیریت در باشگاه پرسپولیس به این باشگاه تبریزی آمد، این‌طور به‌نظر می‌رسید که ماندنی است اما شرایط در باشگاه تراکتور اصلا آن چیزی نبود که علیپور فکر می‌کرد و به همین دلیل خیلی زود اختلافات بالا گرفت. 
او سبک کار متفاوتی با حاضران در باشگاه داشت و حتی این بار اختلاف او و زنوزی علنی شد و برخی مصاحبه‌ها علیه یکدیگر در این باشگاه این آگاهی را به‌وجود آورد که بسیاری از این استعفاهای مسکوت، عقبه‌ای پر‌حاشیه داشتند. درنهایت مدیریت او به 50 روز نرسیده تمام شد. 

 مدیریت از دوران قبل
در آن زمان حسن آذرنیا دم‌دست‌ترین گزینه بود. از این رو با وجود اینکه مدیر تیم بود سرپرست باشگاه تراکتور هم شد. در یک هفته سرپرستی آذرنیا مدیریت باشگاه تراکتور به این نتیجه رسید تا از میان مردان نزدیک به زنوزی یک نفر را به‌عنوان مدیرعامل انتخاب کنند و آنها درنهایت به یکی از مدیران شرکت تحت مالکیت زنوزی رای دادند و به این ترتیب سجاد سیاح مدیرعامل شد. فردی غیرورزشی که در مدت کمتر از 6 ماه مدیریتش، تاثیر خاصی در روند کار باشگاه تراکتور نگذاشت. 
به‌نظر می‌رسید نقطه عطف باشگاه تراکتور در مدیریت روی کار آمدن جمشید نظمی باشد؛ چراکه او در زمان مالکیت قبلی باشگاه نیز مدیرعامل این باشگاه بوده و شاید بهتر از دیگران می‌توانست به تیم زنوزی کمک کند. شرایط با نظمی شاید خوب آغاز شد اما رفته‌رفته تا فروش امتیاز تیم هم پیش رفت و از بحرانی‌ترین فصول باشگاه تراکتور بود. در ماه آخر مدیریت او تیم تراکتور آنقدر حاشیه داشت که زنوزی باشگاه را رها کرده و به ترکیه رفته بود. درنهایت جمشید نظمی از این تیم استعفا داد تا او هم نتواند بیشتر از شش ماه در این باشگاه دوام بیاورد. 
بعد از چندروز اوایل مرداد بود که میر‌معصوم سهرابی دوباره روی کار آمد و زنوزی به باشگاه تراکتور برگشت. او که تا چند هفته قبل صحبت از فروش امتیاز تیمش می‌کرد تغییر عقیده داده و تصمیم گرفت این تیم را با قدرت وارد مسابقات کند. شروع خوب بود و درنهایت در‌حالی‌که ظاهرا کار با میر‌معصوم سهرابی خوب پیش می‌رفت او هم استعفا داد و دوباره ایوب بهتاج روی کار آمد. سهرابی این‌بار کمتر از دور قبل مدیریت کرد، اما مدیریت بهتاج طولانی‌تر شد. او که علاقه‌مند به مدیرعاملی در باشگاه تراکتور بود فقط 5 ماه دوام آورد و در کمال ناباوری استعفا داد و جالب اینکه در یک چشم به‌هم زدن هوشنگ نصیرزاده مدیرعامل این باشگاه شد. او سابقه همکاری با باشگاه تراکتور را دارد و در مقطعی نیز به‌نوعی مدیرعامل این باشگاه بود. بعد از برخی پرونده‌ها که در زمان حضور او در باشگاه تراکتور شکل گرفت، نصیرزاده هم از این جمع جدا شده بود اما دورادور با زنوزی ارتباط داشت و حال دوباره به این تیم برگشته و این‌بار رسما مدیرعامل این باشگاه است. 
با سابقه‌ای که از تراکتور وجود دارد بعید است ادامه همکاری او هم زیاد طول بکشد، هر‌چند او باتجربه است و شاید بهتر از سایرین رگ خواب زنوزی را بداند. 
جعفری که به‌خوبی از آمار تغییرات مدیریتی در این باشگاه با خبر است با وجود همه حمایتی که هر بار از این تیم می‌کرد، این‌بار به ما گفت: «هیچ‌وقت مدیرعاملی تیم تراکتور در زمان زنوزی به من پیشنهاد نشد اما اگر پیشنهاد می‌شد با شناختی که از این باشگاه و مالکش پیدا کردم هرگز نمی‌پذیرفتم. تکلیف باشگاهی که در عرض 2 سال این همه مدیرعامل عوض کرده معلوم است. آدم که با شخصیت خودش بازی نمی‌کند.»

 متحیر از تصمیمات زنوزی
شاید عجیب به‌نظر برسد اما تراکتور در تبریز با وجود همه علاقه‌مندانی که به فوتبال دارد مثل قبل در اولویت نیست. هواداران که روزی روی این تیم تعصب آتشین داشتند به برخی اتفاقات این باشگاه می‌خندند. آن اعتبار و ابهت باشگاه کمی رنگ باخته است. خیلی‌ها دیگر توان تحلیل اتفاقات این باشگاه را ندارند. تراکتوری‌ها تازه داشتند با بردیف روس جان می‌گرفتند که یک مرتبه او رفت و خمز آمد. این تغییرات صدای اعتراضی را بلند نکرد و هیچ تجمعی مقابل هیات فوتبال به‌خاطر این جابه‌جایی غیر‌منتظره رخ نداد. این نشان می‌دهد تراکتور مثل قبل اولویت هواداران این تیم نیست. تراکتور که روزی عشق و امید مردم تبریز بود، آنها را دلسرد کرده است؛ چراکه نه از افتخار خبری است و نه از اعتبار. 
جعفری در این مورد با تاسف صحبت می‌کند. مدیرعامل سابق باشگاه تراکتور گفت: «خودم باور نمی‌کنم اما مردم گاهی وقت‌ها مرا در کوچه و خیابان می‌بینند می‌گویند که میل ما به فوتبال و تیم تراکتور بعد از تراکتور زمان شما از بین رفت. این حرف مرا ناراحت می‌کند. دیگر آن عشق و امیدی که مردم زمانی به‌خاطر کوچک‌ترین اشتباه یا یک باخت ما را به باد انتقاد می‌گرفتند نمی‌بینم. این برای من که زمانی عمرم را برای این تیم گذاشتم ناراحت‌کننده است. نه برای من و نه برای هیچ‌کدام از علاقه‌مندان به این تیم اتفاقاتی که در این باشگاه رخ می‌دهد قابل تحلیل نیست. همه حیران و سرگردانیم.»
حال سوالی که از مدیرعامل باشگاه مطرح می‌شود این است که آیا مشکل از مدیران عامل بوده که بعد از مدتی برکنار شده‌اند؟ اگر این‌طور است پس بدا به حال تراکتور که مالکش در این 5 سال و اندی هنوز نتوانسته مدیرعامل قابلی برای تیمش پیدا کند و اگر آنها خودشان استعفا دادند چقدر بدتر که مالک این باشگاه و شرایط کاری‌اش این همه آدم را فراری داده است. در اینجاست که زنوزی باید مشکل باشگاه را در خودش پیدا کند. از سوی دیگر با خبری که اخیرا درمورد پنجره بسته تراکتور دهان به دهان می‌چرخد، بهتر نیست این باشگاه و مالکش به‌جای عزل و نصب‌های بی‌نتیجه به فکر مسائل اساسی و اینچنینی باشند؟