تاریخ : Sun 01 Jan 2023 - 00:05
کد خبر : 76767
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

کریسمس به رنگ پرچم ایران

در آستانه سال نو میلادی نگاهی داشتیم به کتاب‌هایی که برای شهدای اقلیت نوشته شده است

کریسمس به رنگ پرچم ایران

حضور رزمندگانی از میان جوانان اقلیت‌های دینی از ابتدا تا پایان جنگ استمرار داشت، به‌طوری که مسیحیان 94 شهید، 346 جانباز و 10 آزاده، کلیمیان 11 شهید، 407 جانباز و 2 آزاده، زرتشتیان 42 شهید، 244 جانباز و 1 آزاده و ارمنی‌ها 74 شهید و مفقودالاثر، 35 آزاده و 105 جانباز را در طول جنگ 8 ساله داشته‌اند.

عاطفه جعفری، خبرنگار:حضور رزمندگانی از میان جوانان اقلیت‌های دینی از ابتدا تا پایان جنگ استمرار داشت، به‌طوری که مسیحیان 94 شهید، 346 جانباز و 10 آزاده، کلیمیان 11 شهید، 407 جانباز و 2 آزاده، زرتشتیان 42 شهید، 244 جانباز و 1 آزاده و ارمنی‌ها 74 شهید و مفقودالاثر، 35 آزاده و 105 جانباز را در طول جنگ 8 ساله داشته‌اند. در کل 271 شهید و 4 مفقودالاثر مجموع شهدای اقلیت‌های دینی هستند. شهدایی که خودشان برای دفاع از ایران رفتند و در خاطرات خانواده‌هایشان بسیار آمده است که راهی که رفته‌اند را دوست داشتند. پدر یکی از این شهدا در مورد پسرش می‌گوید: «هم خیلی باهوش و زرنگ بود، هم ورزشکار بود، دروازه‌بان تیم آرارات؛ هم مکانیک درجه‌یکی بود، و هم عشقش این بود که بتواند به دیگران کمک کند و برای مردم مفید باشد.» و از خاطرات دوران سربازی آلبرت می‌گوید. 
آلبرت وقتی مرخصی می‌آمد، چیز زیادی از دوران خدمتش برای ما تعریف نمی‌کرد. فقط می‌گفت: «نگران نباشید! وضعیتمان خوب است و همه‌ چیز رو‌به‌راه است!» در زمان آموزشی آنقدر از آلبرت راضی بودند که پیشنهاد دادند وارد کادر ارتش بشود؛ بس که وظیفه‌شناس و مرتب بوده این پسر.
به بهانه ورود به سال جدید میلادی، به سراغ کتاب‌هایی رفتیم که در مورد شهدای مسیحی و ارمنی نوشته شده است، کتاب‌هایی که تعداد آن اندک است و مطمئنا تمامی این شهدا خاطرات منحصربه‌فردی دارند که می‌تواند در کتاب‌های مختلف گردآوری شود. 

