خورخه والدانو (بازیکن و مربی آرژانتینی سابق رئالمادرید): پله برای من یک ایده و فوتبالیست کامل و تمام و کمال است. رابطه هر شخصی با فوتبال بستگی زیادی به سن و سال او و همچنین زمان ورود تلویزیون به منازل دارد. این ورزش جذاب از جامجهانی 1970 مکزیک و همراه با تلویزیون به خانه من وارد شد. من در آن زمان 14 سال داشتم و مادرم در آن دوران هدیهای فوقالعاده به من داد و قرار بود در آشپرخانه بازیهای جامجهانی را از طریق آن تماشا کنم. وقتی تلویزیون وارد آشپزخانه شما میشود و پله در آن قرار دارد برای یک عمر زندگی شما را نشانه میرود و این اتفاقات هیچگاه از خاطرتان پاک نخواهد شد. من برای آن تیم برزیل بهخاطر لحظات جذابی که برایم ساخت بسیار احساساتی شدم و حتی از خوشحالی گریستم.
مدتی پیش مستندی درباره پله تماشا میکردم که بیشتر تمرکز آن روی بازیهای او در جامجهانی 1970 و عملکردش در این مسابقات بود. او در بخشی از آن مستند گفت که وقتی این مسابقات با قهرمانی برزیلیها به پایان رسید و او در کنار همتیمیهایش در رختکن حضور داشته است شروع به گریه میکند چراکه بالاخره باری بسیار سنگین از روی دوشش برداشته شده بود و در طول تورنمنت احساس میکرده که کل وزن این تیم روی شانههای او قرار دارد و همه انتظار دارند که این بازیکن بتواند بهتنهایی تیم را قهرمان جهان کند. با تماشای این مستند به یاد زمانی افتادم که در خانه بهخاطر پله گریه کردم و روزهایی را مرور کردم که بهخاطر کاری که این پسر برای ما انجام داد اشک ریختم. او حالا میگوید که در همان زمان از شدت ناراحتی گریه میکرده است چراکه بالاخره از شر فشار بسیار زیادی که رویش قرار داشته رها شده است.
در تاریخ فوتبال نوابغ کمی در این رشته ورزشی حضور داشتهاند که بدون تردید پله یکی از شاخصترین آنهاست. مسی آخرین و تازهترین نابغه است و پیش از او نفراتی چون مارادونا، یوهان کرویف و آلفردو دیاستفانو با عملکردی که از خود نشان دادند نقش بسیار مهمی در تغییرات و پیشرفت این ورزش داشتهاند. چنین نفراتی شاید هر 20 یا 25 سال در فوتبال ظهور کنند. البته من دوست ندارم هر دوره را با ادوار دیگر مقایسه کنم و هر نابغهای مربوط به زمان خودش است و باید با شرایط همان زمان بررسی شود. پله همانند مارادونا مربوط به دورانی بود که فوتبال آمریکایجنوبی مقابل اروپا بازی میکرد و بهنوعی آنها رقیب جدی هم بودند اما حالا شرایط کاملا فرق کرده و تقریبا تمامی بازیکنان شاخص برزیل و آرژانتین در تیمهای اروپایی بازی میکنند و عملا این تقابل از بین رفته است.
من بازیهای او را بهصورت زنده و مستقیم از تلویزیون ندیدم اما در چند سال گذشته چندینبار در کنفرانسها یا رویدادهای مختلف فوتبالی او را دیدم و گاهی اوقات هم با هم صحبت کردیم. یکبار مشغول گپوگفت با او بودم و بهشوخی گفتم که ما دو نفر روی هم بیش از 1300 گل در فوتبال زدهایم که او خندید. من در ادامه صحبت را به سمت برخی ستارههای آرژانتینی مثل مسی، مارادونا و دیاستفانو کشاندم تا نظرش را درباره آنها بپرسم. او در واکنش به حرفهای من پاسخ جالبی داد و گفت: «من یک دوست آرژانتینی دارم که از سالها قبل او را میشناسم. زمانی او نزد من آمد و گفت آلفردو دیاستفانو از تو بهتر است. مدتی گذشت و او دوباره به سراغ من آمد و این بار گفت پسر جدیدی به نام مارادونا در آرژانتین بازی میکند که به نظرم او از تو بهتر است. در سالهای اخیر هم دوباره او را دیدم و این بار گفت این مسی که در آرژانتین است از تو بهتر بازی میکند و به عقیده ما بازیکن بهتری است. در جوابش گفتم بروید با هم توافق کنید که بالاخره کدامیک از آنها از من بهتر است و او را نزد من بفرستید.»
پله برای من شخصیتی دوستداشتنی و مردی جذاب بود. همانطور که مارادونا بهنوعی ضدسیستم بود، پله هم در داخل سیستم عملکرد درخشانش را ارائه میکرد و میتوانست در میان بهترینها باشد.