تنها داستان: تاتیک
«تاتیک! یک لحظه چیزی به ذهنم رسید و گفتم: «بچه‌ها ببینید تاتیک‌تان منتظر است. بروید. جان تاتیک‌تان بروید.» 
باورت نمی‌شود، تاتیک باور کن به همان لحظاتی که ما گرسنه بودیم و تو مقابل شمایل مریم عذرا می‌ایستادی و صلیب می‌کشیدی و قطره‌قطره اشک می‌ریختی تا معجزه‌ای برسد و کسی از راه بیاید و نذری بیاورد و ما را سیر کنی، به همه آن لحظاتی که تو مروارید‌مروارید اشک می‌ریختی، دویدند طرف مادرشان، بی‌آنکه حتی ذره‌ای از سم‌های کوچک‌شان خاک بلند شود. رفتند پیش مادرشان، مادرشان آنها را با پوزه‌اش برگرداند و رفتند... من که شک دارم آن آهو مادرشان بوده باشد به حتم تاتیک‌شان بوده چون انگار مثل من کلمه مادر را نمی‌فهمیدند و اسم تاتیک را شناختند... آخ تاتیک! نمی‌دانی که یک حصار دو چشم آهو نگاهت کند چه کیفی دارد... آخ تاتیک! نمی‌دانی که یک حصار دو چشم آهو نگاهت کند چه کیفی دارد.»
کتاب «تاتیک» (سقف سفید)، خاطرات جوان مسیحی است، که برای دفاع از وطن عازم جبهه جنگ شده و شرح احوالاتش را در قالب نامه به مادربزرگش -که ارامنه به آن تاتیک می‌گویند- می‌فرستد. این اثر متفاوت از دیگر آثار جنگ است و با زاویۀ دید یک جوان غیرمسلمان، حال‌وهوای جبهه را بیان می‌کند. 
روایتی از مبارزات، شجاعت و ایثار مردم ایران در دوران جنگ تحمیلی است. اولین کتاب داستانی با محوریت شهدای مسیحی تاتیک است که به قلم حسن شیردل نوشته شده، شیردل که تا قبل از این، داستان‌های دیگری را نوشته بود، این‌بار درباره اقلیت مذهبی مسیحی هشت سال دفاع مقدس نوشته است. او درباره این کتاب می‌گوید: «ایثارگری‌های رزمندگان مسیحی در طول جنگ تحمیلی، جلوه باشکوهی از همگرایی ادیان در نظام جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشته است. دفاع مقدس ۸ ساله، ایران و ایرانی، مسلمان و کلیمی و مسیحی و زرتشتی نمی‌شناخت. همه آمدند، پیر، جوان، زن و مرد به میدان آمدند تا صدام و یاران غربی وی نتوانند یک هفته‌ای به تهران برسند و این یک هفته ۸ سال طول کشید و سرانجام نیز شکستی مفتضحانه را قبول کردند. ایرانی بارها نشان داده که بیعتش ایمانی است و تا پای جان پای قول و قرار خود می‌ایستد. با نگاهی به تعالیم حضرت مسیح (ع) در می‌یابیم که در این دین نیز همچون سایر ادیان الهی مقام والایی برای کسانی که در راه دفاع از آرمان‌های الهی جان خود را فدا می‌کنند ذکر شده و به شهادت در راه دین و ایمان بسیار تاکید شده است؛ ماریتر (ماتیروس) یاناهاتاک را می‌توان معادل واژه شهادت در زبان ارمنی دانست که به معنای سرباز خط مقدم، قهرمان، دلیر و بی‌باک است. بی‌شک در کنار غیرت مسیحیان ایرانی برای دفاع از خاک‌شان، این تعالیم نیز در حضور فعال آنان در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اثر بسزایی داشته است، تا جایی که پس از فراخوان شورای خلیفه‌گری ارامنه ایران در مراکزی چون تهران و تبریز و اصفهان خیل عظیمی از جوانان و اقشار مختلف مسیحی برای این وظیفه ملی اعلام آمادگی کردند.»

شهدای اقلیت دینی روایتگر 20 شهید مسیحی
کتاب «شهدای اقلیت دینی» با موضوع و نگاهی کوتاه به زندگی بیست شهید مسیحی به همت و قلم امیر قاسمی فاخر گردآوری، تنظیم و نوشته شده است. ارامنه مسیحی ایران در ۸ سال جنگ تحمیلی دوشادوش برادران مسلمان‌شان به دفاع از میهن پرداختند. تعداد شهدای ارمنی ۸ سال دفاع مقدس طبق گفته کشیش هاکوپ کشیشیان ۸۹ نفر در ایران است. ارامنه در میان اقلیت‌های مذهبی بیشترین شهدا را تقدیم انقلاب اسلامی کردند. کتاب در روایت‌هایی کوتاه زندگی بیست شهید مسیحی به نام‌های شهیدان «ویگن کاراپتیان»، «زوریک مرادی»، «آلبرت الله‌دادیان»، «ادیک نرسسیان»، «آلفرد گبری»، «آرمن اودیسیان»، «گارنیک بوغوسیان»، «زوریک مرادیان»، «رازمیک خاچاطوریان»، «رافیک رشیدزاده»، «سورن خانلریان»، «وازگن آوانسیان»، «آهان الله‌وردیان»، «هراچ طوروسیان»، «روبرت اودیسیان»، «هنریک یوسفی»، «یرمی یعقوب»، «ورژ باغومیان» و «هراچ» و «هنریک» شهدای مفقودالاثر ارامنه را به رشته تحریر درآورده است. 
  «شهدای اقلیت دینی» روایت‌هایی کوتاه از زندگی هر کدام از این 20 شهید بزرگوار را در دو یا سه صفحه آورده است و برای هر شهید، ضمن ذکر مشخصات شناسنامه‌ای، به چگونگی رفتن آنها به جبهه، نحوه، زمان و مکان شهادت‌شان نیز اشاره و در برخی موارد خاطره‌ای از شهید از زبان یکی از اعضای خانواده را نیز ضمیمه کرده است. همچنین به ذکر خصوصیات برجسته اخلاقی و اجتماعی آن شهید نیز پرداخته است. از شهدای شاخص که در این مجموعه معرفی شده‌اند می‌توان از «زوریک مرادیان» به‌عنوان اولین شهید نظامی ارامنه نام برد. در بخشی از زندگی‌نامه شهید ورژ باغومیان می‌خوانیم: «روزی خبر رسید که حدود 27 سرباز به محاصره گروهک ضد انقلاب «کومله» در‌آمده‌اند. محاصره‌شدگان با بیسیم تقاضای کمک کرده بودند. در این بین، گروهی دیگر از نیروها برای یاری رساندن به همرزمان، آماده اعزام به منطقه گشتند. زمانی که «ورژ» شنید که او را با خود نخواهند برد به دنبال آنها دویده، خواهش می‌نماید که وی را نیز با خود به منطقه محاصره شده ببرند! در «کربلا»ی آن روز، بنا به روایت برادر شهید، غیر از دو سرباز از هموطنان مشهدی و اصفهانی که زخم برداشتند، بقیه جوانان رشید این مرز و بوم، همراه با ورژ، شربت شهادت نوشیده و به ملکوت اعلی پیوستند. پیکر شهید «ورژ باغومیان» پس از انتقال به زادگاهش و اجرای مراسم مخصوص مذهبی در کلیسای حضرت مریم مقدس با حضور صدها تن از خویشاوندان، دوستان و همشهریانش در تاریخ 20 خرداد 1365 در قبرستان ارامنه به خاک سپرده شد. بر سنگ قبر شهید «ورژ باغومیان» این کلمات نقش بسته‌اند: «برای همرزم زخمی‌ات، سپر گشتی و بی‌درنگ، به نجاتش شتافتی. قلبت سوخته و شمع زندگی‌ات، خاموش شد، و مردمت را تشنه ایمان محکمت گذاردی.» 

مسیح در شب قدر
«مسیح در شب قدر»، روایت حضور مقام‌معظم‌رهبری در جمع خانواده شهدای ارامنه و آشوری است که چندسال پیش همزمان با سال نو میلادی از سوی انتشارات صهبا روانه بازار کتاب شده است. این اثر دومین کتاب از مجموعه «خورشید در مهبط ملائکه الله» است. رهبر معظم انقلاب با توجه به اهمیت و ارزش بالای خانواده‌های شهدا و لزوم احترام و توجه ویژه نسبت به آنها، از همان ابتدای جنگ، عنایت خاصی به این خانواده‌ها داشتند و از سال 63، برنامه مرتب خودشان را برای حضور در منازل شهدا و ابراز محبت و توجه و گفت‌وگوی رودررو و صمیمانه با خانواده‌های شهدا شروع می‌کنند؛ برنامه‌ای که هنوز هم ادامه دارد و جزء سنت‌های حسنه‌ای است که توسط معظم‌له ایجاد شده است. از جذاب‌ترین دیدارهای معظم‌له با خانواده‌های شهدا، موارد مربوط به شهدای مسیحی است. رهبر معظم انقلاب از همان سال 63، در ایام عید مسیحیان و میلاد حضرت مسیح(ع)، میهمان خانواده‌های شهدای مسیحی می‌شوند. 
در بخشی از این کتاب که روایت از حضور در خانه یکی از این شهداست، آمده است: «آقای خامنه‌ای با جملاتی نرم، مرا تسلی می‌دهند و بعد، از مادر می‌پرسند: سن شهید چقدر بود خانم؟!
مادر جواب می‌دهد: متولد 44 بود. 20 ‌سال و چهار ماه و چهار روزش بود که شهید شد. 20 سال و چهار ماه و چهار روز. 
حاج‌آقا خیلی تعجب می‌کنند: عجب! چه دقیق! این هم از خصوصیات مادر است دیگر!
ـ حاج‌آقا! مردها خیلی ادعایشان می‌شود که ما زحمت می‌کشیم، اما این پدرِ ما مادرهاست که درمی‌آید!
از این جمله مادر، آقای‌ خامنه‌ای خنده‌شان می‌گیرد و از خنده ایشان، همگی با هم می‌خندیم. حتی خودِ مادر هم خنده‌اش گرفته. بعد از لحظاتی، مادرم سعی می‌کند منظورش را توضیح بدهد. 
ـ معذرت می‌خواهم حاج‌آقا! شما حق پدری دارید به گردن ما. من را ببخشید که این‌طور بی‌ادبانه صحبت می‌کنم. تعریف کردن از خود درست نیست، اما من دو تا پسر بزرگ کردم، یک‌دفعه نشد کسی بچه‌های من را در کوچه و خیابان، رها ببیند. صبح زود از خانه بیرون می‌رفتند و شب ساعت هفت برمی‌گشتند. می‌رفتند مدرسه، از مدرسه می‌رفتند سر کار، و از سر کار برمی‌گشتند خانه. اما مردها معمولا می‌گویند این ما بودیم که فرزندان برومند تربیت کردیم!
آقای خامنه‌ای که مشغول نوشیدن چای هستند، چایشان را تمام می‌کنند و صحبت مادر را پی می‌گیرند. 
ـ در تاثیر مادر بر روحیات و خلقیات فرزند، شکی نیست. مادر بر خصوصیات معاشرتی و اخلاقی فرزندانش اثر می‌گذارد. آن خصال ذاتی که در بچه به وجود می‌آید، آنها، صددرصد تاثیر مادر است. در جهات تربیتی هم همین‌طور است. به‌خصوص شما، و این بچه‌ها؛ که شما، هم برایشان پدر بودید و هم مادر. 
این جمله را که «هم مادر بودید هم پدر»، تا به حال، خیلی‌ها به مادر گفته بودند؛ اما چهره مادر هنگام شنیدن این جمله از زبان آقای خامنه‌ای، نشان می‌داد که این جمله از زبان ایشان، برایش لطفِ دیگری داشته. 
مادر ظرف خاطراتش سرریز کرده و دائم برای حاج‌آقا حرف می‌زند. حاج‌آقا هم بی‌آنکه ذره‌ای خسته بشوند یا برای رفتن عجله داشته باشند، با حوصله، حرف‌های مادر را گوش می‌کنند. 
ـ من همیشه دوست داشتم بچه‌هایم مفید باشند. هر وقت مثلا کسی را می‌دیدم که مجرم است و کنارش یک مامور پلیس ایستاده، می‌گفتم: ریچارد! چه خوب است آدم این پلیس باشد، نه آن مجرم! می‌گفتم: آن به جامعه ضرر می‌رساند و این یکی منفعت؛ آدم کدام یکی باشد بهتر است؟ همیشه به این مسائل روزمره‌ای که در کوچه و بازار می‌‌دیدیم، حساس بودم. 
ـ بله! حتما این فکرِ روشن شما و شخصیتِ خود شما ـ که خانم باشخصیتی هستید ـ در تربیت این فرزندان آثار مثبت داشته. قطعا همین‌طور است. 
توجه آقای خامنه‌ای به پسرم، آلِم، جلسه امشب را برای من، از قند شیرین‌تر می‌کند. 
ـ این کوچولو بچه شماست؟
ـ بله. 
ـ اسمش چیست؟
ـ آلِم!
حاج‌آقا، نام آلِم را زیر لب با خودشان تکرار می‌کنند و بعد، او را صدا می‌زنند. 
ـ بیا ببینم کوچولو. 
آلِم در دستِ راستش شیشه شیری دارد و هرچند لحظه یک‌بار شیر می‌خورد! آقای خامنه‌ای دست چپِ آلم را در دست‌شان می‌گیرند و رو به ما می‌کنند. 
ـ این بچه‌ها فارسی را در خانه یاد می‌گیرند یا بیرون؟
مادرم می‌گوید: از تلویزیون سریع یاد می‌گیرند؛ تازه، این ترکی هم یاد گرفته!
حاج‌آقا متعجب می‌شوند!
ـ شماها ترکی هم بلدید؟
ـ بله! وقتی به ترکی می‌خواهم چیزی به مادرش بگویم که این بچه متوجه نشود، از بس به ترکی حرف زدن ما دقت کرده، یاد گرفته!
حاج‌آقا آلِم را در آغوش می‌کشند و چندین بوسه بر سر و صورتش می‌زنند.»

سه سرخ سبزه‌زار
 خاطرات و زندگی‌نامه چند تن از شهدا و آزادگان ارامنه در جنگ تحمیلی در قالب دو مجلد جداگانه، توسط حجت ‌شاه‌‌محمدی تدوین شده‌ و توسط دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری منتشر شده است، این نویسنده درگفت‌وگویی درباره تدوین زندگی‌نامه و خاطرات شهدا و آزادگان ارامنه در جنگ تحمیلی اظهار داشت: «با توجه به حضور اقلیت‌های مذهبی مانند؛ زرتشتی، کلیمی و مسیحی در دوران دفاع‌مقدس به‌ویژه در عملیات آزادسازی خرمشهر، متاسفانه کتاب‌های معدودی درباره نقش و حضور آنها منتشر شده‌اند. نباید خدمات و ایثار‌ اقلیت‌های مذهبی را در هشت سال جنگ تحمیلی فراموش کرد و تاریخ‌نگاران باید امانتدار باشند و هیچ چیز از نظرشان دور نماند. کتاب «سه سرخ سبزه‌زار»، شامل زندگی‌نامه سه تن از شهدای ارامنه به نام‌های وارطان آبراهامیان، رایموند باقرامیان و ورژ باغومیان است. مطالب این کتاب با استفاده از اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران و مصاحبه با همرزمان و خانواده آنها گردآوری و تدوین شده است. همچنین کتابی درباره خاطرات دو تن از آزادگان ارامنه؛ ورژ میناسیان و سورن هاکوپیان تدوین کرده‌ام که عنوان این کتاب هنوز مشخص نیست.»

کم‌کاری‌هایی که باید جبران شود
حدود 270 شهید در اقلیت‌ها، اما انتشار 4 یا 5 کتاب در این حوزه، نشان از کم‌کاری در حوزه نشر دارد، امروز توانسته‌ایم در حوزه ادبیات دفاع مقدس به پختگی و پویایی برسیم، اما باید از بعد دیگری نیز ادبیات دفاع مقدس را مورد ارزیابی قرار داد، پرداختن به ثبت و ضبط وقایع هشت سال دفاع مقدس ابعاد خاصی دارد، به عبارت دیگر نیاز بود پس از اتمام هشت سال دفاع مقدس ثبت و ضبط وقایع با سرعتی بیشتر شکل گرفته و ادبیات دفاع مقدس مسیر توسعه را با سرعتی بیشتر طی کند تا بلافاصله پس از اتمام جنگ تحمیلی بتوانیم قهرمانان و ازخودگذشتگی رزمندگان را زودتر بیان کنیم تا گسل امروز بین دفاع مقدس و نسل جوان ایجاد نشود. در حوزه اقلیت‌ها هم می‌بینیم که این تعداد از رزمنده در جنگ حضور داشتند اما ثبت خاطرات شان بسیار اندک بوده است. کتاب مسیح در شب قدر، خودش می‌تواند سوژه چندین کتاب برای بیان زندگی این شهدا باشد. سال‌هاست گفته می‌شود که پدران و مادران شهدا را از دست می‌دهیم و خاطرات‌شان را ثبت و ضبط نمی‌کنیم و این موضوع بسیار مهمی است و نباید خیلی راحت از کنارش بگذریم.